پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۵۶ - ۲۶ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۶۰۷۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

گپی با سامان دارابی بازیگر نقش شوکت کامل در سریال گسل

سامان دارابی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
سریال گسل یک شخصیت بامزه دارد به نام شوکت کامل. تمام عشقش پراید سفید رنگ است و تعصب خاصی روی اسم آن دارد تا جایی که بقیه هم مجبورند هاش بک صدایش کنند نه هاچ بک.

سریال «گسل» یک شخصیت بامزه دارد به نام شوکت کامل. تمام عشقش پراید سفید رنگ است و تعصب خاصی روی اسم آن دارد تا جایی که بقیه هم مجبورند «هاش بک» صدایش کنند نه «هاچ بک». در میان تکیه کلام ها «بچه زرنگ تیرونی» را خاص تر ادا می کند و البته لحن و اکت های دیگرش ذهن را به سمت جوان های «بامرام» می برد.

 

شوکت کامل می توانست شبیه نمونه های بی شماری شود که در فیلم ها و سریال ها دیده ایم اما سامان دارابی رنگی دیگر به نقش بخشیده است. سراغش رفتیم و در این باره با او گپ زدیم. از گذشته اش پرسیدیم و گفتیم چرا با وجود سال ها تجربه در تئاتر و حضور در چند سریال، تازه در سی و پنج سالگی به چشم مخاطب آمده است.

 

سامان دارابی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

اولین تجربه بازیگریتان تئاتر بود یا سریال؟

با تئاتر شروع کردم. لا به لای آن پیشنهادهایی برای بازی در سریال می شد که در حد چند سکانس بود و از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم تمرکزم را روی تئاتر بگذارم.

 

گریزهایی که از تئاتر به تصویر می زدید در حد چند سکانس است. این تصمیم خودخواسته بود یا پشنهاد خوبی نمی شد؟

همه ما بازیگران شهرت را دوست داریم، چون ذات این کار دیده شدن است. حتی در خود تئاتر هم انرژی تماشاچی بازیگر را به وجد می آورد و به او قوت می بخشد. حالا این مدیوم کوچک تر از سیما و تلویزیون است و وقتی از تئاتر شهر بیرون می آیی چه بسا کمی بالاتر از چهارراه ولی عصر کسی تو را نشناسد ولی به هر حال لذت خودش را دارد.

 

در سن پایین آدم عجول تر است و دوست دارد خیلی زود مشهور شود. ولی واقعا به جایی رسیدم که تصمیم گرفتم پله پله جلو بروم. به قول هوشنگ ابتهاج «گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری/ دانی که رسیدن هنر گام زمان است/ آبی که براسود زمینش بخورد زود/ دریا شود آن رود که پیوسته روان است.» در بازیگری باید صبر داشته باشی؛ زود رسیدن دلیل بر خوب بودن نیست و ماندگار شدن به نظرم کار خیلی سخت تری است.

 

چرا این قدر دیر دیده شدید و روی چه اساسی به سریال های قبلی پاس مثبت دادید که نمی توان به آن ها اتکا کرد؟

راستش اولین کار جدی من «گسل» است. کارهای قبلی در حد چند سکانس بوده و مسلما در سریالی چهل قسمتی، چند سکانس به چشم نمی آید. هرچند کارگردان راضی بوده ولی بالاخره شرایط دیده شدن وجود نداشته. گسل را خیلی دوست دارم ولی به عنوان پله اول به آن نگاه می کنم و معتقدم راه زیادی باقی مانده و اتفاقات مهم تر خواهدافتاد.

 

پشتوانه بازیگریتان در تئاتر حالا به کمک نقش آمده و شوکت کامل که اتفاقا مستعد کلیشه شدن است، شبیه نمونه های قبلی نیست.

بله از این جور نقش ها زیاد دیده ایم و بازی کردن آن برای من حرکت روی لبه تیغ بود. اگر زیاده روی می شد از آن طرف می افتاد و اگر کم می گذاشتم، نقش در نمی آمد. آقای بذرافشان هم مدام تاکید می کرد شوکت تیپ نشود. یکی از درس های بازیگری خوب دیدن است؛ می گویند به آدم ها خوب نگاه کنید و به اصطلاح رفتارهایشان را بدزدید.

 

سامان دارابی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

توی دوستان و اطرافیان کسی شبیه شوکت ندارید؟

نه.

 

برداشت من این است که توی فیلمنامه، چهارچوب نقش مشخص بوده ولی جزییات رفتاری و نوع حرف زدن را بازیگر پیشنهاد داده. درست می گویم؟

بله، خودم برای نقش پیشنهاد داشتم. آقای بذرافشان روزهای اول من را ادیت می کرد اما خیلی زود به اطمینان رسید و لطف داشت و اجازه داد چیزهایی که توی ذهنم بود، اجرا کنم.

 

در تئاتر مشابه شوکت را بازی کرده بودید؟

اصلا.

 

اصطالحات و لحن بیان شوکت توی فیلمنامه گسل بود؟ مثل هاش بک، بچه زرنگ تیرونی و...

هاش بک توی متن نوشته شده بود. وقتی دیدم به جای «چ»، «ش» نوشته شده گفتم شین این شخصیت غلیظ است و موقع ادای دیگر کلمات هم روی حرفش تاکید داشتم. توی متن نوشته شده بود «بچه زرنگ تهرونی»، من به «تیرونی» تغییرش دادم که سام و بذرافشان خندیدند و توی دهن همه بچه های پشت صحنه افتاده بود. وقتی فیلمنامه را می خواندم، چیزهایی به ذهنم می رسید و موقع دورخوانی به نقش اضافه می کردم؛ اگر آقای بذرافشان تایید می کرد، جلوی دوربین استفاده می کردم که در ۹۰ درصد مواقع ایشان موافق بود.

 

اکت های شخصیت مثل نوع نگاه کردن، راه رفتن و... توی تمرین به دست آمد یا این بار هم پیشنهاد می دادید؟

به نظر من نوع راه رفتن و اسکلت کاراکتر را اگر بفهمی ۶۰ درصد راه را رفته ای. این مسئله حتی روی بیان تاثیر دارد. من سعی کردم نوع راه رفتن کلیشه نشود و خوشحالم که این اتفاق رخ داده. اکت های شخصیت در دورخوانی و تمرین و طی پیشنهادهای دوطرفه با آقای بذرافشان شکل گرفت.

 

شوکت توی فیلمنامه هم شخصیت شیرینی بود یا در اجرا به این مدل رسیدید؟

من و کارگردان با هم به این شخصیت و ویژگی های رفتاری آن رسیدیم. آقای بذرافشان هم نویسنده فوق العاده ای است و هم وقتی به بازیگر اعتماد کند، او را رها می کند و این حسن بزرگی است و البته فراموش نکنیم یک گروه حرفه ای پشت گسل بود و همه چیز دست به دست هم داد تا شوکت دیده شود.

 

اگراز شما خواسته شود شوکت را در سریالی دیگر بازی کنید، می پذیرید؟

در تئاتر پرهیز می کردم از این که نقش هایم شبیه به هم بشوند ولی نقش شوکت را خیلی دوست دارم و چیزی که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. با این نقش عشق می کردم و حتی روزهایی که جلوی دوربین نمی رفتم، دلم برایش تنگ می شد. اگر روزی شوکت در یک سریال کاراکتر اصلی شود، آن را بازی می کنم، چون خیلی از زوایای شخصیت را فرصت نشد نشان دهم. با این که در قسمت های آخر شوکت پررنگ تر است اما شرایط فراهم نشد تمام وجوه آن را به تصویر بکشم. در گسل ۴۰ درصد شوکت را می بینیم ولی شخصیت ابعاد دیگری دارد.

 

بازخورد نقش را در این مدت بین همکاران و توی جامعه دیده اید؟

بازخورد تلویزیون در جامعه نسبت به سال های قبل خیلی کم شده. اگر گسل ۱۰ سال پیش پخش می شد، فردای اولین قسمت بالای ۹۰ درصد مردم من را توی خیابان می شناختند ولی الان شرایط فرق کرده با این حال کامنت هایی که دیده ام، مثبت بوده است.

 

سامان دارابی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

و بعد از نقش شوکت پیشنهاد بازیگری در فیلم و سریال به شما نشده؟

مدتی که مشغول گسل بودم، پیشنهادهای تئاتر خیلی بود ولی شرایط همکاری فراهم نشد. الان مشغول یک تئاتر هستم ولی واقعا به استراحت نیاز دارم و فرصتی می خواهم تا از شوکت دور شوم. در تمرین دورخوانی تئاتر می دیدم ته لحن شوکت را دارم و این را خودم متوجه می شدم.

 

طبعا مواجهه نخست با کاراکتر شوکت برای بیننده جذابیت بیشتری دارد. سابقه ذهنی از بازیگر، شخصیت و رفتار او نداریم و روی اکشن ها غلیظ است. روزهای اول تصویربرداری بازیگران رو به رو و عوامل صحنه احیانا چنین واکنش هایی نداشتند؟

اولین روز که غریبه بودیم اما کمی که گذشت، دیدم تکیه کلام های شوکت را بچه های صحنه و دستیارها می گفتند.

