پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۳۰ - ۲۶ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۷۱۳۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

مهراب قاسم‌خانی: برای تلویزیون انگیزه عواملش اهمیتی ندارد

مهراب قاسم‌خانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
مهراب قاسم‌خانی که سابقه سال‌ها نوشتن فیلمنامه سریال‌ها را در کارنامه دارد حالا می گوید سیستم صداوسیما در حال حاضر به گونه ای شده که باید آن را کوبید و دوباره ساخت.

به گزارش مهر، مهراب قاسم‌خانی نویسنده تعدادی از سریال های تلویزیون است که همراه با برادرش پیمان قاسم‌خانی بیشترین همکاری را با مهران مدیری داشته اند و سریال های پربیننده ای را به نگارش درآوردند.

 

این روزها قرار است مهراب قاسم‌خانی همکاری هایی با برادرش پیمان در نگارش فیلمنامه «خوب، بد، جلف» برای شبکه نمایش خانگی داشته باشد که به همین بهانه با او گفتگویی درباره حال و هوای این روزهای تلویزیون داشتیم.

 

قاسم‌خانی در این گفتگو از نبودش در تلویزیون و سیستم ناکارآمد تلویزیون گفت و اینکه این چرخه نتوانسته است در این سال ها پرورش نیروی انسانی داشته باشد و چند مهران مدیری و یا رضا عطاران تحویل دهد.

 

*این روزها قرار است سریال «خوب، بد، جلف» را برای شبکه نمایش خانگی بنویسید. چرا این همکاری با تلویزیون انجام نشد؟

- ما با تلویزیون دچار رابطه ای با تفاهم کامل رسیده ایم به این شکل که نه آنها ما را می خواهند و نه ما آنها را می خواهیم (لبخند می زند) البته تلویزیون از ابتدا هم ما را دوست نداشت و جنس شوخی ما را نمی خواست.

 

*حتی زمانی که کارهای شما پربیننده بود؟

- تلویزیون هیچ گاه به ما اطمینان نداشت و همیشه فکر می کرد توطئه ای در پس پرده است. همان سال هایی هم که دایم برای تلویزیون کار می کردیم و فیلمنامه سریال می نوشتیم مدیران به اجبار اینکه مردم کارهای ما را دوست داشتند، مجبور بودند با ما به عنوان نویسنده کار کنند و چندان تمایلی به این همکاری نبود. البته ما هم به خاطر تلویزیون کار نمی کردیم بلکه برای مردم و بیننده ها کار تولید می کردیم اما حالا آنقدر مخاطب تلویزیون پایین آمده است که من دیگر آن هیجان سابق را برای کار در این رسانه ندارم. از طرف دیگر نیز فکر می کنم پیر شده ام چون دیگر تحمل این همه ممیزی در آثارم را ندارم.

 

*سریال «خوب، بد، جلف» در چه مرحله ای است؟

- پیمان قاسم‌خانی در حال نگارش سریال است و طرح اصلی این سریال از اوست و من و امیرمهدی ژوله هم قرار است به او کمک کنیم. پیمان چند قسمت از آن را نوشته است البته کار با پیمان یک ویژگی دارد که اگر پنج قسمت از یک سریال را هم داشته باشید باز هم تکلیف خیلی مشخص نیست چون ممکن است بخواهد آن را بازنویسی کند و یا حتی همه آنچه را که نوشته است دور بریزد و دوباره بنویسد.

 

*چرا برای کارگردانی آن سراغ بهروز افخمی رفتید؟

- ما خیلی سال است که آقای افخمی را می شناسیم او استاد پیمان است و به شدت فردی سینمایی و با سواد است و ابزار خود را می شناسد. ما در فیلم «سن پطرزبورگ» با هم کار کردیم و خیلی هم راضی بودیم بنابراین برای این سریال هم دوست داشتیم این همکاری شکل بگیرد.

 

*از «سن پطرزبورگ» گفتید چرا با وجود استقبال مخاطبان، نسخه دوم این اثر سینمایی ساخته نشد؟

- دلایل مختلفی باعث شد که ساخته نشود و بخش زیادی مربوط به این بود که پیمان نمی خواست در نسخه دوم این فیلم بازی کند درنتیجه از طرف ما هم برای نگارش فیلمنامه تنبلی شد. از طرف دیگر علی رغم اینکه «سن پطرزبورگ» از فروش و مخاطب خوبی برخوردار بود اما سود چندانی نداشت چون هم پروسه تولید فیلم طولانی شد و هم هزینه های زیادی را در برگرفت و آقای حمید اعتباریان تهیه کننده فیلم اگرچه خیلی دوست داشت نسخه دومش ساخته شود اما شرایط برای این کار مهیا نبود.

 

پیش از این هم خیلی اهل تماشای تلویزیون نبودم و حتی بعضی از سریال های خودم را هم ندیدم و دوست نداشتم ببینم

 

*شما سال ها برای تلویزیون فیلمنامه نوشته اید چقدر این روزها خود شما این رسانه را دنبال می کنید؟

- من خیلی تلویزیون نمی بینم و فقط فوتبال ها را نگاه می کنم. فکر می کنم تنها بخشی که در تلویزیون به خوبی به آن عمل می شود برنامه های پخش فوتبال است و از آنجایی که باقی برنامه ها یا سریال ها را نمی بینم خیلی نمی توانم در این باره نظر دهم. البته پیش از این هم خیلی اهل تماشای تلویزیون نبودم و حتی بعضی از سریال های خودم را هم ندیدم و دوست نداشتم ببینم. البته مفهومش این نیست که این سریال ها بد بوده اند بلکه شاید من با آثار دیگری سرگرم می شده ام.

 

*چرا دوست نداشتید، ببینید؟

- من بعضی از سریال های خودم مثل «پاورچین»، «دزد و پلیس» و «شب های برره» را دوست داشتم و می دیدم اما سریال هایی مثل «نقطه چین» را علاقه نداشتم و نمی دیدم که البته چنین کارهایی باز هم بوده اند.

 

*چقدر صداوسیما را در تولید سریال ها و برنامه هایی که این روزها پخش می شود و چندان مخاطبی هم ندارد مسئول می دانید؟

- تلویزیون خیلی شرایط عجیبی دارد اینکه ارگانی با این بودجه عظیمی که در اختیار دارد، سرمایه ای که از تبلیغات در می آورد و این میزان از نیروی انسانی و کارمند و شبکه اینقدر ناموفق  باشد تعجب آور است و به نظرم باید به طور جدی مورد تحقیق و تفحص قرار بگیرد. درست است که این میان برنامه های خوبی هم ساخته می شود و دوستان زحمت می کشند اما همین زحمات هم به هدر می رود. عجیب است که کسی نمی پرسد نتیجه چه می شود به طور مثال وقتی شما یک کار اقتصادی انجام می دهید و یا با خود می گویید فلان مقدار در یک ساختمان سرمایه گذاری می کنم نیت تان این است که به یک نتیجه ای برسید اما من متوجه نمی شوم که تلویزیون چه توجیهی دارد. اگر هدف این رسانه سرگرم کردن مخاطب است پس چرا این اتفاق رخ نمی دهد.

 

*ما گاهی می‌بینیم برای خود نویسنده، کارگردان و تهیه کننده یک اثر نتیجه کاری که می کند اهمیتی ندارد. به نظر شما چرا اینگونه است؟

- جالب است که یک تهیه کننده بودجه ای را در اختیار می گیرد تا سریال بسازد و ضرر برایش معنایی ندارد یعنی سریال چه خوب باشد و چه بد او بودجه اش را می گیرد و مثل سینما نیست که اگر فیلمنامه یا بازیگر خوبی نداشته باشید ورشکسته شوید. در تولید سریال بی کیفیت فقط مردم ضرر می کنند بنابراین برای کار در تلویزیون انگیزه چندانی هم وجود ندارد و همه چیز به سواد و وجدان کاری گروه تولید بستگی دارد.

 

برای تلویزیون انگیزه عواملش اهمیتی ندارد مثلا ما می دانیم که برنامه های تلویزیونی هرچقدر پرمخاطب باشند اسپانسرهای بیشتری می گیرند و تلویزیون اگر برای بالا بردن انگیزه های مخاطبان درصد بیشتری از بودجه اسپانسر را به برنامه‌ساز می داد باز هم سود می کرد و یک اتفاق دو سر برد را شاهد بودیم. در این صورت تهیه کننده و کارگردان تلاش بیشتری انجام می‌داد تا بتواند سرمایه بیشتری جذب کند.

 

سال هایی را به یاد می آورم که با مهران مدیری کار می کردیم و وقتی لوکیشن ما لو می رفت و مردم متوجه تولید سریال می شدند هر شب جمعیت زیادی پشت درهای لوکیشن می ایستاد و بعضی وقت ها پلیس باید ما را بیرون می برد*درآمدهای خود شما در این حرفه چگونه بوده است؟ بسیاری دوست دارند بدانند شما به عنوان کسی که فیلمنامه های پربیننده داشته اید چقدر راضی بودید؟

- من در کار نویسندگی جزو کسانی بودم که در این سال ها رقم بدی نگرفتم با این حال من و پیمان دو نفر بودیم که در این سال ها به صورت فشرده کار کردیم ولی اتفاق مالی بزرگی در زندگی ما رخ نداد مثلا سطح طبقاتی ما از نظر مالی تغییری نکرد. این تغییر در زندگی عده ای رخ داد و تغییر درستی هم هست. گاهی عده ای به عنوان یک افشاگری می نویسند که مثلا رامبد جوان از کاری فلان قدر درآمد داشت و به نظر من باید گفت «نوش جانش» مگر ما چند رامبد جوان یا مهران مدیری یا رضا عطاران داریم. به نظرم حق این آدم ها به دلیل سرگرمی هایی که در این سال ها برای مردم تولید کرده اند خیلی بیشتر از اینهاست.

 

تولیدکننده یک برنامه به انگیزه نیاز دارد و من می گویم برای خود من قطعا بخشی از این انگیزه مسایل مالی است. دومین مساله این است که من دوست دارم کار کنم تا دیده شوم و زمانی که احساس کنم دیده نمی شوم انگیزه خود را از دست می دهم. من سال هایی را به یاد می آورم که با مهران مدیری کار می کردیم و وقتی لوکیشن ما لو می رفت و مردم متوجه تولید سریال می شدند هر شب جمعیت زیادی پشت درهای لوکیشن می ایستادند و بعضی وقت ها پلیس باید ما را بیرون می برد. سال های بعد وقتی لوکیشن لو می رفت دیگر کسی نمی آمد و در این شرایط شما انگیزه خود را از دست می دهید و از خود می پرسید که چرا من دیگر دیده نمی شوم.

 

*نقش تلویزیون در ایجاد این انگیزه ها و حمایت از هنرمندان و ستاره ها چه بوده است؟

- یک چرخه و سیستم سالم می تواند نیروی سالم و خلاق تولید کند و زمانی که چنین پرورشی در حوزه نیروی انسانی نداشته باشید یعنی سیستم ناکارآمد است. اکنون نویسنده ها، بازیگران و کارگردانان جذاب و خلاق کمتر تربیت می شوند و به تدریج می فهمید که دست تلویزیون خالی است و تولید ستاره ندارد. تلویزیون همیشه استفاده کننده بوده است و اگر می توانست سعی می کرد پنج تا مهران مدیری پرورش می داد و یا چند نفر دیگر مثل رضا عطاران تربیت می کرد. این عطاران است که به تلویزیون بها و ارزش می دهد و تلویزیون تاثیری در پرورش ستاره ها ندارد. اگر مدیریتی بخواهد تغییری در این چرخه داشته باشد به نظر من باید این سیستم معیوب و بی تاثیر را بکوبد و دوباره بسازد.

 

 

 

 

  • 13
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش