جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۴:۱۹ - ۲۲ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۵۶۷۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

رضا فیاضی: پیشنهادهایی به من شد که از شغلم بیزار شدم/ رویه صدا وسیما منجر به سطحی نگری می‌شود

رضا فیاضی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
رضا فیاضی از شروط تلویزیون برای تولید آثار و جذب اسپانسر گلایه و تاکید کرد که آن‌ها تنها برنامه‌های مهران مدیری و رامبد جوان را می‌خواهند که اسپانسر قوی داشته باشد.

 شخصیت‌های بسیاری در مجموعه‌ها و سریال‌های خاطره‌انگیز از گذشته تا به امروز مهمان خانه‌های مردم  بوده‌اند و هر کدام به شکلی متفاوت جایی در دل مخاطبان باز کرده‌اند و یادآور خاطرات شیرین یا تلخ گذشته‌اند.

 

در این میان اما هستند نقش‌هایی که گویی جنس دیگری دارند و در قلب‌های مردم جایی ابدی پیدا کرده‌اند که با زندگی‌شان پیوند خورده و از کودکی تا بزرگسالی در میان تمامی بالا و پایین‌های زندگی همراهشان بوده است.

 

شخصیت‌های سریال «تا به تا» که بیشتر با نام «زی زی گولو» در میان مردم شهرت دارد از همین دست هستند که با گذشت ۲۴ سال هنوز هم وقتی نامی از آن‌ها به میان می‌آید همه را رهسپار خاطرات شیرین گذشته می‌کند، خاطراتی که در دنیای فعلی بعید است بتوانیم حتی لحظه‌ای از آن را تجربه کنیم.

 

در میان تمام شخصیت‌های محبوب این سریال، اما آقای جمالی انگار بیشتر بر دل طرفداران این اثر نشست، نقشی که این میزان از شهرتش را مدیون بازی هنرمند خوب اهوازی رضا فیاضی است.

 

هنرمندی که این روزها در کیش سکنا گزیده است و با راه اندازی کتابفروشی «جزیره کتاب» وقت می‌گذراند. غیبت طولانی مدت او در سینما، تلویزیون و همچنین تئاتر عاملی شد تا با او به گفت‌وگو بپردازیم.

 

رضا فیاضی در ابتدای گفت وگو در پاسخ به اینکه چه شد که تصمیم به عزیمت به کیش گرفت، گفت: «من به دلیل شرایط عصبی که برایم ایجاد شده بود، از آلودگی، ترافیک و شلوغی شهر تهران خیلی خسته شده بودم و به همین دلیل به کیش مهاجرت کردم که البته باید بگویم نه تنها کمکی به من نکرد بلکه پس از مدتی برایم آزاردهنده شد، دوری از آنچه دوست دارید و عشق و علاقه‌تان باشد بسیار سخت است و دلتنگی آن آزارتان می‌دهد. من تلویزیون، تئاتر و سینما را دوست دارم و سال‌ها در آن کار کردم اما وقتی می‌بینم از آن دور شدم و مشغول فعالیت نیستم ناراحت می‌شوم.»

 

پیرو علاقه‌ام به کتاب، کتابفروشی راه انداختم

او با اشاره به فعالیت‌هایش در جزیره کیش، ادامه داد: «در کیش تصمیم گرفتم که یک کتابفروشی داشته باشم زیرا که علاقه‌ام به کتاب و ادبیات بسیار زیاد است. در کنار آن نیز مشغول تدریس و برگزاری کلاس‌های آموزشی در حوزه بازیگری و تئاتر هستم و برخی اوقات هم سعی می‌کنم نمایشی کار کنم اما بیشتر فعالیت‌های هنری در اینجا بر جنگ‌ها و شوخی‌های بی‌نمک متمرکز است، مگر گاهی بتوان یک اثر نمایشی را روی صحنه برد.»

 

این هنرمند همچنین درباره آخرین فعالیتش در حوزه تئاتر که تجربه تلخی بوده است، گفت: «آخرین نمایشی که در تالار هنر روی صحنه بردم یکی از عواملی بود که به شدت روحیه‌ام را خراب کرد و در مهاجرتم به کیش نقش داشت، برخورد هنرمندان سر این کار بسیار بد بود و من را زده کرد، برخی از عوامل انتظارات عجیب و غریبی هم از من داشتند. در کنار آن هیچ گونه حمایتی از من برای روی صحنه بردن این کار صورت نگرفت و تنها وعده‌ای به من دادند و من تمام هزینه‌های کار را از جیب خودم دادم، در این شرایط دیگر ما می‌شویم کرگدن نه کارگردان، من نمی‌توانستم از پس این شرایط بربیایم.»

 

فیاضی با ابراز ناراحتی از کاهش فعالیت‌هایش در حوزه بازیگری و کارگردانی، اضافه کرد: «با تمام این شرایط، با تمام این رنجش‌ها، نگرانی‌ها و ناراحتی‌ها نمی‌شود کار را رها کرد، هر بار با خودم می‌گویم که ای کاش می‌شد کار تازه‌ای انجام دهم که احساس زنده بودن داشته باشم. با این حال خدا را شکر که می‌توانم بنویسم و درس بدهم که همواره از دغدغه‌های من بوده است.»

 

پیشنهادهایی به من شد که از شغلم بیزار شدم

این هنرمند که سال‌ها در حوزه برنامه‌سازی کودک فعالیت داشته است، در پاسخ به اینکه برنامه‌های کودک امروز تلویزیون را که بیشتر مجری محور شده‌اند، چطور ارزیابی می‌کند، توضیح داد: «همین اتفاق باعث بیکاری ما شده است، وقتی قرار است دو نفر تمام کارهای یک برنامه از تست کودکان، ساخت آیتم ها، اجرا و... را کار کنند که نمی‌شود. ما اگر کمی سخت‌گیری کنیم یا حتی درخواست پول بیشتری کنیم دیگر به تلویزیون راه‌مان نمی‌دهند. در این مدت پیشنهادهایی به من شده است که از شغلم بیزار شده‌ام، پول من هنرمند را نمی‌دهند و آنقدر توهین آمیز صحبت می کنند که خوشحالم از آن فضا خارج شدم و مشغول کتابفروشی هستم، راضی‌تر هستم که یک کتاب هزار تومانی به مردم بدهم زیرا که حداقل یک کار فرهنگی می‌کنم.»

 

او با تاکید بر اینکه امروزه آثار قابل توجهی در حوزه کودک تولید نمی‌شود، افزود: «من خودم کار کودک تولید می‌کردم، امروز ولی هیچ کار خوبی که در حوزه کودک باشد نمی‌بینم، چه سریال و چه برنامه کودک.»

 

فیاضی در پاسخ به اینکه این مسایل ناشی از نگاه اقتصادی صرف به فعالیت هنری است یا خیر؟ اینطور گفت: «وقتی مسایل اقتصادی در میان باشد آدم به سفره خودش نگاه می‌کند، من چندین بار طرح و سوژه به صداوسیما دادم اما  گفتند باید اسپانسر بیاوری، من از کجا باید و می‌توانیم اسپانسر پیدا کنم؟ تلویزیون برنامه‌ها و مسابقات آقای مدیری و جوان را می‌خواهد که اسپانسر قوی‌تر و بزرگ‌تری می‌توانند بیاورند اما مگر چند نفر از هنرمندان چنین امکانی را دارند، دو نفر.»

 

رویه تلویزیون منجر به سطحی نگری می‌شود

او ادامه داد: «به هر حال هر دوره‌ای یک آدمی روی بورس قرار می‌گیرد، اما این اتفاق مجری‌محوری منجر به کاهش کیفیت برنامه‌های تلویزیونی می‌شود و مسئولان هم وقتی مردم دوست دارند همین شیوه را دنبال می‌کنند. اما کجاست سریال‌هایی چون «امیرکبیر»، «امام علی» یا «سربداران»؟ دیگر اثری به کیفیت و فاخری این آثار تولید نمی‌شود و بودجه‌ها صرف ساخت آثاری درباره معضلات و مشکلات مردم نمی‌شود.»

 

فیاضی در پایان، اینچنین آرزو کرد: «امیدوارم شرایطی پیش بیاید تا بتوانم به خانه اولم تئاتر باز گردم و فعالیت کنم. همواره می‌شنوم که برخی‌ها شایعه می‌کنند که فوت کردم یا به خارج مهاجرت کردم و این اتفاقات باعث از یاد رفتن ما می‌شود و من مجبورم می‌شوم واکنش نشان دهم. به زودی اما امیدوارم که دوباره به صحنه تئاتر باز ‌گردم.»

 

مهدی درستی

 

khabaronline.ir
  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش