پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۱:۴۰ - ۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۱۱۳۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

جان بویگا؛

از محله فقیرنشین لندن تا ستاره مرگ و تئاتر اولدویک

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,جان بویگا
بازیگر جوان بریتانیایی که با نقش‌آفرینی در فیلم «جنگ ستارگان» توانست در سطح جهان به شهرت برسد، حالا قرار است نقش اول نمایشی در یکی از مهم‌ترین تئاترهای بریتانیا را ایفا کند.

به گزارش بانی فیلم به نقل از گاردین، مثل بسیاری از کسانی که یک شبه به موضوع صحبت همه بدل شدند، جان بویگا هم مدتی طولانی پیش از اینکه معروف شود روی حرفه‌اش کار می‌کرد. وقتی این بازیگر بریتانیایی نخستین بار متوجه شد که عاشق اجرا کردن است، تنها پنج سال داشت و در یک نمایش مهدکودکی نقش یک پلنگ را بازی می‌کرد. هجده سال بعد، در حالیکه به خاطر نخستین نقش سینمایی‌اش انتخاب می شد، این بازیگر متولد منطقه پکام واقع در لندن متوجه شد که دارد به بازیگر نقش اصلی یکی از فیلم هایی تبدیل می شود که مردم آنقدر منتظرش بودند که شاید در تاریخ سینما بی‌سابقه بود. او نقش فین، یکی از استورم تروپرهای «جنگ ستارگان: نیرو بیدار می‌شود» را به دست آورده بود.

 

ماه آینده هم بویگای ۲۵ ساله یک افتخار دیگر کسب می‌کند و نقش شخصیت اصلی را در نمایش کلاسیک آلمانی جورج بوشنر به نام «وویزک» بازی می‌کند که در لندن روی صحنه خواهد رفت و نسخه جدید آن به طور خاص برای او نوشته شده است. این نخستین نقش‌آفرینی تئاتری این بازیگر در تقریبا هشت سال گذشته و نخستین نقش اول تئاتر او است؛ شاید این جهشی ترسناک برای کسی باشد که حالا باید رهبری یک نمایش بزرگ را در صحنه مهم تئاتر اولد ویک بر عهده بگیرد.

 

اما مرد جوانی که وزن فرنچایز جدید «جنگ ستارگان» را بر دوش داشت، آن هم در حالیکه اعتراض‌های نژادپرستانه در مورد انتخاب یک بازیگر سیاه پوست به عنوان یک استورم تروپر را تحمل می کرد، به گفته جو مورفی کارگردان نمایش «ووزیک» شانه های بسیار پهنی دارد. مورفی می گوید: «نمی توان از تاکید روی فشار دیوانه وار «جنگ ستارگان» دست برداشت. مقابله کردن با آن فشار باعث شده او قدرت روانی بسیار بالایی داشته باشد و بتواند واقعا عضله‌های احساسی را که می‌دانند چطور با فشار روبه رو شوند و چطور مرد اول باشند، قدرتمند کند.»

او در ادامه می گوید: «البته، درجه‌ای از عدم تجربه هم هست چون او پیش از این چنین نقشی را ایفا نکرده است. اما به نظرم تجربه‌های چند سال گذشته او را به خوبی آماده کرده‌اند تا این نوع چالش را بر عهده بگیرد.»

این تئاتر تاریخی در کرانه جنوبی لندن و تنها چند مایل با جایی فاصله دارد که بویگا در آن بزرگ شد، اما او در مصاحبه ای همین هفته گفت که اگر در کهکشانی دیگر می بود هم فرقی نمی کرد. او گفت: «وقتی بزرگ می شدم، سوار اتوبوس خط ۱۷۱ می شدم و از مقابل اولد ویک رد می شدم و با خودم فکر می‌کردم چه کسانی برای تماشای نمایش‌ها آنجا می روند؟ حس خیلی دوردستی برایم داشت.»

 

اما با وجود اینکه خانواده بویگا به هیچ وجه مرفه نبود، او همیشه مقابل تلاش‌هایی که می‌خواستند دوران کودکی او را سخت و پرتنش و در محله‌ای به تصویر بکشند که پر از گانگستر و جنایت است، ایستاد. بویگا سال ۱۹۹۲ در کمبرول به دنیا آمد و کوچک ترین فرزند و تنها پسر سمسون- یک کشیش- و مادرش ابیگیل بود که کارش مراقبت از کودکان معلول بود. این زوج چند سال پیش از آن از نیجریه به بریتانیا نقل مکان کرده بودند.

 

ترسا ارلی، مدیر هنری گروه درام محلی تئاتر پکام است که نخستین بار بویگای هشت ساله را در حین نقش‌آفرینی در نمایشنامه‌ای در دبستان دید. او می گوید: «من به آن پسر کوچک نگاه کردم و با خودم فکر کردم که چیزی در او در حال جریان است. چون حضور خیلی خاصی داشت. او یک انرژی بسیار بالا و قدرتمندی دارد و روی کارش تمرکز می کند.»

 

با استناد به گفته‌های ارلی، بویگا وقتی پسری جوان بود بیشتر و بیشتر در نمایش‌های مختلف بازی می‌کرد، «نمی توانست دور بماند»، و این مسئله باعث شده بود این نیاز به وجود بیاید که خانواده او را راضی کنند که این کار می تواند آینده او را بسازد. او چنین به یاد می آورد: «به نظرم آرزوهای والدینش خیلی به این سمت گرایش نداشت که او بازیگر شود. پدرش کشیش و واعظ است، بنابراین به نظرم او می‌خواست جان هم جا پای او بگذارد. راستش به نظرم این مسئله کاملا قابل تصور است که پدرش به عنوان یک الگو به جان ایده‌ای خوب از جلب توجه مخاطب داده باشد.»

او همچنین به یاد می آورد که با پدر این بازیگر ملاقات کرد و او می‌خواست مطمئن شود آیا آدم می‌تواند در حین بازیگر بودن انسان خوبی هم باشد یا نه… بعدها و بعد از اینکه جان در نخستین فیلم هایش بازی کرد، پدرش به او زنگ زد و این بار گفت واقعا چیز خوبی است که جان بازیگر شده است. «بنابراین حالا او کاملا پشت سر پسرش قرار گرفته که چیز خیلی خوبی است.»

 

بعد از دبستان، بویگای جوان مدرک هنرهای اجرایی از کالج تمز جنوبی دریافت کرد و بعد وارد مدرسه بازیگری آیدنتیتی در هکنی شد. بعد از آن او نقشی کوچک در نمایشی به نام «طبقه بی» در تئاتر ترای سیکل در کیلبرن واقع در شمال لندن به دست آورد. این منجر شد که او نقشی در نخستین فیلم سینمایی اش «حمله به بلوک» سال ۲۰۱۱ به دست بیاورد. کورنیش از نمایشنامه تئاتر ترای سیکل گفت: «جان حدود ۱۰ دقیقه روی صحنه بود و نقش پسر یکی از شخصیت های بزرگسال را بازی می کرد. حرف زیادی نزد اما حضوری واقعی داشت و چهره اش خیلی بیانگر بود. توجه ها را جلب می کرد، هرچند چیز زیادی نمی‌گفت.»

 

به گفته کورنیش، امتحانش برای پرده سینما هم خیلی تاثیرگذار بود. «در «حمله به بلوک» به نحوی تمام بازیگران دیگر را حول محور او چیدیم چون او خیلی خوب بود و جذبه خاصی داشت.»

 

یکی از جاه طلبی های کورنیش برای این فیلم این بود که «سکوی پرتابی بشود» برای بازیگران جوانش که شامل بویگای ۱۹ ساله هم می‌شد. او می گوید «می دانستیم داریم پنج ناشناخته را برای فیلم انتخاب می‌کنیم و می خواستیم به آن ها شانسی بدهیم. هدایت کردن یک فیلم سینمایی در آن سن فرصت خیلی خوبی است.»

البته همین اتفاق هم افتاد چون این فیلم بسیار بامزه، که در آن گروهی از نوجوانان لندنی با هم گروهی را تشکیل می دهند تا آدم فضایی هایی را شکست بدهند که به خانه شان حمله کرده اند، بازخورد بسیار مثبت و گرمی در ایالات متحده داشت. «به محض اینکه شروع به پخش فیلم کردیم، مردم در مورد بویگا گفتند این بچه چیز دیگری است.»

 

یکی از هواداران غیرمنتظره فیلم، کارگردان و تهیه کننده آمریکایی جی جی آبرامز بود. به گفته کورنیش، همسر آبرامز که تازه فیلم را تماشا کرده بود او را از خواب بیدار کرد و گفت حتما مرد جوانی را ببیند که نقش اصلی فیلم را بازی می کند. در سال ۲۰۱۱، بویگا که در لس آنجلس بود خیلی تصادفی به آبراز و تام کروز برخورد کرد که با هم روی یکی از فیلم های «ماموریت غیرممکن» کار می کردند.

 

آبرامز به این بازیگر جوان گفت «تو را وارد یک فیلم سینمایی می‌کنم» و همین کار را هم چند سال بعد کرد و بعد از هفت ماه تست بازیگری سخت و طاقت فرسا، به بویگا خبر داد که نقشی کارساز در «نیرو بیدار می شود» را به دست آورده است. اگر «جنگ ستارگان» مسلما دنیای بویگا را زیر و کرد، این مرد جوان در مقابله با توفان رسانه ای که پس از آن به وجود آمد با درجه ای قابل تحسین از وقار و کنترل با آن برخورد کرد.

 

در پاسخ به نیویورک تایمز در مورد اینکه وقتی نقش استورم تروپر را به دست آورد چه حسی نسبت به آزارهای نژادپرستانه مردم داشت، او گفت: «باعث شد حالم خوب شود. من می‌دانم چه کسی هستم و به عنوان یک مرد سیاه پوست اطمینان به نفس دارم… آن ها احمق هستند و من قرار نیست برای آن آدم‌ها خواب شبم را از دست بدهم.» به جای این کار، او حضورهای ناگهانی در سالن‌های سینمایی که فیلم به نمایش درمی آمد داشت و هواداران را خوشحال می‌کرد.

 

مورفی می گوید در مورد نمایش «وویزک» بسیار مشتاق این مسئله بود که بتواند از یک بازیگر غیرسفیدپوست و متعلق به طبقه کارگر در نقش اصلی استفاده کند، نمایشی که نخستین بار سال ۱۹۱۳ روی صحنه رفت و حالا داستانش به دهه هشتاد در شهر برلین منتقل شده و نویسنده آن جک تورن، نویسنده «اینجا انگلستان است» و «هری پاتر و کودک نفرین شده» است.

 

مورفی چنین هدفی برای انتخاب بازیگرش داشت چون می‌گوید «به نظرم طبقه اجتماعی مسئله بسیار بزرگی در تئاتر است که به اندازه کافی در مورد آن بحث نمی‌شود.» بنابراین حالا او مشتاق روی صحنه رفتن بویگا است چون می داند او می تواند مخاطبان جدیدی را از پکام و دیگر جاهای «بسیار بسیار دور» به اولد ویک بیاورد.

 

او اضافه کرد: «ما واقعا در مورد جمعیتی که در اولد ویک حاضر می شوند از نظر طبقه اجتماعی، نژاد، تجربه های زندگی، جنسیت و سن مشتاق هستیم. این حس به وجود می آید که هر چقدر آن جمیعت از این نظرها گوناگون و متنوع تر باشد، تجربه بهتری حاصل می شود.»

 

 

 

 

 

  • 12
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش