سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
کد مقاله: ۹۷۰۷۰۰۰۱۱

ناشنوایان و نقش سازنده «زبان‌اشاره» در سینمای ایران

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

به گزارش زندگی سلام، همه ما برای برقراری ارتباط با دیگران به زبان مشترک نیاز داریم. بدون زبان نمی‌توانیم نیازها و احساسات خود را با دیگران در میان بگذاریم و برای رساندن مقصود خود به دردسر می‌افتیم. زبان گفتار از مجموعه‌ نشانه‌های قراردادی صوتی به وجود آمده‌است اما فقط برای کسانی کارایی دارد که از توانایی سخن گفتن و شنیدن بهره‌مند هستند. ناشنوایان و افراد مبتلا به اختلال گفتاری، برای بهره‌مندی از حقوق فردی و خانوادگی و شهروندی، نیاز به زبانی خاصِ خودشان مثل زبان‌اشاره دارند و ضروری است تا همه آدم‌ها و نهادها، این زبان را به رسمیت بشناسند.

 

برای این منظور مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب و به رسمیت شناختن زبان‌ اشاره، از امسال ۲۳ سپتامبر (روزی مثل دیروز) را به عنوان «روز جهانی زبان‌های اشاره» معرفی کرده‌است. این روز در واقع بخشی از هفته جهانی ناشنوایان و سالروز تاسیس فدراسیون جهانی ناشنوایان در سال ۱۹۵۱ میلادی است. انتخاب یک روز جهانی برای هر پدیده‌ای، نشان می‌دهد آن موضوع اهمیتی ویژه و بین‌المللی دارد و منحصر به یک گروه یا ملیت خاص نیست. جامعه بین‌المللی ناشنوایان، دیروز در سرتاسر جهان شعار «با زبان اشاره همه به طور یکسان در کنار هم هستیم» سر دادند و همواره به دنبال ارتقای حقوق افراد ناشنوا هستند. پرونده امروز زندگی‌سلام هم با یک روز تاخیــر، گامِ کوچکی است برای مشارکت در شناختِ بیشتر از زبان اشاره و تلاشی است برای نزدیک شدن به دنیای ناشنوایان و رعایت حقوق‌شان به‌عنوان شهروندانِ این شهر و کشور.

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

زبان اشاره چگونه شکل گرفت؟

قدیمی‌ترین سندهای نوشتاری در زمینه شکل گرفتن زبان اشاره، به قرن پنجم پیش از میلاد باز می‌گردد. افلاطون در کتاب «کراتیلوس» از زبان سقراط این سوال را مطرح کرده‌است که اگر ما صدا یا زبان نداشتیم، آیا سعی نمی‌کردیم برای رساندن منظور خود از حرکت دست‌ها و بقیه اعضای بدن‌‌مان استفاده کنیم؟ این سند نشان می‌دهد در طول تاریخ، مردم با افراد ناشنوا روبه‌رو بوده‌ و به نحوه برقراری ارتباط با آن‌ها فکر کرده‌اند. متاسفانه در دوره‌های پیش از تاریخ باورهای نادرستی درباره افراد ناشنوا وجود داشته‌است، به همین دلیل شکل‌گیری نظام آموزشی برای آنان زمان زیادی برد. با بهبود تدریجی این باورهای نادرست، کم‌کم افرادی به فکر آموزش ناشنوایان افتادند.

 

در سال ۱۶۲۰ میلادی «جان پابلو بونت» در یک مقاله، الگوهای اشاره‌ای برای آموزش شفاهی ناشنوایان منتشر کرد. پس از او «چارلز میشل دلپی» با استفاده از مقاله بونت، الفبای دستی زبان اشاره را ابداع کرد. کم‌کم این زبان در بین ناشنوایان گسترش یافت و به وسیله ارتباطی آن‌ها تبدیل شد. «دای لاپای» در سال ۱۷۵۵ میلادی اولین مدرسه ناشنوایان را در پاریس تاسیس کرد. «لورنت کلرک» یکی از فارغ‌التحصیلان این مدرسه بود که در سال ۱۸۱۷ میلادی برای تاسیس یک مدرسه ناشنوایان در آمریکا به همراه «توماس هاپکین گالودت» به هارتفورت رفت. پسر گالودت «ادوارد مینر گالودت» در سال ۱۸۵۷ میلادی مدرسه‌ای دیگر برای ناشنوایان در شهر واشنگتن تاسیس کرد که خیلی زود به «کالج ملی ناشنوایان» تبدیل شد. این مدرسه در سال ۱۸۹۴ میلادی به افتخار این پدر و پسر که از پیشگامان آموزش ناشنوایان بودند به گالودت تغییر نام داد. دانشگاه گالودت از قدیمی‌ترین موسسه‌های آموزش عالی ناشنوایان است که همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

از میان کارگردانانِ ایرانی، بانو «پوران درخشنده» جزو هنرمندان دغدغه‌مند درباره کیفیت تحصیل و تربیت و ارتباط و زندگیِ ناشنوایان است و این دغدغه‌ها را در قالب داستان‌های جذاب و فیلم‌های به‌یادماندنی به تصویر کشیده؛  فیلم‌هایی که با وجودِ گذشتِ بیش از سی سال از تولید و نمایش‌شان، جزو شیرین‌ترین و ماندگارترین آثار درباره چالش‌های گوناگونِ زندگی افراد لال و ناشنواست. جالب این که درخشنده، در این فیلم‌ها از کودک و نوجوانانی که واقعا از مشکل شنوایی رنج می‌بردند، برای بازی استفاده کرد و بعدها این بازیگران، هر کدام آدم‌های موفقی شدند.

 

«رابــطه» که در سال ۶۵ ساخته شد، درباره نوجوانی ناشنوا و ناتوان در گفتار به نام «ناصر» است که به‌واسطه اختلالش، بی‌اعتماد به نفس و منزوی است و هیچ تلاشی برای ارتباط با خانواده و اطرافیان یا موفقیت در درس‌ها نمی‌کند و دلسوزی‌های بی‌جای مادر هم، به این روحیه دامن می‌زند. تا این که معلم ناصر، با نقش‌آفرینیِ مرحوم «خسرو شکیبایی»، با استفاده از زبان اشاره و صریح و ساده، او را به خودش می‌آورد و حرف‌هایش نقطه عطفی در زندگیِ ناصر می‌شود.

 

«پرنده کوچکِ خوشبختی» هم فیلم دیگر درخشنده و تولید سال ۶۶ بود که به رابطه سازنده یک معلم با دانش‌آموز ناشنوایش می‌پرداخت. پروانه شفیق با نقش‌آفرینی زنده‌یاد هما روستا، معلمی است که در بدو ورود به حیاط دبستان، با منظره تلاش ملیحه، دانش‌آموز متفاوت و منزوی مدرسه برای خودکشی، روبه‌رو و سپس درگیر ماجراهای این دخترک باهوش اما بدقلق می‌شود. ملیحه که بر اثر دیدن لحظه غرق شدن مادرش در استخر لال شده و قدرت حرف زدنش را از دست داده است، کودکی شکننده و حساس است که هر تلنگر کوچکی می‌تواند او را به دنیای تاریک و وهم‌انگیز کابوس‌هایش پرت کند و در آن لحظه به کارهای عجیب و خطرناک دست بزند. دخترک نیازمند کسی است که ترس‌ها، اضطراب‌ها، ریشه بدخلقی‌هایش و حالش را بفهمد. زخم روح ملیحه انگار فقط با مرهم توجه صبورانه و محبت بی‌چشمداشت التیام می‌یابد و خانم شفیق کسی است که در قالب معلمی فداکار، درد او را می‌فهمد و دست او را می‌گیرد و به زندگی برمی‌گرداند. درد مشترک خانم شفیق و ملیحه تنهایی است، دردی که در پایان، با تلاش‌ و مبارزه‌های خانم معلم دغدغه‌مند و قوی داستان، به قشنگ‌ترین شکل درمان می‌شود.

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

 

 مرجان دهقان

 

گفت‎وگوی زندگی‌سلام با دختر شنوایی که با ترجمه ترانه‌های روز به زبان‌اشاره

پدیده این روزهای فضای مجازی است

#زبان_اشاره_هنر_من_است

«زبان اشاره» هنر من است! هشتگی که این روزها در کانال‎ها و صفحه‎های مختلف به اشتراک گذاشته می‎شود، در حقیقت تلاش «فرزانه بدری» ۲۹ ساله است که با وجود این که سالم و شنواست و در رشته‌ حسابداری تحصیل کرده، مدتی است برای ارتباط مثبت و موثر با ناشنوایان گام‌های خوبی برداشته و با ذوق هنری‎اش به ترجمه ترانه آهنگ‎‏ها‎ به زبان اشاره می‌پردازد تا دوستان ناشنوایش هم در درک دنیای لطیف و زیبای موسیقی شریک باشند. خودش می‏گوید از خیلی سال قبل‎ عاشق زبان اشاره بوده و الان یکی از افسوس ‏هایش این است که کاش زودتر شروع می‎کرد! آن وقت شاید برای حل خیلی از مسائل جلوتر بود. به بهانه روز جهانی زبان اشاره و البته در آستانه روز جهانی ناشنوایان که ۸ مهرماه است، پای حرف‌های فرزانه نشستیم تا از تجربه شیرین اش از ارتباط با دوستان ناشنوا به‌واسطه زبان اشاره بگوید.

 

اولین سوالی که ممکن است برای همه پیش بیاید، این است که چه شد به «زبان اشاره» علاقه‎مند شدی؟ آیا کسی در اطراف تو ناشنواست؟

در میان اطرافیان ناشنوا نداریم اما از دوران دبیرستان، مثل یادگیریِ هر زبان دیگری، عاشق زبان اشاره بودم. منتها این علاقه را خیلی جدی نگرفتم تا این که بعد از مدتی دوباره به فکر افتادم و کمی جدی‌تر به دنبالش رفتم. متاسفانه هیچ راهی برای یادگیری این زبان پیدا نکردم تا این که پس از مدتی توانستم اکانت اینستاگرامی انجمن ناشنوایان ایران را پیدا کنم و با کلی استرس پیام بدهم که آیا یک فرد شنوا هم می‌تواند زبان اشاره بیاموزد؟ خوشبختانه ادامه مسیر راحت‎تر بود، زبان را یاد گرفتم و چون عاشق موسیقی هستم کارم را با ترجمه آهنگ‌ها شروع کردم. زبان اشاره هم مثل هر زبانِ دیگر دنیا، وسیله‌ای برای برقراری ارتباط با گروهی از مردم است و من هم به همین واسطه، دوستان ناشنوا و دوست‌داشتنی زیادی پیدا کردم که با تعجب شدید از این که منِ شنوا زبان اشاره بلدم، مشوق من برای ساخت فیلم‌های جدی‎تر با محوریت زبان اشاره شدند.

 

به نظر خودت، به چه دلیل آثارت در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت؟

اگر دقت کنید ما شنواها ساعت‎های زیادی از عمرمان را صرف گوش دادن به موزیک‌های باکلام و بی‌کلام می‌کنیم و از طریق این آثار هنریِ شنیداری، بسیاری احساسات شیرین و لطیف را تجربه و درک می‎کنیم. من تلاش کردم با ترجمه این ترانه‎ها به زبان اشاره، این حالِ خوب را به دوستان ناشنوایم منتقل کنم  و ظاهرا تا حد زیادی موفق بودم چرا که دوستان ناشنوایم از سراسر ایران به من پیام دادند و گفتند موفق شده‌اند از طریق اشارات من، با دنیای موسیقی ارتباط برقرار کنند و حس ترانه را متوجه شوند. حتی دوست ناشنوایی داشتم که می‌گفت ریتم و ضرب آهنگ را هم متوجه شده و معتقد بود این کار برای ما شبیه به معجزه است. سپس، سلبریتی‎ها و هنرمندان هم کارهای من را در صفحه‌شان قرار دادند و حتی آقای «رضا صادقی» برای ترانه «نفس» از من خواستند با ایشان همکاری داشته باشم. همه این‌ها باعث شد توجه اهالی فضای مجازی به این حرکت جلب شود و پیام‌‎های زیادی از دوستان شنوا دریافت کردم که مشتاق یادگیری زبان اشاره شدند.

 

حالا که به بخشی از اهدافت رسیده‎ای و توجه عموم را به زبان‌اشاره جلب کردی، برنامه بعدی‌ات چیست؟

واقعا دلم می‎خواهد تا آن‎جا که در توانم است، دوستان شنوا را با زبان اشاره آشنا کنم و این زبان را گسترش دهم. حتی این آموزش و آگاهی را به سمت دانشگاه‌ها، مراکز درمانی، خدماتی، رفاهی،  ورزشی و هنری ببرم تا ناشنوایان هم مثل هر آدمِ عادی دیگر، بتوانند با عموم جامعه در ارتباط باشند و منزوی نشوند. دوستی دارم که پدر و مادرش ناشنوا هستند؛ به من پیام داده بود بعد از انتشار کارهای تو، دیگر خجالت نمی‌کشم در خیابان با زبان اشاره چیزی را برای مادرم توضیح دهم و این فقط بخش کوچکی از مشکلات ناشنوایان و اطرافیانشان است. علاقه دارم موزیک‎های بیشتری برای دوستان ناشنوا ترجمه کنم. همچنین یکی از تلاش‎هایم این است که  گروه‌ها و افراد موفق ناشنوا را معرفی کنم، چراکه آن ها، هم از نظر معنوی و هم مادی، نیاز به حمایت ما دارند. دلم می‌خواهد مردم سالم را با چالش‌های این قشر آشنا کنم.

 

در این مسیر چه خواسته‌ای از مردم داری؟

شاید برای مردم جامعه، کار من فقط یک تفریح جالب به حساب بیاید ولی حقیقت این است که ناشنوایی یک معلولیت پنهان است و متاسفانه شناخت زیادی از این چالش و شرایط زندگی مبتلایان به آن، وجود ندارد. من از خدا می‎خواهم توانی به من بدهد تا بتوانم با تلاش، روزی را ببینم که همه آدم‌های سالم، زبان اشاره را می‌فهمند و به وسیله آن، با ناشنوایان و مبتلایان به اختلالات گفتاری، حرف می‌زنند و این افراد، در همه موقعیت‌ها مثل فروشگاه، مدرسه و دانشگاه، از امکانات استاندارد برخوردارند.

 

قصه تاسیس اولین مدرسه ناشنوایان در ایران

«میرزا جبار عسگرزاده» معروف به «جبار باغچه‌بان» بنیان‌گذار نخستین مدرسه ناشنوایان در ایران بود. او در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۲۶۴ خورشیدی در «ایروان» به دنیا آمد. باغچه‌بان ابتدا کودکستان «باغچه‌اطفال» را در «تبریز» تاسیس کرد و به همین دلیل به «باغچه‌بان» شهرت یافت. حضور تعدادی کودک کر و لال در کودکستان باغچه‌اطفال او را به فکر تاسیس یک مدرسه مخصوص ناشنوایان‌انداخت. باغچه‌بان در زمانی اقدام به تاسیس مدرسه ناشنوایان کرد که مردم به سختی افراد ناشنوا را می‌پذیرفتند و حتی گاهی  بیماری آن‌ها را واگیردار می‌دانستند. بخش مهمی از مشکلات ناشنوایان نیز به این دلیل بود که به راحتی نمی‌توانستند با دیگران ارتباط برقرار کنند. مجموعه این شرایط آن‌ها را منزوی کرده‌بود و کمتر پیش می‌آمد که به دنبال هدف خاصی باشند. 

 

معرفی یک اپلیکیشن کاربردی

اَپ زبان‌اشاره

شاید پس از مطالعه مقدمه و مصاحبه پرونده امروز، شما هم به این فکر افتاده باشید که برای برقراری ارتباط با شهروندان و هم‌وطنانِ ناشنوا، زبان‌اشاره را فرا بگیرید. اپ زبان‌اشاره، برنامه‌ای است برای آموزش کلمات کاربردی روزمره به زبان اشاره. دانلود و نصب این برنامه با حجم ۸.۴ مگابایت، رایگان است. این اپ، کاری از گروه برنامه نویسی «سپنتا» است و هم اکنون بهترین برنامه‌اندرویدی برای یادگیری زبان اشاره است.

 

بد نیست در قدمِ اول، با هم، اعداد یک تا ۱۰ فارسی را به زبان اشاره یاد بگیریم.

منابع: مقاله گذری بر تاریخچه آموزش ناشنوایان نوشته امیرعباس ابراهیمی، مقاله تاریخچه جامعه ناشنوایان در ایران نوشته شیدا شهیدی، وبلاگ باغچه‌بان، سایت کانون ناشنوایان ایران، سایت الو دکتر، ویکی چه جور

مهین ساعدی

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

 

  • 20
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش