پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۱:۳۳ - ۱۹ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۲۶۵۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

مقدمه ای کوتاه بر یک زندگی

«محمدعلی فردین»، از زندگی تا سینما

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدعلی فردین

«محمدعلی فردین» در ۱۵ بهمن ۱۳۰۹ در خیابان ادیب الممالک کوچه صحت متولد شد. خودش درباره محل تولدش به نگارنده گفت: ادیب الممالک محلی بود بین شهباز سابق و خیابان ری، آن زمان خیابان شهبازی وجود نداشت.

 

۱- «محمدعلی فردین» در ۱۵ بهمن ۱۳۰۹ در خیابان ادیب الممالک کوچه صحت متولد شد. خودش درباره محل تولدش به نگارنده گفت: «ادیب الممالک محلی بود بین شهباز سابق و خیابان ری، آن زمان خیابان شهبازی وجود نداشت. آن طرف کوچه صحت قهوه خانه بزرگی بود به اسم خرابات. عصرها درویش ها در این قهوه خانه می نشستند چای می خوردند، قلیان می کشیدند و گپی می زدند. آن زمان سرتاسر شهباز خندق بود. محله ما طوری بود که به خاطر آن خندق و تاریکی هوا و نبودن امنیت کسی در خیابان ها دیده نمی شد و همه در خانه های شان می ماندند. (۱)

 

۲- پدر محمدعلی فردین در اداره تسلیحات کار می کرد. اداره ای که آن زمان قورخانه می گفتند... پدر تمدیر قسمتی بود که حدود ۵۰ تا کارگر زیر دستش کار می کردند. پدر علاوه بر کار در اداره تسلیحات مغازه ای در خیابان ری سابق داشت؛ مغازه ای که در آن کارهای فنی انجام می دهد. پدر محمد علی فردین هنرپیشه تئاتر هم بود و محمدعلی در بچگی تئاترهای پدر را دیده بود. او یادش بود که در برخی از این نمایشنامه ها تقی ظهوری هم بازی داشته است. یک خاطره تلخ از دیدن نمایشنامه پدرش بیشتر در خاطرش مانده بود: «یکی از پیس ها بر اساس اثری از ایرج میرزا نوشته شده بود، اسم پیس «خرابه های تخت جمشید» بود. 

 

 

فکر می کنم ۹ ساله یا ۱۰ ساله بودم که این پیس را دیدم. پیس اینطوری شروع می شد که تا پرده عقب می رفت تعدادی قبر می دیدیم که در تخت جمشیدی که ساخته بودند با دکور. از قبری که جلوی سن و در معرض دید تماشاچی بود، یک نفر با کفن بیرون می آمد و نگاه می کرد و می گفت: «این خرابه ایران نیست پس ایران کجاست؟» پیس جنبه های سیاسی داشت، به همین خاطر چند دقیقه ای از اجرا نگذشته بود که از داخل سالن به روی سن تیراندازی شد و شلوغ شد و تماشاخانه به هم ریخت. داخل این شلوغی یک نفر هم زیر پا کشته شد. خاطرم هست که مادر خدابیامرزم بعد از این واقعه دیگر نگذاشت پدرم به تئاتر برود و بازی کند.» (۲)

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدعلی فردین

۳- محمد علی فردین پسر بزرگ خانواده بود و دو برادر و یک خواهر کوچکتر از خود داشت.

 

۴- «دبستان ترقی» در خیابان ادیب الممالک، اوایل خیابان رختشوی خانه دبستانی بود که فردین دوره ابتدایی را در آن گذراند. فردین بعد از دبستان ترقی به دبیرستان «راستی» رفت که در انتهای شهباز قار داشت. زمانی که او به این دبیرستان رفت تازه جالیزها را قطعه بندی کرده بودندو ساختمان ساخته بودند. فاصله دبیرستان راستی تا منزل فردین خیلی زیاد بود.

 

۵- در مدرسه به ورزش بیشتر علاقمند شد و دوران مدرسه زیاد به سینما نمی رفت چون فاصله سینماها تا منزل او خیلی زیاد بود. اگر هم زمانی می خواستند سینما بروند به سینما «تمدن» می رفتند که سینمای محله آنها بود.

 

 

۶- در مدرسه به تئاتر علاقمند شد و در پیسی که بچه های مدرسه درست کرده بودند بازی کرد اما هنگام بازی با بازیگر مقابلش دعوا کرد و همدیگر را روی سن جلوی تماشاچیان زدند و نمایش به اتمام نرسید.

 

۷- فردین از سن ۱۵ سالگی ورزش را با فوتبال شروع کرد. زمانی که خیابان شهباز درست شده بود و از آن حالت خندقی بیرون آمده بود و یک ورزشگاه داخل آن ساخته بودند؛ ورزشگاهی که به ورزشگاه نمره ۳ معروف بود. زمین ورزشگاه شن بود و چمن نداشت. در فوتبال به دلیل زمین خوردن زیاد و زخمی شدن صورت، مادرش با ادامه این ورزش او مخالفت کرد و «فردین» رفت سراغ ژیمناستیک در باشگاه ابوالملوکی در خیابان ری روبروی بستنی فروشی اکبرمشدی. 

 

آنجا ژیمناستیک کار می کند اما از این ورزش خوش اش نمی آید و می رود سراغ هالتر. حدود یک سال و نیم هالتر کار می کند و در این رشته پیشرفت می کند اما یکدفعه و اتفاقی به کشتی می رسد. خودش درباره این اتفاق گفت: «یکی از شب هایی که تمرین من تمام شده بود و خیلی خسته بودم، کنار تخته هالتر تشک کشتی هم بود. من نشسته بودم کنار تشک کشتی تا خستگی در کنم و یکی از افرادی که روی تشک تمرین می کرد روی من افتاد. او وقتی می خواست بلند شود دست من را گرفت و کشید روی تشک کشتی تا کشتی بگیریم. شوخی، شوخی مرا به کشتی واداشت. همین شوخی باعث شد که من هالتر را رها کنم و به کشتی بپردازم.» (۳)

 

۸- محمد علی فردین در همان باشگاه ابوالملوکی به تمرین کشتی پرداخت؛ که کیومرث ابوالملوکی مربی کشتی آنجا بود. آنجا با ناصر گیوه چی، اکبر نیک خو و حسن افشار آشنا شد و بعد از مدتی که وضع تمرینش بهتر شد رفت به باشگاه «نیرو و راستی» که خانم و آقای مهران باشگاه را اداره می کردند که باشگاهی سیاسی بود. محمد علی فردین روز ۲۸ مرداد را که عده ای از پان ایرانیست ها به باشگاه ریختند و باشگاه را از بین بردند در خاطر دارد: «یادم است یک آقایی سردسته اینها بود که یک یاز بچه های لات شاه آباد بود. حتی تیراندازی شد و جلوی من یکی از بچه ها، سر کوچه نیرو و راستی افتاد روی یخ های یخ فروشی. (۴)

 

۹- بعد از ۲۸ مرداد فردین عضو باشگاه تهران می شود که آن زمان در خیابان امیریه بوده است. در این باشگاه حبیب الله بلور مربی کشتی بود. در این باشگاه با «تختی» آشنا می شود. او در مسابقات جهانی سال ۱۹۵۴ در توکیو شرکت کرد و مدال نقره گرفت. او یک خاطره تلخ از تختی را هم فراموش نمی کند، قهرمانی که روی او از نظر منش و رفتار و گفتار تاثیر زیادی گذاشته است: «تختی وقتی در مسابقه با پالم سوئدی خارج از تشک زمین خورد و زمین خورده محسوب شد، در حالی که زمین نخورده بود و در مسابقات چهارم شد. من در رختکن گریه او را دیدم. او روی تختخواب سنگی به پشت خوابیده بود و آهسته اشک می ریخت.

 

این وضع او روی من خیلی تاثیر گذاشت و من هم نشستم کنارش و بدون این که حرفی بزنم گریه ام گرفت و دوتایی دقایقی با هم گریه کردیم. آن زمان ارتباط من با تختی زیاد بود و با هم دوست خانوادگی شده بودیم. (۵)

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدعلی فردین

۱۰- محمد علی فردین در ۱۸ سالگی (۱۳۲۷) با مهری خمارلو که خواهر یکی از دوستانش بود ازدواج کرد؛ بنابراین او قبل از ورود به سینما دارای همسر و فرزند بود.

 

۱۱- محمد علی فردین چون زیاد سینما نمی رفته است، «دختر لر» و «طوفان زندگی» را ندیده است. اولین فیلمی که در سینمای ایران دیده و رویش تاثیر گذاشته «ولگرد» (۱۳۲۱) بوده که به ناصر ملک مطیعی بازیگر ولگرد علاقمند شده است. او تصویری از ملک مطیعی در خاطر داشت. زمانی که همدیگر را نمی شناختند. زمانی که ملک مطیعی مشهور شده بود و در استانبول با لباس نظامی قدم می زد. این تنها خاطره فردین از دیدن یک بازیگر بود.

 

۱۲- فردین قبل از ورود به سینما یک مدتی به عشق بازیگری در تئاتر به کلاس «مصطفی اسکویی» می رود که بعد از کودتا توانسته بود تئاتر آناهیتا را در بازگشت از آلمان به راه اندازد. در محلی که قبلا سینما بود، محلی در یوسف آباد نرسیده به میدان کلانتری، محلی که تبدیل شد به سینما «گلدیس». فردین خاطراتی از آموزش های کلاس های اسکویی نداشت اما کاملا به خاطر می آورد که برای راه اندازی تئاتر آناهیتا و اجرای نمایش اتللو گچ کاری کرده است، صندلی نصب کرده است، دکور درست کرده و چون نقاشی بلد بوده، همراه بالاسانیان دکور را رنگ کرده است.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدعلی فردین

در اتللو مصطفی اسکویی نقشی به او نداده اما قول بازی در نمایش بعدی را از او گرفت، نمایشی به نام «اتوبوسی به نام هوس». همکاری فردین با تئاتر آناهیتا تا زمان اتوبوسی به نام هوس» ادامه پیدا نکرد. فردین به خاطر همسر باقر عالیخانی که نتوانست بدون بلیت و به عنوان میهمان داخل تئاتر برود و نمایش را ببیند، کار تئاتر را به خاطر دوستش باقر عالیخانی کنار گذاشت.

 

۱۳- آشنایی و آغاز دوستی ملک مطیعی با فردین برمی گردد به بازگشت فردین در مسابقات جهانی. ناصر ملک مطیعی چون در آن تاریخ دبیر ورزش بود به فرودگاه می رود و همین رفتن باعث آشنایی و دوستی شان می شود.

 

۱۴- ناصر ملک مطیعی هنگام بازی در فیلم دو قلوها از «فردین» می خواهد از پشت بازی کند. در واقع نقش دیگر ملک مطیعی را در دوقلوها. دوقلوها داستان دو برادر بود که از هم جدا می شدند. برادری که در خانواده به طبقه پایین بزرگ می شد و برادری که در طبقه مرفه رشد می کرد.

 

برادری که ساده بود و خل وضع و برادری که عاقل بود و باهوش. هنگامی که این دو برادر به هم می رسیدند، فردین از پشت بازی می کرد. ناصر ملک مطیعی در گفتگو با نگارنده این موضوع را گفت که فردین هم در گفتگویش تایید کرد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدعلی فردین

۱۵- گرچه تهیه کننده دوقلوها دکتر کوشان است اما فردین ماجرای آشنایی اش با کوشان و اصلا ورودش را به سینما به عنوان بازیگر نقش نخست، «چشمه آب حیات» را ناشی از یک اتفاق می داند، اتفاقی در جلوی یک سینما. محمد علی فردین به نگارنده گفت: «رفته بودم سینما سهیلا و در صف سینما سهیلا (ارم بعدی در استانبول) بودم. وقتی به گیشه رسیدم گیشه بسته شد و بلیت تمام شد. ناامید می خواستم برگردم که یک نفر جلو آمد و مرا به اسم صدا زد و از من خواست به داخل سینما بروم. وقتی داخل سینما رفتم مردی که مرا به داخل برده بود خودش را کوشان معرفی کرد و از من خواست در فیلم رنگی و سینماسکوپ او یعنی «چشمه آب حیات» به کارگردانی یاسمی بازی کنم. (۶)

 

در روایت ناصر ملک مطیعی او فردین را به دکتر اسماعیل کوشان معرفی کرده است. روایتی در گفتگو با نگارنده.

 

 

۱۶- اولین صحنه ای که فردین در «چشمه آب حیات» بازی می کند، صحنه ای است عاطفی مقابل «ایرن زازیانس». صحنه ای که فردین از آن خاطره خوبی ندارد. صحنه ای که نمی تواند جلوی لنز اسکوپ و جمعی که ایستاده اند خوب بازی کند. فردین در این صحنه آنقدر عرق می کند که صحنه تا انتهای فیلمبرداری نمی شود.

 

۱۷- فردین از راهنمایی سیامک یاسمی در بازی گرفتن خاطره ای نداشت و خیلی صریح به نگارنده گفت «سیامک یاسمی» اصلا به بازی ها کاری نداشت و قصه برایش مهم بود. او از کار با خاچیکیان هم بازیگری نمی آموزد، بلکه کار خاچیکیان با دوربین و دقتش در نورپردازی توجهش را جلب می کند. فردین به نگارنده گفت که او تنها هنرپیشه ای بوده که خیلی زود لنزها را شناخته است و شاید همین شناخت باعث می شود در سال ۴۱ هنگام بازی در فیلم «گرگ های گرسنه» وقتی می فهمد مرحوم «نظام فاطمی» کارش را بلد نیست، کنار دوربین به عنوان کارگردان قرار می گیرد و بقیه فیلم را کارگردانی می کند و آغازی می شود برای ورود او به کارگردانی.

 

۱۸- فردین می گفت تیپ «»حبیب» در فیلم «آقای قرن بیستم» را خودش درآورده است با اقتباس از بازی مارلون براندو در یک یاز فیلم هایش. اسم آن فیلم «براندو» را فردین در خاطر نداشت اما خیلی جدی مشخصات تیپ را از ان خود می دانست در حالی که تاکید می کرد همه دیالوگ ها را سیامک نوشته است و اصلا هم به بازی او کاری نداشته و خودش بازی را درآورده است. مرحوم سیامک یاسمی در گفتگویی با نگارنده گفت نقش آقای قرن بیستم را اول به ناصر ملک مطیعی پیشنهاد کرده است که سر قیمت با او به توافق نرسیده و سراغ فردین رفته است؛ اتفاقی که هنگام ساخت گنج قارون برعکس افتاد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدعلی فردین

شنیدن روایت فردین از شروع گنج قارون خواندنی است: «سیامک اول به من پیشنهاد بازی در گنج قارون را داد که من رقم دستمزدم۲۰ هزار تومان بود؛ دستمزدی که من و آرمان و ناصر ملک مطیعی سه نفری تصمیم گرفته بودیم زیر آ« قیمت نگیریم. البته آرمان در یکی از فیلم ها زیر قیمت گرفته بود اما در قرارداد نوشته بود ۲۰ هزار تومان. ملک مطیعی هم زیر قیمت گرفته بود اما من روی توافق ایستادم. سیامک بعد از من رفت سراغ سپهرنیا، گرشا، متوسلانی ولی با آنها قرارداد نبست.

 

 

باز سراغ من آمد. حالا من دستمزدم را پنج هزار تومان بالا بردم. حالا سیامک رفت دنبال ملک مطیعی با او هم به توافق نرسید. برگشت که با من قرارداد ببندد روی قیمتی که من گفتن بودم که باز من قیمتم را پنج هزار تومان بالا بردم و باز سیامک رفت. سرانجام سیامک ۴۵ هزار تومان بابت بازی در «گنج قارون» به من دستمزد داد به اضافه پنج درصد از فروش فیلم.

 

۱۹- وقتی فیلم آماده شد، «گنج قارن» را در ایران فیلم نشان سینمادارها و عوامل حرفه ای سینما دادند. تماشاگران آن روز در استودیو ایران بر این اعتقاد بودند که فیلم «گنج قارون» اصلا نخواهد فروخت. آرمان و فردین که سهمی در فیلم داشتند تصمیم به فروش سهم شان گرفتند. آرمان سهمش را فروخت اما فردین نفروخت که به روایت جمال امید سفرش به خارج از کشور برای بازی در فیلم «مردی از تهران» فرصت فروش را از او گرفت و بعد پنج درصدش رقم قابل توجهی شد.

 

۲۰- با فروش بی سابقه و غیرمنتظره «گنج قارن»، نام «فردین» آمد کنار سینمایی که گفتند «سینمای فردین». «سینمایی» که باعث شد سینماهای زیادی در جنوب شهر تهران و شهرستان های کوچک ساخته شود. «سینمایی» که رقیب خارجی را از همه شهرستان های کوچک خارج کرد. «سینمایی» که به رشد تولید فیلم فارسی کمک کرد. «سینمایی» که برای سینمای فارسی هویت ساخت، به مخاطب فیلم فارس هویت داد. «سینمایی» که تشکیلات صنفی داخل سینمای ایران را قوی کرد. «سینمایی» که جریان ساخت و دوره ای را به خود اختصاص داد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدعلی فردین

این «سینما» یعنی سینمای «فردین» تا پایان دهه ۴۰ تاثیرگذار بود اما بعد از رشد موج نوی سینمای ایران و تاثیر آن روی مسیر سینمای ایران در آغاز دهه ۵۰ «سینمای فردین» دیگر آن سینمای تاثیرگذار گذشته نبود. سینمای دیگری آمد که ریشه در جریان فکری تازه ای داشت که این جریان فکری تازه چهره تازه ای می خواست که بهروز وثوقی شد این چهره تازه.

 

۲۱- فردین در اولین فیلمش ۱۵۰۰ تومان دستمزد گرفت. در «فردا روشن است» دومین فیلمش دستمزدش به ۴ هزار تومان رسید و در «فریاد نیمه شب» وقتی جای امین امینی آمد ۱۰ هزار تومان دستمزد گرفت. رقم دستمزد فردین در فیلم چهارم به ۲۰ هزار تومان رسید. این دستمزد بعد از گنج قارون در گدایان تهران به ۱۷۰ هزار تومان رسید.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدعلی فردین

۲۲- دوبلور اصلی فردین در بیشتر فیلم هایش چنگیز جلیلوند بود که یلم «فریاد نیمه شب» اولین فیلمی بود که جلیلوند به جای فردین صحبت کرد اما اگر بخواهیم به ترتیب دوبلورهایی را که به جای او صحبت کردند نام ببریم و از چشمه آب حیات شروع کنیم ترتیب زیر به دست می آید: چشمه آب حیات (سیامک یاسمی)، فردا روشن است (سعید شرافت)، فریاد نیمه شب (چنگیز جلیلوند)، دختری فریاد می کشد (سعید شرافت)، بیوه های خندان (سعید شرافت)، گرگ های گرسنه (کاملی)، طلای سفید (سعید شرافت)، زمین تلخ، زن ها فرشته اند، ساحل انتظار، مسیر رودخانه، دهکده طلایی (چنگیز جلیلوند)، جهنم زیر پای من (منوچهر اسماعیلی)؛ بقیه فیلم ها را جلیلوند صحبت کرده است، منهای فیلم های زیر:

 

یک خوشگل و هزار مشکل (منوچهر زمانی)، مواظب کلاهت باش، شکست ناپذیر، جوانمرد (ایرج ناظریان)، غزل و برزخی ها (منوچهر اسماعیلی)، جبار سرجوخه فراری هم ابتدا با صدای ایرج دوستدار دوبله شد اما بعد از ۲ هفته نمایش دوبله فیلم عوض شد و جلیلوند به جای فردین صحبت کرد.

 

 

 

 

 

 

cinemanewspaper.ir
  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش