چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۲۹ - ۲۳ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۳۴۷۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

بهرام افشاری، «بهتاش» پایتخت ۵:

مردم جای سلام به من می‌گویند «اَی خِدا»

بهرام افشاری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اگر مخاطب جدی تئاتر باشید او را از سال‌ها قبل می‌شناسید و اگر اهل سینما هستید، درخشیدنش را در فیلم‌هایی مثل «لانتوری» و «کارگر ساده نیازمندیم» دیده‌اید و اگر نه، او را در چند سریال تلویزیونی دیده اید و امروز بهرام افشاری را بیشتر با نقش‌آفرینی در یکی از شخصیت‌های اصلی «پایتخت» شناخته‌اید. سیروس مقدم، کارگردان سریال او را یکی از برگ ‌های برنده سری پنجم این مجموعه می‌داند. به همین بهانه و برای گفت‌وگو در نقش بهتاش فریبا سراغش رفتیم. افشاری ابتدا گفت یک سالی است که گفت‌وگو نمی‌کند، اما در آخر موافقت کرد تا نخستین مصاحبه او در مورد سریال پایتخت با جام‌جم آنلاین باشد.

 

پیش از این در تئاتر، سینما و تلویزیون بازی کرده بودید، اما بیشتر با «پایتخت ۵» میان مردم شناخته شدید. چرا؟

به دلیل مخاطبان زیادی که پایتخت دارد هر کس در آن کار کند بیشتر دیده می‌شود. این مجموعه طی این سال‌ها توانسته است میان خانواده‌ها جایگاه خوبی کسب کند. مردم این سریال و شخصیت‌های آن را جزئی از زندگی و سهم خود می‌دانند. در ادامه ممکن است اتفاقات بهتر از این هم برایم بیفتد. کار من بازیگری است و همین قدر و شاید دو برابر آن برای کارگر ساده نیازمندیم، لانتوری و حتی «علی‌البدل» زحمت کشیدم، ولی چون طیف مخاطبان پایتخت بیشتر است، در این کار بیشتر دیده شدم. نقش‌های زیادی در ذهن دارم که باید کسی مانند آقای تنابنده و مقدم پیدا شود و به من اعتماد کند تا آنها را بازی کنم. فکر می‌کنم بهترین نقشم، نقشی است که هنوز بازی نکرده‌ام.

 

با وجود حضور پررنگ شخصیت ارسطو و نقی، نقش شما زیر سایه آنها قرار نگرفت.

اگر بهتاش دیده شد فقط به خاطر تلاش، استعداد و توانایی من نیست. به دلیل تفکر، خلاقیت و طراحی آقای محسن تنابنده و گروه نویسندگان، همچنین اعتماد آقای مقدم و نوع پلان‌گیری ایشان است. هیچ بازیگری به تنهایی نمی‌تواند در هیچ محصولی دیده شود مگر آن که پشت صحنه و همکاران خوب داشته باشد. همه بازیگرانی که در کنارم بودند راهنمایی‌ام کردند و به من فضا دادند. نمی‌توانم این عوامل را نادیده بگیرم. خوشبختانه تلاش‌هایم جواب داد و آرام‌آرام با ایده‌های نویسندگان، راهنمایی سایر بازیگران و پیشنهادهای خودم، نقش مورد پسند مردم قرار گرفت.

 

تکیه کلام‌هایی مثل اَی خِدا که این روزها میان مردم باب شده است، از ابتدا در متن وجود داشت؟

بازیگر یعنی مشاهده و بازآفرینی. من اصلا لهجه مازندرانی بلد نبودم. در سینمایی کارگر ساده نیازمندیم هم لهجه آذری داشتم که آن را هم بلد نبودم و دو ماه، روزی شش ساعت تمرین لهجه می‌کردم. اینجا هم وقت گذاشتم تا جغرافیا و مردم شمال را بشناسم. بنا به شخصیت بهتاش که عصبی و گاهی غیرتی است فکر کردم می‌توانم از تکیه کلام اَی خِدا استفاده کنم که این ویژگی‌ها را بخوبی نشان دهد. خوشبختانه حسابی هم جا افتاد و امروز مردم من را که می‌بینند به جای سلام می‌گویند اَی خِدا.

 

این برخورد‌ها برایتان خوشایند است؟

تلاش من این است مخاطب خاص تاییدم کند و مخاطب عام دوستم داشته باشد. اوج تعریف هنر، همین است. خدا را شاکرم که تمام اقشار جامعه و مردمانی از سطوح مختلف اجتماعی با این شخصیت ارتباط برقرار کردند. این رمز موفقیت من است و البته وظیفه‌ام را سنگین‌تر می‎‌کند، چون باید برای انتخاب‌های بعدی‌ام بیشتر فکر کنم. خوشحالم در عید توانستم به اندازه خودم جایی در ذهن و قلب مردم پیدا کنم.

 

پس از این، کارتان برای شکستن قالب نقش بهتاش در ذهن مردم سخت‌تر می‌شود.

صد در صد. امروز مردم در فضای مجازی تکیه‌هایی از بازی من در فیلم لانتوری و کارگر ساده نیازمندیم را با نام بهتاش به اشتراک می‌گذارند! نمی‌شود جلوی این فضا را گرفت. من به عنوان بازیگر باید با این موج همراه شوم و کم‌کم وقتی جو عوض شد تلاشم را برای ادامه دادن، دو برابر کنم.

 

نمی‌ترسید از محبوبیت این روزهایتان کاسته شود؟

این قضیه برای همه اتفاق می‌افتد و من مستثنا نیستم. همیشه بعد از سربالایی، سرپایینی است و برعکس. مهم این است که من برای کارم کم نگذارم و از خودم راضی باشم. از ابتدا با خودم عهد بستم برای مردم کشورم کار کنم. الان که این اتفاق افتاده است از آن لذت می‌برم و بعد دوباره تلاشم را آغاز می‌کنم.

 

چگونه با گروه پایتخت آشنا شدید؟

احمد مهران‌فر یکی از کارهای من را دید و خواست به دفتر آقای مقدم بروم. باورم نمی‌شد می‌خواهند برای پایتخت ۲ از من تست بگیرند، چون خودم یکی از طرفداران پایتخت یک بودم. آن زمان برای اولین‌بار آقای تنابنده به من اعتماد کرد و با این‌که لهجه مازندرانی بلد نبودم این فرصت را داد تا یاد بگیرم. اتفاقا یکی از سختی‌های کار من در پایتخت ۵ همین پیشینه بود.

 

بعضی‌ها که فصل دوم را دیده بودند در قسمت نخست این سری مدام می‌گفتند مگر این بازیگر نقش شیرافکن نبود!؟ از دو جهت فشار روی من بود. یکی این‌که قبلا با نقشی آمده بودم که مردم آن را هم خیلی دوست داشتند و حالا قرار بود در قالب جوان دیگری وارد شوم و از صفر شروع کنم. دوم این که من حکم پیاز وسط سیرترشی را داشتم!

 

چه تعبیر جالبی!

مقصودم این است تمام شخصیت‌های پایتخت درخشان بودند، با نقش‌هایشان در قلب مردم نفوذ کرده بودند و یکدفعه در سری پنجم یک شخصیت به عنوان پسر خواهر نقی وارد قصه می‌شود. برای مردم مهم نیست بهرام افشاری بابت این مسائل فشارهای زیادی را تحمل می‌کند، مردم فقط می‌خواهند بهتاش قابل باور باشد و من تلاش کردم این چنین شود. لذت‌بخش‌ترین لحظه برای یک بازیگر این است که بعد از این فشارها از مخاطب نمره قبولی بگیرد.

 

در تلویزیون کمتر حضور داشته‌اید و در همین آثار انگشت‌شمار، بیشتر با سیروس مقدم همکاری کرده‌اید. کار کردن با او برایتان چه جذابیتی دارد؟

آقای مقدم به گونه‌ای دکوپاژ می‌کند که جزئیات بازی شما دیده می‌شود و این برای یک بازیگر نکته مثبت و پررنگی است. به طور کلی باید بگویم اولویت من تئاتر و سینماست، البته به این معنی نیست که اصلا به تلویزیون اهمیت نمی‌دهم. اگر فیلمنامه و نقش خوبی پیشنهاد شود با افتخار برای مردم بازی می‌کنم.

 

پس شما جزو آن دسته از بازیگرانی نیستید که بازی در آثار تلویزیونی را جدی نمی‌گیرند؟

دلایل کسانی که به تلویزیون نه می‌گویند را باید از خودشان بپرسید. برای من اما وقتی اتفاقی مانند پایتخت می‌افتد به نظرم تاثیرش بیشتر از ۲۰۰ فیلم سینمایی است. هیچ مغازه‌داری دوست ندارد مشتری‌هایش کم باشد. تلویزیون بزرگ‌ترین ویترین برای بازیگر است که می‌تواند از طریق آن توانایی‌هایش را نشان دهد. من ابتدا سعی کردم پای خود را در تئاتر محکم کنم و بعد وارد سینما و تلویزیون شوم. از سال ۱۳۸۲ کار تئاتر را شروع کردم، از سال ۱۳۸۸ به طور حرفه‌ای وارد این عرصه شدم و تا امروز درآمدم را از این راه کسب می‌کنم. تا امروز مقام‌های زیادی کسب کرده‌ام. جوان برتر ایران شده ام،‌ بهترین بازیگر تئاترشهر شده‌ام، دو سال نامزد بهترین بازیگر تئاتر سال بوده‌ام و تندیس جشنواره فجر را در ۲۴ سالگی گرفته‌ام. اینها پشتوانه من است و به این معنی نیست که دارم از خودم تعریف می‌کنم. می‌خواهم بگویم اگر من بازیگری را انتخاب کردم تمام زندگی و انرژی‌ام را صرف این کار می‌کنم تا بتوانم برای خود جایگاهی کسب کنم.

 

اگر ساخت پایتخت همچنان ادامه داشته باشد در سری‌های آتی حضور خواهید داشت؟

حتما. اگر همچنان طرح‌ها و ایده‌های تازه‌ای برای ادامه کار وجود داشته باشد من هم مایلم بازی کنم. پایتخت، خانواده من است و کسی از خانواده‌اش جدا نمی‌شود.

 

نقدهایی به قسمت‌های آخر سریال و وارد شدن آن به فضای خشن جنگ و حضور داعش مطرح شد. چقدر با این نظرات موافقید؟

اتفاقا به نظرم خیلی فضای جذابی شد و قصه به گونه‌ای پیش رفت که ‌توانست دنیای دیگری از این شخصیت‌ها را نشان دهد. نشان دادن شخصیت‌هایی که در فضای کمدی مردم را می‌خندانند، ‌می‌توانند در فضای گروتسک و حتی تلخ قرار بگیرند و مخاطب را با یک هیجان ناشناخته روبه‌رو کنند. این موضوع یک توانایی و قدرت ریسک‌پذیری می‌خواست که به نظرم کارگردان و نویسندگان بخوبی از پس آن برآمدند. در کنار نظرهای منفی راجع ‌به این قسمت‌ها، هزاران برابر کامنت مثبت دریافت کردم.

 

به طور کلی بازخوردها در فضای مجازی چگونه است؟

به حدی خوب است که گاه دوستان تکه می‌اندازند و می‌گویند بازدید پیج تو از کریستیانو رونالدو بیشتر است! خدا را شکر در این مدت مورد لطف و محبت مردم قرار گرفتم. دنبال محبوبیت این شخصیت نبودم، فقط استرس داشتم که بهتاش قابل قبول نشود و فضای مثبتی که امروز برایم ایجاد شده فراتر از انتظارم بود.

 

در مصاحبه‌ای در فضای مجازی گفته‌اید فیزیک بدنی‌تان گاه مانع کار بازیگری‌تان شده است.

بگذارید این قضیه را از ابتدا توضیح دهم. رسانه زمانی سراغ شما می‌آید که کاری انجام داده باشی. من هم از این بابت طلبکار کسی نیستم. اما برای علی‌البدل در جشن حافظ، برای لانتوری در جشن خانه سینما و برای کارگر ساده نیازمندیم در جشن منتقدان نامزد شدم. اینها کم نبود. ولی رسانه‌ها هیچ خبری در این مورد پوشش ندادند و من فکر کردم لابد هنوز آن قدر برای آنها هیجان‌انگیز نیستم. به همین دلیل یک سال مصاحبه نکردم و تمرکزم را روی کار گذاشتم. مصاحبه‌ای هم که راجع ‌به فیزیکم این روزها در فضای مجازی منتشر شده مربوط به سه چهار سال پیش است. دیگر دوست ندارم در مورد فیزیکم صحبت کنم، اما حرفم در آن مصاحبه این بود که اوایل بعضی نقش‌ها را به خاطر قدم از دست می‌دادم، ولی کم کم تلاش کردم درونیاتم را به نمایش بگذارم و از مرحله فیزیک عبور کنم. در مورد آن گفت‌وگو باید اضافه کنم بزرگ‌ترین فیلسوف‌ها گاه بعد از سال‌ها تفکر و تعقل به یک تئوری می‌رسند و فردایش آن را عوض می‌کنند، حال منِ بهرام افشاری حرف دو روز پیشم را نمی‌توانم تغییر دهم!؟

 

این روزها مشغول چه کاری هستید؟

تئاتری به کارگردانی آتیلا پسیانی روی صحنه دارم و در حال بازی در سریال «شرایط خاص» به کارگردانی وحید امیرخانی هستم. از ۱۶ اردیبهشت هم نمایش «جوجه تیغی» را روی صحنه می‌برم که برگرفته از زندگی خودم، عشق فیلم‌ها و سیاهی لشکرهاست و فکر می‌کنم بهترین مواجهه و گفت‌وگوی من با مردم باشد.

 

نوشین مجلسی

 

  • 12
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش