سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۰۰ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۴۹۸۳
اخبار افغانستان

عبدالمحمد طاهری از ناامنی‌های افغانستان رمزگشایی می‌کند

آینده‌ روشنی برای افغانستان وجود ندارد

اخبار افغانستان,خبرهای افغانستان,تازه ترین اخبار افغانستان,اعتراض مردم کابل

عبارت «ما را هم تروریست می‌کشد، هم پلیس» از سوی مردم و جامعه افغانستان پس از  درگیری پلیس با معترضانی که به «بی‌کفایتی حکومت در تأمین امنیت» جمعه دوم ژوئن در کابل اعتراض کرده بودند و به کشته‌شدن پنج نفر و زخمی‌شدن حدود ٢٠ نفر ختم شد، بارها شنیده شده است و از دل این جمله به‌خوبی روشن است  امروز کشتی افغانستان در دریای ناآرامی از تنش‌ها، تعارضات و حملات تروریستی گرفتار آمده است.

 

اما افزایش فعالیت‌های گروه طالبان در شمال و شمال شرقی افغانستان، نمایانگر گسترش جغرافیایی جنگ از سال ٢٠١٧ به بعد در افغانستان است؛ جنگی که شاید اتفاقات تروریستی و انفجارات شدید ٣١ می‌ و ششم ژوئن که درمجموع ١٥٤ کشته و ٦٤٧  زخمی برجای گذاشت، نشانه‌ای از آغاز آن باشد؛ به‌همین‌دلیل برای تحلیل دقیق‌تر وضعیت امنیتی افغانستان و بررسی شرایط و عوامل ناآرامی‌ها، ناامنی‌ها و حملات تروریستی کم‌سابقه، با «عبدالمحمد طاهری»، اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا و تحلیلگر ویژه حوزه افغانستان و پاکستان، به گفت‌وگو نشسته‌ایم:

 

  به‌واسطه دو عملیات تروریستی اخیر، شرایط امنیتی افغانستان در وضعیتی نابسامان کم‌سابقه و حتی بی‌سابقه‌ای است که می‌توان آن را با دوران جنگ‌های داخلی این کشور یا اشغال در سال‌های اولیه‌ هزاره سوم به دست نیروهای آمریکایی و ناتو مقایسه کرد. از دید شما در یک نگاه کلی عوامل ایجاد این وضعیت را ناشی از چه می‌دانید؟

 وضعیت اسف‌بار امنیتی افغانستان هیچ‌گاه یک دوره درخشان را با امنیتی ثابت تجربه نکرده  و این کشور همواره در ناامنی نسبی به سر برده است که قطعا اگر نگوییم پلیس و ارتش نیم‌بند این کشور، مهم‌ترین عامل در ایجاد چنین شرایطی است، باید بگوییم آنان از بسترسازان آن به شمار می‌روند چراکه پلیس و «اردوی ملی» نیروی مورد اعتماد برای استقرار اقتدار و امنیت در این کشور نیست.

 

نشانه بارز آن مبدل‌شدن نیروهای معارض تروریست، حال از هر گروه و جناحی در لباس پلیس و اردوی ملی افغانستان برای انجام عملیات‌های تروریستی است و این نکته به‌خوبی تبیین‌کننده ناکارآمدی نیروهای امنیتی افغانستان برای استقرار امنیت پایدار در این کشور است. متأسفانه روزبه‌روز شاهد ناکارآمدی‌های بیشتر و بدترشدن وضعیت امنیتی در این کشور هستیم و این نکته از سه منظر قابل بررسی است؛ اول اینکه دولت مرکزی نتوانسته اقتدار خود را در اردوی ملی، دستگاه‌های امنیتی و پلیس شکل داده و جلو ببرد.

 

دوم اینکه سیستم گزینشی‌ای که برای جذب و استخدام پلیس و نیروهای امنیتی به‌کار گرفته می‌شود،  در پایین‌ترین استانداردهای موجود برای جذب نیروهای امنیتی است  و از همه مهم‌تر هم اینکه پلیس و نیروهای امنیتی افغانستان هیچ‌گاه به‌طور کامل اعتماد و تعهد خود را به دولت مرکزی نشان نداده و شرایط هم نشانی از تعهد کامل این نیروها در آینده به دولت در آینده ندارد و شاید به همین دلیل است که اندیشه‌های طالبان و ترس از محاصره مجدد افغانستان به دست این نیروها، نه‌تنها موجب بی‌کفایتی این نیروهای امنیتی شده که حتی سبب شده تروریست‌ها با پوشیدن لباس نیروهای امنیتی در هر جای افغانستان و در هر زمانی که بخواهند به‌راحتی بتوانند اعمال تروریستی خود را انجام دهند.

