جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۵۴ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۲۳۲۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

نگاهی به كنشگری سياسی سلبريتی ها؛

محمدامين قانعی راد: هنرمندان از پوپوليسم فاصله بگيرند

محمدامين قانعی راد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

نمي‌آييم. اين پاسخ خانم‌ها و آقايان سلبريتي پشيمان به دعوت رييس‌جمهور براي شركت در ضيافت افطاري است. فضاي مجازي را پله كرده و قصد دارند كه بر بلنداي آن صداي نارضايتي‌هاي اقتصادي و اجتماعي مردم را فرياد كنند. از همين رو مي‌گويند كه # ما_به_افطاري_ رييس‌جمهور_ نخواهيم_ رفت اما نمي‌گويند كه با اين نرفتن چه گام موثري در جهت رفع مشكلات مردم برداشته مي‌شود. مي‌خواهند پيام نارضايتي مردم را به گوش دولت برسانند اما نمي‌دانند يا نمي‌خواهند بدانند كه پژواك اين صدا گوش همين مردم را كر مي‌كند.

 

تزريق حجم عظيمي از نارضايتي به مردم همه ماجرا نيست و نمي‌توان پالس‌هاي ناكارآمدي و ناتواني دولت را ناديده گرفت. محمد باقر نوبخت سخنگوي دولت هم در واكنش به همين پالس‌ها گفت: «ما تمام تلاش‌مان را كرديم كه مشكلات كشور حل شود. چه كاري را دولت انجام نداده است؟ چه كسي دوست دارد كه سفره مردم پربارتر نباشد؟ به ما بگويند چه كاري را بايد انجام مي‌داديم كه انجام نداديم؟ آيا سفره‌هاي مردم ارديبهشت ماه پارسال رنگين‌تر بود و امسال خالي‌تر شده است؟»

 

بايد به سوال‌هاي نوبخت اين سوال را هم افزود كه هنرمندان معترض به دولت از اين نحوه كنشگري چه سودي مي‌برند. محمد امين قانعي‌راد استاد جامعه‌شناسي مي‌گويد «بازيابي اعتبار». به چه قيمتي اما ؟ قانعي‌راد مي‌گويد «افزايش شكاف و گسست در جامعه». او معتقد است كه هنرمندان حتما راه و روش بهتري براي كنشگري سياسي دارند. از پايبندي به تعهدات اجتماعي در هنر خود گرفته تا ديالوگ با دولت. قانعي‌راد با تاكيد بر اينكه انتظار مي‌رود روشنفكران رفتار و رويكردي فراتر از توده داشته باشند از اين شيوه هنرمندان گلايه مي‌كند و مي‌گويد من هم با سينما قهر هستم اما قهر كه كاري از پيش نمي‌برد.

 

برخي از سينماگران و هنرمندان با انتشار پست‌هايي در فضاي مجازي دعوت رييس‌جمهور براي ضيافت افطاري را رد كرده‌اند. به نظر شما اين كنش آنها حاوي چه پيامي است؟

سينماگران طبق تعريف جزو قشر روشنفكر جامعه محسوب مي‌شوند و بايد تفاوت‌هايي با عموم جامعه داشته باشند. اينها يك قشر اجتماعي موثر هستند و نظرشان مي‌تواند الگو باشد لذا اكنون كه مي‌گويند به افطاري نمي‌رويم، بايد از آنها پرسيد كه چرا چند سال قبل آنقدر براي آقاي روحاني هورا كشيديد؟ اين چه نوع پايداري است؟ كنش سياسي نياز به پايداري دارد.

 

اين گروه هم مثل برخي ديگر از اقشار نقدهايي نسبت به وضعيت موجود جامعه دارند و اعلام كرده‌اند كه به خاطر مشكلات كنوني حاضر به حضور در مراسم افطاري رييس‌جمهور نيستند. به نظر شما پرهيز از حضور در مراسم افطاري و اعلام آن به اين شكل در فضاي مجازي چه سودي دارد؟ آيا كمكي به رفع مشكلات مي‌كند؟

اگر هم نقدي وجود دارد بايد رفتن خود را مشروط به اين مي‌كردند و مي‌گفتند كه مثلا چند نفر از نمايندگان ما مي‌خواهند ديدگاه‌هاي خود را نسبت به عملكرد دولت شما بيان كنند. به اين ترتيب ميان خود نيز دو دستگي ايجاد نمي‌كردند چون به هر حال يك سري از آنها به مراسم مي‌روند و يك عده هم نمي‌روند. اينطور نيست كه همه نروند. حتي معلوم نيست كه آنهايي كه نمي‌روند حتما به روحاني راي داده بودند و با اين جريان جلو آمده‌اند.

 

به اضافه اينكه هنرمندان بايد اين نكته را در نظر داشته باشند كه عرصه كتاب، سينما، تاتر، موسيقي و... با وجود همه محدوديت‌ها به نسبت هفت، هشت سال قبل بازتر شده است. تلاش دولت روحاني، وزارت ارشاد و مسوولان امر قابل لمس است و در حوزه صدور مجوز‌ها بهتر عمل كرده‌اند.

 

هنرمنداني كه مي‌گويند به افطاري نمي‌رويم مطالبات صنفي خود را طرح نكرده‌اند. اين گروه اتفاقا به مطالبات عمومي جامعه مثل مشكلات اقتصادي اشاره دارند. اين را بايد اقدامي در راستاي همصدايي با مردم تلقي كرد؟

اگر به خاطر مشكلات اقتصادي صرفا از دولت نقد مي‌كنند و همه مسائل را از چشم دولت مي‌بينند، نيز مشخص است كه ساختار اقتصادي كشور را نمي‌شناسند.

 

يعني شما با اين رويكرد مخالف هستيد؟

من به كنش انتقادي هنرمندان اعتقاد دارم اما مي‌گويم كه اين شيوه مناسبي نيست.

 

به نظر شما به عنوان يك جامعه‌شناس شيوه درست چيست؟

به نظر من يكي از ضرورت‌هاي جامعه مدني اين است كه هنرمندان نيز وارد ديالوگ با دولت شوند. حتي به دفاع از مردم. كنش انتقادي جنبه گفت‌وگويي دارد و بايد با شناخت و آگاهي در زمينه‌هاي مختلف همراه باشد. از هنرمندان انتظار نمي‌رود كه چريك باشند ولي انتظار مي‌رود زبان مردم باشند. اگر قرار است صداي مردم باشند بايد وارد گفت‌وگو شوند و حرف بزنند نه اينكه قهر كنند.

 

به اضافه اينكه بهترين ابزار آنها براي حرف زدن، توليدات خودشان است. نمي‌توان در سينما به دنبال فيلم‌هاي كوچه بازاري و باهدف بيشتر ساخت و به تعهدات اجتماعي بي‌توجه بود اما اينطور كنشگري سياسي كرد. در مورد افرادي كه گفته‌اند به افطاري نمي‌روند، صحبت نمي‌كنم و به‌طور كلي مي‌گويم. انتظار مي‌رود كه سينماگران در فرم هنري خود يعني همراه با ظرافت‌هاي محتوايي كه سينما مي‌تواند در بازنمايي ديدگاه‌هاي مردم، بازنمايي شرايط اجتماعي و انعكاس مطالبات مردم موثر باشد، به شيوه‌ هنرمندانه و به صورت محتوايي و معنايي كنش داشته و در جامعه اثرگذار باشند. اگرنه من هم با سينما قهر هستم و سينما نمي‌روم چون سينماي امروز ما از يك سو گرفتار دلقك بازي شده و از سوي ديگر يك سينماي منفي و نااميد‌كننده است. قهر كردن كه كاري از پيش نمي‌برد.

 

شما مي‌فرماييد كه هنرمندان بايد از طريق آثار خود نظرات‌شان را بيان كنند اما در همه جاي دنيا هنرمندان در مورد مسائل مختلف اجتماعي و سياسي اظهارنظر مي‌كنند.

بله، اظهارنظر مي‌كنند اما قرار نيست كه يك روشنفكر بزرگ مثل يك فرد عادي در خيابان داد و بيداد كند. اينجا خط و مرز بين روشنفكر و توده نامشخص مي‌شود. روشنفكران خط‌دهندگان به جامعه هستند.

 

سينماگران ايران كه همين چند ماه قبل فرياد «پشيمان هستم» مي‌زدند اما نه از فرصت گفت‌وگو با رييس‌جمهور براي بيان انتقادات استفاده كرده‌اند و نه به قول شما از هنر خود براي بيان مطالبات مردم استفاده مي‌كنند. به نظر شما سود آنها از انتخاب روش فعلي و اينطور مقابل دولت ايستادن چيست؟

مساله اين است كه تمامي گروه‌هاي اجتماعي ما با بحران مواجه هستند. يعني اين فقط آقاي روحاني و سياستمداران نيستند كه با بحران مرجعيت مواجه‌اند. سينماگران و هنرمندان نيز در اين برهه خاص با بحران مرجعيت مواجه هستند. هر گروهي نيز سعي مي‌كند كه به نوعي اعتبار خود را بازيابي كند. اين بازيابي اعتبار بايد از طريق گفت‌وگو و تعامل يا داشتن يك طرح مشترك براي بازيابي اعتبار گروه‌هاي مرجع در كشور بايد صورت بگيرد. اين قهر كردن‌ها كنش منفي و بي‌نتيجه است.

 

بازيابي اعتبار به چه قيمتي؟ به هر حال اين سلبريتي‌ها نزد افكار عمومي جايگاهي دارند و مواضع سياسي آنها نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد. آيا اين رويكرد غير از تزريق حجم عظيمي از نااميدي و يأس به جامعه و تخريب دولت نتيجه ديگري هم دارد؟

تاثير اين رويكرد بر افكار عمومي پيش از هرچيز به اين بستگي دارد كه تركيت آنها چقدر از اعتبار اجتماعي برخوردار باشند. بايد ديد كه آيا اينها هنرمندان مطرح و تاپ هستند؟ اگر اين طور است هم بايد به روش ديگري اقدام مي‌كردند. مثلا ذيل يك بيانيه مي‌گفتند كه ما به اين دلايل و انتظاراتي كه داريم از ديالوگ با دولت خودداري مي‌كنيم. البته در اين صورت هم بايد صبر مي‌كرديم و ببينيم كه آيا در پيگيري مسائل صنفي خود نيز از ديالوگ با دولت پرهيز مي‌كنند. آيا وزارت ارشاد نمي‌روند؟ اگر معاونت سياسي يا وزير ارشاد دعوت‌شان كنند هم نمي‌روند؟

 

رد كردن دعوت رسمي رييس‌جمهور به عنوان منتخب مردم، آن هم به اين شيوه را مي‌توان بي‌احترامي به راي مردم تلقي كرد؟

نه، با اين موافق نيستم. ممكن است در شرايطي حق داشته باشند كه بگويند ما نمي‌رويم اما اين بايد براي مردم روشن شود. نمي‌گويم چون مردم به يك رييس‌جمهوري راي داده‌اند هنرمندان نيز مجبور به تبعيت هستند. به نظر من مي‌توانند رويكرد انتقادي داشته باشند و حتي برنامه‌هاي دولت را در زمينه‌هاي مختلف از جمله هنر، قبول نداشته باشند. اينكه بگويند نمي‌رويم توهين نيست اما اين امر توجيه ناشده باقي مي‌ماند. بايد مشخص شود كه چرا اين شيوه را براي دفاع از مردم برگزيده‌اند؟ چرا ديالوگ خود با دولت قطع مي‌كنند؟ چرا از فرصت‌ها استفاده نمي‌سكنند؟

 

پاسخ شما به عنوان يك جامعه‌شناس به اين سوالات چيست؟

ما سطوح مختلف روشنفكر داريم. از هنرمندان و سينماگران يك نوع انتظار مي‌رود و از روشنفكران پيشگام مثلا چپ نيز نوع ديگري انتظار مي‌رود. اينها با دولت ارتباط دارند. از منابع دولتي گرفته تا مسائل ديگر. سينماي ايران هنوز يارانه مي‌گيرد و اينها از امكانات دولتي استفاده مي‌كنند. به همين خاطر فكر مي‌كنم اينها بايد كنش سياسي خود را به توليد محتواي هنري براي كمك به ساخت يك جامعه مناسب‌تر معطوف كنند و در عين حال در عرصه جامعه نيز كنش‌هاي گفتاري و گفت‌وگوي فعال داشته باشند.

 

الان من ترديد دارم كه يك گفتمان منسجم در بين اينها وجود داشته باشد كه بگويند به اين دليل با دولت قهر هستيم و بتوانند ديگران يعني ديگر گروه‌هاي روشنفكري را هم متقاعد كنند.

 

رويكرد هنرمندان را قهر با دولت توصيف كرديد. اين قهر كردن چه پيامدي براي دولت دارد؟

الان دولت روحاني از جهات مختلف تحريم است. اين دولت اعتدالي نيز با وجود اينكه تندرو نبود و گفت‌وگوهاي بين‌المللي را در پيش گرفت، تحريم شد. در داخل نيز از سوي دولت پنهان تحت فشار و تحريم است. مردم نيز بنا به دلايل مختلف مثل سياست‌هاي اقتصادي كه نارضايتي ايجاد كرده است، گسست رسانه‌اي كه موجب شد مردم از برنامه‌هاي دولت اطلاع نداشته باشند و... از دولت فاصله گرفته‌اند. رسانه اصلي ما يعني صدا و سيما دولت را تحريم كرد.

 

دستاوردها، برنامه‌ها و دغدغه‌هاي دولت يا گام‌هايي كه براي بهبود وضعيت اقتصادي و... برداشته شده است را منعكس نمي‌كنند. از طرف ديگر برخي گروه‌هاي دولت پنهان در جامعه شورش‌آفريني مي‌كنند و همه اعتراضات را به پاي نارضايتي از دولت روحاني مي‌گذارند. به اين ترتيب مي‌توان گفت كه دولت از سوي مردم و رسانه‌هاي نيز به نوعي تحريم شده است. در اين شرايط كه جنبش دانشجويي دچار ركود شده، نااميدهاي اجتماعي افزايش پيدا كرده و تهديدات خارجي تا حدودي اثر گذاشته و مردم دچار سردرگمي و ابهام هستند و.

 

وظيفه روشنفكران باز كردن افق اميد است. بايد بگويند كه در اين شرايط مي‌توان اميدوار بود. به گفت‌وگوهايي دل بست، مي‌توان نقاط مشترك بين خودمان را پيدا كنيم و دست به دست هم بدهيم. اينها نافي انتقاد نيست اما بيان انتقاد به شيوه قهر مناسب اين زمان نيست.

 

به اعتقاد من الان وظيفه روشنفكران آشفته‌تر كردن اوضاع و سياه نمايي بيشتر و افزايش تنش‌ها و تضادها نيست.

 

بهترين واكنش دولت به اين قهر كردن‌ها چه مي‌تواند باشد؟

گاهي ما به صورت نمادين قهر مي‌كنيم و هدف اين است كه بعدا پيوندها را محكم‌تر و زمينه گفت‌وگو را فراهم كنيم. مثلا من با خانواده و رييس سازمانم قهر كنم يا بگويم كه دلخور هستم و بايد گفت‌وگو كنيم.

 

قهر هنرمندان را از اين جنس مي‌دانيد؟

به نظر من بخشي از هنرمندان حرف‌هايي دارند و خوب است كه دولت هم نگاه از بالا به پايين نداشته باشد و نگويد خب قهر هستند كه باشند. يا در مقام تلافي‌جويي برنيايد. به نظر من بهتر است كه اينها را براي گفت‌وگو دعوت كند.

 

يعني آقاي رييس‌جمهور بگويد كه شما قهر كرديد اما ما شما را به يك مراسم ديگري دعوت مي‌كنيم؟

نه به يك مراسم افطاري ديگر اما مي‌توان آنها را به يك جلسه كاري چندين ساعته دعوت كرد و ديد كه سينماگران يا گروه‌هاي مشابهي كه قهر كرده‌اند، يا حتي كساني كه قهر نكرده‌اند؛ چه حرفي دارند. بگويند ما احساس كرديم كه شما دلگير هستيد و اين گروه براي ما مهم است. به اين ترتيب وارد گفت‌وگوي اجتماعي با هنرمندان شوند. خود آقاي روحاني بارها از ضرورت گفت‌وگوي اجتماعي صحبت كرده است. پس مي‌توان اين گفت‌وگو را از هنرمندان آغاز كرد.

 

اين گفت‌وگو مي‌تواند در سطح وزارت ارشاد شروع شود و به سطوح بالاتر مثل معاونت رييس‌جمهور يا خود رييس‌جمهور برسد.

 

به دولت توصيه كرديد كه وارد فاز تلافي‌جويي نشود. به هنرمندان چه توصيه‌اي مي‌كنيد؟

هنرمندان فارغ از ضعف يا قدرت‌ در عرصه هنري و اينكه آيا براي انجام رسالت اجتماعي خود توانمند هستند يا خير، در بين مردم از محبوبيت‌ برخوردارند. جامعه نيز ذهنيت‌هايي دارد و توصيه من اين است كه هنرمندان سوار اين ذهنيت جامعه نشوند بلكه خود آن را هدايت كنند. از اين پوپوليسم هنري كه به سوي آن مي‌روند، فاصله بگيرند. اينكه مرجع‌هاي هنري خود را ناديده بگيريم تا از فرد ديگري تجليل كنيم، درست نيست. من بعد از فوت مرحوم ملك‌مطيعي يك تجليل واقعي نديدم.

 

داستان روي موج عاطفه سوار شد و با همان بعد نوستالژيك خود پيش رفت. بعد هم ديديم در شرايطي كه از هر فرصتي براي بيان نارضايتي از سيستم استفاده مي‌شود، از مراسم تشييع او نيز چنين استفاده‌اي شد. حرف من اين است كه شعار دادن در يك راهپيمايي شيوه تجليل از يك هنرمند يا اعتراض و كنش سياسي نيست. جامعه هنري بايد از پوپوليسم فاصله بگيرد و به طرف ارتباط فكورتر، انديشمندانه‌تر و سازمان يافته‌تر برود. اينكه پشت بلندگو بروي و شعار‌دهي كار سياستمداران پوپوليست است. هنرمند پشت تريبون چند پاراگراف حرف مي‌زند و بسياري از فكر‌ها، دل‌ها و ذهن‌ها را تحت تاثير قرارداده و تبديل به يك الگو مي‌شود.

 

هنرمندان ابزارها و شيوه‌هاي گفتار بهتري در اختيار دارند. من فكر مي‌كنم آن ظرافت، متانت و فرهيختگي كه از يك روشنفكر (دانشگاهي، نويسنده، سينماگر، شاعر، نقاش و...) انتظار مي‌رود، مشاهده نمي‌شود. اينكه جمعيت راه بيفتد، شعار بدهند و دست بزنند و هورا بكشند و... سياست توده‌اي طي ٤٠ سال گذشته در ايران بوده و بايد تغيير كند. بايد به يك سياست سازمان يافته كه حتي گفتار ما را تغيير مي‌دهد، تبديل شود. نهايتا اينكه، در شرايط كنوني وظيفه روشنفكر تلاش براي پيوند شكاف‌ها و گسست‌هاست و نبايد خود عامل ايجاد گسست باشد حتي اگر لازم باشد ازخودگذشتگي كند چون هنرمند در قبال جامعه مسووليت اجتماعي دارد.

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 13
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش