شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۲۱ - ۲۴ آذر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۹۰۰۹۹۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

نگار عابدی:

از فضای مجازی دلخورم!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,نگار عابدی
سال‌هاست در عرصه تئاتر فعالیت می‌کند و با کارگردانان سرشناسی چون محمد رحمانیان، نادر برهانی‌مرند، کیومرث مرادی و... همکاری کرده است. چند سال قبل در فیلم یک حبه قند به کارگردانی سیدرضا میرکریمی بازی کرد و نشان داد مقتضیات بازی مقابل دوربین را می‌شناسد.

به گزارش جام جم، با حضور در سریال دودکش بین عموم مردم به شهرت رسید و در کنار کمدین‌هایی مانند هومن برق‌نورد و بهنام تشکر خوش درخشید در سری دوم سریال دودکش که با نام پادری از تلویزیون به نمایش درآمد نیز حضور داشت. با این بازیگر که به گفته خودش در کنار بازیگری که حرفه‌اش است، عاشق خانه‌داری و آشپزی هم هست، درباره زندگی و چگونه کنار آمدن با مشکلات هم‌صحبت شدیم.

 

از کودکی‌تان بگویید و این‌که در چه فضایی بزرگ شدید؟ 

متولد اهواز و بزرگ شده این شهر هستم. خاطرات زیادی از اهواز دارم، خاطرات دوست‌داشتنی که هیچ وقت آنها را فراموش نخواهم کرد. ما حیاط بزرگ و پر از درخت و چمن داشتیم. خانه‌مان بیشتر شبیه باغ بود. کودکی‌ام را در میان این همه سرسبزی و شادابی گذراندم....

 

اما تصوری که ما از جنوب داریم، آنقدر سرسبز نیست؟ 

خوزستان جلگه است، بیابان و صحرا نیست که خشک باشد، اما سبزی خوزستان نوع‌اش و زمانش با دیگر مناطق کشور فرق دارد. به سرسبزی شمال نیست، اما طبیعتش متفاوت است و دشت شقایق و لاله دارد. نخلستان‌‌های خوزستان هم که معروف است. خاکش ید دارد، به همین دلیل سبزی‌ خوردن‌‌هایش خیلی خوشمزه است. هوای مرطوب اهواز باعث شده که گیاهان بخوبی در این شهر رشد کنند و هرچه که به سمت آبادان و خرمشهر می‌رویم، طبیعت خوزستان زیباتر می‌شود. هوا گرم و مرطوب است، من در چنین جغرافیایی رشد کردم و مسلما این طبیعت و آب و هوا در روحیه من تاثیرگذار بوده. پدرم شرکت نفتی بود، اما بعد به شرکت برق خوزستان منتقل شد، اما عمو و دیگر اعضای فامیل استخدام شرکت نفت بودند. خانه‌های کارمندان شرکت نفت در منطقه خوب شهر ساخته شده و بسیار زیبا و سرسبز بود. خانه‌هایمان بیشتر ویلایی بود و باغچه‌های بزرگی داشتیم، هرچند اکنون بافت خانه‌سازی اهواز هم مثل دیگر شهرها دستخوش تغییر شده است.

 

این منطقه چه تاثیری در انتخاب‌های شما و این‌که بازیگر شوید، داشت؟ 

اهواز شهری هنری و فرهنگی بود و من از همان بچگی به کتابخوانی و نمایشخوانی علاقه زیادی داشتم. تماشای تئاتر یکی از علاقه‌مندی‌هایم بود. یادم هست در کتابخانه پدرم کتابی بود که روایتی شاعرانه از نمایشنامه‌‌های شکسپیر بود و من با این که سنم کم بود؛ اما این کتاب را بارها و بارها خواندم و همیشه دوست داشتم به جای شخصیت‌های این نمایشنامه‌ها باشم.

 

وقتی جنگ شروع شد، خوزستان بودید؟ 

بله! ده ساله بودم که جنگ شروع شد و ما از اهواز فرار کرده و به تهران آمدیم، اما پدرم به خاطر شغلش در اهواز ماند. تهران بودیم تا خرمشهر آزاد شد و ما دوباره به اهواز برگشتیم. تجربه دیدن جنگ از نزدیک، تجربه تلخ و وحشتناکی بود. یادم هست در خانه عمویم با بچه‌ها مشغول بازی بودیم که هواپیماهای عراقی حمله کردند و دیوار صوتی را شکستند ما چنان وحشت‌زده شده بودیم که نمی‌دانستیم چه کار باید بکنیم. همه‌ ما از ترس می‌لرزیدیم. هنوز هم وحشت آن روز همراهم هست. بمب‌باران‌ها تا چند روز ادامه پیدا کرد و شرایط زندگی روزبه‌روز سخت‌تر ‌شد تا این‌که مجبور شدیم شهر را ترک کنیم.

 

شما در سن کم جنگ را دیده‌اید؛ اتفاقی که باعث می‌شود آدم‌ها همه داشته‌های خود را از دست بدهند، این اتفاق چه تاثیری در زندگی شما داشت؟ 

دوره بسیار سختی بود، چنان‌که سخت‌تر از آن را نمی‌توان تصور کرد. ما بعد از آزادسازی خرمشهر به اهواز برگشتیم، اما شهر خراب شده بود و مدام در معرض حمله هوایی و تهدید بود. ما که قبل از جنگ در اوج آسایش و آرامش زندگی می‌کردیم، در دوران جنگ با کمترین امکانات زندگی کردیم. همیشه مضطرب بودیم؛ چون هر لحظه امکان داشت که عراقی‌ها حمله کنند. در همان دوسالی که تهران بودیم هم خیلی سخت بود! از خانه‌ای بزرگ و یلایی به یک آپارتمان کوچک در تهران آمده بودیم و در مدرسه به ما می‌گفتند جنگ‌زده! ما که در شهرمان برای خودمان بروبیایی داشتیم، خیلی سخت بود که به چشم جنگ‌زده نگاهمان کنند. سال‌ها از آن جنگ گذشته است، اما هنوز هم استرس آن روزها همراهم است، هرچند خیلی خودم را مدیریت می‌کنم که زندگی‌ام تحت‌ شعاع روزها و اتفاقات جنگ قرار نگیرد. بعضی وقت‌ها هم با خودم می‌گویم حتما خیریتی بوده که ما آن‌ همه سختی را تحمل کنیم. جنگ باعث شد تا نگاهم به زندگی و اتفاقاتی که برایم رخ می‌دهد، بسیار عمیق‌تر شود.

 

و اتفاقات سخت باعث می‌شود آدم‌ها صبورتر شوند؟ 

بله و من بسیار صبور شدم تا جایی که بعضی اوقات فکر می‌کنم صبرم بیش از اندازه است و این خوب نیست. هر چیزی اندازه‌ای دارد، حتی صبوری! در روابط اجتماعی، خانوادگی، کاری و... صبر خیلی خوب است، اما الان به این نتیجه رسیده‌ام که در کنار صبر و تحمل باید جرات این را هم داشته باشی که وقتی لازم است و شرایط ایجاب می‌کند، حرفت را بگویی و از حقت دفاع کنی، البته بدون عصبانیت و خشم. معتقدم همان‌گونه که باید مراقب حق‌الناس باشیم، باید مراقب حق خودمان هم باشیم.

 

و برای رسیدن به این دیدگاه و رفتار باید مهارت‌‌‌های فردی را در خودمان تقویت کنیم. به نظرتان چگونه یک زن می‌تواند توانمند باشد تا بتواند هم از حقوق خودش دفاع کند و هم از خانواده‌اش حمایت کند؟ 

زنان باید آنقدر آگاهی خود را افزایش دهند تا بتوانند در همه شرایط حرف خود را بزنند و حق خود را بگیرند. این گفته‌ام اصلا ربطی به موضوع فمینیسم ندارد؛ چون علاقه‌ای به آن ندارم. معتقدم همه آدم‌ها حقوقی دارند که باید به آنها احترام گذاشته شود و این ربطی به زن یا مرد بودن، ندارد. همه باید در زمینه‌‌های مختلف خود را تقویت کنند؛ جسمی و روحی. هر چقدر قوی‌تر باشی، تصمیمات و انتخاب‌‌هایت بهتر خواهد بود. مطالعه حرف اول را می‌زند، اما به نظرم مطالعه زمانی تاثیر دارد که به آنچه می‌خوانی، عمل کنی وگرنه کتاب خواندن و مطالعه هیچ تاثیری برنوع زندگی‌ات نخواهد داشت.

 

در اینستاگرام صفحه دارید، نظرتان درباره فضای مجازی چیست؟ 

با همه محاسنی که دارد، اما از این فضا دلخورم! نمی‌دانم چرا برخی فقط به دنیای مجازی می‌آیند تا فحاشی کنند. حضور در دنیای مجازی فرهنگ و اصولی دارد که باید اول آنها را یاد بگیری بعد وارد این دنیا شوی.

 

 

  • 10
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش