جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۳۶ - ۲۴ شهریور ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۶۰۶۸۰۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

سعید کنگرانی عزیز؛ دیگر کسی مثل تو عاشق نخواهد بود

سعید کنگرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
«من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم.» این دیالوگ سعید کنگرانی در سریال جاودان دایی جان ناپلئون را کمتر کسی است که به یاد نداشته باشد. اما حالا می‌توان این جملات را جور دیگری هم نوشت: «او یک روز گرم تابستان، دقیقا یک بیست و سوم شهریور، حوالی ساعات صبح آسمانی شد.» سعید کنگرانی درگذشت و جامعه سینمایی ایران را بار دیگر در تابستان امسال داغدار کرد.

متولد سال ۱۳۳۳ در تهران بود و بازیگری را از سنین جوانی آغاز کرد و انتخاب‌هایی که در این دوران برای کارنامه هنری خود داشت، همه سنجیده بودند و با موج نوی سینمای ایران همراه بودند. سعید کنگرانی در دوران نوجوانی روی صحنه تئاتر بازیگری می‌کرد و سینما را با ایفای نقشی کوتاه در فیلم رضا موتوری به کارگردانی مسعود کیمیایی آغاز کرد و بعد از آن در فیلم دایره مینا با داریوش مهرجویی کار کرد، فیلمی که تا مدتها رنگ اکران را به خود ندید و چند سالی به علت سوژه جنجالی‌اش توقیف ماند.

 

دو سال بعد به جای امین تارخ در فیلم سرایدار بازیگری کرد و در همان زمان توسط ناصر تقوایی کشف شد و به عنوان نقش اول سریال دایی جان ناپلئون انتخاب شد، سریالی بر اساس کتابی از ایرج پزشک زاد که تا به امروز هم جزو آثار برتر تولید شده در تلویزیون ایران به حساب می‌آید. سعید کنگرانی که در ابتدای دوران بازیگری خود با بزرگانی چون عزت الله انتظامی و بهروز وثوقی و علی نصیریان همبازی شده بود، حالا با ایفاگری نقش اول سریال دایی جان ناپلئون با مجموعه‌ای از ستارگان دیگر همگام می‌شد و روزهای اوجش را می‌گذراند.

 

با پخش سریال دایی جان ناپلئون از شبکه ملی تلویزیون، محبوبیت او به واسطه چهره زیبایش بین دختران جوان فزون یافت و عکس‌های کنگرانی در جای جای مجلات آن زمان قرار گرفتند. سعید کنگرانی یک شبه ره صد ساله‌ای را پیموده بود و تبدیل به یک سوپراستار شده بود. در همین دوران بود که پرویز صیاد او را در مقابل گوگوش قرار داد و با ساخت فیلم در امتداد شب، یکی از عاشقانه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما را ساخت.

 

فيلم در امتداد شب زمستان ۱۳۵۶ روی پرده آمد و با چهارميليون تومان فروش، رکورد ريالی فروش فيلم‌های ايرانی در تهران را شکست. یادتان باشد که در آن سال، حداکثر بهای بليط سينما چهل ريال بود و اگر حتی با توجه به بليت‌های بيست‌ و سی ريالی نخواهيم ميانگين بگيريم، در امتداد شب فقط در تهران بيش از يک ميليون نفر تماشاگر داشت. فیلم حتی در کشورهای همسایه اکران شده بود و فروش خوبی در شوروی آن زمان داشت و فروش هنگفت آن باعث شد تا دایی جان ناپلئون بار دیگر از تلویزیون پخش شود.

 

بعد از بازی در امتداد شب، سعید کنگرانی در فیلم پرواز در قفس به کارگردانی حبیب کاووش ایفای نقش می‌کند و عاشقانه دراماتیک دیگری را رقم می‌زند. سعید کنگرانی بعد از این فیلم رسما به چهره‌ای برای سینمای عاشقانه تبدیل می‌شود و او قصد می‌کند تا این برچسب را از حیطه کاری هنری خود بیرون بکشد. به همین رو در فیلم پرواز در قفس بازی می‌کند و در همین سال‌ با وقوع انقلاب، دست از کار هنری می‌کشد.

 

سعید کنگرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

سعید کنگرانی از معدود بازیگرانی بود که بعد از انقلاب هم به او اجازه بازی در سینما داده شد و از حکم دادگاه در امان ماند. او در همان سال‌های بعد از انقلاب در فیلمهایی اجتماعی به نام فصل خون به کارگردانی حبیب کاووش و گرداب به کارگردانی حسین دوانی بازی می‌کند. این دو فیلم به ترتیب در سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ رنگ اکران به خود می‌بینند و آغازی برای فعالیت کنگرانی در سینمای پس از انقلاب هستند.

 

پیش‌تر در فیلم سرایدار، سعید کنگرانی نقشی را قبول کرده بود که قبل از آن قرار بود امین تارخ آن را بازی کند. بعد از انقلاب و بازی روزگار کاری کرد که این بار نقش فرزند عارف خانواده سریال مادر (ساخته علی حاتمی) به کنگرانی پیشنهاد شود ولی ناگهان او ممنوع الچهره و ممنوع الکار اعلام می‌شود و این بار تارخ این نقش را برعهده می‌گیرد.

 

کنگرانی در طول آن سالها بارها سعی کرد تا ممنوع الکاری‌اش را معلق کند و هربار با مخالف مواجه شد، از همین رو در سال ۱۳۶۷ایران را ترک گفت و به کالیفرنیا رفت. اما در اواسط دهه هشتاد شمسی بار دیگر به وطن بازگشت و در همان سال‌ها، علی معلم، سردبیر وقت دنیای تصویر و تهیه کننده سینما، تصمیم گرفت او را به دنیای سینما بازگرداند. معلم او را در نقش خان دایی فیلم ازدواج به سبک ایرانی انتخاب کرد و درباره نحوه این انتخاب و کار با سعید کنگرانی اینچنین گفته بود:

 

«ما برای ازدواج به سبک ایرانی تعداد بازیگر اصلی که می‌خواستیم زیاد بود. از طرفی دیگر شنیده بودم سعید کنگرانی مدتی است که به ایران بازگشته و به نظرم آمد برای نقشی که ما در نظر داشتیم، یعنی همان نقش دایی خانواده خیلی مناسب است. انتخاب شد و کار فیلم شروع شد. در ابتدا طبیعی بود که او نتواند با بازیگران دیگر هماهنگ شود و برایش بازگشت به عالم سینما دشوار بود اما این کار انجام شد و نقش به خوبی در آمد. به هر حال زمانی که بازیگری بعد از مدت‌ها به سینما بازمی‌گردد به یک پروسه‌ای احتیاج دارد. شاید این اتفاق در روزهای اول سخت بود، اما بعد خوشبختانه خوب انجام شد.»

 

علی رغم موفقیت نسبی فیلم ازدواج به سبک ایرانی، سعید کنگرانی در آثار سینمای دیگری بازی نکرد و پیشنهادات زیادی هم به او نشد چرا که مدتها از جلوی دوربین دور افتاده بود و شایعه شده بود که قدرت بازیگری او کاسته شده است.

 

سعید کنگرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

ده سال بعد از اکران این فیلم، سعید کنگرانی در آن سالها با نشریات گفتگو کرد و افشاگری‌های جنجالی را اظهار کرد و در جمله‌ای کوبنده گفته بود: «سینما نابودم کرد.» گفتگوهای جنجالی او علیه شخصیت‌هایی چون گوگوش و شهره آغداشلو و اشرف پهلوی و… بود و اظهار داشته بود که بسیاری از فاحشه‌های شهر نو توسط تهیه کننده‌های سینمای قبل از انقلاب برای ایفای نقش‌های دختران رقاصه به استخدام در می‌آمدند. بخشی از گفته‌های او در مصاحبه جنجالی‌اش اینچنین است:

 

«سلسله مراتبی که امثال این خانم‌ها را کشف می‌کرد، در جامعه هنری ما توسط -با عرض معذرت- یک «پا انداز» انجام می‌شد. این یک شغل بود و طرف فکر نمی‌کرد که دارد کار بدی می‌کند. وقتی سینما نیاز به سیاهی لشکر داشت دو نفر بودند به نام خانم بهرامی و آقای حسن دکتر. هر تیپ دختری را که می‌خواستید این‌ها برایتان پیدا می‌کردند.»

 

با وجود این جنجال‌ها، سعید کنگرانی نتوانست آنطور که باید به سینما بازگردد و بسیاری از منتقدین داخل و خارج به اظهارات او تاختند و برخی معتقدند این مصاحبه به خاطر این صورت گرفته که او می خواسته در سینمای کشور دوباره نقشی پر رنگ داشته باشد و طریقه مصاحبه نشان می دهد که بسیاری از حرف های رد و بدل شده، صحبت های حقیقی و باور اصلی خود او نیستند.

 

سعید کنگرانی در یکی دو هفته گذشته قرار بازی در سریال نمایش خانگی رقص روی شیشه را امضا کرده بود و قرار بود در این سریال به همراه بازیگران دیگری چون بیتا فرهی، فرزاد فرزین، ستاره اسکندری، مهتاب کرامتی و… بعد از سال‌ها بازی کند. او امروز اما بر اثر سکته قبلی در بیمارستان فیروزگر تهران در گذشت و نتوانست دوباره بازگشتی به جلوی دوربین باشد.

 

  • 18
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش