پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۰۶ - ۰۵ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۰۳۸۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با بهنوش بختیاری، بازیگر «محله گل و بلبل ۲»

سرخوشی‌های خانم چمنی

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,بهنوش بختیاری
بهنوش بختیاری جزو آن دسته بازیگرانی است که نخستین بار با بازی در تلویزیون شناخته شده و در ادامه هم با وجود شهرت و معروفیتش، همچنان حضورش را در تلویزیون حفظ کرده و به این رسانه پرمخاطب وفادار مانده است.

بختیاری برای اولین بار با بازی در نقش ژینوس «خانه به دوش» مختصاتی از دخترانی را به نمایش گذاشت که نظیرش را کمتر در تلویزیون شاهد بودیم و به همین سبب هم بود که نوع رفتار و طرز گفتار او خیلی زود نظر مخاطبان را به خود جلب کرد و موجب شد بختیاری تا مدت‌ها در همین قالب باقی بماند. او این روزها به نظر می‌رسد که در انتخاب‌هایش کمی سختگیرتر شده است. در سینما نقشی متفاوت و جدی را در فیلم «من» به کارگردانی سهیل بیرقی ایفا کرد و بازی در مجموعه تلویزیونی «محله گل و بلبل» هم تجربه‌ای تازه در زمینه بازی برای کودکان محسوب می‌شود. او از بازی در نقش «خانم چمنی» این مجموعه و نیز تجربیاتش از حضور در فضای مجازی می‌گوید.

 

مخاطبان مدت‌هاست بهنوش بختیاری را با بازی در نقش‌های گوناگون طنز می‌شناسند؛ با این حال قرار گرفتن در قالب برنامه کودک برایتان اتفاقی عجیب و تازه‌ به نظر می‌رسد. این اتفاق چطور رخ داد و چه شد که بازی در این مجموعه را پذیرفتید؟

خب من به کار در فضای کودک از مدت‌ها پیش علاقه داشتم و دلم می‌خواست تجربه‌اش کنم. ضمن این‌که دوست داشتم نسل جدید هم مرا بشناسند و با من آشنا شوند. دلیل دیگرش هم این بود که بسیاری از بازیگران توانمند و روز دنیا را می‌شناسم که با وجود شهرتشان هنوز کار کودک انجام می‌دهند و به بازی یا صداپیشگی در آثار مخصوص کودکان مشغول می‌شوند . دلم می‌خواست من هم این کار را تجربه کنم.

 

فکر می‌کنم بازخوردهای خوبی را چه از جانب کودکان و چه خانواده‌هایشان دریافت کرده‌اید؛ درست است؟

بله، بازخوردهای خوب زیادی را شاهد بودیم. دلیل ادامه دادن به بازی در این مجموعه هم همین است. اگر بازخوردها درست و مناسب نبود، قطعا نه تهیه‌کننده به ادامه ساخت کار رغبتی نشان می‌داد و نه بازیگران حاضر به ادامه همکاری بودند. زمانی بود که همه مردم در کوچه و خیابان مرا به اسم لیلون ـ نقشم در مجموعه «شب‌های برره» ـ می‌شناختند، اما حالا با نام خانم چمنی شناخته شده‌ام و از این بابت خوشحالم.

 

شخصیت «خانم چمنی» از سری نخست در مجموعه حضور دارد. در سری دوم تغییری هم کرده است یا هنوز همان شخصیت را ادامه می‌دهید؟

نه، کلیت نقش همان است. به طور کلی کار کردن برای کودک خصوصیاتی را می‌طلبد که ما خیلی سعی در رعایت آن داریم. برای مثال از بداهه کاملا دوری می‌کنیم. نکته دیگر این است که بچه‌ها عموما تغییر یک شخصیت مهربان را خیلی نمی‌توانند قبول کنند؛ ذهن آ‌نها شرطی است و به همین خاطر است که ما در کارمان از تکرار زیاد استفاده می‌کنیم. خانم چمنی مدام از فواید میوه خوردن صحبت می‌کند، بر رعایت قانون تاکید می‌ورزد و مواردی از این دست را به کودکان گوشزد می‌کند. چون همان‌طور که گفتم، کار برای کودکان است و با آثار فلسفی یا روشنفکرانه تفاوت می‌کند. در عین حال چنین کاری مشکل هم هست، چون بچه‌ها زود حواسشان پرت می‌شود و از پای تلویزیون برمی‌خیزند.

 

لباس‌های مختلف و رنگارنگی را در این مجموعه می‌پوشید. این انتخاب لباس‌ها بر چه اساسی بوده است؟

ما در این مجموعه در خصوص قومیت‌های گوناگون صحبت می‌کنیم و لباس‌های من هم هر بار بر همین اساس تغییر می‌کنند. البته جالب است بدانید بیشتر این لباس‌ها متعلق به خودم است. مردم از اقصی نقاط ایران به من لطف می‌کنند و لباس‌هایی را می‌دوزند و برایم می‌فرستند تا در این برنامه بپوشم. مردم به من لطف دارند و من این مساله را هدیه‌ای باارزش از جانبشان می‌دانم.

 

با توجه به نقشی که در این مجموعه ایفا می‌کنید، به نظر می‌رسد بخش اصلی آموزشی بودن داستان هم بر دوش شماست...

بله، دیالوگ‌های من با توجه به نوع شخصیتی که دارم، اکثرا آموزشی است. خانم چمنی به نوعی به عنوان رئیس محله گل و بلبل محسوب می‌شود و از دیگر نقش‌ها جدی‌تر است. به همین سبب حواسم هست که خیلی از طنزهای مد نظرم را وارد نقش نکنم. ضمن این‌که مقصود ما از ساخت این کار، فرهنگ‌سازی بوده است و راجع به هر آن چیزی که باعث فرهنگ‌سازی شود صحبت می‌کنیم؛ از اخلاق گرفته تا قضاوت، حسادت، دروغ، ادب داشتن، توانایی نه گفتن و بسیاری موارد دیگر.

 

چند درصد انرژیتان در این فضا، از روحیه کودکانه خودتان نشأت می‌گیرد؟

صد در صد دخیل است. من هنگامی که می‌خواستم قرارداد بازی در این مجموعه را ببندم، بشدت درگیر کارهای دیگر بودم و اعلام کردم که حتی ممکن است نتوانم به طور دائم همراه با گروه باشم؛ اما بازخوردهای خوب و انرژی خودم به ادامه بازی ترغیبم کرد. البته این نکته یادمان باشد که کار کردن برای کودکان اصلا به این معنا نیست که خودت هم کودک بشوی و حرف‌های کودکانه بزنی؛ نه، اتفاقا بچه‌ها رفتارهای جدی را بیشتر می‌پسندند و دلشان می‌خواهد کودک فرض نشوند.

 

محله گل و بلبل در سری دوم پخش خود توجهی جدی به فضای مجازی دارد. خود شما هم از جمله چهره‌های پرطرفدار فضای مجازی هستید. چقدر از این فضا شناخت

دارید؟

تمام تلاش گروه ما از همان روز اول این بوده که از شعاری شدن به دور باشیم و این را بگوییم که فضای مجازی اتفاقا اصلا هم بد نیست؛ فقط باید راه استفاده از آن را بلد باشیم. البته من بشدت با حضور کودکان در بخش‌هایی از فضای مجازی که مخصوص بزرگسالان است، مخالفم. الان سیمکارت‌هایی مخصوص کودکان به بازار آمده که دسترسی‌هایشان را محدود می‌کند و به نظرم باید بر حضور کودکان در فضاهای مجازی بیشتر نظارت شود.

 

خودتان چقدر در فضاهای مجازی فعالیت دارید؟

گوشی تلفن همراهی که من با خودم به سر کار می‌آورم از این نوع گوشی‌های ساده و دکمه‌دار است که اصلا قابلیت وصل شدن به اینترنت را ندارد. این اصرار خودم است و ترجیح می‌دهم در ساعات کاری فکرم درگیر فضای دیگری نباشد؛ چون حتی یک نظر منفی یا ناخوشایند می‌تواند روز آدم را خراب کند. شب‌ها بعد از این‌که به خانه می‌روم و کمی به زندگی شخصی‌ام می‌رسم، ساعتی می‌نشینم و گوشی‌ام را چک می‌کنم، اخبار می‌خوانم، جواب برخی نظرات هواداران را که به نظرم لازم است می‌دهم و فعالیتم تنها در همین حد است؛ چرا که کار برایم در اولویت است و به نظرم هر چیزی که حواسم را از کارم پرت کند، بی‌ارزش است.

 

مدتی است که به نظر می‌رسد گزیده‌کار شده‌اید و انتخاب‌هایی محدودتر را در عرصه بازیگری دارید. دلیل این قضیه چیست؟ آیا از کیفیت نقش‌هایی که به شما پیشنهاد می‌شوند رضایت ندارید؟

اتفاقا بر عکس، مجموعه‌های تلویزیونی را دوست دارم و دنبال می‌کنم و خودم را فرزند تلویزیون می‌دانم. شروع کار من از تلویزیون بوده است ولی الان به دنبال تجربه کردن اتفاقات تازه‌تر هستم. با این حال هنوز علاقه‌مند کار در تلویزیون هم هستم و اگر پیشنهاد خوبی بشود، حتما قبول خواهم کرد.

 

 

jamejamonline.ir
  • 19
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش