پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۰۴ - ۰۹ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۲۳۳۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

علیرضا حیدری: در عالم هنر هم مشهور شوم، از شهرتم سواستفاده نمی‌کنم

علیرضا حیدری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

این‌که قهرمان کشتی و برنده المپیک و از چهره‌های شاخص ورزش ایران باشی و بعد در یک فیلم سینمایی در نقش یک کشتی‌گیر طردشده بازی کنی قطعا ریسکی است که هر کسی آن را قبول نمی‌کند، اما علیرضا حیدری جسور است و به قول خودش اهل مبارزه.

 

او این روزها با فیلم سینمایی «من یک ایرانی‌ام» به کارگردانی محمدرضا آهنج بر پرده سینماها حضور دارد و با این حضور در عرصه فرهنگ ثابت کرده که یک قهرمان همیشه و در هر جایی که باشد قهرمان است، هر چند بعضی‌ها به عمد بخواهند او را نبینند. کشتی‌گیر خوشرویی که سال‌ها پیش او را روی تشک کشتی می‌دیدیم، مهمان ما در روزنامه جام‌جم شد تا از دلایل بازیگری‌اش، فضای دنیای سینما و حواشی که باعث ندیده شدن این فیلم شریف شده بگوید. حاصل این گفت‌وگو پیش روی شماست:

 

از اینجا شروع کنیم که چه شد بازیگر شدید؟ آیا تلاش دوباره‌ای بود برای مشهور شدن؟

من بازیگر نشدم و اصلا بازیگر نیستم. من کشتی‌گیرم، کشتی‌گیری که از کودکی هیچ علاقه‌ای به سیاست نداشت. حتی زمانی هم که کشتی را کنار گذاشتم به دنبال فعالیت در فضاهای سیاسی نرفتم و کار در زمینه‌های اقتصادی را پی گرفتم. وقتی من برای بازی در این فیلم وارد سینما شدم اصلا فکرش هم نمی‌کردم سینما جای یکسری دسته‌بندی‌ها و حرف و حدیث‌های غیر هنری باشد.

 

اصلا نمی‌دانستم که یک هنرمند را متعلق به این گروه و آن گروه بدانند و باقی قضایا. شاید اشتباه من این بود که بدون این‌که فضای سینما و آدم‌های آن را آنالیز کنم وارد آن شدم و شاید بهتر بود که با شناخت بهتری نسبت به بعضی آدم‌ها این کار را می‌کردم. این‌که الان به خاطر عملکرد شخصی خاص، فیلمی را که نه‌تنها زحمت او بلکه حاصل زحمات ده‌ها نفر است نادیده بگیرند اصلا انسانی و بحق نیست. من متاسفم که در فضای هنر و سینما اختلافات شخصی یا فکری آنقدر پررنگ است.

 

به نظرم اگر اختلافی هم هست لزومی ندارد که این اختلاف را میلیون‌ها نفر ببینند و لطمه‌اش را فیلم ببیند. در مورد این اختلافات می‌شود پشت درهای بسته هم حرف زد. من از دنیای ورزش و فارغ از هر ذهنیت سیاسی وارد سینما شدم و فیلمی بازی کردم که امروز بعد از سه سالی که اکران شده درگیر حواشی فارغ از اصل فیلم و پیام انسانی که دارد شده. الان وضعیتی پیش آمده که فیلم را ندیده و صرفا براساس اسم و پیشینه صاحبانش در مورد آن قضاوت می‌کنند! شما اول بروید فیلم را ببینید، پیامش را درک کنید و بعد در موردش هر چقدر که می‌خواهید قضاوت کنید، ایراد ساختاری بگیرید، به من بگویید بد بازی کردی و… . می‌خواهم بگویم بروید فیلم را ببینید بعد راجع به آن صحبت کنید. جامعه هنری که از فرهنگی‌ترین اعضای یک جامعه هستند نباید کتاب را از روی جلد آن بخواند.

 

حالا به بحث‌های مربوط به حواشی فیلم «من یک ایرانی‌ام» هم می‌رسیم. نگفتید که این ورود به دنیای بازیگری تلاشی دوباره برای مشهور شدن است یا خیر؟

اول این را بگویم که واقعا نمی‌خواستم بازیگری کنم و خیلی اتفاقی در رودربایستی این پیشنهاد را پذیرفتم. هر عرصه‌ای از ورزش گرفته تا بازیگری و… ناخودآگاه یکجور جلوه‌گری هم با خودش به همراه دارد، اما این‌که تو وقتی مشهور شدی با این شهرت چه می‌کنی مهم است. آیا من تا حالا از شهرتم در ورزش سوءاستفاده کردم؟ پس اگر در عالم هنر هم مشهور شوم از آن سواستفاده نمی‌کنم. نمی‌دانم شاید وقتی پیشنهاد بازی در این فیلم را پذیرفتم فکرکردم بر اثر تجربیات زندگی پتانسیل‌ها و تجربیاتی به دست آوردم که دوست دارم آنها را به جوان‌ها منتقل کنم. من وقتی وارد سینما شدم احساس کردم که فضای جدیدی دارم برای فعالیت، برای مثبت بودن و برای حرف زدن. من که دیگر دغدغه خانه و ماشین و ویلا و شهرت ندارم. من امضاهایم را دادم، عکس‌هایم را انداختم و امروز دیگر صفر کیلومتر نیستم که صرفا عشق دیده شدن داشته باشم.

 

با این‌که «من یک ایرانی‌ام» داستان زندگی شخصی شما به عنوان یک کشتی‌گیر نیست، اما با بازی در این فیلم نترسیدید که تصویرتان به عنوان یک کشتی‌گیر شناخته‌شده خراب شود یا تغییر کند؟

من خیلی در زندگی‌ام باختم. اگر کسی در زندگی ترس از باخت داشته باشد که اصلا موفق نمی‌شود. پیش می‌آمد روزی محبوب این مردم باشم و روزی دیگر وقتی در خیابان راه بروم از همین مردم فحش بشنوم، اما ترسی نداشتم. من آدم جنگم. من در چهاردیواری زندگی خودم زندگی می‌کنم و خیلی‌ها را اصلا نمی‌بینم و دقیقا نگاه همان آدم‌های چهاردیواری ام است که برایم مهم است. البته دوست دارم که مردم با دیدی مثبت به من نگاه کنند، اما در نهایت کار که خودم می‌خواهم را در زندگی‌ام می‌کنم.

 

در طول زمان فیلمبرداری فیلم پیش نیامد که از ادامه کار منصرف شوید؟

راستش خیلی سر این فیلم اذیت شدم و هر روز می‌گفتم دیگر بازی نمی‌کنم.

 

از چه خسته می‌شدید؟ از این‌که برای یک سکانس باید بارها و بارها برداشت می‌گرفتید؟

اصلا. من که از این چیزها خسته نمی‌شوم. اتفاقا خودم به کارگردان می‌گفتم وقتی روی صورتم گریم دارم و صبح یک سکانس را بازی کردم دوباره ظهر و عصر هم برویم سکانس‌های دیگر را هم بگیری که قبول نمی‌کردند. حرف کارگردانی پیش آمد و به نظرم جا دارد که اینجا از آقای آهنج هم به دلیل صبوری‌ها و تمام نکاتی که به من یاد دادند و همچنین خلق صحنه بی‌نظیر انتهای فیلم تشکر کنم.

 

نگفتید از چه چیز خسته می‌شدید؟

ببینید در سینما خیلی با فکر و تامل جلو می‌روند، اما در ورزش طبق نقشه‌ای از پیش طراحی شده و خیلی سریع کار را انجام می‌دهند. من آدمی نیستم که دو دقیقه جایی بند شوم و سر فیلمبرداری این فیلم، در عین حس خوشایند درونی که داشتم از بابت کش آمدن و طولانی شدن کار عصبی می‌شدم. هیجان ورزش خیلی بیشتر از سینماست. کسانی که مثل من از بچگی ورزش کردند و ورزشکار شدند این را به خوبی می‌دانند که در ورزش مدام روی لبه تیغ می‌روی و برمی‌گردی. با هر بار کشتی گرفتن یا محبوب می‌شوی یا طرد. در همان لحظه‌ای که قدم ات را برای موفق برمی‌داری یکدفعه می‌افتی و همین باعث می‌شود که تو دیگر نترسی و پخته شوی. من الان با این روحیه در دهه ۴۰ زندگی‌ام وقتی دیگر کشتی نمی‌گیرم چه کار کنم که برایم هیجان داشته باشد؟ من که نمی‌توانم بروم در اداره صبح تا شب پشت یک میز بنشینم.

 

«من یک ایرانی‌ام» دو دسته مخاطب دارد یا آنهایی که فیلم را به خاطر قهرمان‌پروری‌اش خیلی دوست دارند یا آنهایی که بشدت به مضمون قصه و شکل اجرایی فیلم نقد دارند. از جمله نقدهایی که به مضمون قصه می‌شود این است که چطور ممکن است کسی با آن‌همه افتخار این‌طور یکباره تیشه به ریشه خودش بزند؟

من وقتی فیلمنامه این کار را خواندم آن را با تمام وجودم حس کردم. من قصه رفقایم، قصه کسانی که با بی‌معرفتی کنار گذاشته می‌شوند، قصه کسانی که را که بی‌دلیل می‌زنند را در این فیلم بازی کردم. بله می‌شود که تیشه به ریشه‌ات بزنی! من رفیقی دارم که قهرمان جهان بود و معتاد شد. نمی‌دانم چرا ولی خودش، زندگی خودش را به آتش کشید. خود من روزی در زندگی خصوصی‌ام به این باور رسیدم که تو در کشتی علیرضا حیدری هستی. من وقتی از کشتی با تمام افتخاراتم کنار رفتم چون پول حقوق کارگر نداشتم خودم دفترم را تی می‌کشیدم، چون پول حقوق کارگر نداشتم، خودم ظرف‌های تالار پذیرایی که دارم را شستم.

 

به نظرتان چه فرقی بین قهرمانان است که یکی افول می‌کند و یکی ماندگار می‌شود؟

شما چند قهرمان یا ستاره را سراغ دارید که از خانواده‌های مرفه نشین تمام و کمال بیرون آمده باشند؟ چرا؟ چون آنها دغدغه ندارند و این نیاز است که سرمنشا خلاقیت می‌شود. اغلب قهرمانان ما از خانواده‌های کم بضاعت هستند و چون یکدفعه (البته با زحمت خودشان) صاحب قدرت، ثروت، جایگاه و همه چیز می‌شوند شاید بعضا نتوانند خودشان را با فضای جدید بالانس کنند. به هر حال در چنین شرایطی زمان می‌برد تا طرف بتواند خودش را پیدا کند. بعضی از ستاره‌ها هستند که بعد از این‌که صاحب این جایگاه شدند افول می‌کنند، اما سریع به خودشان می‌آیند و در همین دور دوم ستاره شدن است که باقی می‌مانند. به هر حال آدم باید به یک نوع پختگی و کمال برسد که بتواند در عین شهرت، ماندگار بماند.

 

ما می‌توانیم بگوییم که «من یک ایرانی‌ام» یک فیلم کاملا مردانه است که بخوبی تنهایی سیاوش و حال و هوای مردانه او را منتقل کرده؟

سیاوش در تمام فراز و نشیب‌های زندگی خودش را حفظ می‌کند و نمی‌شکند. او مردی است با تمام خصایص مردانه که هر که او را ببیند تاییدش می‌کند و اتفاقا از مشکلات جامعه ما این است که مردانی از این جنس کم دارد. مردانی که دستشان را روی پای خودشان بگذارند و به خودشان تکیه کنند.

 

معتقدید که این فیلم با طرز بیانی که دارد می‌تواند مفهومش را بدرستی به تصویر بکشد؟ یعنی اگر خود شما بیننده این فیلم بودید از داستان تاثیر می‌گرفتید؟

«من یک ایرانی‌ام» فیلم خوبی است. در فیلم‌های ما کمتر اتفاق می‌افتد که اشک مردم بابت غرور ملی شان ریخته شود، اما در «من یک ایرانی‌ام» این اتفاق می‌افتد. اگر قرار بود من باردیگر این فیلم را با همین سناریو بازی کنم، شک نکنید که بسیار بهتر و دقیق‌تر این کار را انجام می‌دادم.

 

ممکن است که این تجربه بازیگری باز هم تکرار شود؟

ضمن این‌که تمام آدم‌ها برایم قابل احترام هستند، اما خیلی خوشحال می‌شوم که آدم‌های اصلح بروند و این فیلم را ببینند. چون می‌خواهم بازیگری‌ام توسط کسانی محک بخورد که صاحب نظر این رشته‌اند. می‌خواهم آنها کاری که کردم را ببینند تا من بفهمم که برنده‌ام یا بازنده که اگر بازنده‌ام و اگر روزی خواستم این کار را ادامه دهم با قدرت و دانش آکادمیک‌تری این کار را انجام بدهم.

 

یعنی اگر قرار شد که بازیگری را ادامه دهید آن را به شکلی حرفه‌ای یاد می‌گیرید؟

بله. من مفتی به کسی نمی‌بازم و اگر بخواهم بازیگری کنم تمام زیر و بمش را یاد می‌گیرم که کسی بعدا نتواند به من ایراد بگیرد. من اگر تصمیم بگیرم بازیگری کنم برای آن زحمت می‌کشم. چون عادت کردم نان زحمت خودم را بخورم، نه رابطه با این و آن.

 

اهل فیلم و سینما هستید؟

اصولا سینما نمی‌روم. چون جاهای شلوغ به طور کلی نمی‌روم، اما در خانه‌ام سعی می‌کنم فیلم‌های خوب را ببینم و در مجموع احساس می‌کنم فیلم‌های روز سینما راضی‌ام نمی‌کند. چون دغدغه‌ام این مسائلی که در فیلم‌های امروز مطرح می‌شود نیست.

 

اگر ناگفته‌ای باقی مانده، بفرمایید؟

قصه «من یک ایرانی‌ام»، قصه آدم‌هایی است که با تمام نامرادی‌ها دوباره روی پای خودشان می‌ایستند و زندگی شان را از نو می‌سازند. قصه آدم‌هایی است که می‌فهمند خارج از ایران هر چقدر هم پر زرق و برق باشد، اما وطن خود آدم نمی‌شود، من که اهل این سینما نیستم و زندگی ورزشی و اقتصادی خودم را دارم، اما این را به خوبی می‌دانم که این زندگی می‌چرخد و کسانیکه امروز باعث و بانی زمین خوردن فیلمی می‌شوند ممکن است فردا روزی خودشان زمین بخورند. آدم‌ها وقتی زور دارند نباید همدیگر را بد بزنند. چون خدایی هم هست که فردا روزی همان که زده را، بد می‌زند.

 

 

jamejamonline.ir
  • 19
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش