جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۲۹ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۵۹۶۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

امیر کربلایی‌زاده : بعضی‌ها چون خودشان از پس کار کمدی برنمی‌آیند، آن را لودگی و بی‌ارزش می‌خوانند

امیر کربلایی زاده,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
امیر کربلایی‌زاده می‌گوید: برخی سلبریتی‌های کشورمان که استندآپ کمدی را لودگی و کاری بی‌ارزش می‌خوانند باید سوادشان را بالاتر ببرند چراکه با این جملات نشان می‌دهند چون خودشان از پس این کار برنمی‌آیند، فرافکنی می‌کنند.

به گزارش ایلنا، امیر کربلایی‌زاده از موفق‌ترین استندآپ کمدین‌های ایران است که خود می‌گوید اولین کسی است که استندآپ کمدی مستقل را در ایران اجرا کرده است. کسی که با حضور در برنامه خنداونه‌ی رامبد جوان استندآپ کمدی‌هایش بیشتر دیده شد و مخاطبان ثابتی را به برنامه‌های اضافه کرد. او این روزها با استندآپ کمدی «گزیده» در سالن تئاتر شهرزاد حضور دارد. استندآپ کمدی‌ای که تهیه‌کننده‌اش رامبد جوان است و از ۳۰ دی تا ۲۹ اسفند شنبه‌ها در سالن سه تئاتر شهرزاد برپاست. به بهانه این اجرا با امیر کربلایی‌زاده گفتگو کرده‌ایم.

 

درباره استندآپ کمدی این روزهایتان که در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا می‌شود، بگویید.

این استندآپ با نام «گزیده» فقط شنبه‌ها ساعت هشت شب اجرا می‌شود و گزیده‌ای از بهترین استندآپ کمدی‌های اجرا شده و اجرا نشده من است. که بعضی از آنها برای اولین بار اجرا می‌شود.

 

در کار جدیدتان نام آقای کاوه مهدوی به عنوان نویسنده ذکر شده است. معمولا خودتان متن‌ها را می‌نویسید یا مشترک است؟

این کار را که به‌صورت مشترک نوشتیم. معمولا اینطور است که موضوع استندآپ را پیشنهاد داده و اتود و طرحش را هم می‌دهم و بعد نویسنده‌ها متنش را می‌نویسند. اما در این کار علاوه بر اینکه من طرحش را دادم و کاوه متنش را نوشت، خودم هم قسمت‌های مختلفی را نوشتم.

 

در شرایطی که به نظرمی‌رسد محدوده شوخی در کشورمان کوچک شده و ممکن است هر جنسی از شوخی به عده‌ای یا گروهی بربخورد؛ نوشتن متن استندآپ سخت نیست؟

خب سخت که هست. اما من اصولا سعی کردم از حاشیه دور باشم و کاری که بلدم را در مرحله عمل نشان دهم.یعنی اگر ادعایی دارم مبنی بر اینکه اولین کسی هستم که استندآپ کمدی مستقل را در ایران اجرا کرده‌ام، سعی کنم که ادعایم را با عمل و کارم نشان دهم. خیلی از دوستانی که شیفت کرده و کارشان را از جوکری یا تقلید صدایی به سمت استندآپ کمدی عوض کردند، خودشان می‌دانند که قبلا کارشان استندآپ نبوده و به تازگی به این سمت روی آورده‌اند، هرقدر هم که سابقه‌های مختلفی داشته باشند. اولین کسی که پس از انقلاب اسلامی استندآپ کمدی را به صورت مستقل در ایران اجرا کرد، من بودم.

 

منظورتان از استندآپ مستقل چیست؟

اینکه سال ۹۱ مردم بلیت خریدند و آمدند تا فقط یک ساعت استندآپ ببینند. دنبال این هستم که استندآپ جایگاه خود را در ایران پیدا کند. کما اینکه در تمام دنیا جایگاه خود را دارد. هدفم هم از این استندآپ کمدی که الان اجرا می‌کنم این است که مردم و مسئولان مجاب شوند می‌توانیم یک سالن مستقل استندآپ داشته باشیم که کمدین‌ها در آن اجرا بروند. در مورد محدودیت‌ها باید بگویم هر کشوری یکسری عرف‌ها و محدودیت دارد که شاید در کشورمان بیشتر از بقیه جاها باشد.

 

مثلا در کشورهای مختلف، استندآپ کمدی براساس نقد، به چالش کشیدن یا بولد کردن رفتارهای غلط یا نادرست سیاسی، جنسی، دینی و اجتماعی است. خب مطرح کردن این سه تای اول در کشور ما با چالش روبروست. یک استندآپ کمدین ایرانی برای گفتن از رفتارهای غلط سیاسی، جنسی و دینی به اندازه استندآپ کمدین اروپایی و امریکایی دستش باز نیست و مجبور می‌شود از استندآپ‌های اجتماعی استفاده کند.

 

خب، گسترش فضای مجازی و آپ‌های مختلف مثل اینستاگرام و تلگرام و... هر موضوعی را نخ‌نما می‌کند یعنی قبلا به نوعی آن موضوع اجتماعی مطرح شده است. برای همین کار استندآپ کمدین ایرانی برای ایجاد یا طرح مسائل ناب، جدید و هیجان‌انگیز برای تماشاگران بسیار سخت است.

 

یکی از دم‌دستی‌ترین موضوعاتی که استندآپ‌های ایرانی سراغش می‌روند مسائل زنان است؛ اغلب هم همان محتوای جک‌های مردسالارانه و ضدزن بدون اینکه خلاقیت و تازگی داشته باشد به استندآپ‌ها هم راه یافته. فکر می‌کنید این جنس شوخی به همین دلیل سختی شوخی با بسیاری از مسائل در استندآپ ایرانی است؟

در استندآپ کمدی شما باید سعی کنید که به سلایق مختلف توجه داشته باشید. مثل همین استندآپ کمدی که من شنبه‌ها در تئاتر شهرزاد دارم و سعی کردم تا نظر سلایق مختلف را جلب کنم، از مردم عامی بگیر تا آدم‌های روشنفکر. چون شعار اصلی من این است که خنده باید همراه اندیشه باشد. ولی برای اینکه همه شکل سلیقه بتواند با استندآپ شما ارتباط برقرار کند باید چند نوع تماشاگر را در نظر بگیرید.

 

کمااینکه چلنج‌های بین زن و مرد در استندآپ‌های من مانند همه دنیا هم هست. اما بعضی از دوستان کمی غرض‌ورزی دارند و یکطرفه به سمت نقد زنان می‌روند و بعضی دیگر دو طرف را مطرح می‌کنند. مثل بحث استقلال و پرسپولیس که همیشه چالش‌ها و کُری‌خواندن‌هایشان برای تماشاگران جذاب بوده. دنیای زنان و مردها هم همیشه ملعبه‌ای برای کمدین‌های جهان بوده است.

 

در استندآپ کمدی «گزیده» رامبد جوان تهیه‌کننده‌تان است؛ کسی که در برنامه خندوانه به نوعی پای استندآپ کمدی را به تلویزیون باز کرد. درباره این همکاری بگویید.

قبل از برنامه خندوانه، استندآپ‌ها در حد همین برنامه‌هایی بود که من مثلا در کافه‌ها، اختتامیه جشنواره تئاتر فجر چند سال پیش و جاهای مختلف اجرا می‌کردم. اما زمانی که به برنامه خندوانه دعوت شدم برای اولین بار استندآپ را مطرح کردم و رامبد هم حمایت کرد و بعد از آن استندآپ را در خندوانه تبدیل به یک جریان کرد که خیلی هم موفق بود و توانست به‌عنوان یکی از پایه‌های برنامه خودش را نشان دهد و مردم هم دوستش داشتند. مسابقه خنداننده برتر، استندآپ کمدی در قالب برنامه خانواده باحال و مسابقه خنداننده شو؛ هر سه شکل حضور استندآپ در این برنامه بود که برای مردم جذابیت داشت.

 

می‌شود گفت برنامه خندوانه بسیار کمک کرد که استندآپ کمدی راه چند ساله‌ای که ممکن بود طول بکشد تا بین مردم جا بیفتد را در عرض دو، سه سال و با سرعت طی کرد. کما اینکه الان در تمام شهرها استندآپ کمدین‌های جوانی داریم که بسیار تلاش می‌کنند و برای مردم‌شان نکات مختلف را می‌نویسند، تحقیق و پژوهش می‌کنند تا بتوانند استندآپ خوبی اجرا کنند. البته این مابین کسانی هم هستند که استندآپ را به تحریف کشاندند.

 

متاسفانه افراط و تفریط جزو امور لاینفک زندگی‌مان است و گاهی چیزهایی را به اسم استندآپ کمدی به مردم تحویل می‌دهیم که هجویات است و فقط مردم را می‌خنداند. فراموش نکنیم که استندآپ کمدی در دنیا جزو گونه‌های نمایشی است نه صرفا یک شوی سرگرم‌کننده. با احترام به شعبده، تغییر صدا، ژانگولر و مانند آنها که همه هنرمندان بسیار قدرتمندی دارد باید بگویم استندآپ کمدی در دنیا جزو هنرهای نمایشی دسته‌بندی می‌شود.

 

این مشکل به خاطر نوپا بودن این هنر در کشورمان است؟

استندآپ در خود دنیا هم بسیار نوپاست؛ عمرش زیر صد سال است و هنری که زیر صد سال عمر داشته باشد هنوز در حال تجربه شدن و به دست آوردن جایگاه و پایه‌های اساسی خودش در تمام دنیاست و تجربیات مختلفی هم دارد رویش انجام می‌شود. مثلا خود من زبان بدن و ابزار بازیگری را خیلی در استندآپ دخالت می‌دهم. یکی ممکن است موسیقی را به شکلی دخالت دهد و دیگری ویدئوآرت را به آن اضافه کند و ... در دنیا استندآپ به صورت‌های مختلف تجربه می‌شود.

 

باتوجه به تجربه خندوانه که مسیر همه‌گیر شدن استندآپ در ایران را سریع‌تر کرد؛ فکر می‌کنید چقدر تلویزیون می‌تواند در شهرت استندآپ کمدین ایرانی اثرگذار باشد؟

در تمام دنیا همینطور است. شوهای موفق باعث مطرح شدن آدم‌ها می‌شود. اما بعدش خیلی مهم است؛ اینکه آن آدم چطور بتواند از آن موقعیت به دست آمده استفاده کند و با کارهایی با کیفیت مناسب در خارج از آن فضا هم موفق باشد. اینکه فقط در یک برنامه تلویزیونی و فقط در یک شرایط خاص بتوانید موفق باشید خیلی تضمین کننده ادامه راه هنری شما نخواهد بود. اگر بتوانید خارج از آن برنامه هم به فعالیت هنری خودتان در زمینه استندآپ کمدی ادامه دهید در آن صورت می‌توان گفت شما هنرمند آن رشته هستید.

 

اگر کسی بخواهد استندآپ را یاد بگیرد از کجا باید شروع کند؟

اول باید استندآپ‌های مختلف دنیا را زیاد ببیند. خوشبختانه دو کتاب در این زمینه در ایران ترجمه شده که یکی از آنها را خود بچه‌های خندوانه به نام «خنداننده شو» ترجمه کرده‌اند. پس باید کتاب و مقاله بخواند و در کنارش تجربه کند. یعنی استندآپ‌های کوتاه در جمع خانواده و دیگر جمع‌ها اجرا کند و بعد بتواند در ورک‌شاپ‌ها شرکت کند. هرچند تعداد این کارگاه‌ها برای استندآپ بسیار کم است.

 

در استندآپ‌های کمدین‌‌های ایرانی خارج از کشور چه کسانی را دنبال می‌کنید؟

بین تمام کسانی که می‌شناسم فکر می‌کنم «ماز جبرانی» موفق بوده. «مکس امینی» و «خواهران خرسندی» و چند ایرانی دیگر هم درحال کارند اما کسی که در این سال‌ها کاملا فعال و موفق بوده ماز جبرانی است. چون چیزی که اجرا می‌کند به تعریف استندآپ نزدیک‌تر است.

 

در طول این سال‌هایی که استندآپ کمدی اجرا می‌کنید چه بازخوردهایی از بازیگران داشته‌اید؟

یکسری از هنرمندان و به خصوص برخی از سلبریتی‌ها استندآپ کمدی را یک‌نوع لودگی، کار چیپ و بی‌ارزش می‌دانند. من باید از همین‌جا به آنها بگویم کمی سواد خودشان را بالاتر ببرند و به استندآپ کمدی‌های دنیا نگاه کنند؛ وودی آلن، رابین ویلیامز، جیم کری، ادی مورفی و خیلی از ستارگان هالیوود اجرای استندآپ کمدی را جزو تالار افتخارات خود می‌دانند.

 

یعنی از نظر خیلی از ستاره‌های دنیا، استندآپ کمدی برگ برنده بازیگری است چون شما باید تنهایی بتوانی جمعیتی را با ابزار بازیگری‌ات سرگرم کنی و بدون هیچ افکت، نور یا صدا و امکانات دیگری مخاطبان را دچار اندیشه، رویا و تخیل کنی. پس برخی دوستانی که در کشور ما استندآپ را بی‌ارزش می‌خوانند یا باید سوادشان را بالاتر ببرند یا با این جملات نشان ندهند که چون خودشان از پس این کار برنمی‌آیند این حرف‌ها را می‌زنند و فرافکنی می‌کنند.

 

 

  • 12
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش