سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۵۰ - ۰۶ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۱۳۲۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

«هاروی واینستین» متهم به آزار جنسی بیش از ۸۰ زن شد

هاروی واینستین,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بعد از هفت ماه تحقیق و بررسی، ‌هاروی واینستین روز جمعه به دلیل اتهامات آزار و اذیت جنسی و تجاوز به مقر پلیس نیویورک NYPD در منهتن رفت و خود را تسلیم کرد. او بعد از شرکت در دادگاه توانست با وثیقه یک‌میلیون دلاری آزاد شود. اتهامات واینستین، تهیه‌کننده ‌هالیوودی ٦٦ساله براساس ادعاهای دو زن تنظیم شده است.

 

یکی از آن دو زن لوچیا اوانز، مشاور بازاریابی و هنرپیشه‌ای است که در اکتبر گذشته به مجله نیویورکر گفته بود؛ واینستین در‌ سال٢٠٠٤ در محل کارش در منهتن او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است. بعد از انتشار این داستان در نیویورکر پلیس سعی کرد با اوانز دیدار کند تا شکایت جنایی رسمی را پرکند. به گفته یکی از ماموران پلیس، اوانز «شاهد بسیار معتبری است که مدارک موثقی دارد.» اوانز در مصاحبه‌ای در روز پنجشنبه تایید کرد که از واینستین شکایت رسمی کرده است. او می‌گوید: «بالاخره باید به فکر جنبه‌های خوب بشر و زنان باشید.»

 

بن برفمن، وکیل واینستین، روز پنجشنبه از صحبت کردن دراین‌باره امتناع کرد. بعد از آن‌که واینستین در دادگاه حاضر شد، برفمن در بیانیه‌ای می‌نویسد: «هیچ‌کدام از روابط جنسی آقای واینستین بدون رضایت نبوده است. اقدامات امروز تغییری در موضع آقای واینستین ایجاد نکرده است. او خودش را گناهکار نمی‌شمارد و انتظار دارد تبرئه شود.»

 

وکیل واینستین همچنین اضافه می‌کند که درخواستی را به دادگاه ارایه خواهد داد تا این اتهامات را که از لحاظ قانونی ناقص بوده و شواهد معتبری ندارند، رد کند.

 

بازرسان پلیس نیویورک در جریان این تحقیقات با زنان بی‌شماری شامل «پاز دو لا هرتا» صحبت کرده‌اند. هرتا شکایت رسمی نکرده، اما می‌گوید اگر لازم باشد این کار را انجام می‌دهد. او می‌گوید: «واینستین باید زندانی شود.»

 

بازرسان هویت دومین زنی که از واینستین شکایت کرده را فاش نکرده‌اند. بازرسان بخش قربانیان ویژه پرونده جنایی که جنایات حل نشده را بررسی می‌کند، تلاش‌هایی برای جمع‌آوری مدارک علیه واینستین انجام داده است. یک روز بعد از انتشار داستان نیویورکر، دو بازرس به خانه پدر و مادر اوانز در نیویورک رفتند. روز بعد از آن، با اوانز و شوهرش در واشنگتن دیدار کردند و گفتند اگر اوانز شکایت رسمی پر کند، بازرسان می‌توانند پرونده‌ای جنایی تشکیل دهند.

 

اوانز و همسرش ترویس برای این تصمیم‌گیری خیلی کلنجار رفتند. بازرسان به او گفته بودند که بدون همکاری اوانز ممکن است نتوانند از واینستین شکایت کنند. اوانز می‌گوید: «بازرسان گفتند اگر کاری نکنم، ‌‌هاروی می‌تواند آزادانه به کارهایش ادامه دهد. شنیدن این موضوع برایم تکان‌دهنده بود.»

 

 اوانز می‌گوید افتخار می‌کند که «عضوی از این جنبش هستم، این‌که می‌دانم می‌توانم برای دیگران هم کاری انجام دهم.» بعد از پر کردن شکایت‌نامه، ترس هم به سرعت به سراغش می‌آید. همان‌طور که خودش حدس می‌زند و بازرسان هم گوشزد کرده‌اند، داشتن نقش اصلی در پرونده‌های جنایی علیه واینستین می‌تواند داستانی بلند و دردناکی باشد. اوانز می‌گوید: «وقتی چنین تصمیم بزرگی در زندگی‌تان می‌گیرید، مکانیسم ترس و محافظت از خود مطرح می‌شود. این کار برای شما چه معنایی دارد؟ چگونه زندگی، خانواده و دوستان‌تان را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد؟»

 

تعدادی از بازرسان تحقیقات واینستین، در تحقیقات‌ سال ٢٠١٥ هم حضور داشته‌اند. در آن زمان،‌ آمبرا باتیلانا گوتیرز، واینستین را به آزار و اذیت جنسی متهم کرده بود. در عملیاتی مخفیانه، بازرسان صدای ضبط‌شده واینستین را در اختیار دارند که اعتراف می‌کند به گوتیرز دست زده است.

 

در گزارش نیویورکر، اوانز تعریف می‌کند که در ‌سال ٢٠٠٤ واینستین چگونه به او نزدیک می‌شود تا سر صحبت را باز کند. واینستین از او دعوت می‌کند تا به دفترش کمپانی فیلمسازی‌اش موسوم به میرامکس در ترایبکا، محله‌ای در نیویورک برود تا درباره فرصت‌های شغلی صحبت کنند. اوانز می‌گوید در آن‌جا بود که واینستین او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است. او می‌گوید: «من بارها و بارها گفتم این کار را نکن. من نمی‌خواهم. اما او مرد گنده‌ای است.زورش از من بیشتر است.»

 

گوینت پالترو، هنرپیشه آمریکایی، یکی دیگر از افرادی است که رویارویی‌اش با واینستین را در رسانه‌ها بازگو کرده است. پالترو که در آن زمان ٢٢ساله بوده، قرار بود در فیلم «اما» که برگرفته از رمان جین آستین است، نقش اول را بازی کند. قبل از شروع فیلمبرداری، واینستین، پالترو را به اتاقش در هتل بورلی هیلز پنینسولا برای صحبت درباره این فیلم دعوت می‌کند. اما به گفته پالترو،‌ واینستین سعی می‌کند دستش را بگیرد و او را به اتاق خواب ببرد. پالترو اما دستش را پس می‌زند. پالترو این اتفاق را برای برد پیت تعریف می‌کند. وقتی برد پیت در سالن تئاتر هملت با واینستین روبه‌رو می‌شود، او را تهدید می‌کند که «اگر دوباره ناراحتش کنی، می‌کشمت.» پالترو می‌گوید: «احساس خارق‌العاده‌ای داشتم، چون با این کار،‌ شهرت و قدرتش را برای محافظت از من در آن زمان که هیچ شهرت و قدرتی نداشتم به خطر انداخت.»

 

تاکنون، بیش از ٨٠ زن، واینستین را که یکی از بنیان‌گذاران کمپانی وانیستین و میرامکس است، به آزار و اذیت جنسی ازجمله تجاوز متهم کرده‌اند.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش