شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۲۲ - ۲۰ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۵۳۸۵
جرم و جنایت

فرصت دوباره برای یک محکوم به مرگ

قصاص پایان ماجرا نبود

قتل,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت

آزادی بعد از ١٢‌سال حبس؛ نجات و فرصت دوباره‌ای برای زندگی آن هم برای کسی که فقط چند قدم تا طناب دار فاصله داشت. عباس چند ماه است که از زندان آزاد شده است. او وقتی به جرم قتل بازداشت شد، فقط ١٧‌سال داشت. دانش‌آموز بود، اما یک لحظه غفلت و ناتوانی در کنترل خشم او را به جرم قتل به زندان انداخت و او را تا پای چوبه دار برد. عباس طناب دار را از نزدیک دید؛ همان طنابی که با آن خیلی دیگر را مثل او بالا کشیدند اما بخت با او یار شد. خانواده‌ای که ١٢‌سال فقط به دنبال قصاص او بودند و هر کاری کردند تا حکم او اجرا شود، یک‌شبه نظرشان تغییر کرد و عباس را بخشیدند. چرا و چگونه‌اش را خودش هم به درستی نمی‌داند اما هر چه که بوده برای عباس و خانواده‌اش یک معجزه است؛ معجزه‌ای که به او یک فرصت دوباره برای زندگی داده است. جزییات این پرونده و سرگذشت عباس را در ادامه می‌خوانید.

 

  چه شد که به قصاص محکوم شدی؟

سال ٨٤ بود، از سر کار برمی‌گشتم. برادرزن مقتول هم همراه من بود. نزدیک خانه رسیدیم دیدم چند نفری جلوی خانه ما جمع شدند. داد و فریاد می‌زدند، کسی هم به جز مادرم خانه نبود، من هم عصبانی شدم با آنها درگیر شدم، اما تعدادشان خیلی زیاد بود. من هم یک نفری نمی‌توانستم کاری بکنم. یکی از آنها خیلی قلدری می‌کرد، سردسته بود. من هم یک چاقو کوچک داشتم، می‌خواستم او را بترسانم تا فرار کنند. اصلا قصد ضربه‌زدن نداشتم. همان موقع یکی از همسایه‌ها برای پادرمیانی پرید وسط دعوا، یک‌دفعه دیدم که چاقو و دستم خونی شده؛ چاقو اشتباهی به او خورده بود. درواقع من، فامیل دوستم که همراه من بود را با  چاقو زدم. از شانس بد هم چاقو رگ اصلی او را قطع کرد. وقتی او را به بیمارستان رساندند، از شدت خونریزی فوت کرد .

 

  یعنی کسی را زدی که ربطی به درگیری و دعوا نداشت؟

بله؛ متاسفانه به اشتباه او را زدم؛ درواقع چاقو به او خورد. من اصلا قصد نداشتم کسی را بزنم؛ فقط می‌خواستم آنها را بترسانم

 

  بعدش چه شد؟

من فرار کردم؛ اما پس از چند روز خودم را معرفی کردم چون  عمدی نداشتم؛ اصلا با مقتول درگیری نداشتم. با خود فکر کردم که اینها باعث می‌شود که در مجازاتم تخفیف بگیرم.

 

  آن موقع چند‌سال داشتی؟

١٧ سالم بود. دانش‌آموز بودم. بعد از مدرسه همراه با دوستم سر ساختمان کار می‌کردیم. آن روز از مدرسه رفتیم سر کار که در مسیر بازگشت به خانه این اتفاق افتاد.

 

  دادگاه تو را به قصاص محکوم کرد؟

به قصاص محکوم شدم اما این حکم هم برای خودش داستان مفصلی دارد. از آن‌سال تا تأیید نهایی حکم من حدود ١٠‌سال طول کشید. نوع حادثه طوری بود که حکم قصاص من چندبار نقض شد؛ حتی شهر رسیدگی به دادگاه هم تغییر کرد اما درنهایت حکم قصاص تأیید شد.

 

  کمی بیشتر توضیح بده.

در همان دادگاه اول من به قصاص محکوم شدم اما دیوان حکم را تأیید نکرد. بعد به شعبه هم‌عرض رفت، آن‌جا هم دوباره حکم قصاص گرفتم اما باز هم دیوان حکم را برگرداند. در نامه دیوان نوشته شده بود که این قتل غیرعمد است. اگر شواهد و مدارک دیگری مبنی بر قتل عمد وجود دارد، باید ارایه شود. حتی بحث قسامه هم مطرح شد و بعد پرونده به بروجرد منتقل شد. با این‌که این حادثه در خرم‌آباد رخ داده بود و ما هم ساکن آنجا بودیم، اما پرونده به بروجرد منتقل شد. آنجا هم برای من حکم قصاص صادر شد.

 

  بعد شعبه ٤ تجدیدنظر هم این حکم را تأیید کرد. دیوان هم این‌بار قصاص من را تأیید کرد به اجرای احکام رفت، اما استیذان من هم طولانی شد. یعنی‌سال ٨٨ حکم نهایی من به اجرای احکام رفت، ولی استیذان‌سال ٩٢ گرفته شد. دوباره پرونده نواقصی داشت که به دادگاه خرم‌آباد ارسال شد. ٢سال هم نقص پرونده زمان برد.‌سال ٩٥ همه نواقص برطرف شد. رسیدگی و نهایی‌شدن پرونده من خیلی زمانبر شد.

 

در همه این مدت هم تو زندان بودی؟

  دراین مدت سه‌بار زندانم را تغییر دادند. ١١سال بعد از آن حادثه حکم قصاص گرفتم.

 

  در این مدت اقدامی برای جلب رضایت اولیای دم مقتول انجام ندادی؟

من که در زندان بودم، خانواده پیگیر بودند، اما آنها اهل رضایت نبودند. فقط قصاص می‌خواستند. من هم در زندان نگران و مضطرب منتظر بودم تا شاید از مرگ نجات پیدا کنم، اما همه تلاش‌ها ظاهرا بی‌فایده بود. من امید را از دست داده بودم. البته به قول بچه‌ها روزشماری نمی‌کردم، اما خوب با خودم فکر می‌کردم که دیر یا زود اعدام می‌شوم. فکرش هم من را آزار می‌داد. واقعا شرایط سختی است. این‌که بدانی یک روز صدایت می‌زدند تا پای چوبه دار بروی.

 

  پس چطور رضایت گرفتی؟

هنوز هم باورم نمی‌شود. با این‌که چندماه است که از زندان خلاص شدم، اما هنوز هم خواب آن‌جا را می‌بینم. مثل یک معجزه بود. انگار خدا دلشان را  نرم کرد. یک روز در زندان بودم که مطلع شدم آنها رضایت می‌دهند. اولش باورم نمی‌شد، چون به خیلی از زندانی‌ها و محکومان به قصاص مثل من چنین حرف‌هایی زده می‌شود. اینها را می‌گویند تا زندانی خودش را نبازد. شرایط روحی محکومان به قصاص خیلی خراب است. فضای زندان هم که سنگین و دلگیر. من هم باورم نشد، اما بعد از چند روز فهمیدم که انگار موضوع جدی است. وقتی از مسئولان زندان شنیدم، مطمئن‌تر شدم، اما حالا مشکل دیگری هم بود. جورکردن پول دیه. خانواده من پولی نداشتند. خودم هم بچه بودم، به زندان افتادم. یعنی ما هیچ پولی نداشتیم.

 

  از خیرین کمک گرفتی؟

بله، جمعیت امام علی خیلی کمک کرد. بیش از ٢٣٠میلیون تومان برای آزادی من جمع‌آوری شد. من آزادی و فرصت دوباره زندگی‌ام را ابتدا به خدا و بعد هم به خیرین این جمعیت مدیونم.

 

  چه تاریخی از زندان آزاد شدی؟

دوازدهم آذر‌سال ٩٦. تقریبا همان تاریخی که آن حادثه اتفاق افتاد. آن درگیری پنجم آبان‌ سال ٨٤ بود که چند روز بعد خودم را معرفی کردم و بازداشت شدم.

 

  ١٢سال بعد زندان را تحمل کردی؟

واقعا سخت است. هر روز یک عمر می‌گذرد. فقط امید و توکل من را نگه داشت. روراست بعضی روزها حالم خیلی خراب می‌شد. مخصوصا آن روزها و ماه‌های آخر، که فکر می‌کردم کارم تمام است.

 

  وقتی بعد از این‌همه‌سال از زندان آزاد شدی، چه حسی داشتی؟

غیرقابل توصیف است. با هیچ کلمه‌ای نمی‌توانم از حال آن روز و لحظه آزادی از زندان بگویم. من به قول بچه‌های زندان زیر تیغ بودم. در چندقدمی طنابِ دار. حال من را فقط یک زیرحکمی آزادشده می‌فهمد.

 

  الان چه کار می‌کنی؟

کار درست و حسابی که ندارم. بازار که کلا خراب است. چه برسد به من که سابقه‌دار هستم. با این‌همه خداروشکر کارگر روزمزد ساختمان هستم، گهگاهی هم درقصابی کار می‌کنم. همان خدایی که من را از مرگ نجات داد، روزی‌ام را هم می‌رساند.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 21
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
ویژه سرپوش