 

بنابراین در بستر چنین شرایط تأسف‌باری از وضعیت امنیتی، افغانستان امروز به‌قدری از هم گسیخته شده است که عملیات ششم ژوئن در «وزیر اکبرخان» کابل که نه‌تنها ارگ ریاست‌جمهوری،  که مقر بسیاری از سفارتخانه‌های کشورهای مهم در این منطقه قرار دارد،  به وقوع پیوست. من  به‌شخصه بارها در این مناطق در میانه‌های شب و بدون کوچک‌ترین مشکل امنیتی تردد داشته‌ام اما امروز وضعیت به‌گونه‌ای است که این منطقه هم از مناطق ناامن این کشور تلقی می‌شود و در عملیات اخیر علاوه بر کشته‌شدن بسیاری به سفارتخانه‌ها هم خسارت‌هایی جدی وارد شد.

 

اما در سوی دیگر هم باید گفت  عوامل تروریستی امروز رویکرد رادیکال‌تری را پیدا کرده‌اند و این مسئله هم خود از عوامل ایجاد شرایط نابسامان امنیتی افغانستان است.  زمانی که داعش در خاک سوریه و عراق با شکست مواجه شد قطعا به‌دنبال اقلیم دیگری در جهت حکومت و سیطره بر آن می‌گردد و افغانستان هم به دلیل بسترهای اندیشه‌های تندروانه دیگر مانند القاعده و طالبان و از سوی دیگر نبود یک دولت مقتدر در خاک این کشور به یک هدف مناسب برای داعش جهت نقل مکان به آنجا مبدل شده است و امروز به‌روشنی دلایلی وجود دارد که بیشتر نیروهای داعش در یک انتقال و کوچ استراتژیک روانه افغانستان شده‌اند تا اقتدار دیگری را در تکامل و همراهی با نیروهای طالبان در این کشور ایجاد کنند و این عوامل در پسِ دو حمله شدید تروریستی کم‌سابقه اخیر در کابل بوده‌اند و حتی اگر نخواهیم بپذیریم  نیروهای انتحاری داعش در مقر کابل حضور دارند،  اما یقینا می‌توان این را گفت که هسته اندیشنده و برنامه‌ریزی‌کننده این دست از حوادث و ناامنی‌های اخیر در اختیار داعش است. پس در کل باید گفت  هرچه اقتدار مرکزی دولت بر مناطق افغانستان کمتر باشد،  یقینا فضای بیشتر و بهتری را برای انجام عملیات‌های تروریستی کسب خواهند کرد.

 

بنابراین گروه‌های تروریستی در شهرهای بزرگ که مرکز ثقل بیشتر اقتدار دولت در آنجاست،  با انجام عملیات‌های تروریستی سعی در به‌چالش‌کشیدن و کم‌رنگ‌کردن امنیت و اقتدار دولت در آن مناطق  دارند. پس در یک برنامه‌ریزی تروریسم سیستماتیک لحظه‌به‌لحظه در پی پررنگ‌کردن این واقعیت (کاهش اقتدار دولت) در افکار عمومی و جامعه افغانستان است و در این زمینه هم دولت بسیار کم‌اثر و کم‌فروغ در مقابله با گروه‌های تروریستی ظاهر شده است. بنابراین امروز در افغانستان مدارس، مساجد، بازار، نهادهای دولتی، مقرهای اردوی ملی و پلیس، سفارتخانه‌ها، مراسم دینی و تحصیلی، دانشگاه‌ها و هر جایی که شما فکر کنید،   دیگر از تیررس عملیات‌های تروریستی این گروه‌های رادیکال در شرایط اسف‌بار امنیتی افغانستان در امان نیستند و هر لحظه و هر جا امکان انجام یک حادثه تروریستی، آن هم در اشل بسیار بزرگ با تخریب فراوان و کشته‌های زیاد وجود دارد.

 

 اما یکی از نکات جالب و حتی بی‌سابقه در شرایط ناامنی بی‌بدیل افغانستان محکومیت این دست از حوادث تروریستی از سوی  گروه طالبان بود. از دید شما آیا این حرکت طالبان یک تاکتیک و نمایش است یا درواقع طالبان خود را در مخالفت با چنین اقداماتی قرار داده و سهمی در برنامه‌ریزی  و اجرای آن نداشته است؟

باید بپذیریم  جماعت طالبانی که از بدو شکل‌گیری تا به امروز خشونت‌بارترین اعمال را در حق ملت افغانستان روا داشته‌اند اما مسئولیت این عملیات را بر عهده نمی‌گیرند،  به این معناست که طالبان یا در زیر چتر القاعده عمل می‌کنند یا به عبارت دیگر اراده داعش بر طالبان تحمیل می‌شود وگرنه طالبان از بانیان این دست از اقدامات در افغانستان بوده‌اند اما برای فهم بهتر این مسئله باید شرایط افغانستان را از لحاظ گروه‌های تروریستی به‌خوبی بشناسیم. امروز جریان اصلی تروریسم در افغانستان یا در زیر چتر شکل‌گیری مجدد القاعده عمل می‌کند یا نیروهای رادیکال بازمانده از جریان ملامحمدعمر یا شبکه تروریستی حقانی یا طالبان یا در نهایت حضور داعش در افغانستان است که بخش بزرگی از این عملیات‌ها را مدیریت می‌کند.

 

هرچند  فارغ از این پنج دسته عمده جریانات و گروه‌های جزئی هم وجود دارند،  اما غالب ناامنی‌ها در سایه عملکرد این پنج دسته است. اما مسئله دیگر که در راستای پاسخ به این سؤال شما باید مدنظر قرار گرفته شود این است  هرچند داعش از لحاظ زبانی، فرهنگی و اجتماعی تفاوت‌هایی اساسی با جامعه افغانستان دارد،  اما به دلیل خشونت و قوه قهریه خود توانسته هیمنه خود را در این کشور به ظهور برساند و ازاین‌رو هم با این استراتژی و به‌کار‌گیری رعب می‌تواند خود را بر سایر گروه‌های معارض تروریستی مانند طالبان تحمیل کند و با همین شیوه در ٦٠٠‌  هزار کیلومتر خاک افغانستان عمل می‌کند. ازهمین‌رو و با توجه به این نکته باید گفت  طالبان از همان ابتدا موجودیتی از خود نداشته است و حیات خود را در سایه القاعده و امروز در زیر سیطره داعش می‌دیده است. بنابراین اگر امروز طالبان مسئولیت این عملیات‌ها را بر عهده نمی‌گیرد نشان از تأیید گفتمان این مصاحبه ناظر بر سیطره داعش بر طالبان است و نبض ناامنی‌های امروز افغانستان در دست داعش است و بسیار بعید به نظر می‌رسد  داعش به دلیل تفاوت فرهنگی نیروهای خود با جامعه افغانستان توان نفوذ در کابل را داشته باشد، بنابراین قطعا باید برای برنامه‌ریزی و انجام عملیات تروریستی ششم ژوئن در «وزیر اکبرخان» که منطقه حفاظتی و دیپلماتیک است از کمک طالبان استفاده کند.

 

درست است  امروز در افغانستان ارتش، پلیس، نیروهای امنیتی و اردوی ملی بسیار ضعیف و متزلزل است،  اما به‌هرحال در آن منطقه حساس شرایط و موانع متعددی برای انجام عملیات‌های تروریستی وجود دارد بنابراین بدون کمک و مشاوره نیروی تروریستی داخلی در خاک افغانستان توان انجام چنین عملیاتی را نداشته است و در بستر تمام این نکات باید گفت  این محکومیت از سوی طالبان یک حرکت نمایشی برای دورکردن انگشت اتهام از سوی خود است.

 

  اما در گفته‌های قبلی  شما به شبکه «حقانی» اشاره کردید که با نام‌بردن از این شبکه تروریستی همیشه دو مطلب در امتداد آن وجود دارد؛ اول حملات پی‌درپی و اتهام‌زنی‌های دولت درباره مسئول‌دانستن حرکت‌های تروریستی بسیار زننده و فاجعه‌بار نظیر ترور برهان‌الدین ربانی و دومین نکته مسئله حمایت سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) از شبکه حقانی است.  شما نقش و جایگاه شبکه تروریستی حقانی و از آن مهم‌تر، نقش پاکستان در ناامنی‌های افغانستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 در این نکته که شبکه حق حقانی از سوی  سازمان اطلاعات ارتش پاکستان حمایت می‌شود جای هیچ‌گونه شکی وجود ندارد و اطلاعات به‌قدری مستند است که نمی‌توان رابطه این دو را انکار کرد، اما نکته اساسی‌تر در این حوزه این است که به  هیچ‌وجه کنترلی  روی مرزهای مشترک بین دو کشور  صورت نمی‌گیرد و اساسا هیچ اشرافی بر رفت‌وآمدها و فعالیت‌های آن به دلیل نبود یک دولت مقتدر وجود نداشته و نظارت چندان قوی از سوی افغانستان صورت نمی‌گیرد و ازهمین‌رو شبکه حقانی در این مرزها به‌راحتی مراودات خود را با پاکستان انجام می‌دهد و از سوی دیگر خود اختلافات مرزی دیرینه بین دو کشور مزید بر علت شده تا همواره با حمایت از گروه‌های تروریستی این مرزها پرتنش و متشنج شود.

 

البته نکته مهم دیگر در این راستا این است که ما اگر دولت پاکستان را از مسئله تشنج مرزی مستثنا بدانیم،  اما نمی‌توان نقش ارتش این کشور را به صورت مستقل در پدیدآمدن این‌گونه حوادث نادیده گرفت و تاریخ این کشور هم به‌خوبی نشان‌دهنده دخالت مستقیم ارتش پاکستان در تنش‌های افغانستان بوده است و این امر نشان از این دارد  ارتش پاکستان را باید نیرویی دانست که به سبب قدرت خود، فرمانبرداری چندانی از دولتش ندارد. ازهمین‌رو در تمامی مذاکرات سران بین دو کشور یا حداقل بیشتر آنها سران نظامی دو کشور تعیین‌کننده اصلی آینده این دو بوده‌اند و رؤسای‌جمهور، نخست‌وزیر و معاونان در نقش رسمیت‌دادن به این مذاکرات و معاهدات عمل کرده‌اند؛ پس این مسئله به‌خوبی نشان از آن دارد كه تفاوت اساسی این دو کشور ناشی از تفاوت دو دیدگاه نظامی است که ارتش پاکستان به دلیل اقتدار بیشتر دولت، جمعیت بیشتر و مجهزبودن به سلاح اتمی تاکنون توانسته اراده خود را بر افغانستان تحمیل کند.

 

بنابراین مقامات افغانستان در هر ناامنی انگشت اتهام را به سوی پاکستان نشانه می‌روند. هرچند علاوه بر حمایت‌های انکارناپذیر اطلاعات ارتش پاکستان از شبکه حقانی نمی‌توان ظهور، شکل‌گیری و ورود طالبان را در مدارس دینی پاکستان و انتقال آن از مرزهای این کشور به خاک افغانستان  کتمان کرد.

 

  دولت ائتلافی اشرف‌غنی و عبدالله‌عبدالله در قیاس با دولت حامد کرزی بسیار ضعیف‌تر و بی‌برنامه‌تر عمل کرده است. آیا دلایل این ضعف عملکرد، به اختلاف میان غنی و عبدالله‌عبدالله بر سر تشکیل دولت بازمی‌گردد یا اینکه دلایل دیگری وجود دارد؟

در راستای گفته‌های شما من هم شک ندارم دولت کنونی افغانستان به‌مراتب ضعیف‌تر از دولت حامد کرزی است چراکه محبوبیتی که حامد کرزی در میان مردم و جامعه افغانستان داشت بسیار بالاتر از محبوبیت عبدالله‌عبدالله و اشرف‌غنی بود. شکاف بین این دو نفر بر سر تشکیل دولت به بدنه دولت هم کشیده شده است و از همه مهم‌تر آنکه در زمان صدارت حکومت حامد کرزی، اپوزیسیون داخلی چندان قدرتمند نبود و همچنین آن اپوزیسیونی که در آن دوره وجود داشت چندان در مقابل دولت کرزی قدرتمند نبود.

 

اما اپوزیسیون امروز به‌مراتب قوی‌تر است و اشخاص و سران مهم قبایل و طوایف افغانستان از خانواده گیلان تا دکتر صلاحی را تشکیل داده است. در صورتی که این اشخاص و افراد در زمان دولت کرزی از عوامل حمایت‌کننده دولت کرزی و اقتدار مرکزی بودند. بنابراین کرزی توانست با ادراک بالای سیاسی و ارتباط خوب با دیگر کشورها روابط خوبی داشته باشد و در ادامه هم توانست بستر مناسبی را برای افزایش محبوبیت خود در دل جامعه افغانستان ایجاد کند.  در صورتی‌که امروز بیشتر مردم افغانستان از شیوه مدیریتی دولت کنونی و دولتمردان خود ناراضی هستند. این نارضایتی در بستر این ناامنی‌ها بیشتر از پیش خود را نشان داده و درعین‌حال به همه ولایت‌های افغانستان و کل خاک این کشور کشیده شده است.

 

 پس پیرو سخنان شما با نگاهی به جامعه نخبگان سیاسی افغانستان شخصی در اشل آقای کرزی در سطح مدیریت کلان وجود ندارد؛ شخصی که ١٣ سال مدیریت کلان افغانستان را عهده‌دار بود. با توجه به این مسئله و مضاف بر آن،  محبوبیت خود کرزی و عدم استقبال از دولت کنونی، آیا احتمال کاندیداتوری حامد کرزی برای انتخابات سال ٢٠١٩  وجود دارد؟

بزرگ‌ترین مشکل حامد کرزی آمریکاست، واشنگتن در دوران صدارت کرزی به این نتیجه رسید  نمی‌تواند با او کنار بیاید هرچند  مردم و جامعه افغانستان به‌شدت کرزی را قبول دارند. اما نکته دیگری که درباره  شخصیت آقای کرزی وجود دارد، این است با وجود   اینکه او یک پشتون است اما ارتباط و احترام او در جایگاه رئیس‌جمهور افغانستان با سایر قبایل و طوایف این کشور بسیار پررنگ و گرم بوده است.

 

من بارها خود به چشم دیده‌ام  در روز عاشورا ایشان در مراسم اهل تشیع در مناطقی مانند «هزاره» حضور داشت چراکه او به فلسفه مدارا و احترام به همه مذاهب و اقوام اعتقاد داشت بنابراین اگر کرزی مشکل خود را با واشنگتن حل کند به احتمال زیاد او به قدرت باز خواهد گشت.

 

   اما از نکات متفاوت وضعیت امنیتی افغانستان، وضعیت نامطلوب اجتماعی مردم افغانستان است. از دید شما آینده و سرنوشت مردم و جامعه افغانستان در بستر این سرخوردگی‌ها به کجا خواهد کشید؟

در پاسخ به این سؤال شما زمانی‌که جامعه افغانستان را با یک دهه پیش مقایسه می‌کنم مردم و جامعه افغانستان به‌مراتب منسجم‌تر، هوشیارتر و  مطالبه‌گر‌تر شده‌اند؛ بنابراین گروه‌های اپوزیسیون ناشی از این حرکت‌های مدنی و اجتماعی به یک وحدت رویه دست یافته‌اند و در بستر این نکات،  امروز جامعه جوان افغانستان به‌ویژه دانشجویان با رصد وضعیت کنونی کشورشان و آگاهی از تعارضات و ناکارآمدی‌های دولت به یک نزدیکی و همسویی برای رسیدن به یک نقد اجتماعی فراگیر تلاش دارند که این نقد و هوشیاری اجتماعی از یک‌سو به نفع رشد جامعه افغانستان است اما از سوی دیگر و در جهتی کاملا عکس می‌تواند بسترساز یک جنگ داخلی به دلیل نبود دولت مقتدر مرکزی شود که به‌مراتب آن شرایط اسف‌بار‌تر از شرایط امروز است.

 

اما خوشبختانه حرکتی که در جامعه افغانستان نسبت به شرایط بد ناامنی‌ها شکل گرفته بیشتر شبیه  نافرمانی مدنی و حرکتی از روی عقل و اندیشه است. اما نباید این را هم فراموش کنیم که امروز مردم افغانستان هم متشنج و بسیار مضطرب هستند و هم اینکه از ضعف و ناکارآمدی دولت بسیار ناراضی هستند. بنابراین این سرخوردگی در صورت عدم مدیریت می‌تواند بسترساز ناامنی‌هایی به‌مراتب بدتر در این کشور شود و نهایتا هم به جولان بیشتر گروه‌های تندروی تروریستی بینجامد.

 

 با توجه به تمام نکاتی که به تحلیل آن نشستیم، آینده افغانستان را چگونه می‌بینید؟

متأسفم  این جمله را عرض می‌کنم و امیدوارم  در ارزیابی‌های خودم اشتباه کنم، اما آینده روشنی را برای افغانستان متصور نیستم چراکه ملت افغانستان دشمنان قسم‌خورده‌ای دارند که هم‌وغم خود را برای کسب قدرت و جولان در این کشور گذاشته‌اند. باز به گفته‌های پیشین خود بازمی‌گردم که امروز گروه‌های تروریستی رادیکال و بدترین آنها یعنی داعش، به دنبال سرزمین دیگری برای حکمرانی می‌گردند و بهترین جایی که برای این کوچ تروریست‌ها وجود دارد، افغانستان است. بنابراین تا زمانی‌که دولت نتواند اقتدار خود را به رخ دشمنان و تروریست‌ها بکشد هر لحظه این تهدیدات و شرایط ناامنی برای افغانستان وجود دارد و متأسفانه روزبه‌روز جدی‌تر خواهد شد.

 

 

sharghdaily.ir
  • 15
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
ویژه سرپوش