 

بازیگرها چطور؟

سام (درخشانی) خیلی لطف داشت و می گفت تو فوق العاده ای. آقای امکانیان و خانم نجومی همین طور. ری اکشن هایی را موقع ضبط می دیدم که مثبت بود؛ مثلا گاهی بچه های پشت صحنه دست می زدند و خدا را شکر این انرژی وجود داشت.

 

علیرضا بذرافشان چند برداشت از بازی شما می گرفت؟ جلوی دوربین راحت بودید؟

بیشتر برداشت های مجدد به دلیل اتفاقات فنی بود نه بازی بازیگرها. چون تعداد لوکیشن ها زیاد بود و شرایط طبعا سخت و ناخودآگاه برداشت ها زیاد می شد. اگر برداشتی هم مختص بازی ها داشتیم، برای بهتر شدن بود.

 

برنامه مشخصی برای ادامه بازیگری داید؟ روی تئاتر متمرکز می شوید یا تمایلتان به سریال و سینما است؟

بازیگری شغل و عشق من است؛ چه در تئاتر چه در تلویزیون و چه در سینما. مدیوم های هر یک کمی متفاوت است ولی ذاتشان یکی است.

 

مطلوبتان برای مدیوم تصویر چه نقش هایی است؟ باز هم کمدی؟

مدیوم من هم کمدی است، هم جدی، اما نمی خواهم صرفا به عنوان بازیگر کمدی شناخته شوم.

 

برای تست به هیچ دفتری نرفتم.

این سوال همیشه مطرح است که دارابی چطور زلفش را به زلف سریال گره زده. این جا پاسخ را پیدا می کنید.

 

علیرضا بذرافشان شما را کجا دیده بود که برای «گسل» انتخابتان کرد؟

سال ۹۳ بعد از اجرای تئاتر «آرسنیک و تور کهنه» یک آقایی به من اشاره کرد و علامت پیروزی نشان داد که بعداد فهمیدم مجسن چگینی (تهیه کننده گسل) هستند. گفتند خیلی خوب بودی و... بعد از آن من چند تئاتر دیگر داشتم ولی ایشان فرصت نکردند ببینند تا این که سال ۹۵ نمایش های «دپوتات» و «پری» را دیدند. هر سه نقش کاملا متفاوت از یکدیگر هستند و آقای چگینی دوباره به من لطف داشتند و تعریف کردند. آذر پارسال تماس گرفتند و فیلمنامه گسل را فرستادند و گفتند نقش شوکت را بخوان. بعد به دفتر رفتم و آقای بذرافشان را دیدم.

 

سامان دارابی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

سریال های بذرافشان را دیده بودید؟

 

تا حدودی دیده بودم ولی کامل نه. نقش را که خواندم، فضای سریال دستم آمد. این نکته خیلی مهم است؛ بازیگران تئاتر با نقش کلنجار می روند و خیلی زود بندهای سفید بین دیالوگ ها و رابطه بین شخصیت ها را پیدا می کنند. این حاصل پشتوانه تئاتری است و فقط باید تجربه اش کنی تا ازپس آن بربیایی. اگر بخواهم ملموس تر بگویم عین رانندگی است که وقتی بلد شدی، غریزی انجامش می دهی.

 

علیرضا بذرافشان روی چه حسابی متوجه شد شما مناسب نقش شوکت هستید؟

یکی دو بار دورخوانی داشتیم. فکر می کنم نظر آقای بذرافشان درباره من پنجاه- پنجاه بود تا اینکه اولین سکانس را جلوی دوربین بازی کردم. یادم هست که بعد از آن بود که عمیقا احساس رضایت کردند. معتقدم بازیگر نباید توی منگنه باشد؛ مثلا الان به شما بگویم بیا تست بازیگری بده، مسلما نمی توانی ولی وقتی ناخودآگاه شما را در مرحله تست قرار دهم، بازدهی تان بهتر است. من هیچ وقت برای تست هیچ دفتری نرفتم.

 

واقعا؟

واقعا! بعضی از دوستان لطف داشتند و می گفتند سامان برو فلان دفتر تست بده می گفتم ممنون ولی این روش را دوستندارم. همیشه دوست داشتم من را ببینند و انتخابم کنند. این شعار نیست و شاید یکی از دلایلی که به قول شما دیر دیده شدم همین طرز تفکر باشد. البته خودم معتقدم دیر نشده و مهم تر این که حالا نسبت به ۱۰- ۱۵ سال پیش پخته تر هستم.

 

 

javan.hmg.ir
  • 34
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش