جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۱۵ - ۱۱ آبان ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۸۰۰۲۱۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

الهه حصاری؛ بازیگر نقش «یلدا» در سریال «هشت‌و‌نیم دقیقه»:

انگ نقش خریدن در سینما برایم بسیار دردناک بود اما...

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,الهه حصاری
به‌خاطر سال‌ها فعاليتش در سينما یا به‌قول خودش علاقه عجيب‌و‌غريبي كه به پرده نقره‌اي دارد، براي بسیاری دور از ذهن بود كه الهه حصاري بازيگر ٢٦ ساله سينما راهي تلويزيون شود اما او امروز پس از نقش‌آفريني در آثاري چون «بي‌تابي ‌بيتا»، «قاعده تصادف»، «نقش نگار» و... در سريال «هشت‌و‌نيم دقيقه» حضور پيدا كرده تا خود را در اين مديوم هم محك بزند.

به همين بهانه روزنامه صبا با الهه حصاري برنده جایزه بهترین نقش اول زن از جشنواره اوراسیا قزاقستان به گفت‌وگو نشسته است که در ادامه می‌خوانید.

 

الهه حصاري را پيش از اين همیشه در پرده سينما ديده بوديم چرا در اين سال‌ها کار در تلويزيون را تجربه نكرده بودي؟

در اين‌كه من به‌شدت از ابتداي ورودم به اين حرفه محو پرده عجيب‌و‌غريب و دوست داشتني سينما بودم شكي نيست و دوست داشتم در عرصه سينما فعاليت كنم اما از طرفي هم بسيار به مديوم تلويزيون، به‌خاطر مخاطبان گسترده آن علاقه‌مند بودم. البته اين را هم بايد بگويم كه در طول سال‌ها فعاليتم فيلمنامه سريالي را دريافت نكردم كه بتوانم خودم را براي بازي در آن مجاب كنم. نمي‌گويم فيلمنامه‌هاي بسياري به من پيشنهاد شد اما به‌هرحال وقتي در اين عرصه فعاليت مي‌كني با پيشنهاداتي در هر مديومي چه سينما و چه تلويزيون مواجه مي‌شوي، اما تا قبل از سريال «هشت‌ونيم دقيقه» نقش‌هايي كه به من پيشنهاد شد چيزي نبود كه بخواهم براي ورودم به تلويزيون - مديوم مقدسي كه مخاطبان زيادي دارد- آن را انتخاب كنم. هميشه دغدغه بازي در تلويزيون را داشتم و زمان تحويل سال ٩٥ از خدا خواستم كه امسال در يك اثر خوب تلويزيوني بازي كنم. هر سال به‌صورت مشخص هدف‌گذاري مي‌كنم و از خدا مي‌خواهم به آن آرزو برسم و خدا را شكر، هيچ‌وقت خواسته‌هايم بي‌جواب نمانده است و هميشه و همه‌جا اين را گفته‌ام، در هر جايگاهي که هستم نمي‌گويم جايگاه خاص و بزرگي بوده اما خواست و لطف خدا است.

 

فكر مي‌كني «هشت‌و‌نيم دقيقه» برای ورودت به این مدیوم- به‌قول خودت مقدس- انتخاب درستي بود و اصلا چه جايگاهي در تلويزيون دارد؟

در ابتدا اين را بگويم، بسيار خوشحالم كه اولين تجربه تلويزيوني‌ام با شهرام شاه‌حسيني رقم خورد، كارگرداني كه سينما و ميزانسن را به‌خوبي مي‌شناسد و از لحاظ فكري بسيار به هم نزديك هستيم، از آن‌جايي كه براي اولين‌بار قاب تلويزيون را تجربه مي‌كردم خيلي مرا ترسانده بودند كه شايد عوامل يك سريال بخواهند كار خوبي بسازند اما فشردگي در روند توليد باعث مي‌شود از كيفيت اثر كاسته شود. با شروع «هشت‌و‌نيم دقيقه» و ساير سريال‌هايي كه در حال توليد است فكر مي‌كنم تلويزيون بازگشتي به دوران طلايي خودش دارد و مردم از سمت سريال‌هاي نامناسب شبكه‌هايي كه نمي‌خواهم نامش را به زبان بياورم برخواهند گشت.

 

چرا «هشت‌و‌نيم دقيقه» و شخصيت يلدا را براي اولين تجربه تلويزيوني‌ات انتخاب كردي؟

يكي از دلايل انتخاب شخصيت يلدا تفاوت‌هاي او با ساير كاراكتر‌هايي بود كه تا به امروز بازي كرده بودم.بيشتر نقش‌هايم در سينما بجز «بي‌تابي بيتا» به شخصيت خودم نزديك بود؛ اين در‌حالي است كه هر بازيگري دوست دارد جاي شخصيت‌هايي بازي كند كه از خودش فاصله داشته باشد و براي رسيدن به آن تلاش كند. يلدا از همان شخصيت‌هايي است كه در ابتدا شايد مخاطب احساس مي‌كند با يك دخترخوب شهرستاني كه براي كلاس كنكور به تهران آمده مواجه شده اما اين شخصيت پر از گره، نوسان و تغييرات است و اين‌كه يلدا يك عشق خالص و مقدس در دلش داشت و همين او را براي من جذاب كرد.

 

گفتي يلدا از خودت فاصله دارد، سعي كردي چگونه او را هضم كني؟

من به‌عنوان يك بازيگر بايد اول يلدا و تمام خواسته‌هايش را در خودم حل كنم و اتفاقاتي كه براي او در روند داستان مي‌افتد را بپذيرم تا بتوانم يلدا را بازي كنم. اگر من نسبت به شخصيتي گارد داشته باشم مطمئنا نمي‌توانم آن را به‌خوبي ايفا كنم و اين مسئله ضربه‌زننده مي‌شود.

 

تماشاگر در اولين برخوردها با يلدا، دختري را مي‌بيند كه ميان عشق به شخصيت فرزين و عشق به خواهرش يكتا كه از قضا فرزين و يكتا مقابل يكديگرند قرار دارد، گره زندگي يلدا به همين مسئله بسنده مي‌شود يا نه؟

نمي‌خواهم داستان را بگويم اما در ادامه اين گره‌ها و نوسانات در شخصيت يلدا، فرزين و كاراكتر‌هاي ديگر بيشتر مي‌شود و مخاطب شاهد اتفاقات غافلگير‌كننده‌اي خواهد بود.

 

نزديك به دو هفته از پخش اين مجموعه گذشته است؛ تا امروز بازخوردها چگونه بود؟

اطرافيان كه هميشه لطف دارند و با تعريف و تمجيد‌هايشان انرژي‌هاي مثبت به من مي‌دهند اما خوشبختانه اهل فن هم اظهار رضايت كردند و ترسي كه در ابتدا نه از تلويزيون بلكه از انتخاب اين شخصيت براي بازي داشتم امروز برايم رفع شده و خدا را شكر مي‌كنم كه انتخاب درستي كردم و خيالم از اين بابت راحت شده است. اميدوارم همان‌طور كه از شب اول بازخوردهاي خوب از مخاطبان گرفتم اين روند ادامه‌دار باشد. سريال «هشت‌و‌نيم دقيقه» يك ملودرام خانوادگي تلخ است اما اين تلخي از همان روزي كه فيلمنامه را خواندم برايم جذابيت داشت، چرا كه اتفاقات آن همان وقايعي است كه براي مردم جامعه رخ داده و دور از زندگي عادي ما نيست به همين دليل فكر مي‌كنم مخاطب مي‌تواند با آن ارتباط خوبي برقرار كند.

 

فارغ از اين‌كه «هشت‌و‌نيم دقيقه» اولين تجربه تو در تلويزيون است، براي كارنامه كاري‌ات چه جايگاهي دارد؟

سريال«هشت‌و‌نيم دقيقه» براي من يك تجربه بسيار جذاب و دوست داشتني بود چرا كه در تجربه‌هاي سينمايي نهايت ٤٠ روز در يك پروژه فعاليت مي‌كني و بعد همه چيز تمام مي‌شود و تو بايد به‌عنوان يك بازيگر آنقدر باهوش و با‌سرعت عمل باشي كه بتواني از بازيگران مقابل، كارگردان و عوامل پشت صحنه آموزه‌اي را ياد بگيري اما در تلويزيون به‌خصوص سريال «هشت‌و‌نيم دقيقه» من توانستم از اين گروه خوب كه در راس آن شهرام شاه‌حسيني و بهروز مفيد بودند، چيزهاي بسياري ياد بگيرم. به جرات اين را مي‌گويم كه شهرام شاه‌حسيني بسيار به من آموخت. هميشه از زبان اساتيدم شنيده‌ام كه بازيگر بايد هر روز ياد بگيرد و اين سريال براي من يك كلاس درس عملي خوب بود. در شرايطي كه اين سريال، اولين تجربه تلويزيوني‌ام به‌حساب مي‌آيد حضور در كنار گروهي كه با وجود سختي‌ها اين‌قدر هم‌دل و دلسوزانه كار مي‌كردند براي من يك اتفاق خوب است.

 

تو با خواندن فيلمنامه نهايي بازي در«هشت‌ونيم دقيقه» را قبول كردي؟

نه، وقتي كار به من پيشنهاد شد و قبول كردم فقط چند قسمت از فيلمنامه حاضر بود.

 

از مديوم سينما آمدي؛ جايي كه فيلمنامه كامل است و بعد كار كليد مي‌خورد اما در تلويزيون چنين اتفاقي مرسوم نيست و معمولا در روند توليد فيلمنامه تكميل مي‌شود، اين تفاوت ميان اين دو مديوم تو را نترساند يا دغدغه پايان‌بندي سريال و كم‌وكيف نقشت را نداشتي؟

دقيقا همين دغدغه و ترس در من وجود داشت اما شهرام شاه‌حسيني و بابك كايدان كه بازنويسي نهايي فيلمنامه را بر عهده داشت، خيال من را راحت كردند؛ البته اين را هم بايد بگويم كه در ابتدا، فرجام داستان و اتفاقاتي كه براي شخصيت يلدا پيش مي‌آيد را مي‌دانستم و اصلا بي‌خبر نبودم چرا كه پایه اصلی قصه نوشته شده و فقط بازنويسي آن مانده بود كه خوشبختانه در روند بازنويسي اتفاقات بهتري هم براي فيلمنامه افتاد. من به آقاي شاه‌حسيني اعتماد كردم و همواره در طول كار از بابك كايدان، نه تنها در مورد شخصيت يلدا كه روند كلي داستان پرس‌و‌جو مي‌كردم چرا كه بايد كل داستان خوب باشد تا شخصيت من هم جلوه كند .

 

سريالي يا بهتر بگويم، نقشي در يك سريال تلويزيوني بوده كه دوست داشته باشي آن را بازي كني اما نصيبت نشده باشد؟

نه. البته سريال‌هايي بودند كه در سال‌هاي قديم ساخته شده و دوست داشتم در آن‌ها حضور داشته باشم .

 

اگر بخواهي به‌عنوان يك بازيگر كه در پروژه «هشت‌و‌نيم دقيقه» فعاليت داشته يا حتي يك بيننده نقطه قوت و ضعفي به اين سريال نسبت بدهي، آن چه چيزي است؟

چون يكي از عوامل اين كار هستم و به‌عنوان اولين تجربه‌ام در تلويزيون تعصب شديدي به آن دارم و معتقدم براي ساخت اين سريال بسيار زحمت كشيده شده و برخلاف بسیاری از كارها اصلا در هيچ شرايطي با اين جمله مواجه نشدم كه اين پلان را بگيريم و برويم، نمي‌توانم نقطه‌ضعفي پيدا كنم يا حتي به آن فكر كنم. شايد خيلي جاه‌طلبانه و خودخواهانه باشد اما من به‌عنوان يكي از بازيگران اين كار از طرفداران پر‌وپا قرص آن هم هستم.

 

از نقطه ضعف بگذريم، نقطه قوت چطور؟

به نظرم اولين نقطه قوت اين سريال نوع ميزانسن‌ها و دكوپاژ آن است. نمي‌خواهم سينما و تلويزيون را از هم جدا كنم اما به‌طور كلي يك فيلم بايد قصه و همين‌طور قهرمان داشته باشد تا آن قهرمان جذابيت‌هايي را ايجاد كند و اتفاقاتي را رقم بزند كه بيننده با آن ارتباط بگيرد. اين نكته چه در مورد اثري سينمايي و چه در مورد سريال صدق مي‌كند. به‌نظرم از ديگر نقاط قوت «هشت‌و‌نيم دقيقه» وقوع اتفاقاتي بود كه تماشاگر فكر آن را هم نمي‌كرد مثل مرگ امير با بازي پژمان بازغي، همچنين نوع ديالوگ‌گويي در اين سريال بسيار عاميانه و دلنشين بود و از اصطلاحات روزمره به بهترين شکل بهره گرفته شد. از آن‌جايي هم كه كار تدوين شده را نديده بودم وقتي چند شب پيش سكانس پيامك‌زدن فرزين و يلدا را ديدم تماشاي اينسرت‌هايي كه گرفته شده بود بدون كوچك‌ترين ديالوگي برايم بسيار جذابيت داشت همين توجه به جزئيات و راحت نگذشتن آقاي شاه‌حسيني از كنار اين نكات، كار را جذاب‌تر كرده است.

 

به عنوان سوال آخر، چند سال پيش حاشيه‌هايي برای تو به‌وجود آمد و از اين حكايت داشت كه الهه حصاري در ازاي پرداخت هزينه‌اي درچند فيلم سينمايي بازي كرده؛ در آن زمان جوابي از تو نشنيديم اما امروز كه داري در قابي با مخاطب ميليوني ديده مي‌شوي پاسخي به آن حاشيه‌ها و اين‌كه از كجا و چرا شروع شد نمي‌دهي؟

خدا را شكر مدت‌ها است كه ديگر از این دست حواشي به گوشم نمي‌خورد اما شايد اين‌جا تريبون خوبي باشد براي اين‌كه با پاسخ به آن، اين مسئله را برای همیشه پايان بدهم. خيلي صادقانه بگويم من درحال‌حاضر در مديومي كار مي‌كنم كه پولم را گرفتم و بازي مي‌كنم و به‌عنوان يك بازيگر، جايگاهي را پله‌پله و با كمك خدا پيدا كردم و خودم از آن رضايت دارم. ولي در جواب اين حواشي بايد بگويم من كه با نقش‌هاي كوچك در سينما فعاليتم را آغاز كردم و نزديك به چهار سال صبر كردم حتي در فيلم‌هايي چون «انتهاي خيابان هشتم» تنها با تك‌سكانسي، به دليل ورود به اين عرصه بازي كردم و بعد از مدت‌ها در فيلمي مثل «بي‌تابي بيتا» به نقش يك و بازي مقابل حامد بهداد رسيدم، چطور ممكن است اين شرايط را متحمل شوم وقتي توانايي آن را داشته باشم كه با تقبل هزينه در فيلمي بازي كنم؟ اگر اين‌گونه كه برخي دوستان مي‌گفتند باشد خب چرا من در همان كار اول يا دوم نقش اول يك فيلم خوب را نگرفتم و چرا چهار سال صبر و تلاش كردم تا در «قاعده تصادف» انتخاب شوم يا با بهرام رادان همبازي بشوم.

 

اوايل اين حرف‌ها برايم بسيار دردناك بود اما وقتي به اين فكر مي‌كردم كه چرا بايد اين حواشي اذيتم كند وقتي حقيقت ندارد، اهميت قضيه برايم كمتر شد. اما فكر مي‌كنم اين حواشي از آن‌جايي شروع شد كه من در كنار حامد بهداد در «بي‌تابي بيتا» دیده شدم به دليل اين‌كه در آن زمان من تازه وارد سينما شده بودم و اگر بازيگر ديگري كه درجه پاييني نسبت به حامد بهداد داشت در آن كار بازي مي‌كرد اين فيلم ديده نمي‌شد چرا كه در آن روزها مردم به بهانه بازيگر راهي سينما مي‌شدند اما بهداد آمد و اين اثر ديده شد ومن هميشه از او تشكر مي‌كنم. ضمن اين‌كه اين را هم بگويم اگر كسي در ازاي تقبل هزينه‌اي در فيلمي بازي كند همان‌طور كه در تمام دنيا مرسوم است، هيچ ايرادي ندارد.

 

 

  • 14
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش