سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۲۵ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۴۱۱۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با نیکی کریمی درباره عکس‌هایش

نیکی کریمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

«گل‌مردگی»، سوگواری نیکی کریمی است بر همه کشتگان زمین؛ هرچند ابژه میل عکاس در این سوگواری یک تن نیست؛ تن‌های بی‌شمار تمام درگذشتگان است؛ از نسل خود عکاس، متولدین دهه ٥٠ گرفته تا همه آنانی که دوستشان می‌دارد. هرچند در این بین عباس کیارستمی، کارگردان فقید سینمای ایران، جایگاهی متمایز از بقیه دارد؛ چراکه مرگ او هم در تمایز با دیگران رقم خورد. فقدان کیارستمی نکته‌ای است که در مجموعه «گل‌مردگی»، بیش از دیگران بر ذهن و زبان هنرمند اثر گذاشته است؛ به‌گونه‌ای که عکس‌ها، فراتر از ماتم یک تن بر عزیزِ ازدست‌رفته است. فقدان ابژه میل شکلی ناخودآگاه پیدا کرده و ماخولیایی را ساخته که آرمانی‌تر از هر ماتمی است.

 

سبک و لحن کریمی در این عکس‌ها ترکیبی از فرمالیسم و مرثیه‌سرایی است؛ از یک طرف او در پی آن است تا گره کور فرم را بگشاید و از طرف دیگر پیشاپیش می‌داند حل این معما در نتیجه تغییری حاصل نمی‌کند و از قضا هرچه جلوتر می‌رود، صحبت از دیگران، از مردگان، به اتوبیوگرافی خودش شبیه‌تر می‌شود. بااین‌حال این عکس‌ها در پی برساختن ایماژی از آینده هم هستند. عکاس می‌گوید در پس این فضای دیستوپیایی، باید سوژگی را تا تکوین نهایی امر نو ادامه داد. این عکس‌ها تجربه دینامیک میل آینده‌خواهی به‌واسطه عکاسی است.

 

نیکی کریمی پیش از این، دو نمایشگاه دیگر؛ یکی در گالری گلستانِ تهران و دیگری در گالری کورت‌یاردِ امارات برپا کرده بود. او تا امروز سبک‌های مختلف عکاسی را تجربه کرده، اما عکاسی از طبیعت در آثارش چشم‌نوازتر است. ‎اولین نمایشگاه عکس‌هایش، با عنوان «افق‌ها»، سال ٨٨ در گالری گلستان برگزار شد که مجموعه‌ای بود از عکس‌های سفر به شهرهای مختلف ایران؛ طبیعت‌هایی بدون انسان، افق‌های گسترده و تپه‌ماهورهای چشم‌نواز. همان مجموعه بود که سال ١٣٨٩ در گالری کورت‌یارد امارات هم به نمایش گذاشته شد. نیکی کریمی که در ابتدای دهه ٧٠ بدل به یکی از تأثیرگذار‌ترین چهره‌های زن سینما شد، در میانه همین دهه با ترجمه چند کتاب، نامش را جدی‌تر مطرح کرد و در نهایت در دهه ٨٠، به دغدغه همیشگی‌اش پرداخت. این بازیگر برای آنکه فیلم بسازد، مشکلات زیادی را از سر گذراند. آنچه می‌خوانید اما گفت‌وگویی است با این فیلم‌ساز- بازیگر - عکاس درباره عکس‌هایش و مروری است بر نمایشگاه اخیر او که در گالری اعتماد تهران برپا شد.

 

‌«گل‌مردگی» عنوانی است که یک مفروض آغازین را پیش چشم مخاطب قرار می‌دهد. به او نهیب می‌زند که با کارهایی روبه‌رو خواهد شد که مفهوم مرکزی‌شان هراس از مرگ و نابودی عزیزانی چون گل است. این حس فقدان و غیاب را از قبل به مخاطب گوشزدکردن، برخاسته از چه ضرورتی است؟

‎این به تعبیر شما فقدان، فقط یک نام است. مجموعه «گل‌مردگی» در سال ٩٤ شروع شد و برایم فرازونشیب بسیاری داشت تا به تصویر نهایی برسد. ‎این اولین‌بار بود که از طبیعت و خیابان و دوربین روی دست به استودیو می‌رفتم و صحنه‌ها را می‌چیدم. احساس یک فیلم‌ساز- نقاش را داشتم که باید قابی ابدی از تصویرش می‌ساخت. مردن و به استعاره از آن، پژمردن، جهانم را به‌هم زده بود، چراکه مرشد همیشگی‌ام را از دست داده بودم و ذهنم درگیر به‌تصویرکشیدن این فقدان بود. هم‌زمان اخبار نابسامانی‌های خاورمیانه من را بیشتر با مفهوم نیستی و فقدان درگیر می‌کرد؛ احساس تک‌افتادگی و تنهایی در جهانی بی‌نور و بی‌امنیت. همه اینها من را رساند به «گل‌مردگی».

 

‎‌درواقع این احساس فقدان با زمینه سیاه عکس‌ها، برگ‌های بنفش و رنگ غیرواقعی گل‌ها تشدید می‌شود تا همه اینها تداعی‌گر یک جهان دیستوپیایی باشد... .

‎آدم‌های بسیاری هستند که دائم در سفرند. من هم در مواقعی از سال بین تهران و لندن در رفت‌وآمد‌م و خیلی اوقات در لندن یا جاهای دیگر به‌سر می‌برم. مشاهداتم به من می‌گویند در کشورهای پیشرفته جهان، ما شاهد تکریم و پاسداشت هنرمندان در قالب طرح‌های تشویقی و حمایتی هستیم.

 

هر کدام از هنرمندانی که داخل ایران کار می‌کنند و زحمت می‌کشند، اگر در خارج بودند، قدر می‌دیدند و بر صدر می‌نشستند؛ چه برسد به هنرمند بزرگی مانند آقای کیارستمی. متأسفانه بزرگان و دولتمردان ما اصلا قدر هنرمندان‌ خود را نمی‌دانند. درحالی‌که دفاع از یک هنرمند برای احترام به هنر است. همه ما خواهیم رفت و زمان خواهد گذشت، اما تاریخ یک روز شهادت می‌دهد به کیارستمی نامی با این درجه از هنر چه گذشت و چه رفتارهایی با او شد. بعد هم یکباره می‌بینیم می‌گویند مرد! حالا این قضیه چه درباره بزرگانی مانند کیارستمی می‌تواند اتفاق بیفتد چه برای نسل ما. می‌گویم نسل ما، منظورم متولدین دهه ٥٠ یا دهه خاصی نیست؛ همه آنهایی که چه قبل از آن به دنیا آمده‌اند چه بعد؛ تمام کسانی که این روزها را گذرانده‌اند. این همه سال زحمت کشیدند، نه تنها کسی قدرش را ندانست، بلکه به او توهین و تحقیر نیز کردند. فیلم‌هایش را اكران نکردند، آخر سر هم اسطوره‌ای حذف شد.

 

گوهرهای ارزنده خود را یکی یکی از دست می‌دهیم و قدر آنها را نمی‌دانیم. او را وادار می‌کنیم در جایی دیگر جز کشور خودش فیلم بسازد و البته در این بی‌مهری‌کردن و نادیده‌گرفتن، کیارستمی تنها نیست. خیلی‌های دیگر هم هستند؛ یکی از آنها محمود دولت‌آبادی است؛ نویسنده‌ای که نه‌تنها هیچ حمایتی از او نشد، بلکه فرصت دریافت جایزه نوبل نیز از او سلب شد. خلاصه این ماجرای گل‌مردگی است و هیچ اسم‌و‌رسم دیگری ندارد. گل نمادی از نسل خودم یا انسان‌هایی است که دوستشان دارم.

 

‌ گل‌های شما هم توأمان حامل تجربه‌ای هولناک هستند؛ در واقع هم نماد زیبایی هستند، هم ویرانی...

‎بله نماد ویرانی‌اند؛ چون این گل‌ها تمام آدم‌هایی‌ هستند که استعداد و خلاقیتی داشته و دارند کار می‌کنند. نمی‌خواهم با دیدی منفی به جهان نگاه کنم، ولی خُب، این واقعیتی است که الان در جامعه ما دارد اتفاق می‌افتد.

‌ اما از منظر روان‌کاوانه، تأکید روی رنگ «بنفش» دلالت خاصی دارد. رنگ بنفش، درواقع تلفیقی از دو رنگ قرمز و آبی است. رنگ قرمز، اروس یا همان «غریزه زندگی» را تداعی می‌کند و رنگ آبی، تاناتوس یا «غریزه معطوف به مرگ» را.

انتخاب این رنگ آگاهانه بود؛ یعنی به این ارجاعات بنفش توجه داشتید یا خیر؟

در حقیقت می‌خواستم تلفیقی از همه اینها باشد، ولی اولش چنین ایده‌ای نداشتم. کم‌کم بعد از دو، سه سال به این نتیجه رسیدم؛ یعنی از سال پیش چنین رنگ‌هایی در ذهنم بود که پیاده‌اش کرده‌ام.

 

‌کاری که شما کرده‌اید یک‌جور چیدمان هنری است که دوربین آن کانستراکشن شما را ثبت کرده یا دوربین به‌عنوان مدیا، عمل مستقلی انجام می‌دهد؟

‎ببینید، اینها عکس‌هایی از طبیعت است که در آتلیه تغییراتی در آنها داده‌ام و مثلا پس‌زمینه عکس‌ها را سیاه کرده‌ام. اتفاقا آن بک‌گراند مشکی را گرفته بودیم. من در خانه خودم این عکس‌ها را گرفتم.

 

‌پس این چیدمان هنری است. دوربین اینجا چه نقشی داشته؟

‎من در اصل ابتدا می‌خواستم از پرتره شروع کنم؛ پرتره یک‌سری آدم‌هایی که خودم انتخاب کرده بودم؛ هرکسی در کاری و همین بلا را سر آن پرتره‌ها بیاورم؛ اما بعدش فکر کردم که نه، من همیشه طبیعت کار کرده‌ام، ولی حالا برخورد نمادین با این موضوع چه می‌تواند باشد؟ بعد فکر کردم این عکس‌ها را در ابعادی که به نظر بیاید یک آدم است، بزرگ‌ کنم.

 

‌ در رنگ‌بندی چقدر دخل‌وتصرف کردید؟

‎روی رنگ‌ها کار کردم؛ حتی روی جاهایی که می‌خواستم بیشتر کار کردم. می‌دانید یک‌جوری باید به آنچه در ذهنم است می‌رسیدم. من حتی در این مدت رنگ‌های مختلفی را کار کرده‌ام.

 

‌آنها را در این نمایشگاه نمایش ندادید؟

‎خیر.

 

‌شما به مرور در نمایشگاه‌های خود از عکاسی طبیعت فاصله گرفته‌اید و به سمت یک نوع نگره فرمال و کانسپچوال و هنری حرکت کرده‌اید. از آن سو، به همان نسبتی که در عکاسی به سمت نگاه فرمال حرکت کرده‌اید، نگاه فرمالیستی فیلم‌های نخستین‌تان به سینمای اجتماعی قلب ماهیت پیدا کرده است. می‌خواهم درباره این تبدیل و تبدل بدانم. آیا خودتان قائل به چنین مسئله‌ای هستید؟

نه خیلی! ماجرا این است که در عالم هنر آدم تجربه می‌کند و من اصلا دوست ندارم کارم یکنواخت باشد و فقط یک مسیر را ادامه بدهم. این را که در سینما، دغدغه اجتماع را نداشته‌ام، قبول ندارم. در سینما، کارم از همان اول اجتماعی بود. «شیفت شب» فیلمی فوق‌العاده اجتماعی است و من هیچ‌گاه صرفا روی فرم تمرکز نکرده‌ام. فیلم بعدی‌ام «چند روز بعد» نیز باز اجتماعی است. الان هم همین‌طور است. به‌هرحال همه‌چیز به هم وابسته است؛ الان هم یک‌جورهایی طبیعت هست، حالا در فرمی دیگر.

 

پرویز براتی

 

sharghdaily.ir
  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش