پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۱۰ - ۲۷ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۶۸۸۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

چالش مدیریت بحران در کشور ما جدی است

سینماگران زن در مناطق زلزله زده,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

زلزله اخیر مناطق غرب کشور باعث شد که بار دیگر بحث «مدیریت بحران» مورد چالش جدی قرار گیرد. گواه این نکته جدا از گزارش‌های رسمی خبرنگاران رسانه‌ها و اظهارات شخصی مردم منطقه در فضای مجازی، ‌مشاهدات سینماگران از این مناطق است که در عین مهم‌بودن، ‌عزم جدی می‌طلبد که بخش مدیریتی کشور در لایه‌های مختلف بازنگری شود، مدیران متخصص و دلسوز در رأس امور قرار گیرند تا به‌جای آرام‌کردن شرايط، ‌بحران دیگری بر بحران اصلی نیفزایند. با سه نفر از بازیگران سینما؛ ‌فریبا کوثری، ‌فاطمه گودرزی و یکتا ناصر درباره مشاهداتشان از مناطق زلزله‌زده گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

 

فريبا کوثري: مردم دوست دارند به پشتوانه مسئولان دلگرم شوند

 

‌خانم کوثري برخي‌ها به حضور سينماگران در مناطق زلزله‌زده معترض بودند. واکنش شما چيست؟

بنا به دعوت «خانه سينما» همراه همکارانم به اين مناطق رفتيم. هرچند هرکدام از ما قصد داشتيم که تنهايي برويم، اما وقتي ديديم چنين حرکت جمعي‌ای پيش آمد، ‌بلافاصله موافقت خود را اعلام کرديم. منتها برخي‌ها اعتراض کردند که حضور شما خودنمايي است.

 

واقعا ما نمي‌دانيم چه کنيم! اگر در صفحات رسمي‌مان فقط عکس ابراز همدردي بگذاريم، مي‌گويند شما که به آنجا نرفتيد و خودنمايي مي‌کنيد، اما خودمان هم به آنجا سفر کنيم مي‌گويند کاري که از دستتان برنمي‌آيد پس چرا مي‌رويد! درحالي‌که مي‌دانيم نمي‌توانيم کارهاي بزرگي انجام دهيم، اما هر يک از دوستان و همکاران من با دست‌پر به آنجا رفته‌‌اند. منتها ما نمي‌خواهيم کمک‌هايمان را علني بيان کنيم. ما به آنجا رفتيم تا  هم‌وطنان عزيزمان بدانند که آنها را فراموش نکرده‌ايم. بالاخره در اين شرايط هر کسي در حد توان خودش بايد کمک کند.

 

توان ما هم در همين حد است. ما هم نگران آن عزيزان هستيم. کمااينکه در تلاش برای خريد کانکس و وسايل گرمايشي براي اين عزيزان هستیم. بااين‌حال حضور سينماگران در مناطق زلزله‌زده از سوي بسياري از مردممان حمايت شد که از آنها تشکر مي‌کنيم. فقط تنها گلايه‌مان اين است که مسئولان محترم مي‌دانند که کشور ما زلزله‌خيز است، چرا براي حل اين مسئله کاری نمي‌کنند.

 

مگر پيش از اين شاهد زلزله‌هاي طبس، رودبار و منجيل، ‌بم، ‌ورزقان و آذربايجان نبوديم و حالا هم امروز زلزله کرمانشاه! هربار شاهد هستيم که رئيس و کارمند ستاد بحران تشکيل مي‌شود، اما هنگام بروز بلاياي طبيعي نمي‌توانيم بحران را مديريت کنيم‌!

 

‌مشاهدات شما در اين زمينه چيست؟

مثلا بسياري از امدادرسانان عزيزمان يک دستکش و کلاه ايمني نداشتند! آن‌وقت مي‌گوييم غافلگير شديم! اگر من خانه‌ام را درست قفل‌وبست کنم، ‌ديگر دزدي به من نمي‌زند. اگر هم دزدي زد، ‌دليلش اين است که من درست حفاظت نکرده‌ام! من هميشه گفته‌ام مردم ما در کنار مسئولان خود هستند. بنابراين همان‌طور که مسئولان ما به پشتوانه مردم دلگرم هستند، مردم ما هم دوست دارند با وجود مسئولان خود پشتوانه قوي داشته باشند.

 

 

فاطمه گودرزی: نياز مردم كانكس و وسايل گرمايشي است

 

چطور شد که با همکاران‌تان به مناطق زلزله‌زده رفتید؟‌

من شخصا دوست داشتم زودتر به مناطق زلزله‌زده بروم؛ اما سر صحنه بودم. منتها همکاران لطف کردند و یک روز به من مرخصی دادند تا در کنار همکارانم به مناطق زلزله‌زده بروم. هدف هم که کاملا مشخص است؛ برای همدردی با مردم کشورمان همه ما به آن مناطق رفتیم.

 

 جالب است اطرافیان من به‌محض اینکه متوجه شدند قصد سفر دارم، شبانه مبالغی جمع کردند و خودم هم در حد توانایی خرید کردم و با خودمان به آن مناطق بردیم. وقتی از نزدیک ماجرا را دیدم، شاید باور نکنید که مردم از نظر مواد خوراکی و پوشاک اشباع شده‌‌اند.

 

شخصا دوست داشتم فقط به مناطق شناخته‌شده و تبلیغ‌شده نروم؛ بنابراین به برخی از روستاها سر زدم. کم نیست؛ ٩٠ روستا آسیب دیده است. برایم جالب بود که در چند روستا لباس‌ها در فضای بیرون روی زمین ریخته شده بود!

 

‌یعنی وسایل بسته‌بندی نشده بود؟

نه نشده بود. البته مردم همه این لباس‌ها را با عشق فرستاده بودند که دست دوم هم بود. منتها مردم آنجا از این نظر مشکلی نداشتند.

 

‌آنها بیشتر به چه چیزی نیاز داشتند؟

آن روز که ما آنجا بودیم، صبح تا شب هوا گرم بود. طوری که ما هم که لباس گرم پوشیده بودیم، عرق کردیم. شب‌ها مثل تهران خنک بود؛ بنابراین آنها بیشتر به کانکس، ‌وسايل گرمایشی و چراغ خوراک‌پزي احتیاج دارند.

 

‌آنجا چادر وجود نداشت؟

به‌وفور. من از آنجا کلی فیلم گرفته‌ام. ارتش و هلال‌احمر چادرهای زیادی به مردم داده بودند؛ ‌طوری که مردم در حیاط خانه‌های نیمه‌ویرانه خود از ترس ریزش ساختمان چادر زده بودند. برخی از افراد هم حدود پنج، شش چادر می‌گرفتند و با خود می‌بردند. به همین دلیل معتقدم بیشتر مشکلات معطوف به نبود مدیریت و توزیع کالاها بود.

 

‌مردم دقیقا به چه چیزهایی معترض بودند؟

وقتی فاجعه‌ای رخ می‌دهد، ‌طبعا مردم خشم و عصبانیت خود را بروز می‌دهند که این کاملا درک می‌شود. واقعا رسیدگی به آنها خیلی سخت است. محلی‌ها می‌گفتند مثلا زلزله ساعت ٩، ١٠ شب رخ داده؛ اما امدادگران ساعت دو‌‌و‌نیم ‌شب رسیدند. يا برای روستاهای لب مرز، ‌٧٢ ساعت طول کشید که توانستند به مردم کمک کنند؛ بنابراین بخشی از این دیرکردها طبیعی است و بخشی هم به نبود ‌مدیریت درست در شرایط بحرانی مربوط می‌شود.

 

درباره اینکه گفته می‌شود برخی‌ها بیش از مایحتاج خود کالا برمی‌دارند، شاید به این دلیل است که نهایت تا ٢٠ روز مردم به فکر آسیب‌زده‌ها هستند؛ اما بعد از مدتی آنها تنها می‌شوند؛ بنابراین آنها باید به فکر سرمای زمستان تا زمان عید باشند که به نظرم می‌توان آن را درک کرد. با همه این حرف‌ها، مردم و ورزشکاران و هنرمندان خیلی خوب همراهی کردند. مثلا آقای خیابانی همراه خود ٢٠ کانتینر کمک‌رسان آورده بود و خود ایشان با عشق به مردم کمک می‌کرد.

 

یکتا ناصر:  ترميم بي‌اعتمادي مردم سال‌ها زمان مي‌برد

 

خانم ناصر! چرا و با چه هدفی با جمعی از همکاران به مناطق زلزله‌زده غرب کشور رفتید؟ ‌

من هم مثل سایر مردم تحت‌تأثیر این فاجعه قرار گرفتم و مثل هر انسانی، وظیفه خودم دانستم که از نزدیک با آسیب‌دیدگان ملاقات کنم، چون عمیقا دوست داشتم در کنار کسانی که عزیزان و خانواده خود را از دست داده‌اند، باشم و دلیل دیگر حضورم در آنجا انتشار اخبار متناقضی بود که هم می‌خواندم و هم می‌شنیدم و می‌خواستم خودم همه‌چیز را از نزدیک ببینم.

 

البته به دلیل برخی از معذورات نتوانستم زودتر حضور پیدا کنم، اما بالاخره شرایط پیش آمد که در کنار دوستانم به آن مناطق بروم.

 

‌ از مشاهدات خود بگویید. مردم در مواجهه با شما چگونه رفتار کردند؟

با وجود آسیب‌هایی زیادی که دیده‌اند، برخوردي مهربانانه داشتند.

 

من هم سعی کردم از اوضاع و شرایط آنجا بیشتر مطلع شوم و بدانم مایحتاج آنها چیست. جالب است در مدتی که در راه بودیم، جاده‌ها مملو از ماشین و کانتینرهای کمک‌رسان بود؛ مثلا مردم از نظر لباس و مواد غذایی اشباع شده بودند، اما مورد سؤال‌برانگیز برایم ‌توزیع نامناسب کالا‌ها بود!

 

‌ چطور؟ ‌

وقتی ما وارد آن مناطق شدیم، از طرف ارتش، هلال‌احمر و جاهای دیگر کمک‌رسانی‌های مؤثری به مردم شده بود و کارهای زیادی انجام داده بودند، اما بهتر بود که توزیع کالاها بهتر صورت می‌گرفت؛ مثلا یک جاهایی حتی امدادرسانی‌ها خیلی زیاد بود، به‌طوری‌که برخی از کالاها مازاد به نظر می‌رسید و برخی‌ها هم به کالاها دسترسی نداشتند!

 

‌ به نظر شما دلیلش چه بود؟

طبعا کشور ما در این مورد دچار بحران مدیریت است، باید بگویم من خودم همواره جزء معترضان بوده و هستم، اما درعین‌حال متأسفانه انگار باب شده که با وجود کارهای مؤثر، ‌همه باید اعتراض کنیم! معتقدم حق‌طلبی و اعتراض در جای خود درست است، اما نباید در این شرایط اعتراضات را به کینه‌ورزی تبدیل کنیم.

 

‌ دقیقا منظورتان چیست؟

منظورم این است که در همه‌جا وقتی شرایط بحرانی و فاجعه به وجود می‌آید، ‌ممکن است در جاهایی نقص‌هایی وجود داشته باشد، اما به‌جای کمک به مردم آسیب‌دیده، طرح مسائل سیاسی، ‌تسویه‌حساب‌ها و زدن همدیگر درست نیست.

 

‌ شما به کدام‌یک از مناطق سر زدید؟ ‌

به بیمارستانی در کرمانشاه رفتیم. همین‌طور به سرپل ذهاب و روستای ثلاث باباجانی... .

 

‌ به ساختمان‌های مسکن مهر هم سر زدید؟ ‌

بله.

 

‌ ساختمان‌ها خراب شده بود؟ ‌

غیر از خانه‌های مسکن مهر، خانه‌های دیگری هم خراب شده. به نظرم در این قضیه نه‌تنها مسئولان مربوطه، ‌بلکه پیمانکاران، ‌مهندسان و حتی کارگرانی که هرکدام کارشان را درست انجام نداده‌اند، ‌مقصرند.

 

 زلزله رویداد تلخی است و با وجود اینکه کشور ما، زلزله‌خیز است، ‌اصلا مسئولان به این نکته توجه نمی‌کنند. متأسفانه یک نوع بی‌اعتمادی به مسئولان از سوی مردم وجود دارد که سال‌ها طول می‌کشد تا ترمیم شود. من معتقدم آن مسئولانی که اختلاس کردند، ‌جدا از بحث ضرروزیان به کشور، ‌به اعتماد مردم ضربه بسیار بدی زدند که این مورد از ضرر اولی مهلک‌تر است.

 

ضمن اینکه هنوز زخم جنگ بر مردمان غرب کشور وجود دارد و حالا باید با مصیبت بزرگی مثل خرابی‌های ناشی از زلزله دست‌وپنجه نرم کنند. بنابراین مسئولان و متخصصان باید به فکر مردم این کشور باشند وگرنه امثال من و مردم نه تخصصی در این مورد و نه دستی بر این آتش داریم.

 

 ظاهرا این جمله که اگر من حق مردم را ضایع نکنم، دیگران ضایع می‌کنند به جمله‌ای قابل تسری تبدیل شده و همه ما با این عنوان کارمان را درست انجام نمی‌دهیم! به نظرم این مشکلات ریشه‌ای‌تر از این حرف‌هاست؛ باید اساسی و پایه‌ای اصلاح شوند که هم زمان‌بر است و هم اینکه به‌بارنشستن فرهنگ به سال‌ها وقت احتیاج دارد.  

 

فرانک آرتا

 

 

sharghdaily.ir
  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش