پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۱:۴۸ - ۱۵ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۴۰۹۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

افشین هاشمی:

اجرا به شیوه دورانی که تهیه‌کننده مد نبود

افشین هاشمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
افشین هاشمی؛ نویسنده، کارگردان، بازیگر و نوازنده ساز کمانچه، متولد سال ۱۳۵۴ است.

نوآوران آنلاین، او از سال ۱۳۷۲ تاکنون در بیش از ۴۰ نمایش در سمت‌های مختلف فعالیت و جوایز متعدد بازیگری از جشنواره فیلم و تئاتر فجر دریافت کرده است. هاشمی این روزها نمایش «شیرهای خان‌باباسلطنه» را در مقام نویسنده و کارگردان در سالن شماره دو تئاتر شهرزاد روی صحنه دارد. گلاب آدینه، محمدرضا مالکی، شهرام مسعودی، علیرضا ناصحی، وحید نفر، محمدرضا آزادفرد، مسیح کاظمی، فاطمه حیدری‌فر، الناز سلیمانی، احسان بیات‌فر، مانیا علیجانی، صبا گرگین‌پور، محمد دائی‌چین، مهدی پناهی، مبین دودانگی، معین طاهری‌طاری، صابر گل‌‌محمدی، مونا فرجاد و افشین هاشمی گروه بازیگران این نمایش ۱۲۰ دقیقه‌ای را تشکیل می‌دهند. همچنین گروه موسیقی «ول‌شدگان» متشکل از مهران فلاحی، بهزاد حسن‌زاده و محمد نوبهار به‌صورت زنده در این نمایش می‌نوازند و می‌خوانند. به بهانه اجرای این نمایش با افشین هاشمی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

   آقای هاشمی خود شما تجربه بازی در نقش سیاه داشته‌اید و سال گذشته با نمایش «سه‌خواهر و دیگران» در نقش فیروز یا «فیرز» بازی کردید. چقدر از سیاهی که در «شیرهای خان‌باباسلطنه» شاهد هستیم، این موضوع چه میزان کمک کرد تا بازیگرتان شخصیت را با توفیق روی صحنه خلق کند؟

نمایشنامه در سال ۱۳۹۱ و پیش از آن‌که در نمایش «سه خواهر و دیگران» بازی کنم نوشته شده است. طبیعتا فیروز؛ ترکیبی از افشین هاشمیِ بازیگر و حمید امجدِ کارگردان است اما سیاهِ گلاب آدینه، در ترکیب با افشین هاشمیِ کارگردان است. فراموش نکنید که گلاب آدینه در سال ۱۳۷۱ «سلطان مار» را کارگردانی کرد که سیاهش فقیهه سلطانی بود؛ یعنی گلاب آدینه در مقام کارگردان یک‌بار یک سیاه را کارگردانی کرده است و حال بازیگر کارگردانی شده است که خود نقش سیاه را بازی کرده است. ما یک شمایل سیاه سنتی داریم که تکلیفمان با آن روشن است، یک متن داریم که بخشی از پیشنهادها را به بازیگر می‌دهد، یک بازیگر داریم که هم نمایش سنتی را می‌شناسد و هم این جنس تئاتر را کارگردانی کرده و هم از قراردادهای این متن دریافت کاملی دارد و هم کارگردانی داریم که به تخت‌حوضی علاقه‌مند است و خودش تجربه بازی در نقش سیاه را داشته است. سیاه «شیرهای خان‌باباسلطنه» تلفیق همه این‌هاست. به‌لحاظ اجرایی کاری بسیار سخت برای خانم آدینه بود اما به‌لحاظ دریافت مفاهیمی که بازیگر و کارگردان به‌دنبال آن بودند، با هم راحت بودیم.

 

   تمام بازیگران نمایش «شیرهای خان‌باباسلطنه» از افراد حرفه‌ای تئاتر هستند. این‌که این تعداد بازیگر حرفه‌ای و بدون هیچ هنرجویی در یک نمایش حضور داشته باشند، اتفاقی است که کمتر رخ می‌دهد. درباره گروهی که دورهم جمع کردید هم بگویید.

ما تئاترمان را به شیوه دورانی کار کردیم که هنوز حضور تهیه‌کننده به‌معنای اشتباهی که این روزها باب شده است، مرسوم نبود! تا همین چند سال پیش، در تئاتر، پول حرف اول را نمی‌زد بلکه خود تئاتر بود که اهمیت داشت. من اصلا مخالف درآمدزاییِ تئاتر نیستم و بسیار هم موافقم؛ ولی مخالفم «یه‌کاری ببندیم تا یه‌پولی دربیاریم!» از نظر من از این نگاه تئاتر بیرون نمی‌آید. افراد گروه ما، ریشه در تئاتری دارند که من می‌شناسم. خود من هم در نمایش‌هایی که به‌عنوان بازیگر با حمید امجد، محمد رحمانیان، محمد رضایی راد و... کار کرده‌ام، نه از دستمزدم پرسیده‌ام و نه وقتی دستمزدم پرداخت شده است، ناراضی بوده‌ام.منظورم تهیه‌کنندگان درستِ این حرفه نیست، اما افرادی که به‌غلط نام خود را تهیه‌کننده گذاشته‌اند، نوعی بی‌اعتمادی وارد کرده‌اند. کمی پیش‌تر گروه‌ها با هم‌دلی و اعتماد به یکدیگر تئاتر کار می‌کردند. 

 

  شما نقش اصلی نمایش‌تان را به‌صورت نقش‌‌پوش انتخاب کردید. در دوران قاجار به‌دلیل محدودیت‌هایی که وجود داشت، به‌خصوص زن‌پوشی بسیار مرسوم بود. شما معکوس عمل کردید و مردپوشی را به‌واسطه شخصیت سیاه روی صحنه آوردید. التزام این معکوس عمل کردن چه بود؟

این یک تصمیم تئوریک نبود درست برعکسِ شیرپوشی و زن‌پوشی که حتی در زمانِ نوشتنِ نمایشنامه، مشخص بود؛ اما جایگزینیِ سیاه زن به‌جای مرد، تصمیمی اجباری اما خوش بود. انتخاب بازیگر نقش سیاه، برای من از دو وجه بسیار اهمیت داشت؛ یکی این‌که باید به لحاظِ فیزیکی و توانایی برای نقش مناسب می‌بود و دیگر این‌که بایست اعتباری می‌داشت که بشود با فرماندهیِ او، نمایشی با این تعداد بازیگر را بی‌حمایتِ مالی، در تماشاخانه‌ای خصوصی به صحنه بُرد. در نخستین انتخاب سراغ جواد انصافی ـ که یک سیاهِ سنتی‌ست‌ـ رفتم و یکی از حرفه‌ای‌ترین پاسخ‌ها را از او شنیدم. گفت بعد از خواندن نمایشنامه فهمیده است باید عین‌به‌عین متن بیان شود و این‌که تمام حروف و کلمات را کاملاً عین متن ادا کند، برای او کمی دشوار است. درنتیجه ‌سراغ بازیگران مرد دیگری رفتم اما به نتیجه مطلوب نرسیدم. پس تصمیم گرفتم جنسیت را کنار بگذارم و تنها به‌دنبال بازیگری بگردم ـ چه زن و چه مرد ـ که بتواند نقش را عالی اجرا کند. در همین لحظه، حمید جوکار، به‌شیوه مارلون براندو در پدرخوانده با لبخند گفت «پیشنهادی می‌دم که نتونی رد کنی... گلاب آدینه!» لحظه‌ای تردید نکردم. ۱۰دقیقه بعد اتفاقی در تئاترشهر گلاب آدینه را دیدم و متن دادم. دو شب بعد، تمرین‌ «شیرهای خان‌باباسلطنه» آغاز شد!

 

   در نمایش‌های آیینی‌وسنتی شاهد نوعی تکرار هستیم که با استفاده از تمبک، تار و ... انجام می‌شود. اتفاقی که در «شیرهای خان‌باباسلطنه» شاهد آن هستیم، استفاده از گروه «ول‌شدگان» است که به‌نوعی کارکرد معمول موسیقی کلاسیک ایرانی را نقیضه کرده است. درباره «ول شدگان» بگویید لطفا. 

به‌نظر من گروه «ول‌شدگان» با موسیقی سنتی همان کاری را می‌کند که نمایش‌های تخت‌حوضی یا تعزیه مضحک با محیطِ پیرامونش می‌کند. به‌نوعی هر دو از سنت و آیینی که در پیشینه و گذشته ما ریشه دارد استفاده می‌کنند. من اعتقاد ندارم نمایش ایرانی فراموش‌شده چون این نوع نمایش پیوسته توسط هم‌نسلان من نوشته و اجرا می‌شود همان‌طور که از طریق نسل‌های پیش‌تر هم همین کار را کرده است. البته تعداد این نمایش‌ها نسبت به نمایش‌های فرنگی و امروزی کم‌تر است اما همیشه هست. کنار میرزا عبدالله و آقاحسینقلی و درویش‌خان و...که در دوران مشروطه و پیش‌ترش کار می‌کردند، موسیقی مطربی و موسیقی مردمیِ عامیانه هم وجود داشته است که در اعیاد و جشن‌ها استفاده می‌شده. کسانی مثل شیدا و عارف هم مجالس بزم می‌رفتند و هم تصنیف‌های جدی و حتی سیاسی می‌ساختند و یا آثاری دارند که در میانه می‌ایستد؛ تصانیفی که در زمره موسیقیِ جدی قرار می‌گیرند اما بسیار مردمی هستند و از این نظر از موسیقیِ مطربی دور نیستند مثلِ تصنیفِ «عقرب زلف کجت» اثر علی‌اکبر شیدا. یا برخی هزلیات را تصنیف‌سازهای نام‌دار دوران مشروطه گفته‌اند و ساخته‌اند.

 

در دوران بعدی شعرایی همچون ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی و ... اشعار کمیک، هزل و هجو می‌گفتند و کسانی مثلِ اسماعیل مهرتاش برای آن‌ها آهنگسازی می‌کرده و ارکسترهایی بسیار خوب اجرایش می‌کردند. خیلی از آن آثار به‌عنوان پیش‌پرده‌خوانی حوالیِ دهه بیست توسط عزت‌الله انتظامی، نصرت کریمی، مجید محسنی و ... اجرا شده است. در دهه چهل و پنجاه در کنار موسیقی جدی، موسیقی کوچه‌بازاری هم داشته‌ایم که ترانه‌خوان‌هایی مثل جواد یساری، آقاسی، داوود مقامی، سوسن، ایرج مهدیان و ... در فضایی بین موسیقی عربی و موسیقیِ ‌سنتی‌ایرانی و موسیقی مدرن روز قرار می‌گرفتند. پس از انقلاب بازمانده نگاه طناز به موسیقی در برنامه‌های مردمی همچون «صبح جمعه با شما» و ... ادامه پیدا کرده است. 

 

همچنین در برخی از برنامه‌های طنزِ تلویزیون، شوخی‌هایی با موسیقی فولکلور ایران شده و مثلا روی یک ترانه معروف فولکلور، شعرِ «عمله دسته دسته» را گذاشتند. ارزش گروه موسیقی «ول‌شدگان» این است که یک گروه موسیقی امروزی، با تکنیک درجه‌یکِ نوازندگی و سوادِ آکادمیکِ موسیقی که بر ردیف‌نوازی و گوشه‌ها و فرازوفرودهای موسیقی ایرانی مسلط هستند، با موسیقی شوخی می‌کنند. در همین نمایش «ول‌شدگان» مدولاسیون‌ها یا مودگردی‌هایی دارند که بسیار تکنیکال است. این کار تنها از عهده افرادی برمی‌آید که به‌تمام‌معنا موسیقی ایرانی را بشناسند. درنتیجه این گروه درست‌ترین انتخاب برای نمایش ما بود.

 

 

 

  • 17
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش