جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۷:۵۸ - ۲۵ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۹۴۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

سیر صعودی کارنامه هنری بهروز شعیبی

فیلمسازی که گام به گام به قوام رسید

بهروز شعیبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
بهروز شعيبي را بايد جزو آن دسته از سينماگران دانست كه حضور امروز خود را مديون حركت گام‌به‌گام و كسب تجربه در حيطه‌هاي مختلف و در طول زمان است.

به گزارش صبا،بهروز شعيبي را بايد جزو آن دسته از سينماگران دانست كه حضور امروز خود را مديون حركت گام‌به‌گام و كسب تجربه در حيطه‌هاي مختلف و در طول زمان است. اين همان چيزي است كه باعث شده به كيفيتي از حضور؛ چه در نقش‌آفريني و چه در كارگرداني دست پيدا كند كه واجد يك استاندارد خاص باشد و توقعي خاص را در پيگيران آثارش به وجود بياورد.

 

شعيبي سينما را از سنين كم با نقش‌آفريني و حضور در نقش كاراكترهاي نوجوان در دهه۷۰ آغاز كرد. سريال «بازگشت پرستوها» كه به كارگرداني ابوالقاسم طالبي سال۷۶-۷۵ از شبكه دو سیما تلويزيون پخش شد، از اولين تجربه‌هاي او در مواجهه با لنز دوربين بود.

 

اما بايد اذعان داشت فيلم «آژانس شيشه‌اي» حضور او را به نوعي قابل توجه در خاطره مخاطب ثبت و ضبط كرد. شعيبي در نقش نوجوان مخالف‌خوان حاج‌كاظم كه دچار تضادهايي با ديدگاه‌هاي پدرش شده، آنچنان تصوير ملموس و باورپذيري از اين رابطه و كاراكتر خاص خودش ارائه داد كه نمي‌توان اين كيفيت حضور را با وجود كميت كوتاه، ناديده گرفت. او در فيلم نماينده يك نسل شناسنامه‌دار و باهويت بود كه بخش مهمي از چالش حاج‌كاظم در رابطه با او(اين نسل) شكل مي‌گرفت و در انتها نيز اين پسر نوجوان است كه امانتي مادر(چفيه تاريخي) را از پشت كركره‌هاي بسته آژانس به پدر مي‌رساند و او را نه به‌عنوان نماينده نسلي شكست‌خورده بلكه به‌عنوان قهرمان روزگار خود مي‌پذيرد.

 

اين حضور كوتاه در فيلمي از ابراهيم حاتمي‌كيا كه از فيلمسازان تازه‌نفس و جسور آن دهه محسوب مي‌شد و تعامل تنگاتنگ با بازيگر برجسته‌اي همچون پرويز پرستويي، تأثير خود را بر اين نوجوان تازه‌نفس گذاشت. همچنين بايد پذيرفت كه اين تجربه زمينه‌اي فراهم كرد تا شعيبي تنها به دايره بسته و محدود بازيگري رضايت ندهد و شروع به كسب تجربه در حيطه‌هايي همچون دستيار و برنامه‌ريز در فيلم‌هاي مختلف بكند.

 

تنوع و گوناگوني فيلمسازان و فيلم‌هايي كه بهروز شعيبي به‌عنوان دستيار اول و دوم و برنامه‌ريز در آن‌ها كسب تجربه كرد، مؤيد اين نكته مهم است كه او از همان موقع، نقشه راهش را براي آموختن و دانستن و تجربه‌اندوزي درازمدت در كنار بازيگري طراحي كرد.

 

بهروز شعیبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

يک دهه طول كشيد تا بهروز شعيبي در كنار تجربه‌اندوزي در فيلم‌هايي همچون «دختر شيريني‌فروش» ايرج طهماسب، «شب‌هاي روشن» فرزاد موتمن، «توكيو بدون توقف» سعيد عالم‌زاده، «خوابگاه دختران» محمدحسين لطيفي، «سالاد فصل» فريدون جيراني، «دم صبح» حميد رحمانيان، «قاعده بازي» احمدرضا معتمدي، «جعبه موسيقي» موتمن، «حيران» شاليزه عارف‌‌پور و «چيزهايي هست كه نمي‌داني» فردين صاحب‌زماني، به نقش‌آفريني در فيلم‌‌ها و سريال‌هاي مختلف ادامه داد كه حاصل آن تجربه‌هايي است در فيلم‌هاي «گفت‌وگو با سايه‌ها» خسرو سينايي، «دم صبح» و سريال‌هاي «پرونده‌هاي مجهول» جمال شورجه و «پسران مهتاب» مهدي ودادي كه ناگفته پيداست تا چه حد از هم دور هستند.

 

اما حضور در نقش اصلي فيلم «طلا و مس» همايون اسعديان را بايد نقطه عطفي در كارنامه بازيگري او دانست كه توانايي‌هاي شعيبي را در نقش آقاسيدرضا؛ طلبه جوان مورد توجه قرار داد. روحاني جواني كه در مسير آزمون زندگي و محك خوردن به‌واسطه همسر و خانواده‌اش، به مواجهه‌اي جديد و متفاوت با لباس و جايگاه خود در جامعه مي‌رسد و با زمينه‌هاي مستعدي كه دارد به تحولي باورپذير مي‌رسد. حضور او آنچنان كاراكتر اين مرد(همسر، پدر و طلبه) را باورپذير و ملموس كرد كه مي‌توان آقاسيدرضا را جزو بازآفريني‌هاي موفق از روحاني در سينماي ايران دانست كه متأسفانه امروز رو به كليشه و هجو شدن دارد.

 

با اين پيش‌زمينه‌‌ها كه حدود يك‌دهه به طول انجاميد، بالاخره در پايان دهه۸۰ بهروز شعيبي وارد گود فيلمسازي شد و با ساخت چند تله‌فيلم و نهايتاً فيلم سينمايي خود را در جايگاهي جديد محك زد. تله‌فيلم‌هايي همچون «ميان ماندن و رفتن»، «جامانده»، «بال‌هاي خوشبختي»، «باغ آلوچه» و «دنياي بهتر» ازجمله اين آثار هستند كه حركت گام‌به‌گام او را براي ساخت اولين بلند سينمايي‌‌اش رقم زدند.

 

شعيبي در اين ميان با نقش‌آفريني در فيلم جنجالي «گزارش يك جشن» ساخته حاتمي‌كيا كه هنوز هم به اكران عمومي درنيامده، به بازيگري ادامه داد و نهايتاً در سال۹۱ براساس فيلمنامه‌اي از علي اصغري اولين فيلم بلند سينمايي‌‌اش را با نام «دهليز» كارگرداني كرد؛ فيلمي كه سيمرغ بلورين بهترين فيلم اول را از بخش نگاه نو سي‌وسومين جشنواره فجر دريافت كرد و به‌نوعي مهر تأييدي بر سليقه و سبك و نگاه اين فيلمساز زد. هرچند در «دهليز» با رويكرد به مسئله اجتماعي قصاص روبه‌رو هستيم، اما جذابيت اين اثر و آنچه آن را از خيل فيلم‌هاي صرفاً اجتماعي درباره قصاص دور مي‌كند، رويكرد شعيبي به اين موضوع و جهت‌گيري قصه و نگاه ظريفي است كه در كليت كار وجود دارد. فيلمنامه براساس طرحي از شعيبي در قيل و قال هميشگي قصه‌هايي درباره قصاص كه فقط به مواجهه خانواده قاتل و مقتول براي گرفتن رضايت و ديه و... مي‌پردازند، نگاه هوشمندانه‌اي به بازسازي رابطه يك پدر و پسر جداافتاده دارد و با حركتي بطئي در اين مسير، به نوعي بسط و گسترش اين رابطه را به‌عنوان كليد باز شدن گره قصه اصلي يعني رضايت از خانواده مقتول قرار مي‌دهد.

 

ويژگي مهم ديگر فيلم كه برآمده از انتخاب و تشخيص‌هاي اين كارگردان به‌واسطه كسب تجربه‌هاي قبلي او در فيلم‌هاي مختلف است، حضور بازيگراني متفاوت در نقش‌هايي جديد است. رضا عطاران، به‌عنوان يك كمدين شناخته‌شده در سينما و تلويزيون، با نقش‌آفريني در جلد كاراكتري جدي يكي از اولين حضورهاي متفاوت خود را با موفقيت در اين فيلم ثبت مي‌كند و خوانشي جديد از كاراكتر قاتل(ناخواسته) دارد كه بازخورد خوبي هم دارد.

 

همكاري بهروز شعيبي با تهيه‌كننده اين فيلم-سيدمحمود رضوي- كه برآمده از نوعي همفكري و رسيدن به نگاه مشترك براي رسيدن به نتيجه موفق از زمان ساخت تله‌فيلم‌هايش شكل گرفت، مولفه تعيين‌كننده‌اي بود كه با درك هوشمندانه آن‌ها، در مسير آينده هر دو نفر تأثير گذاشت و منجر به ساخت سريال‌‌ها و فيلم‌هاي موفق بعدي در كارنامه آن‌ها شد.

 

شعيبي مسير آمادگي براي ساخت دومين فيلم خود را به ساخت يك سريال خوش‌ساخت و موفق به نام «پرده‌نشين» براي تلويزيون پرداخت كه نقطه عطفي در رويكرد تلويزيون به كاراكترهاي روحاني بود و همچنان امتياز ويژه انتخاب بازيگران تازه در نقش‌هاي غيرقابل انتظار را براي خود محفوظ نگه داشت. فيلمنامه براساس طرحي از عبدالرسول گلبن توسط حسين تراب‌نژاد، مهدي شيرزاد و مهدي حمزه نوشته شد كه موقعيت كلاسيك بازگشت يك زن پس از سال‌‌ها به زادگاهش را با چالش‌هايي بر بستر زندگي يك روحاني به تصوير كشيد و پيشنهادهايي جديد براي حضور اين قشر در ميان جامعه و اجتماع داشت كه خوانشي مدرن و امروزي بود. در اين سريال هم حضور فرهاد آئيش، محسن كيايي و هومن برق‌نورد در نقش روحاني‌هاي متفاوت و همچنين ويشكا آسايش در نقش زن ازفرنگ‌برگشته و البته حضور غنيمت ژيلا سهرابي، از نقاط عطف كار بودند، ضمن این‌كه زوج سارا بهرامي و حامد كميلي را نيز تبديل به تركيبي جذاب كرد.

 

بهروز شعیبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مسير شعيبي با نقش‌آفريني در فيلم «ميهمان داريم» و سريال‌هاي «مهرآباد» و «تنهايي ليلا» ادامه پيدا كرد كه هر يك تجربه‌اي متفاوت و جديد در كارنامه بازيگري او بودند. در «ميهمان داريم» محمدمهدي عسگرپور، اين بازيگر را در نقش چالش‌برانگيز يك جانباز جنگ مي‌بينيم كه به‌نوعي به ته خط رسيده و نمي‌خواهد ادامه بدهد اما حضور در كنار پدر و مادر و تجربه سوررئال مواجهه با خواهر و برادران شهيدش در يك دورهمي خانوادگي و نقش بطئي عشق، او را دچار تغييراتي مي‌كند. چالش حضور در نقش كاراكتري با مشكلات فيزيكي و روحي، با عبور از فيلتر شعيبي تبديل به حضوري متفاوت و جديد از يك جانباز شد كه به‌خصوص با جنس هميشگي بازي او تفاوت داشت و نمره قابل قبولي از اين حضور دريافت كرد، هرچند در جشنواره فجر با بي‌مهري مواجه شد.

 

سريال «مهرآباد» سيدفريد سجادي‌حسيني براي اين بازيگر حضور در نقشي طنز با مايه‌هاي كمدي را به ارمغان آورد كه در كارنامه بازيگري‌‌اش مغفول مانده بود. همان‌طور كه حضور در نقش جوان معصوم سريال «تنهايي ليلا» محمدحسين لطيفي را مي‌توان به‌عنوان تجربه‌اي جديد پذيرفت؛ نقش مرد جواني كه در همان قسمت‌هاي ابتدايي مي‌ميرد اما اهميت و تأثير حضورش زن(ليلا) را رها نمي‌كند و زمينه‌ساز تغيير و تحولات بزرگ روحيات زن و زندگي‌‌اش مي‌شود.

 

طبعاً بهروز شعيبي وقتي سال۹۴ تصميم به ساخت دومين فيلم سينمايي‌‌اش گرفت، اولين مولفه‌اي كه در نظر داشت اين بود كه خودش را تكرار نكند و اين چنين بود كه سراغ يك عاشقانه نوستالژيك بر بستري سياسي رفت كه با كاراكترهايي واقعي و رويدادهاي مستند سروكار داشت.

 

«سيانور» را بايد سرآغاز فصلي جديد در سينماي سياسي ايران دانست كه براساس فيلمنامه‌اي از مسعود احمديان به مقطعي از زندگي مجيد شريف‌واقفي و مواجهه او با سازمان مجاهدين خلق مي‌پردازد كه به‌شدت متأثر از وقايع سياسي سال‌هاي ابتدايي دهه۵۰ و كاراكترهايي واقعي بود. درواقع شعيبي اين‌بار هم؛ همچون «دهليز» رويكرد خاص خود را به سوژه‌اي كه انتخاب كرده بود، داشت و به‌جاي ساخت يك فيلم صرفاً سياسي و قابل انتظار با ديدگاه‌هاي تخت و يك‌بعدي، اولويت اصلي را بر روايت قصه‌اي عاشقانه و وام‌گرفته از تخيل قرار داد كه بر بستري سياسي و منشعب از آدم‌‌ها و رويدادهاي سياسي روايت مي‌شد. اين چنين بود كه هرچند فيلم به آدم‌هاي شناسنامه‌دار و زواياي نگاه مختلف به ماجراي شهادت مجيد شريف‌واقفي، مرگ ليلا زمرديان و سرنوشت مرتضي صمديه‌لباف، مقطعي از زندگي تقي شهرام و... مي‌پرداخت، اما همه اين‌ها بر بستر قصه عاشقانه فيلم كاركرد خود را در درام پيدا كردند. همچنين اين شيوه روايت امكاني ويژه، به نويسنده و فيلمساز داد كه بتوانند از حكم دادن درباره كاراكترها و اقشاري كه برآمده از آن هستند مثل ساواك و سازمان مجاهدين پرهيز كنند و وجه انساني و ناگزير آن‌ها در انجام وظيفه و دوراهي عشق و وظيفه، يكي از عوامل تعيين‌كننده در مسير زندگي آن‌ها باشد. شعيبي در اين فيلم هم با انتخاب‌هايي غيرقابل انتظار مخاطب را با تركيبي هوشمندانه از بازيگران در نقش‌هايي متفاوت مواجه كرد كه حضور مهدي هاشمي در نقش يك مأمور خشن و عالي‌رتبه ساواك و همچنين خودش در نقش مجيد شريف‌واقفي از آن جمله است كه به‌نوعي نگاه و سليقه او را در اين فيلم هم بسط داد.

 

بهروز شعیبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بهروز شعيبي با گذر از اين تجربه‌‌ها درحالي سومين فيلم سينمايي خود را ساخته و به جشنواره سي‌وششم فجر ارائه داده كه اين بار قصه زندگي يك زوج را بر بستر معضلات اجتماعي همچون اعتياد و به‌طور خاص اعتياد زنان مورد توجه قرار داده است؛ تجربه‌اي كه با اين پيشينه مي‌توان مطمئن بود نه تكرار فيلم‌هاي اجتماعي ديگر درباره اعتياد و نه حتي تكرار خودش، بلكه واجد رويكردي جديد به اين مضمون با محوريت سليقه و نوع نگاه او به سينما و اجتماع پيرامونش خواهد بود. حضور بازيگراني همچون امين حيايي، مهناز افشار، سارا بهرامي، جمشيد هاشم‌‌پور و هادي حجازي‌فر در نقش‌هايي كه قطعاً متفاوت از حضور هميشگي آن‌ها است، در كنار اهميتي كه شعيبي به‌خصوص به فيلمنامه در مراحل قبل از توليد با بازنويسي‌هاي متعدد مي‌دهد و اين‌بار هم حسين تراب‌نژاد و آزيتا ايرايي اين مسير را در كنار او طي كرده‌اند، همچنين تداوم همكاري با سيدمحمود رضوي به‌عنوان تهيه‌كننده، مي‌تواند نويدبخش مواجهه با اثري خوش‌ساخت و راضي‌كننده را در جشنواره سي‌وششم فجر به مخاطبان بدهد و طبعاً انتظارها از اين فيلم را بالا ببرد.

 

 

 

 

 

 

  • 15
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش