چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۳۹ - ۱۳ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۳۷۰۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

رویا میرعلمی:نمی‌خواهم در طنز کلیشه شوم

رویا میرعلمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
لازم است در این‌جا تاکید کنم که بعد از «لیسانسه‌ها» در هر کار طنزی بازی نخواهم کرد نه این‌که به‌طور کل از ژانر کمدی و طنز فاصله بگیرم نه، اما در این زمینه مایل نیستم کلیشه شوم

به گزارش صبا، رویا میرعلمی در سال۹۰ با حضور در «سال حیرانی» وارد تلویزیون شد و بعد از آن با سریال «زمانه» به کارگردانی حسن فتحی توانست حضوری موفق در تلویزیون را تجربه کند. همچنین او با حضور در مجموعه «شمعدونی» به کارگردانی سروش صحت در قالب حضور در کاری طنز بازی قابل‌قبولی از خود ارائه کرد. آخرین کار او هم در تلویزیون حضورش در سریال  «لیسانسه‌ها» به کارگردانی سروش صحت است که در آن نقش خواهر پلیس را ایفا می‌کند. میرعلمی مایل است نقش‌های خوب را در مدیوم‌های مختلف تجربه کند، تئاتر یا تلویزیون تفاوتی ندارد؛ اما هر نقش و کار یا هر کارگردانی نه. او تاکید می‌کند که بعد از «لیسانسه‌ها» در هر کار طنزی بازی نخواهد کرد؛ نه این‌که به‌طور کل از ژانر کمدی و طنز فاصله بگیرد اما در این زمینه مایل نیست کلیشه شود، به همین علت خیلی دقیق انتخاب می‌کند. درواقع زیر بار کمدی که هجو باشد نمی‌رود. ادامه صحبت‌های رویا میرعلمی را در متن زیر مشاهده می‌کنید.

سریال «لیسانسه‌ها» برخلاف ضبط متوالی آن، در دو نوبت پخش شد؛ آیا این موضوع تغییراتی را در فصل دوم به وجود آورد؟

همان‌طور که می‌دانید قرار بر این بود که «لیسانسه‌ها» به‌شکل متوالی پخش شود، اما وقفه‌ای که به وجود آمد باعث شد مخاطب احساس کند که کار در دو بخش ضبط شده است، به هر حال این موضوع تغییراتی را هم خواسته یا ناخواسته در پی داشت. تغییراتی در ساختار، نوع کارگردانی، پرداخت قصه و... شاید فانتزی را در قسمت‌های جدید بیشتر می‌بینیم، فضاهایی که بعضی وقت‌ها خیلی از از بینندگان بپسندند و برخی هم نه؛ اما تا جایی که من می‌دانم کسانی که بیننده و طرفداران سری اول سریال بودند همچنان جزو مخاطبان آن هستند و سریال را تماشا می‌کنند.

آیا این وقفه باعث لطمه زدن به کار نشد؟

به نظر من اگر تمام قسمت‌ها پشت سر هم پخش می‌شد قطعا جذاب‌تر بود. البته این نظر من است اما شاید این وقفه از جهاتی به نفع کار بوده و از سویی به ضرر آن؛ به نفع کار بوده چون گروه اجرایی نقاط ضعف و قدرت خود در پخش را در مواجهه با مخاطب پیدا می‌کنند و نقاط قوت را پررنگ‌تر و نقاط ضعف را بر طرف می‌کنند. درمجموع من مایل بودم که پخش «لیسانسه‌ها» پشت سر هم اتفاق بیفتد.

آیا درخصوص حضور در «فوق‌لیسانسه‌ها» صحبت‌هایی با گروه داشتید؟

طبق صحبتی که با ما داشتند قرار است این سری از کار هم ساخته شود اما نمی‌دانم که زمان دقیق ضبط و تولید آن چه زمانی است.

ما در سال‌های گذشته سریال‌‌های طنز روتینی داشتیم که اتفاقا مخاطب بسیار به آن‌ها علاقه‌مند بود؛ به نظر شما هنوز هم کارهای طنز هرشبی مانند گذشته مورد استقبال قرار می‌گیرند؟

به هر حال تلویزیون همیشه مخاطب خود را دارد. با وجود تمام اتفاقاتی که از سوی شبکه‌های ماهواره‌ای و خارجی رخ می‌دهد باز هم مخاطبان ما علاقه‌مندند تا تلویزیون مملکت خود را ببینند. اگر همیشه هنرمندان خوراک خوبی برای مخاطبان خود داشته باشند طبیعتا تماشاگر هم نسبت به تماشای کارهای آن‌ها تمایل بیشتری خواهد داشت که البته این موضوع به نگاه مدیران تلویزیون بستگی دارد. وقتی سریال‌هایی که ساخته می‌شوند رنگ و بوی واقعیت داشته باشند و از هر نوع دروغ و شعارزدگی دوری کنند، قطع به یقین مخاطب هم آن‌ها را دنبال می‌کند. درهر صورت تلویزیون مخاطب خود را دارد اما شاید در مواقعی با نوسان روبه‌رو شود. مواقعی تماشاگر با کارها همذات‌پنداری می‌کند و به‌نوعی با سریال‌ها و کارها گره می‌خورد و بر عکس ممکن است به‌شکل طبیعی کاری را پس بزند.

منظورتان اعمال ممیزی در تولیدات و وجود خط قرمزهاست که باعث پس‌زدن مخاطب می‌شود؟

سریال‌های طنز هم شاید با این ممیزی‌ها و نظارتی که روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شوند کم‌کم نتواند آن مسائلی که باید در تلویزیون مطرح کرد را نمایش دهند. مثل همان سکانس استخر در «لیسانسه‌ها» که نقدی بود بر تلویزیون و اتفاقاتی که همیشه در بحث ورزش و مسائل مربوط به آن رخ می‌دهد؛ من تصور می‌کنم که باید کمی نگاه ممیزی را عوض کرد، چرا که در صورت تلطیف آن مخاطب بیشتر جذب تلویزیون خواهد شد. متاسفانه گاهی افرادی را می‌بینیم که با افتخار می‌گویند ما تلویزیون ایران را نگاه نمی‌کنیم و این موضوع برای من خیلی ناراحت‌کننده است؛ چرا کسی باید این حرف را بزند، مگر تلویزیون قرار نیست که بازتاب جامعه باشد پس چرا باید عده‌ای آن را پس بزنند؛ کاش شرایطی به وجود بیاید که همین سریال‌هایی ساخته می‌شوند به‌شکلی باشند که مخاطبان را با تلویزیون آشتی دهند.

رویا میرعلمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

آقای صحت هم می‌گفتند که بعد از سریال «شمعدونی» فکر می‌کردند که دیگر نمی‌توانند در تلویزیون کار طنز بسازند اما در «لیسانسه‌ها» وضع تغییر کرده است.

این موضوع به‌خصوص در مورد سریال‌های طنز وجود دارد. سروش صحت انسان باهوشی است و توانست از مانع ممیزی بپرد. اما در همه سریال‌ها که نمی‌توان با تکه‌کلام و این‌گونه راه‌حل‌ها از ممیزی‌ها گذشت.

شما تجربه بازی در کار درام را هم دارید؛ سریال «زمانه» به کارگردانی حسن فتحی که جزو کارهای قابل دفاع در تلویزیون است، اما بعد از آن با سروش صحت طنز کار کردید. دلیل این انتخاب‌ها چه بود؟

من هم فضای طنز، کمدی و هم فضای جدی در تئاتر را تجربه کرده‌ام که بعد از آن در سریال ‌آقای فتحی نقشی را ایفا کردم؛ آقای صحت بازی من در تئاتر را دیده بود و درواقع برای بازی در کارهایش مرا از صحنه تئاتر انتخاب کردند؛ وقتی «شمعدونی» به من پیشنهاد شد، نقش را خیلی دوست داشتم و همچنن بسیار مایل بودم تا با سروش صحت هم این تجربه را داشته باشم، خوشحالم که این اتفاق افتاد.

آیا تجربه بازی در «شمعدونی» باعث شد تا در «لیسانسه‌ها» هم با سروش صحت همکاری کنید؟

بعد از «شمعدونی» تصمیم داشتم تا در هر نوع کار طنز و کمدی حضور نداشته‌ باشم چراکه پس از آن سریال، پیشنهادات زیادی برای بازی در کارهای طنز به من شد اما قبول نکردم؛ زیرا مایل نبودم صرفا به‌عنوان یک بازیگر طنز شناخته شوم که در همین راستا به کلیشه هم برسم؛ من در «شمعدونی» نقشی کمدی ایفا کردم اما قرار نیست که تمام نقش‌های کمدی را من ایفا کنم(با خنده). اصل دوست ندارم در یک قالب باقی بمانم، تیپی که در «شمعدونی» کار کردم را هرگز تکرار نخوهم کرد. سروش صحت اواخر سریال «شمعدونی» به من گفت که در حال نگارش «لیسانسه‌ها» است، باتوجه به اتفاقات خوبی که در کار با وی برایم افتاد مایل بودم که تجربه دیگری هم با او داشته باشم. به علاوه این که سروش صحت جزو کسانی است که طنز در تلویزیون را می‌شناسد. لازم است در این‌جا تاکید کنم که بعد از «لیسانسه‌ها» در هر کار طنزی بازی نخواهم کرد نه این‌که به‌طور کل از ژانر کمدی و طنز فاصله بگیرم نه، اما در این زمینه مایل نیستم کلیشه شوم، به همین علت خیلی دقیق انتخاب می‌کنم. درواقع زیر بار کمدی که هجو باشد نمی‌روم و بازی نمی‌کنم.

شما به‌طور کل در تلویزیون گزیده کار می‌کنید؛ چرا در کارهای درام و جدی کم‌کار هستید؟

ترجیح می‌دهم گزیده کار کنم و خیلی بادقت. به‌عنوان مثال زمانی که با سروش صحت کار می‌کنم خیالم از هر جهت راحت است، زیرا کار او را می‌شناسم. بحث فعالیت در تئاتر با تلویزیون خیلی فرق می‌کند، محیط تئاتر خیلی کوچک‌تر است، افرد شناخته‌شده‌اند، اگر در تلویزیون برای سریالی قراردادی بسته شود مجبوریم تا انتهای کار پای آن بایستیم؛ بنابراین خیلی شرایط انتخاب سخت‌تر است و باید با دقت فراوان کار کرد. بعد از سریال «شمعدونی» ترجیح دادم بیشتر تئاتر کار کنم و مشغول تجربه نقش‌هایی که به آن‌ها علاقه‌مندم شوم به این دلیل که تئاتر به‌لحاظ روحی من را اقنا و ارضا می‌کند؛ برای من همین کافی است، به‌منظور نقش گرفتن در تلویزیون دست و پا نمی‌زنم.

این روند باعث نمی‌شود که با کاهش پیشنهادات مواجه شوید؟ در هر صورت مدیوم تلویزیون و تعداد مخاطبان آن قابل قیاس با تئاتر نیست.

اتفاقا من فکر می‌کنم بعضی اوقات حضور مکرر و داشتن بازی‌‌های زیاد به بازیگر لطمه هم می‌زند. منظور من پرکار بودن بازیگر نیست بلکه قصد دارم بگویم زمانی که بازیگر به کلیشه تبدیل شود خوب نیست. وقتی بازیگر نقش‌هایی شبیه به هم را بازی می‌کند و اتفاق خاصی برای او رخ نمی‌دهد؛ خوب نیست. من به‌شخصه این روند را دوست ندارم. بلکه مایلم نقش‌های خوب را در مدیوم‌های مختلف تجربه کنم، تئاتر یا تلویزیون تفاوتی ندارد؛ اما نه هر نقش و کار یا هر کارگردانی.

«لیسانسه‌ها» طنز موقعیت و اجتماعی است که واقعیت‌ها و معضلات را با زبان طنز و منحصربه‌خود به تصویر کشیده است؛ باتوجه به کاراکترتان و کالبد کلی سریال، چقدر «لیسانسه‌ها» در بیان مسائل و حرف‌های خود موفق عمل کرده است؟

خوشبختانه این اتفاق در «لیسانسه‌ها» به‌خوبی افتاده است. ما سه جوان را می‌بینیم که در موقعیتی قرار می‌گیرند که به‌طور کامل واقعی هستند و شرایطی که دارند، یکی بی‌کار است، یکی قصد مهاجرت دارد که درگیر بیماری‌اش می‌شود، دیگری می‌خواهد ازدواج کند؛ مابه‌ازای همه این موقعیت‌ها را در جامعه می‌بینیم. شاید یکی از دلایلی که جوانان و افراد در سنین پایین ارتباط خوبی با سریال برقرار کرده‌اند همین است که معضلات و مشکلات واقعی خودشان را در کالبد سریال و این سه شخصیت می‌بینند و آن را حس می‌کنند. خوشبختانه به‌شکل درستی هم بیان شده است، خیلی شعارزده نیست و کاملا اتفاقاتی که در طول سریال می‌افتد به‌نوعی شرایط جامعه، نوع ارتباطات و... را نقد می‌کند و در «لیسانسه‌ها» خیلی جالب به آن پرداخته شده است و قشری هم که با آن ارتباط برقرار کرده به‌عینه مشکلات خود را می‌بینند.

نقش و نوع طنز در «شمعدونی» را در مقایسه با «لیسانسه‌ها» چقدر متفاوت می‌بینید؟

من در این دو سریال دو نقش کاملا متفاوت را بازی کردم، «شمعدونی» تیپ و موقعیت دیگری بود؛ «لیسانسه‌ها» کاملا متفاوت است، نقش من در این سریال با «زیبا» تفاوت‌های زیادی دارد، به‌نوعی «شمعدونی» برایم خیلی جذاب بود و نقشم در آن سریال را خیلی دوست داشتم و خیلی برای آن تلاش کردم؛ در «لیسانسه‌ها» نقش، کوتاه‌تر و خلاصه‌تر است؛ اگر دقت کرده باشید موضوع و خط اصلی داستان درباره آن سه جوان است و در کنار آن‌ها داستان‌های دیگری شکل می‌گیرد. نقشم در این سریال را دوست دارم. 

  • 18
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش