پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۹:۲۰ - ۲۵ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۹۴۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

روایت مینا وحید از برخی کارهای زننده هنرمندان

مینا وحید,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
«برخی از کارهای همکارانم بسیار زننده و ناجوانمردانه است؛ مثلا در جشن موسسه محک که به کودکان سرطانی کمک می‌کند، آن هنرمند با شیک‌ترین و گران‌ترین اتومبیل، لباس و آرایش مو به این جشن می‌آید!»

به گزارش  صبا؛ مینا وحید متولد۱۷مرداد ۱۳۶۶ در رشت است و در دانشگاه هنر و معماری فوق‌لیسانس ادبیات نمایشی خوانده و از سال ۱۳۹۱ به صورت حرفه‌ای با فیلم «ساعت به‌وقت صفر» وارد دنیای بازیگری شد و با فیلم «دوران عاشقی» در ۱۳۹۳ ساخته علیرضا رییسیان،کنار بازیگران مطرحی چون شهاب حسینی، لیلا حاتمی و فرهاد اصلانی حضوری قابل‌قبول داشت و بعد از این فیلم نیز به شهرت رسید. وی با کارگردان‌های بنامی هم چون کیومرث پور‌احمد، سال ۹۴ در فیلم «کفشهایم کو؟» و با حسن فتحی در سریال «شهرزاد» کار کرده است و اکنون چهره شناخته‌شده‌ای بین سینما‌دوستان است. برای قضاوت درباره بازیگری مینا وحید هنوز کمی زود است و با ایفای سه نقش نمی‌توان گفت که وی بازیگر خوبی است یا نه، ولی می‌توان دریافت که سعی دارد بازیگر خوبی باشد و جزو ماندگارهای بازیگری ایران شود. باید منتظر ماند تا دید او هم می‌تواند در گرداب سینمای ایران خود را از کلیشه شدن و ظواهر بازیگری برهاند یا مانند اکثر بازیگران فقط شعار می‌دهد! وی علاوه بر بازیگری، دستی هم بر قلم دارد و فیلمنامه نیز می‌نویسد و نویسندگی را نیز همچون بازیگری دوست دارد. گذشته از هنر بازیگری آنچه در سینمای ما رو‌به افول است اخلاق و منش هنرمند است، که در بازیگران جوان سینما این مسئله بسیار دیده می‌شود، اما مینا وحید شخصیت بسیار متین و فروتنانه‌ای دارد. با پیشنهاد مینا وحید که تمایل همیشگی نکارنده نیز بود در این مصاحبه سوال‌ها حالت بررسی و تحلیل دارد و صرفا سوال نیست و همین پیشنهاد گفت‌وگو را جذاب‌تر و حرفه‌ای‌تر کرد.

 

دور بودن از حاشیه‌ها در سینما سخت و در سینمای ایران بسیار سخت‌تر است. شما بازیگری هستید که تاکنون از حاشیه‌ها دور بوده‌اید. سینمای جهان و هنر و تجارت هم حاشیه دارد ولی گویا سینمای ما فقط شده حاشیه! شما چگونه خود را از شایعه‌ها و حاشیه‌ها دور نگاه می‌دارید؟ 

با این‌که خیلی تلاش کردم و خیلی هم سخت است هر چقدر هم که بخواهم این اتفاق نیفتد باز جایی چیزهایی درباره خودم می‌شنوم که باعث آزردگی خاطر و تاسف است و خود اهالی سینما هستند که این شایعات را درست می‌کنند، مردم که از خلوت ما خبر ندارند و ما را نمی‌شناسند. شاید مردم هنر‌پیشه‌ها را بشناسند ولی کارگردان‌ها، دستیاران، تهیه‌کنندگان و فیلمبرداران را معمولا نمی‌شناسند. هرکاری در سینما انجام دهی بالاخره یک شایعه‌ای از آن درست می‌کنند، چون دوست دارند که حرف در بیاورند.

 

چرا برخی از بازیگران در رسانه‌ها دوست دارند از خلوت خیلی خصوصی خود بگویند و جواب هر سوال خصوصی را بدهند اما جواب سوال‌های تخصصی سینمایی را نمی‌دهند! مثلا اگر بپرسیم کدام متد بازیگری را کار کرده‌اید جواب درستی نمی‌گیریم و اکثر آن‌ها حتی اسم متد بازیگری گروتوفسکی یا میرهولد را هم نشنیده‌اند اما درباره این مسائل مفصلا صحبت می‌کنند و از این کار نیز خوشحال هستند. گویا به‌دنبال شهرت کاذب می‌گردند. نظر شما در این‌باره چیست؟

به نظرم خود هنرمند اگر جواب برخی سوال‌های خیلی خصوصی را ندهد و فقط به آن مجری یا مصاحبه‌کننده خیره شود بهترین کار را انجام داده است. علت این که بازیگر از مسائل خصوصی خود صحبت می‌کند این است که مردم حاشیه و مسائل خصوصی بازیگر را دوست دارند و برایشان حاشیه جذاب است و دلیل این‌که برخی بازیگران از جواب دادن به سوال‌های تخصصی شانه خالی می‌کنند این است که رسانه‌ها اصلا سوال تخصصی نمی‌پرسند یا کم می‌پرسند، علت دیگرش هم پایین بودن سطح دانش بازیگری است که باید ارتقاء پیدا کند. به خاطر کم‌سوادی ما است که حاشیه‌ها در گفت‌و‌گو‌ها پر‌رنگ‌ترند و مصاحبه‌ها اکثرا سبک زندگی شده‌اند.

 

به نظر شما چرا برخی نقش‌های کوتاه و حتی چند دقیقه‌ای از یک نقش اولی بیشتر دیده می‌شود و ماندگار می‌ماند؟

نقش زمانی دیده می‌شود و ماندگار می‌ماند که هم بازیگر آن را به خوبی ایفا کند و هم کارگردان آن نقش را دوست داشته باشد. در خیلی از فیلم‌های خارجی ما می‌بینیم که بازیگری نقش بسیار کوتاه و چند دقیقه‌ای دارد، ولی آن نقش در ذهن بیننده می‌ماند، این از همان کاراکتر‌هایی است که کارگردان و بازیگر روی آن کار کرده‌اند و دوستش دارند.

 

چرا اکثر هنرمندان تا این حد محافظه‌کار شده‌اند و جسارت ندارند تا هنر خلق کنند و همه چیز سطحی و دم‌دستی شده و به بهای پول حاضرند همه اصول خود را زیر پا بگذارند و تن به هر کار بی‌ارزشی بدهند؟

به خاطر این‌که رقابت بسیار زیاد شده و اگر بازیگری به خاطر جسارتش حرفی بزند یا کاری بکند که مثلا دوسال ممنوع‌التصویر شود، دوسال آینده دیگر نمی‌تواند در این سینمای آشفته و پرشتاب راه خود را باز کند. من خودم هنوز در موقعیتی قرار نگرفته‌ام که احتیاج به جسارت خاصی داشته باشم و محافظه‌کاری را نمی‌پسندم و تا می‌توانم از حاشیه‌ها دوری می‌کنم، از شرکت کردن در بحث‌های سیاسی که بین همکارانم زیاد هم هست همواره پرهیز می‌کنم. اگر من به‌عنوان بازیگر رسالتی دارم و می‌خواهم حرفی بزنم، باید در بطن سینما باشم و تا حرفم را بزنم و اگر بخواهم چند سالی به‌خاطر یک حرف سیاسی یا اجتماعی یا یک اعتراض از سینما دور باشم، دیگر کل داستان از بین خواهد رفت.کار من این است که با هنر خودم در بازیگری یا فیلمنامه‌نویسی حرفی را بزنم و رسالتم را انجام دهم. اما این دلیل نمی‌شود که محافظه‌کار شوم و از چارچوبی که برای خودم تعیین کرده‌ام کوتاه بیایم.

 

چرا بسیاری از هنرمندان شأن هنر را رعایت نمی‌کنند و از چارچوب خود کوتاه می‌آیند و اصولی ندارند و از هر طرف باد بوزد به همان طرف می‌روند؟

بله؛ متاسفانه اهالی حزب باد بسیار زیاد شده‌اند و آفت هنر هم هست. اکنون حمایت از بچه‌های سرطانی مد است و فردا حمایت از فلان شخصیت سیاسی و پس فردا طرفدار محیط‌زیست شدن و غیره. من عاشق حیواناتم، ولی در هیچ‌یک از انجمن‌های حمایت از حیوانات نه عضو می‌شوم و نه حضور می‌یابم، همین‌طور کمک به بچه‌های سرطانی و... به نظرم این کار‌ها باید به‌دور از سروصدا و در خفا باشد. واقعا برخی از کارهای همکارانم بسیار زننده و ناجوانمردانه است؛ مثلا در جشن موسسه محک که به کودکان سرطانی کمک می‌کند، شاهد هستیم که بچه سرطانی که عاشق فلان بازیگر است و بسیار خوشحال می‌شود که آن هنرمند را از نزدیک ببیند و برایش روحیه بی‌نظیری خواهد بود اما آن هنرمند با شیک‌ترین و گران‌ترین اتومبیل، لباس و آرایش مو به این جشن می‌آید! جایی که بچه‌ها مویی ندارند که آرایشش کنند، پولی ندارند که هزینه درمان خود را بدهند و... آن هنرمند فقط دارد با موبایلش برای صفحه‌های مجازیش فالوور بیشتر جمع می‌کند و عکس می‌گیرد! این هنرمندان برای خودشان به این گونه موسسات می‌روند نه برای کمک به افرادی که در آن‌جا هستند و این روحیه بسیار خطرناک است. اگر خودت باشی و هر کاری را برای دل خودت انجام بدهی و تمام کمک‌هایت برای فقط کمک کردن باشد نه برای دوربین‌ها و شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها، آن کمک تاثیر معنوی خود را می‌گذارد و به شکل مثبت حس خوبی را هم برای مردم و آن افراد نیازمند ایجاد می‌کند. اگر هنرمندی خودش باشد و ادا در نیاورد برای همه ماندگار و دلنشین می‌شود.

 

چقدر نظر منتقدان برایتان مهم است و از نقد‌ها برای بهبود کار خود استفاده می‌کنید؟ 

نقد همیشه خوب است و باید وجود داشته باشد و عوامل فیلم باید از نقد‌ها برای بهبود کار خود بهره ببرند، ولی برخی از منتقدان به صورت بد و زننده‌ای برخورد می‌کنند و به‌جای نقد، توهین می‌کنند.

 

میترا در فیلم «دوران عاشقی، بیتا در فیلم «کفشهایم کو؟» و مریم در سریال «شهرزاد»؛ به‌نظر شما هرکدام از این شخصیت‌ها چه تفاوتی باهم دارند و چگونه به آن‌ها نزدیک شدید تا بتوانید آن‌ها را متفاوت از یکدیگر بازی کنید؟

هرکدام از این شخصیت‌ها کاملا با دیگری متفاوت است. در فیلم «کفشهایم کو؟» از نظر چهره کاملا خود خودم هستم به این معنی که گویی صورتم را شسته‌ام و جلوی دوربین حاضر شدم بدون کوچکترین آرایش یا گریمی، این نظر کارگردان و حتی خود من بود تا به کاراکتر بیتا نزدیک‌تر شوم. مثل توافقی که با حسن فتحی کارگردان سریال «شهرزاد» بر سر ایفای نقش مریم داشتم که باید این کاراکتر کمی لوس باشد و مریم را این‌گونه دیده بودیم و با میترا و بیتا بسیار متفاوت بود. اما برخی از مخاطبان من را برای بازی در نقش مریم بسیار اذیت کردند و در دنیای مجازی مرا آزار دادند تا جایی که من مدتی صفحه اینستاگرام خودم را بستم. علتش هم این بود که مردم به‌خصوص خانم‌ها معترض بودند که چرا این نقش منفی را بازی کرده‌ای و در سریال، بابک را به راحتی ترک کردی!! برای خیانتی که در داستان مریم به بابک می‌کند ناسزاهای بسیار رکیک به من گفتند و هنوز متعجبم که چرا مردم تفاوت قائل نمی‌شوند بین نقش و خود بازیگر! حالا آموختم که نه از کف‌زدن‌ها خوشحال شوم و نه از انتقادهای تند و زننده ناراحت. میترای «دوران عاشقی» معصوم‌تر از مریم بود و به‌دنبال عشق بود و همه تلاشش برای اثبات عشقش بود؛ شخصیت میترا بسیار آرام و متین بود ولی خود من شلوغ و پر شروشور هستم و یک‌ماه با میترا زندگی کردم و تمرین کردم تا بتوانم میترا را با تمام وجود درک کنم.

 

بهترین و بدترین مسئله در بازیگری از دید شما چیست؟

بدترینش قضاوت‌های عجولانه و سطحی است که حتی می‌تواند فاجعه‌بار باشد. بهترینش هم رنج‌ها و سختی‌های شیرینی است که برای هنر بازیگری و سینما می‌کشیم، در‌کل سینما یعنی رنج شیرین.

 

 

 

 

  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش