جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۰۳ - ۲۶ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۶۷۲۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

نیکی کریمی: مدیون کیارستمی‌ام

نیکی کریمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

جهان عکاسی هرروز برایش مهم‌تر و پررنگ‌تر می‌شود. تقریبا در تمام سفرهایش عکاسی می‌کند؛ به‌ویژه عکاسی طبیعت که تعبیرش از آن عکاسی «شیرین و انسانی» است و عقیده دارد چشمش را به جهانی که فراموشش کرده‌ایم، دوباره باز می‌کند.  نیکی کریمی، بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده سینمای ایران، سال‌هاست که در کنار فعالیت‌های سینمایی، به عکاسی که معتقد است بخشی از وجودش شده، می‌پردازد. در سفرهای خارج از ایران به تمام نمایشگاه‌های مهم عکاسی جهان سر می‌زند و بسیاری از موزه‌های عکاسی را دیده، چراکه اعتقاد دارد هنرمند حوزه بصری باید تا می‌تواند ببیند و قوه بصری‌اش را تقویت کند تا خلقی تازه داشته باشد. 

 

راهنما و الهام‌بخش او در ابتدای مسیر عکاسی، آن‌طور که پیش از این گفته، عباس کیارستمی بوده؛ هنرمند محبوب فقیدی که بخش مهمی از درون‌مایه آثار نمایشگاه «گل‌مردگی»، از فقدان او تأثیر گرفته است.  با نیکی کریمی، در آستانه گشایش سومین نمایشگاه عکس‌هایش - گل‌مردگی- درباره هنر عکاسی و دغدغه‌های ذهنی‌اش در این حوزه به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

 از سال ٧٦ عکاسی را شروع کرده‌اید؛ یعنی ٢٠ سال تجربه عکاسی. کدام‌یک از تجربه‌های عکاسی‌تان برایتان لذت‌بخش‌تر بوده؟ بیشترین عکس‌هایی که گرفته‌اید، با چه سوژه‌هایی بوده‌اند؟

در این ٢٠ سال، به صورت مداوم عکاسی طبیعت کرده‌ام. این نوع عکاسی به‌همراه عباس کیارستمی، مستمر بوده است. از مناطق مختلف ایران عکاسی کردیم. حاصل آن عکاسی‌ها، برگزاری نمایشگاهم در گالری گلستان در ایران و بعد از آن گالری کورت‌یارد در امارات بود.  بعد از آن تصمیم گرفتم سبک‌های دیگر عکاسی را تجربه کنم. عکس‌هایی با مضمون عشق در رم گرفتم. البته این عکس‌ها را هنوز جایی به نمایش نگذاشته‌ام.  یک هفته روی این عکس‌ها کار کردم. عنوانشان «دست‌ها» بود؛ محتوایی لطیف و انسانی دارند، اما همچنان به عکاسی در سفر ادامه دادم. عکاسی درباره  طبیعت یا مضامینی که به آنها علاقه داشته‌ام. بوده است، ولی تقریبا سه سال است که روی عکس‌های این نمایشگاه متمرکزم.

 

 چه سبکی از عکاسی بیشتر برایتان جذاب است؟

کار هر هنرمندی بیانگر موضوعاتی است که به آنها علاقه دارد و نشان‌دهنده این است که از لحاظ ذهنی در چه موقعیتی است و چه دغدغه‌هایی دارد. برای همین خیلی درگیر سبک نیستم.

 

 تجربه برگزاری نمایشگاه عکاسی را قبل از این، هم در ایران و هم خارج از ایران داشته‌اید. استقبال از این نمایشگاه‌ها چطور بوده و چقدر به انگیزه‌هایتان برای ادامه عکاسی کمک کرده؟

استقبال از نمایشگاه‌ها خوب بوده. هم از گلستان و هم کورت‌یارد، استقبال خیلی خوبی شد.

 

 با توجه به اینکه خودتان به‌عنوان یک هنرمند این روزها درگیر برگزاری نمایشگاه هستید، برای برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی چه موانع و مشکلاتی بر سر راه هنرمندان وجود دارند؟ کسانی بوده‌اند که در این زمینه حامی شما باشند؟

خوشبختانه با این بخشی که می‌گویید هیچ‌وقت روبه‌رو نبوده‌ام؛ یعنی مشکلی نداشته‌ام. لااقل در زمینه عکاسی، من چنین چیزی را تجربه نکرده‌ام، اما در زمینه‌های دیگر مثل ترجمه، مشکلات و موانعی وجود داشته؛ مثلا کتابی ترجمه کرده‌ام که کلا سانسور شده یا در زمینه سینما هم با چنین مشکلاتی مواجه بوده‌ام، ولی در زمینه عکاسی و برگزاری نمایشگاه نه.

 

 چه هدفی از برگزاری نمایشگاه عکاسی «گل‌مردگی» دارید؟ این عکس‌ها در چه سال‌هایی ثبت شده‌اند و قرار است چه مفهومی را به مخاطب امروز منتقل کنند؟

در سال‌های اخیر در این زمینه مشغول اتودزدن و کارکردن بوده‌ام. این موضوع هم‌زمان شد با فوت کیارستمی در سال گذشته که در روند این مجموعه بسیار تأثیرگذار بود و تأثیر آن را در این نمایشگاه می‌بینید. در واقع به‌هم‌ریختگی‌های جهانی و اتفاقات ناخوشایندی که این روزها شاهد آن هستیم، همچنین سرخوردگی ناشی از اتفاقاتی که برای نسل من افتاده، ایده برگزاری این نمایشگاه بود. اینها موضوعاتی بودند که دست‌به‌دست هم دادند تا تصمیم بگیرم نمایشگاه گل‌مردگی را با رویکرد دغدغه‌های ذهنی این روزهایم برگزار کنم.

 

 تجربه برگزاری نمایشگاه در خارج از ایران را هم دارید؛ چه تفاوت‌هایی با برگزاری نمایشگاه در ایران دارد؟

خوشبختانه گالری‌داران ما در ایران نیز حرفه‌ای شده‌اند و به اندازه گالری‌داران خارج از کشور، دقت و بینش پیدا کرده‌اند. برای همین، به نظرم تفاوت چندانی با برگزاری گالری خارج از ایران وجود ندارد.

 

 برنامه‌های عکاسی‌تان در بلندمدت چیست؟ هدف خاصی را برای آینده عکاسی دنبال می‌کنید؟ پروژه بعدی چه زمانی کلید زده می‌شود؟

هیچ‌وقت به صورت متمرکز روی برنامه عکاسی‌هایم فکر نکرده‌ام تا برای آنها چیدمانی خاص در نظر بگیرم. عکس‌ها را می‌گیرم و بعدا به این فکر می‌کنم که برایش چه نمایشگاهی می‌شود گذاشت. ولی در این برهه علاقه دارم وقت بیشتری برای عکاسی بگذارم.

 

 نیکی کریمی جزء هنرمندان مولتی‌رول است؛ فعالیت هم‌زمان در حیطه فیلم‌سازی، عکاسی، ترجمه، بازیگری و... . در ایران هنرمندانی به این شکل کم داریم و از طرف دیگر با وجودی که در همه دنیا این موضوع رایج است، معمولا هنرمندان مولتی‌رول ایرانی با نقدهایی مواجه می‌شوند. شما هم در معرض این‌گونه نقدها بوده‌اید؟

به نظرم نقدکردن مشکلی ندارد؛ اما واقعیت این است که همه این حوزه‌ها به هم وابسته هستند. فیلم‌سازی، نوشتن، عکاسی و... . من همیشه در زمان فعالیت‌های سینمایی، کارهای خودم را نوشته‌ام و گاهی با نویسنده‌های دیگر بازنویسی کرده‌ام.  فکر می‌کنم نوشتن، فیلم‌سازی، عکاسی و ترجمه همه به هم وابسته‌اند. من هیچ‌وقت نخواستم بازیگر صرف باشم. اینها علاقه‌مندی‌های من هستند؛ کارهایی که در روز برایم لذت‌بخش‌اند و به من انگیزه می‌دهند. برای همین دنبالشان می‌کنم و در واقع بخشی از وجودم هستند.

 

 به‌عنوان یک زن مشهور ایرانی می‌توانید در زمینه هنرهای تجسمی پیشرفت‌های مهمی داشته باشید. آیا هدفتان در زمینه عکاسی ادامه‌دادن حرفه‌ای است و به‌طور مثال دوست دارید سبک جدیدی ایجاد کنید یا دِلی کار می‌کنید؟

دوست دارم آثارم دیده شوند و آنها را با مردم در میان بگذارم. برای همین هم نمایشگاه برگزار می‌کنم.

 

 برای عکاسی از عکاسان مشهور هم الهام می‌گیرید یا اصولا هنرمند خاصی الهام‌بخش‌تان بوده است؟ عکس‌ها و آثار کدام‌یک از هنرمندان را با توجه به علایق شخصی‌تان  دنبال می‌کنید؟

یکی از فعالیت‌هایی که خیلی به آن علاقه دارم، رفتن به گالری‌های عکس و نقاشی است. فکر می‌کنم همه کسانی که مشغول فعالیت در حوزه هنرهای بصری و ویژوآل‌آرت هستند، احتیاج به این دارند که دائم ببینند اطرافشان چه اتفاقی می‌افتد. چه در ایران و چه در خارج از ایران و در سفرهایی که می‌روم، سعی می‌کنم حتما به نمایشگاه‌های نقاشی و عکاسی سر بزنم و آثار را ببینم. یکی از عکاسانی که من به او علاقه دارم، نوری بیلگه جیلان است که خودش فیلم می‌سازد. به‌طورکلی یکی از آرتیست‌های مورد علاقه من است. 

 

البته قبل از او، همیشه شیفته عکس‌های عباس کیارستمی بوده‌ام. نوری بیلگه جیلان، همان‌طور که همیشه خودش گفته، به سینمای کیارستمی علاقه داشته و جالب اینکه نوع عکاسی او شبیه کیارستمی است. در واقع نوع عکاسی هر سه ما و خیلی‌های دیگر که به این نوع عکاسی علاقه‌مندند، شبیه هم است.  بیلگه جیلان البته خیلی نمایشگاه عکس برگزار نمی‌کند؛ شاید در ٢٠سالی که کار عکاسی کرده، سه بار بیشتر نمایشگاه نگذاشته باشد.  به عقیده من برگزاری دائم نمایشگاه چندان مهم نیست؛ مهم این است که بینش و جهان‌بینی‌تان را هر چند وقت یک بار با مخاطبان و مردم به اشتراک بگذارید.

 

 پس در نهایت، با وجودی که آثار هنرمندان مشهور دیگر را هم دنبال می‌کنید، مهم‌ترین الهام‌بخش‌تان عباس کیارستمی بوده است.

همان‌طور که قبلا هم گفته‌ام، دید خودم در عکاسی را مدیون عباس کیارستمی هستم؛ چون سال‌ها با هم کار کرده‌ایم. تقریبا هفته‌ای یک‌بار به سمتی از ایران رفته‌ایم و عکاسی کرده‌ایم. برای همین نکات زیادی از او درباره عکاسی یاد گرفته‌ام. در واقع عکاسی جدی را در کنار عباس کیارستمی تجربه کرده‌ام؛ زاویه‌ها، افق‌ها، قاب‌ها و نور‌ها را. گاهی سفری چهارساعته به شمال ده‌ها ساعت طول می‌کشید.

 

بی‌وقفه می‌ایستادیم و عکس می‌گرفتیم، صبر می‌کردیم تا نور خوبی روی تپه‌ماهوری دیده شود یا باد بر درختی بوزد. بعد از هر سفر، عکس‌ها چاپ می‌شدند و به دقت دیده و بررسی و بحث می‌شدند و آنهایی را که بیشتر دوست داشتیم، کنار گذاشته می‌شدند و این‌گونه عکاسی شد یکی از کارهای روزانه من در کنار خواندن کتاب و فیلم‌نامه و ترجمه. البته آن عکس‌ها را هیچ‌گاه به نمایش نگذاشتم.

 

فرنوش آبا

 

sharghdaily.ir
  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش