جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۲۶ - ۲۱ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۵۳۱۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

روایت مهرانه مهین‌ترابی از بازی در «دلدادگان»

مهرانه مهین‌ترابی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
مهرانه مهین‌ترابی، بازیگر تک‌مدیومی نیست و در کنار بازی در تلویزیون در سینما هم فعالیت بازیگری خود را داشته است، اما حضور در برخی از مخاطب‌پسندترین مجموعه‌های تلویزیون سبب‌ساز آن شده است که همواره به عنوان گزینه‌ای مطمئن برای ایفای نقش‌های محوری مجموعه‌های تلویزیونی نگریسته شود.

مهین‌ترابی کار بازیگری در تلویزیون را از ابتدای دهه ۷۰ و با مجموعه «مش خیرا... ـ صندوقچه اسرار» آغاز کرد و فقط سه سال بعد در مجموعه «همسران» حاضر شد؛ مجموعه‌ای که بشدت مورد توجه بینندگان تلویزیون قرار گرفت و شهرتی همه‌جانبه را نثار مهین‌ترابی کرد. شهرتی که هنوز و بعد از نزدیک به دو دهه از آن مجموعه باقی است. خانه سبز، نرگس، کتابفروشی هدهد، شمس العماره، در مسیر زاینده‌رود، زمانه و بچه‌های نسبتا بد از جمله سریال‌هایی هستند که مهین‌ترابی در دهه‌های مختلف ایفاگر آنها بوده است.

 

مهین‌ترابی در دو سال اخیر در دو مجموعه آنام و دلدادگان حضور داشته که هر دو زمره محصولات قابل توجه رسانه ملی بوده‌اند.

 

بهانه‌مان برای گفت‌وگو با مهین‌ترابی کیفیت قابل قبول تازه‌ترین سریالش در دلدادگان بود و از جایی به بعد او نیز در کنار اهمیت تولید برای تلویزیون، گلایه‌های خود را درباره برخی بدحسابی‌ها طرح کرد.

 

دلدادگان، از جمله مجموعه‌های اخیر رسانه ملی بود که به لحاظ دراماتیک مورد پسند مخاطبان قرار گرفت و نشان داد همچنان تلویزیون جایگاهی مناسب برای عرضه محصولات فراگیر است. آیا پیش از حضور در این سریال فکر می‌کردید «دلدادگان» تا حد بالایی مقبولیت کسب کند؟

 

همان زمان که متن سریال به دستم رسید و آن را مرور کردم، متوجه شدم از استانداردهای بالایی برخوردار است. به هر حال تجربه کاری‌ام می‌گوید با متن متوسط نمی‌توان انتظار کار عالی داشت اما متن دلدادگان خوب بود و کاملا قابل پیش‌بینی بود که محصول نهایی مورد استقبال قرار گیرد. شخصا حساسیت‌های زیادی روی متن دارم اما لحن دراماتیک دلدادگان در کنار شخصیت‌پردازی مناسب و گره‌افکنی‌های بجا موجب شد به مجموعه‌ای ماندگار تبدیل شود.

 

با تأکید بر حساسیتی که بر انتخاب متن دارید، ناگفته دلیل گزیده‌کاری‌تان هم مشخص شد.

 

پیشنهاد خوب را از روی متنش می‌توان تشخیص داد و این‌که برخی می‌گویند بعدا حین تولید، فیلمنامه به قوام می‌رسد منطقی نیست. در سال‌های اخیر هم در سینما و هم در تلویزیون آثار خوبی تولید می‌شود اما آثار ضعیف هم داریم و اصلی‌ترین مشکل این ضعف هم همان عدم تمرکز بر فیلمنامه است. اگر آن قدری که صرف تولید می‌کنند روی فیلمنامه وقت بگذارند قطعا نتیجه بهتری عایدشان می‌شود. خودم کم برایم پیشنهاد نبود که رد کرده‌ام، چون نقش‌هایی کاملا تکراری بود و ابدا فراز و نشیبی نداشت. بجز این باید حتما نقش محوری در کاری پیشنهاد شود که بپذیرم و از قبول نقش‌های کوتاه چندان خوشم نمی‌آید.

 

پس حساب نقش‌های کوتاه در آثار متفاوت چه می‌شود؟

کم پیش می‌آید چنین نقش‌هایی در روزگار ما خلق شود. تجربه می‌گوید که باید نقش‌های محوری و اصلی آثار را بپذیرم؛ آن هم آثاری که متن قوی و شسته‌رفته داشته باشند درست مثل همین سریال دلدادگان که کشش داستان از همان فیلمنامه هم مشخص بود و خوشبختانه با کارگردانی درست منوچهر هادی این کشش در محصول نهایی بیشتر هم شد. دلم می‌خواهد شخصیتم دیده شود و نقش‌هایی را بازی کنم که چالش بازیگری داشته باشد؛ انتظارم از پیشنهادات هم همین است وگرنه اگر بخواهم در یک دور تکراری به ایفای تیپ بپردازم که اصلا بازیگری نکنم بهتر است.

 

خودتان به عنوان مخاطب هم دلدادگان را دیدید؟

بله، دیدم و به نظر خودم که سختگیر هم هستم سریال خوبی بود و کلیت آن راضی‌کننده بود؛ دوستش داشتم و خوشحالم که خودم هم عضوی از گروه یک کار خوب بودم. مجموعه دلدادگان خوب بود که باعث رضایت مخاطب شد؛ متن خوب، کارگردانی خوب، بازی‌های خوب و در نهایت تدوین خوب باعث شد دلدادگان یک سر و گردن بالاتر از مجموعه‌های مشابه باشد.

 

حفظ کیفیت در تولید مجموعه‌هایی که روند تولیدشان طولانی است کار دشواری است. از تولید دلدادگان بگویید.

دلدادگان تولید سختی داشت و خیلی زحمت کشیدند تا کار دچار وقفه نشود. روند طولانی فیلمبرداری در بسیاری از آثار باعث خستگی و دلزدگی عوامل می‌شود اما عوامل دلدادگان نزدیک به یک سال، یکدل شدند که کیفیت افت نکند و کار را به سرانجام برسانند و خوشبختانه این اتفاق هم افتاد اما حیف که دستمزدهای کار سروقت داده نشد و همین کمی دلخوری ایجاد کرد؛ الان نزدیک به چهار ماه از پایان فیلمبرداری نماهای خودم در سریال می‌گذرد اما هنوز بخش عمده دستمزدم تسویه نشده و پیگیری‌های ما از تهیه‌کننده نیز به اینجا ختم می‌شود که هنوز بودجه کامل را دریافت نکرده و باید منتظر بمانیم. آیا این انصاف است؟ واقعا نباید عوامل را به امان خدا رها کرد و همان‌طور که آنها تلاش زیادی کردند تا مخاطب را به رسانه ملی بازگردانند بقیه عوامل هم بیایند و مشکلات را حل کنند.

 

به نظر می‌رسد این موضوع تسویه نشدن دستمزد حالا حالاها در تولیدات ما باقی باشد.

همیشه همین روند بوده و هست و انگار راهی برای رهایی از آن نیست. باورتان می‌شود که بابت سریال «آنام» هنوز تسویه نکرده‌ام؟ به خدا ما هم زندگی‌مان از این راه می‌گذرد. ما که حقوق کارمندی نداریم که ماهانه دریافتی داشته باشیم، پس چطور زندگی کنیم؟ فقط با کمی برنامه‌ریزی می‌توان شرایطی را پیش آورد که درباره پروژه‌ها مشکلات مالی پیش نیاید اما این اتفاق نمی‌افتد. یکی به ما بگوید چرا؟

 

آیا این بدحسابی‌ها باعث نمی‌شود در قبول پیشنهادات بعدی بازیگری تردید کنید؟

کارنامه من گواه این است که هرازگاه به همین دلیل در بازیگری‌ام وقفه انداخته‌ام. مثلا سه سال کار نکرده‌ام بلکه اوضاع بهتر شود! اما اتفاقی نیفتاده. چقدر می‌توان در خانه بیکار نشست و سر کار نرفت و علاقه قلبی را دنبال نکرد؟ متأسفانه وقتی دچار بدحسابی می‌شوید به جای این‌که با یک نفر به عنوان تهیه‌کننده روبه‌رو باشید، تهیه‌کننده شما را حواله می‌دهد به یک سیکل اداری و در آن سیکل هم مدام امروز و فردا می‌شود تا مشکل حل شود. بعد از این همه سال واقعا وقتش است این مشکل کلیدی را حل کنند.

 

شما از جمله بازیگرانی هستید که به طور آکادمیک هم در این رشته تحصیل کرده‌اید اما کمتر دیده‌ایم به‌عنوان مدرس بازیگری فعالیت کنید. چرا؟

کلا به تدریس علاقه ندارم. بازیگری را می‌شود آموخت، اما برای بازیگر شدن نیاز دارید به استعداد عمیق درونی. این‌که برخی مدعی‌اند می‌توان از یک مداد یا تنه درخت هم بازی گرفت، حرفی پوشالی است. بازیگری نیاز دارد به استعداد و انگیزه درونی و اگر استعداد نباشد حتی اگر بازیگر اول فیلم یا سریال هم شوید باز هم در درازمدت برایتان اتفاقی نمی‌افتد چون هنر بی‌علقه روحی معنا ندارد.

 

بعد از بیش از سه دهه فعالیت برای تلویزیون رابطه‌تان با این رسانه چطور است؟

بسیاری از سریال‌ها را نمی‌بینم چون علاقه‌ای برای پیگیری در من ایجاد نمی‌کنند، اما برنامه‌های تخصصی شبکه چهار را پیگیری می‌کنم چون فکر می‌کنم با فضای فکری‌ام جور درمی‌آید. در مجموع شبکه چهار تلویزیون شبکه‌ای فرهنگی و آرامش‌بخش است که بی‌هیاهو محتوای فرهنگی تولید می‌کند و همین تخصصی عمل کردن باعث شده به‌عنوان مخاطب، برخی برنامه‌های این شبکه را دنبال کنم.

 

jamejamonline.ir
  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
خانم مهین ترابی در یک سریال بازی کند آدم نمی تواند آن سریال را نبیند برای تمام تلاشهایتان در جهت ارتقای کیفیت کاری و شخصیت هنرمندی خود، فراوان تشکر
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش