پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۸:۳۳ - ۰۶ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۱۷۵۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

گقتگو با بازیگران پس از باران به مناسبت بازپخش آن

پس از باران,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
پس از باران، سال ۱۳۷۹ روی آنتن رفت؛ سریالی خوش‌ساخت و استاندارد که پخش آن مصادف بود با دوران اوج و درخشش مجموعه‌سازی در سیما و بویژه شبکه تازه‌تاسیس سه. این شبکه برای آگاهی از ذائقه و سلیقه مخاطبان خود و جذب آنان، مجموعه‌های زیادی را روی آنتن فرستاد که تعدادی‌ ـ من‌جمله همین پس از باران ـ تا سال‌ها ماندگار شدند و بازپخششان هم مورد استقبال قرار گرفت.

به گزارش جام جم،پس از باران با گذشت ۱۷ سال از اولین نوبت پخش هنوز حرف‌هایی برای گفتن دارد و می‌توان در موردش صحبت کرد، از داستان خوبش گفت و شخصیت‌پردازی‌ درست و انتخاب خوب بازیگران و موسیقی و لباس و همه و همه را در موفق بودن و موفق ماندن این سریال دخیل دانست. پس از باران در کلام اول داستان ساده‌ای داشت که در سال‌های پایانی حکومت قاجار و ابتدایی حکومت رضاخانی و نظام فئودالی (ارباب ـ رعیتی) آن زمان می‌گذشت؛ هرچند اشاره مستقیمی به بعد سیاسی ماجرا نمی‌شد، اما حکمرانی اربابان منطقه بر رعایایشان و رنجی که طبقه کارگر تحمل می‌کردند و حتی اختیاری بر تصمیمات شخصی زندگی‌شان نداشتند، در لحظه لحظه دقایق داستان محسوس بود.

 

پس از باران بیش از هر چیز روایت رنج زنان بود و سرگذشت شخصیت‌های زن ماجرا؛ زنانی که هر یک به نوبه‌ای مورد ظلم نظام مردسالار اطرافشان قرار می‌گرفتند و زندگی‌شان تحت‌الشعاع قرار می‌گرفت. شهربانو، شخصیت اصلی و محوری داستان (با بازی مرجان محتشم) دختری روستایی بود که به دلیل فرزنددار نشدن همسر اول ارباب (کتایون ریاحی) بالاجبار به عقد او درمی‌آمد و عنوان خانم کوچیک می‌گرفت. با این حال زندگی شهربانو در دوران بعد از ازدواجش با ارباب هیچ سنخیتی با عنوانش که عموما توقع نازپروردگی و عزیزکردگی از جانب همسر می‌رود، نداشت و این زن دوم در گوشه‌ای دور از دیگران و نزدیک به محل سکونت خدمتکاران سکنا داده شد.

 

فیلمنامه پس از باران درامی دارد که بحق قابل تحسین است. چینش درست سرنخ‌ها و روایت روان داستانی نکته قوت این مجموعه است. این سریال ترکیبی از شخصیت‌های مثبت و منفی را در کنار هم دارد و جالب این‌جاست که هر دو طیف شخصیت‌ها را می‌توان به تمامی درک کرد و حتی به انتخاب غلطشان حق داد. شخصیت‌های منفی مجموعه (که تا مدت‌ها سایه منفور بودن شخصیت بر سر بازیگرانشان هم ماند و عموما بعد از این مجموعه هم نقش‌هایی منفی به آنها پیشنهاد می‌شد) نه تیپ و شمایلی بدجنس و کاراکترگونه از شخصیت‌های منفی که کاملا واقعی و قابل درک بودند و دلایلی برای بدی کردن داشتند.

 

امیر آتشانی، بازیگر نقش عمو غلام:مسیر حرفه‌ای‌ام سخت شد

زمانی که پیشنهاد بازی در سریال «پس از باران» مطرح شد، کارشناسی ارشد کارگردانی می‌خواندم و به دنبال چنین اتفاقی در حوزه تصویر بودم. پیش از آن تجربه‌هایی در تئاتر داشتم و از استادانی نظیر بهرام بیضایی،‌ اکبر زنجان‌پور،‌ علیرضا خمسه،‌ رضا سیدحسینی و... آموخته بودم که عجله‌ای برای روی صحنه رفتن و کار تصویری نداشته باشم. در آن زمان آقای سلطانی کارگردان سریال، کاری از ما روی صحنه دید و برای بازی در سریال، قرعه به نام من افتاد. پس از باران، اولین کار تصویری‌ام بود و از این لحاظ جایگاه ویژه‌ای در کارنامه کاری‌ام دارد. زمانی که پیشنهاد این کار مطرح شد، از نقش خوشم آمد چون شخصیت جالبی داشت و خوب نوشته شده بود. جالب است که پس از گذشت سال‌ها، هنوز هم بسیاری نامم را نمی‌دانند و مرا به اسم عمو غلام می‌شناسند و این نشان می‌دهد که آن نقش چقدر موفق بوده است؛ نقشی که برای بهتر شدنش وقت و هزینه زیادی را صرف کردم. البته بازی در آن سبب شد در مسیر حرفه‌ای‌ام کمتر پیشنهادات متنوع داشته باشم. متأسفانه آن زمان که خشت اول را با یک نقش منفی گذاشتم، اطلاع نداشتم که پس از این بیشتر نقش‌های منفی به من پیشنهاد می‌شود و کارم برای متفاوت بازی کردن، سخت خواهد شد. در واقع اگر بخواهی روی آنتن حضور مستمر داشته باشی، به تکرار می‌افتی چون پیشنهاداتی که می‌شود، شبیه یکدیگر است و اگر بخواهی مدتی دور بمانی، از یادها می‌روی و فراموش می‌شوی. به همین دلیل سعی کردم وقتم را بیشتر با تدریس در دانشگاه و آموزشگاه‌ها و حضور در شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی بگذرانم.

 

مهوش صبرکن، بازیگر نقش خانم بزرگ:مادرزنِ شوهرم شدم!

زمانی که بازی در سریال «پس از باران» به من و همسرم، محمود پاک‌نیت پیشنهاد شد، ایشان گفتند یا شما در این سریال بازی ‌کنید یا من. شنیدن این موضوع باعث ناراحتی‌ام شد، چون مدتی بود که از شیراز به تهران کوچ کرده بودیم و در این مدت نتواسته بودم زیاد کار کنم و دلم می‌خواست در یک اثر خوب حضور داشته باشم. دلیل همسرم این بود که ما هر دو باید از تهران دور می‌شدیم و نمی‌توانستیم بچه‌ها را تنها بگذاریم. بالاخره وقتی ایشان فیلمنامه را کامل خواند نظرش عوض شد، چون متوجه شد خانم بزرگ نقش خوبی است و به این صورت هر دو بازی در این مجموعه را پذیرفتیم. با این که نقش‌های منفی را بیشتر دوست دارم، اما ایفای این نقش برایم بسیار سخت بود، چون من تقریبا هم‌سن خانم کتایون ریاحی هستم و در آن سال‌ها بسیار جوان بودم در حالی‌که باید نقش مادر ایشان و مادر زن همسرم را ایفا می‌کردم! غیر از این یادم می‌آید که هرچقدر مطالعه و جست‌وجو می‌کردم برای شخصیت خانم‌بزرگ مابه‌ازایی پیدا نمی‌کردم تا این‌که با تحلیل و بررسی، این شخصیت را در یکی از همسایه‌های قدیمی‌مان در شیراز یافتم که یک خانم مسن و پرشر و شور بود؛ این مساله باعث شد کمی کار برایم راحت‌تر شود. واقعیت این است که بازی در این نقش برای من که در آن زمان در آثار تصویری نقش پررنگی نداشتم، یک فرصت بود و برایم امتیازات زیادی به همراه داشت؛ امتیازاتی ازجمله شناخته شدن در رسانه‌ها و مطرح شدن پیشنهادهای خوبی مثل سریال «یوسف پیامبر». باید اعتراف کنم،‌ الان که هنگام بازپخش سریال دوباره نقشم را می‌بینم، از خودم متنفر می‌شوم و این نقطه حسن نقش‌های منفی است؛ چرا که ظرفیت بیشتری برای پرداختن دارد و به بازیگر فرصت بروز می‌دهد. این در صورتی است که در نقش‌های دیگر، عموما بازیگران زن را به صورت خانه‌دار یا در آشپزخانه و مشغول انجام کارهای منزل می‌بینیم. چنین موقعیتی ظرفیت چندانی ندارد تا بازیگر خودش را نشان بدهد.

 

محمود پاک‌نیت، بازیگر نقش ارباب:حیف بود،‌ از این مجموعه بگذریم!

ابتدا برای این‌که من و همسرم هر دو در این مجموعه بازی کنیم، تردید داشتم،‌ چراکه کار طولانی و دور از تهران بود و بچه‌هایمان تنها می‌ماندند، اما متن را خواندم و دیدم هر دو نقش بسیار خوب و قوی هستند و حیف است که با این دو نقش دیده نشویم. بازی در این مجموعه باعث شده بود تا فقط بتوانیم ماهی یکبار به تهران برگردیم، بچه‌ها را ببینیم و برایشان غذا آماده کنیم و توی فریزر بگذاریم. البته گاهی این فاصله طولانی می‌شد و مجبور بودیم هر دو از تهران دور بمانیم.

 

خانم کوچیک کجاست؟

آمد و چه با دست پر هم. قبل از «پس از باران» یکی دو سریال بازی کرده بود؛ بهشت گمشده و فکرپلید. پس از باران اما قرار بود سکوی پرتاب مرجان محتشم باشد در عالم بازیگری که هم شد و هم نشد. خودخواسته یا به جبر زمان و اقتضای روزگار، فقط خدا می‌داند. سریال پس از باران و یکی از شاه‌نقش‌هایش (شهربانو) می‌توانست برای هر بازیگر جوانی که در ابتدای راه است یک فرصت بی‌نظیر باشد برای اثبات خود و توانایی‌هایش. الحق و الانصاف که محتشم هم از این فرصت، نهایت بهره را برد در حد بضاعتش البته و شد خانم کوچیک مردم. محبوب و معروف. گمانه‌زنی‌ها می‌شد و پیش‌بینی‌ها، که او نه در تلویزیون که در سینما هم ستاره خواهد بود و خوش خواهد درخشید. همه چیز از تولد یک ستاره خبر می‌داد اما نشد آنی که باید می‌شد. مرجان محتشم سینما را با «رز زرد» آغاز کرد و پایان داد و پس از سریال سعید سلطانی در یکی دو مجموعه دیگر (ریحانه و پرواز در حباب) بازی کرد و خلاص، برای همیشه محو شد! دیگر از او نه نامی ماند و نه نشانی. آرام آمد و آرام‌تر رفت. پس از سال‌ها که مصاحبه کرد، گفت که سکوتش خود گویای همه چیز است. گفت که معترض است. گفت که نمی‌خواسته به هر قیمتی بازی کند، گفت که مناسبات اخلاقی حاکم بر سینما مطلوب نیست، گفت بیمار است، گفت دفترچه بیمه ندارد و گفت و گفت. ...به هر حال هر چه هست مرجان محتشم سال‌هاست از وادی آکتوری فاصله گرفته و عطایش را به لقایش بخشیده است.درآوردن پرونده‌ای برای پس از باران بدون گفت‌وگو با خانم کوچیک سریال، کنش و تلاشی ابتر به نظر می‌رسید، اما همه کوشش‌ها و کانال‌ها به در بسته خورد و به بن بست ختم شد. گویا مرجان محتشم سال‌هاست از ایران مهاجرت کرده و غربت‌نشین شده است؛ بازیگری که می‌توانست یک ستاره باشد، چه در عالم هنر هفتم و چه در وادی قاب جادو، اما نشد که نشد. خودخواسته یا به جبر زمان و اقتضای روزگارش را هم فقط خودش می‌داند و خدا .

 

 

 

 

 

  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش