شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۰:۲۴ - ۱۰ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۲۶۳۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

سینماگران در یادبود «یدالله صمدی» چه گفتند؟

یدالله صمدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
«مرگ، عاقبت مطلق هرکسی است اما چیزی که دل ما را به درد آورده است مرگ زودهنگام‌ هنرمندان است. کسانی که کمال‌طلب، ایده‌آل گرا و بهترین بودند، زمانی که بستر کار برایشان سخت شد یکی یکی در خود فرو رفتند و مثل برگ خزان بر زمین ریختند.»

به‌ گزارش ایسنا، مراسم یادبود زنده‌یاد یدالله صمدی نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده سینما و تلویزیون عصر دوشنبه نهم مهرماه در مسجد پیامبر اعظم (ص) با حضور مسئولان و هنرمندانی چون مسعود جعفری جوزانی، همایون اسعدیان، منوچهر شاهسواری، ابراهیم حاتمی‌کیا، عزت‌الله ضرغامی، محمدرضا جعفری جلوه، کامران ملکی، فرهاد توحیدی، علیرضا رئیسیان، حسین یاری، ابوالحسن داوودی،‌ هارون یشایایی، مجید صالحی، رضا بنفشه‌خواه، بهادر ملکی، مسعود رایگان، شهرام حقیقت‌دوست، کوروش تهامی و مسئولان و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران و پرسنل نیروی هوایی و ... برگزار شد.

 

در ابتدای این مراسم پس از قرآت آیاتی از قرآن کریم و نوازندگی قطعات موسیقی با نی، مسعود جعفری جوزانی با بیان اینکه یدالله صمدی یکی از پیشتازان سینمای بعد از انقلاب بوده اظهار کرد: او سلحشور عاشق‌پسندی از دیار آذربایجان بود. کسی بود که با شوق پروازش پا به میدان گذاشت به امید آنکه افق‌های تازه‌ای را نشان دهد. انگیزه و نیرویی در کشور به وجود آمده بود که این نیرو هدایت‌شده نبود و هر کسی با تمام نیرو و خلاقیتش به میدان می‌آمد و طرحی نو می‌زد که عدالت و عشق بیاورد و چیزی به غیر از ابزار هنر مگر می‌توانست بشارت‌دهنده این فضای جدید باشد؟ او جان شیفته خود را برداشت و با تمام وجود به میدان آمد. او همه حواسش به ساختن بود زیرا هرکس از گوشه و کناری آمده بود و قصد داشت جهان تازه‌ای بسازد و هر کدام احساس می‌کرد توانایی جابه‌جایی کوهی را دارد.

 

او ادامه داد: همه آماده کار بودند، غافل از اینکه در پشت صحنه کسانی آرام آرام در پشت صندلی‌های بزرگی می‌خزند و افکار کاسبکارانه و دروغ و ریا دوباره بر فضای هنر حاکم‌ می‌شود. او حواسش به این حشرات نبود زیرا می‌دانست روزی خواهد رفت‌ و مردن حق است. مرگ‌آگاهی او را به ساختن و جهت دادن سوق می‌داد و می‌دانست بزرگترین بدبختی یک ملت خلع سلاح فرهنگی کردن آنهاست. او می‌دانست هستی جامعه، خانواده است و همه عشقش را به آنها می‌داد. به مرور موی سیاهش سپید شد و فهمید حق نمایش فیلمش را گرفته‌اند و سینما از او دریغ شد و حالا برای او تسلیت می‌فرستند. به او می‌خندیدند که فیلمت فروش نمی‌کند. اینها سربازان فرهنگی این‌ کشور بودند، شرم بر شما باد. او پیش من آمد در حالی که از عصبانیت دستانش می‌لرزید و این اتفاق همه زندگی من را زیر سوال برد که پاداش این همه فعالیت این است؟ که یک آدم کم‌سواد در جایی قرار می‌گیرد که ما باید پیش او برویم و صمدی را به او معرفی کنیم؟ به مرور این کاسبکاران از بین خواهند رفت و از صندلی‌های خود پایین کشیده خواهند شد.

 

سپس فاطمه معتمدآریا در سخنانی گفت: او دست بخشنده، آفریننده، خداگونه و مهربانی داشت؛ دستی که دست همکارش را می‌گرفت همانطور که دیگران دست او را می‌گرفتند. در فضایی که فیلم‌سازی سخت بود، نسل آقای صمدی فیلم‌هایی ساختند که تاریخ سینمای امروز ما را ساخت.

 

او اضافه کرد: تک‌تک همکاران من دارند مثل برگ خزان می‌روند. این عاقبت مطلق هر کسی است اما چیزی که دل ما را به درد آورده است مرگ زودهنگام‌ آنهاست که کمال‌طلب و ایده‌آل‌گرا بودند و بهترین کاراها را ساختند. زمانی که بستر کار برایشان سخت شد یکی یکی در خود فرو رفتند. ما از مرگ زودهنگام و دردناک و سختی کاری که بر ما سپری شده است می‌نالیم. او به سختی وارد سینما شد و در آن کار کرد و انتظار داشت از آن بهره‌ای ببرند اما به سختی این اتفاق افتاد. سینمای ما جایگاه بزرگ و محکمی دارد که نشانه‌اش کسانی هستند که امروز اینجا جمع شده‌اند و در خوشی و ناخوشی در کنار هم هستند.

 

سپس چنگیز حبیبیان نیز قطعه حیدربابا را که خود یدالله صمدی وصیت کرده بود در مراسمش خوانده شود، اجرا کرد.

 

حسین یاری که در فیلم سینمایی «پدر آن دیگری» آخرین کارگردانی این هنرمند نقش‌آفرینی کرده بود، در سخنانی گفت: یدالله صمدی حدود نیم قرن در این سینما فعالیت کرد. او نیازی به معرفی ندارد و آثارش بسیار برجسته بود و با ساخت فیلم‌هایی به زبان ترکی به عنوان فیلمسازی صاحب سبک، شاخص و پیشتاز معرفی شد. اگر بخواهم درباره شاخصه‌های اخلاقی او بگویم منش، مهربانی و سلوک ایشان است که زبان‌زد بود. امیدوارم با اولیای الهی مشحور شوند.

 

در ادامه، علیرضا شجاع‌نوری به بیان خاطراتی از این هنرمند پرداخت و گفت: زمانی که من در تلویزیون بودم و مسئولیت خریدن فیلم برای تلویزیون را برعهده داشتم بارها پیش آمد که آقای صمدی می‌آمد و افرادی را که مشکل مالی داشتند به ما معرفی می‌کردند تا برای خرید آنها اقدام کنیم در صورتی که آنها خودشان هیچ اطلاعی نداشتند. یک بار هم برای خودش چیزی نخواست. می‌گویند اگر چهل نفر شهادت دهند به خوبی کسی خداوند از گناهان او می‌گذرند. یک بار من به او پیشنهاد کردم که فیلم آپارتمان شماره ۱۳ را ۲۰ سال بعد بسازیم و بسیار از آن استقبال کرد و گفت یک کارگردان جوان هم پیدا کنیم که آن را بسازد و ما هم بایستیم و به او کمک کنیم و فرصت کار کردن بدهیم. او همیشه بهترین‌ها را برای دیگران می‌خواست.

 

سپس عاشیق التفات داوودی از کانون هنرمندان آذربایجان با حضور در جایگاه قطعاتی را به زبان آذری اجرا کرد.

 

محمدرضا علیقلی از موسیقیدانان ایرانی درباره یدالله صمدی گفت: من برای اولین بار در فیلم «معجزه خنده» در خدمت او بودم و به غیر از ساخت موسیقی این فیلم، اتفاقاتی بین ما افتاد که باید برای همیشه بین ما باقی بماند. سپس در سریال شوق پرواز به مدت یک سال و اندی هفته‌ای دو سه روز با هم بودیم. در جریان ساخت این سریال اتفاق‌های زیادی رخ داد. اواخر سریال بودیم که من‌ با یک بازیگر جدید مواجه شدم که بازی‌اش بسیار شوکه‌ام کرد. چند بار آن سکانس را نگاه کردم و با او تماس گرفتم که بدانم آن بازیگر خانم کیست. در پاسخم گفت او همان دختر شهید بابایی است و اگر فکر می‌کنی خوب بازی می‌کند به خاطر این است که او واقعا دختر شهید بابایی است. بلافاصله بعد از این سریال در فیلم «پدر آن دیگری» همکاری کردیم. به من گفت من برای اولین بار اشتباهی کردم که خودم تهیه‌کنندگی آن را بر عهده گرفتم آن هم به امید برخی از حمایت‌ها. کم‌کم متوجه شدیم که او به مشکل مالی برخورده و بنیاد سینمایی فارابی یا بهزیستی و دیگر نهادها پشت او را خالی کردند و حمایت نکرده‌اند. او بعد از این فیلم هر بار به من زنگ می‌زد اظهار تاسف می‌کرد. من دوست نداشتم او را در چنین شرایطی ببینم. دو سال بعد از ساخت این فیلم او بدترین شرایط روحی را پشت‌ سر گذاشت. خدا از آنانی که این آدم حساس را اذیت کردند، نگذرد.

 

در ادامه سروش زادسر قطعاتی را به زبان ترکی اجرا کرد و سپس کلیپی با صدای علیرضا خمسه از هنرمندانی که با یدالله صمدی دوستی نزدیکی داشت پخش شد که در آن خمسه با مخاطب قراردادن این هنرمند شعری برای برایش خواند.

 

در پایان مراسم هم نادر صمدی برادر این هنرمند در سخنانی گفت: آرزوی قلبی‌ام این بود که برای تقدیر از تو برای ساخت مشتی عباد بیایم. ایمان داشتم که خوب می‌شوی و برمیگردی و مثل همیشه آرام، متین و خندان در کنارمان قرارمی‌گیری. مرا نادرسلطان خطاب می‌کردی. چقدر هنوز هدف داشتی که انجام ندادی و رفتی. هر وقت برایت از شهریار شعری می‌خواندم لبخند می‌زدی و با من تکرار می‌کردی.

 

او سپس یکی از اشعار ترکی شهریار را برای برادرش خواند.

 

در پایان هم سرود «ای‌ ایران» برای ادای احترام به این هنرمندان توسط حضار خوانده شد.

 

یدالله صمدی که مدتی قبل برای پیوند کبد در بیمارستان «نمازی» شیراز بستری شده بود، سه‌شنبه (سوم مهرماه) در ۶۶ سالگی درگذشت.

 

این کارگردان متولد سال ۱۳۳۱ در شهر مراغه بود. شروع فعالیت این کارگردان در سینما با دستیاری در یکی از فیلم‌های نصرت‌الله کریمی بود و بعدها با این کارگردان در فیلم دیگری نیز همکاری کرد.

 

او در فیلم‌های «دست شیطان» حسین زندباف و «دادشاه» حبیب کاوش دستیار کارگردان بود و در سال ۱۳۶۳ اولین فیلمش را با نام «مردی که زیاد می‌دانست» ساخت.

 

«اتوبوس»، «ایستگاه»، «ساوالان»، «آپارتمان شماره ۱۳»، «دو نفر و نصفی»، «دمرل»، «معجزه خنده»، «سارای»، «بانوی من»، «شهرآشوب» از دیگر فیلم‌های او هستند و آخرین فیلمش در سینما هم با نام «پدر آن دیگری» در سال ۹۳ ساخته شد.

 

او همچنین کارگردانی دو سریال «شوق پرواز» و «هفت سین» را برعهده داشته است.

 

صمدی همچنین مدیرعاملی خانه سینما و ریاست کانون کارگردانان سینمای ایران از جمله فعالیت‌های صنفی‌اش در مقاطع مختلف بود.

 

 

  • 19
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش