پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۲۱:۲۵ - ۲۸ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۶۵۶۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

امیرحسین فتحی؛ هم ژن خوب هم پشتکار

امیرحسین فتحی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

وقتی امیرحسین فتحی در فصل اول سریال شهرزاد از داستان خارج شد خیلی ها تصور کردند کارگردان نمی خواسته این تصور شکل گیرد که نقش پررنگی به فرزند داده است. امیرحسین اما که حداقل ۱۰ سالی از سن واقعی بزرگ تر به نظر می رسد در فصل دوم به عنوان ناجی شیرین دیوان سالار به صحنه بازگشته و نقش پررنگی هم ایفا می کند و این بار از آن ادا و اطوارهای گل درشت هم کمتر خبری هست.

 

 

گفت و گوی شراره داوودی با فرزند حسن فتحی و به عبارت درست تر با بازیگر سریال شهرزاد در نقش های همایون مهتدی و صابر عبدلی که در سیزدهمین شماره از مجله الکترونیکی شهرزاد انتشار یافته از این قرار است:

 

ورود شما به سینما با فیلم «کیفر» به کارگردانی پدرتان بود. بعد از آن در «پریناز» بازی کردید. فیلمی که تا همین چند وقت قبل توقیف بود. فکر می کنید اگر پریناز همان سال ها اکران می شد، تغییری در روند بازیگری شما داشت؟ چون بین پریناز و «مزارشریف» به عنوان فیلم بعدی تان، تقریبا چهار سال فاصله افتاد.

واقعیت این است که «پریناز» همان سال هم اکران می شد، خیلی اوضاع برای من فرقی نمی کرد، چون دیگر ایران نبودم. در حقیقت من یک هفته بعد از فیلمبرداری از ایران رفتم و در این مسیر تجربه های جدیدی را به دست آوردم. این وقفه چهارساله به همین دلیل بود که در آن زمان اصلا ایران نبودم. البته وقتی برگشتم تجربه های کوچک را انجام دادم تا بین سینمایی ها شناخته و دیده شوم. به همین دلیل کارهای کوچک زیادی در این مدت انجام دادم؛ از «شاهگوش» آقای میرباقری تا «پرده نشین» بهروز شعیبی، «مزارشریف» حسن بریده و آخری هم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» فرزاد موتمن بود که بعد از فصل اول «شهرزاد» آن را کار کردم.

 

چطور شد که برای بازی در «کیفر» انتخاب شدید؟ یعنی خودتان هم دوست داشتید بازی کنید یا انتخاب پدر بود؟

واقعیت این است که در آن زمان یک سالی بود که به سینما علاقه مند شده بودم و فهمیدم که پدرم در حال ساخت فیلمی است و برای همان نقشی که من بازی کردم، تست می گرفتند. در همان زمان من هم برای تست وقت گرفتم و باری این که حاضر باشم، حتی معلم خصوصی گرفتم و خودم را آماده کرده بودم. برای تست که رفتم، اصلا پدر داخل اتاق نماند و گفت خودتان این کار را انجام دهید! در اتاق علیرضا نادری وقتی می خواست صحبت کند، نگاهش به بابا افتاد که با چشم و ابرو اشاره می کرد که «نه! نه!» که در همین لحظه آقای نادری گفتند: «نه آقای فتحی، به نظرم این همان نقشی است که من نوشتم، فقط سنش کم است، باید ببینیم در تست گریم می توانیم سن او را بالا ببریم یا نه!» که بعد از تست گریم نتیجه مثبت شد.

 

بازی برای پدر سخت است؟ همیشه پدر و مادرها بیشتر بچه خودشان را دعوا می کنند تا مثلا از بقیه زهر چشم بگیرند! پدر شما همه چنین سخت گیری برای شما نسبت به بقیه دارد؟

(با خنده) بله همین طور است! به من خیلی سخت تر از بازیگرهای دیگر می گرفتند. شاید تمام فشارهای دیگری که ممکن بود وجود داشته باشد در پلان های من برخورد می شد و دقیقا برای من همین طور بوده که من را بیشتر دعوا می کردند.

 

شما تحصیلات آکادمیک خودتان را در رشته بازیگری گذراندید، فکر می کنید این درس ها موثر هستند؟ بیشتر از این جهت که شما شرایط ورود به سینما را داشتید، اما درستان را در همین زمینه انتخاب کردید. فکر می کنید ورود به این هنر از راه تجربی بهتر است یا آکادمیک؟

من دوره های بازیگری را در موسسه کارنامه گذراندم و هم در ایران و هم در خارج از ایران، ورک شاپ های مختلفی را شرکت کرده ام. نکته ای که وجود داشت تلاش زیادی را در مدت زمانی که هنرجو بودم انجام دادم و جزو معدود هنرجوهایی بودم که خیلی تمرین می کردم. من حتی زمانی که فیلم کار می کنم، اگر ورک شاپ باشد که بدانم چیز تازه ای را در آن یاد می گیرم، حتما شرکت می کنم. چون اصل بازیگری برای من خیلی مهم است و دوست دارم به بُعد توانمند آن برسم و برای این رسیدن تلاش خودم را هم می کنم.

 

بازیگری تجربی و آکادمیک بسته به شرایطی که فرد در آن قرار دارد با هم فرق می کنند، گاهی تجربی جواب می دهد و گاهی آکادمیک. در سینمای خودمان از هر دو سبک آن داریم. اما نظر شخصی خودم و براساس تجربه هایی که داشتم، فکر می کنم بازیگری خیلی موضوع آکادمیکی نیست و من هنوز هم خودم را هنرجو می دانم. برای من بازیگری به شکلی است که هر چه بیشتر کار و تمرین می کنم، بیشتر یاد می گیرم تا این که آکادمیک بدانم و از کسی بشنوم. گاهی در تمرین ها چیزهایی را می توان یاد گرفت که ممکن است بعدها در یک ورک شاپی آن را شنید.

 

درباره «شهرزاد» و نقشی که بازی می کنید؛ نقش شما پر از رمز و راز است و تا همین چند قسمت قبل حتی اسم اصلی اش را هم نمی دانستیم! چطور شد که در این نقش بازی کردید؟

در فصل اول ورود همایون معتدی خیلی ورود جذابی نبود و براساس طراحی، بیشتر یک آدم ادا و اطواری با نگاه های توخالی بود که اتفاقا خیلی هم نچسب و سرد رفتار می کرد. این ها رکن هایی بود که با کارگردان صحبت کرده بودیم و باید به همان شکل بازی می کردم. حتی اگر در سکانسی کمی احساس در چشم ها پیدا می شد، کات می دادند و می گفتند هیچی نباید در چشم هایت باشد، به جز سکانس آخر که با حشمت حرف می زند و می گوید: «بعضی بازی ها رو آدم دوست داره که زود تموم نشه» و می رود، شاید آن سکانس تنها جایی بود که بخشی از خود واقعی صابر عبدلی را می بینیم. بقیه آن ادا و اطوارهایی بود که طراحی شده بودند و اگر فصل دوم مجموعه ساخته نشده بود، در این صورت قصه صابر عبدلی هم ناتمام می ماند و مخاطب چیزی از آن نمی دانست. اما فصل دوم ساخته شد و حالا او را در روند داستان می بینیم.

 

با این حال همچنان «صابر عبدلی» شخصیتی است که کمتر از او می دانیم!

نقشی که من بازی می کنم پر از رمز و راز است و می تواند خیلی نقش جذاب و پرچالشی باشد. درست مثل نقشی که در فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» داشتم، چون کاراکتری که آن جا بازی می کردم هم چالش برانگیز بود. من تلاشم را می کنم و امیدوارم بیننده ها از آن راضی باشند. این نقش پر از پیچیدگی است. به قدری که خود بازیگر را به اشتباه می اندازد که کدام درست است و کدام غلط! خیلی نقش سختی است و همین پیچیدگی و سختی است که آن را جذاب تر هم می کند.

 

نکته دیگر، سن شماست. شما در نقشی بازی می کنید که دست کم از سن فعلی تان ۸- ۷ سال بزرگ تر است. این روند سخت نیست؟ خودتان دوست دارید بزرگ تر از سن تان باشید؟

من این طور فکر نمی کنم. من در تنهایی و خلوت خودم نقش را در سن خودم می بینم. اما شاید به واسطه فیزیک و چهره ام کمی بیشتر از سن اصلی ام به نظر برسم. واقعیت دوست دارم نقشی که در سن خودم است را بازی کنم. در واقع اگر نقشی باشد که برایم چالش برانگیز باشد و تجربه جذابی هم باشد و بتوانم در نقش بازی کنم، حتما قبول می کنم. اما الان اولویت ام این است که در سن خودم باشم. البته فکر می کنم صابر عبدلی هم خیلی با خودم تفاوت نداشته باشد.

 

شاید تصور این باشد او ۷- ۸ سال بزرگ تر است، اما خودم فکر می کنم تفاوت سنی من با صابر عبدلی نهایت ۲- ۳ سال است.

 

موضوعی که برای من به عنوان یک جوان جذابیت دارد، این است که ما در آن دوران نبودیم و در دنیای امروز هم تقریبا انگشت اتهام به سمت مان است که اطلاعات زیادی از گذشته تاریخی کشور خود نداریم. شما برای این که به حال و هوای دهه ۳۰ نزدیک بشوید، چه کردید؟ رسیدن به نقش جوان آن دوران برای شما چطور اتفاق افتاد؟

طبیعتا وقتی انسان چیزی را نبیند، نمی تواند آن را هم بازآفرینی کند. اما به واسطه فیلم های واقعی و سینمایی، کتاب ها و عکس ها می تواند خودش را در آن موقعیت قرار دهد.

 

درباره من هم این شرایط وجود داشت و از همین ابزار استفاده کردم. البته من هر چقدر هم این کار را انجام دهم، نمی توانم کاملا به جوانی که در سال ۳۲ زندگی می کرده، برسم. به همین دلیل از نشانه هایی که در فیلمنامه وجود دارد، استفاده می کنم و با این نگاه که اگر من را در آن زمان می گذاشتند چطور بودم، جلوتر می روم. چون گاهی فکر می کنم آدم ها در زمان های مختلف رفتارهای نسبتا مشابهی از خودشان بروز می دهند و شاید فقط در گویش ها و رفتارهای فیزیکی و اجتماعی فرق کنند. به همین دلیل من سعی کردم صابر عبدلی امروزی را به سال ۳۲ ببرم و نشانه هایی که از زندگی آن زمان دارم را در نقش استفاده کنم.

 

خودتان نظرات مردم را چقدر دنبال می کنید؟

من ۹ سال است که تلاش می کنم و در این مدت کارهای کوچک، بزرگ و تئاتر را در کارنامه داشتم و یک شبه وارد سریالی به این بزرگی نشده ام که نقش خوبی مثل صابر عبدلی را داشته باشم و این برخلاف نگاه عده کمی است که فکر می کنند خیلی بدون مقدمه وارد دنیای سینما شدم. به هر حال من بذری که در این سریال کاشتم را توانستم با این سریال که محبوب شده، برداشت کنم. به همین دلیل برایم جذاب است که نظرات را بخوانم و بدانم، البته نه خیلی زیاد که وقت آدم را بگیرد.

 

امید جوان

 

 

 

 

  • 15
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش