جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۰۷:۳۰ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۲۵۷۲
ستاره گرام

همنشینی ستاره‌های سینما و فوتبال در یک قاب

سودای شهرت و پول؟!

ارتباط فوتبال و سینما,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,بازیگران سینما و تلویزیون

فوتبالی‌های قدیمی تعریف می‌کنند که پرسپولیس در سال‌های قبل از انقلاب تک ستاره‌ای داشت به نام صفر ایرانپاک. بازیکنی که هنوز که هنوز است سلطان گل داربي نامیده می‌شود و روی هفت گلی که به تاج آن روز زده بود، هنوز گلزنی نیامده که این هفت گل را ارتقا دهد. روزی روزگاری همین بازیکن ظاهرا به خواست يكي از نشريات پرطرفدار و جنجالي دهه٥٠ برای چاپ روی جلد آن نشریه می‌نشیند کنار ستاره سینمای آن سال‌ها، شورانگیز طباطبایی، تا عکسی بگیرند از دو تک ستاره دو دنیای کاملا متفاوت فوتبال و سینما. عكسي که خیلی هم محبوب می‌شود. اما فردایش وقتی صفر پا به باشگاه مي‌گذارد؛ علی عبده مالک و رئیس و همه‌کاره پرسپولیس او را که مي‌بيند، میهمانش می‌کند به یک فحش چارواداري و يك سيلي محكم؛ كه این چه کاری بود که کردی و پرستیژ باشگاهت را زیر سوال بردی.

 

آن سوی داستان هم بوده. هنرپیشه جماعت، هنرمند جماعت، سینماگر جماعت که آن روزها فوتبالی‌ها را داخل آدم حساب نمی‌کردند که. سینما حتی آن سینمای آبگوشتی که امروزه فیلمفارسی خوانده می‌شود هر چه باشد برای خود موجودیت فرهنگی و هنری قایل بود و برای رهروانش فخر فرهیختگی. آنان را چه به فوتبالی جماعت؛ که تنها کاری که ازشان برمی‌آید توپ بازی است و دویدن دنبال توپ؟

 

بله برادر جان؛ چنین حکایاتی زیاد می‌گویند.

 

حکایت امروز

مرزی بین فوتبال و سینما بود؛ اما هر چه زمان گذشت و طرفین به کارکردهای‌شان اندیشیدند ترک خورد و کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شد. حالا شاید پنج قرن بعد از آن سیلی آبداری که صفرخان نوش جان کرد تا دیگر هوس نکند با ستاره‌ای عکس‌بازی راه اندازد؛ جماعت فوتبالی و سینمایی چنان جیک و پوک‌های آشکار و نهانی دارند و چنان جون در یک قالب شده‌اند که بیا و ببین. حالا دیگر در ضیافت فوتبالی‌ها اگر چشم بچرخانی فقط و فقط ستاره می‌بینی که نشسته و منتظر است فوتبال بازی پیدا شود و بچیندش. سینمایی‌ها هم در گعده‌هاشان حتما چند فوتبالیست را زینت‌المجلس دارند که به رفقا فخر بفروشند که بیا و ببین که فرهاد لنگی سوراخ کن را ما پیش خود داریم مثلا.

بله برادر جان؛ چنین حکایاتی زیاد داریم ما امروز. اصلا بگذریم از این‌که امروزه روز، هنرپیشه‌ای داریم که فوتبالیست بوده و دویده و عرق ریخته و گل زده تا بیاید و در تلویزیون بازی کند و بعد هم راه به سینما باز کند. اما فوتبالیستی که هنرپیشه بوده باشد؟ حاشا.

 

یک از‌هزار رو

داستان فوتبالیست‌ها و سینماچی‌ها‌ هزار روی دیگر هم دارد؛ که این روزها نهصد و نود و نه تای آن را در این فضای مجازی می‌بینیم. ماجرای دوستی است و عشق و در ادامه اگر خدا بخواهد ازدواج. فوتبال بازهای امروز که آن فوتبال بازهای نیم قرن پیش نیستند که اگر کسی ادعا می‌کرد ننه هشتاد ساله‌شان را از صد متری دیده لات بازی‌شان گل کند و دست به قمه و قداره ببرند. فوتبالیست‌های امروز همه عضله نیستند و از مخ‌شان هم کار می‌کشند و می‌دانند که حاصل ضرب شهرت و پول خودشان و طرف می‌تواند شهرت و پول‌شان را نه دو برابر که صد برابر کند.

 

چنین می‌شود که همه جا پر می‌شود از سینمایی‌ها و فوتبالیست‌هایی که در کنار هم جنجال می‌سازند و عکس و فیلم بار می‌گذارند و در آخر هم اگر کارشان به فرجام نرسید؛ راه حاشا باز است و ادعای پرونده‌سازی پاپاراتزی‌ها و البته برای کم‌روتری‌هاشان هم: عدم تفاهم.

 

نخستین‌ها

آن اول‌ها وقتی فوتبالیستی با هنرپیشه‌ای ازدواج می‌کرد؛ نه این‌که کار بدی کرده باشد؛ نه؛ اما نمی‌دانم به چه دلیل دوست نداشت این موضوع را در بوق و کرنا کند. ماجرای فقیهه سلطانی و جلال امیدیان را که یادتان نرفته؟ یک رابطه تروتمیز و زیبا؛ که یک هزارم روابط امروزی هم رویش مانور داده نشد؛ البته شاید چون نه فضای مجازی آن روز فضای مجازی امروز بود، نه فقیهه سلطانی ستاره‌ای چنان پررنگ و نه جلال امیدیان فوتبالیستی که بشود عکس یا تیتر یکش کرد. اما بی‌تردید افتخار نخستین بودن را در این عرصه باید به آن دو داد.

 

سکه‌هزار رو

این سکه‌هزار رو دارد و هر بار با یک رویش طرفیم. یک روی ارتباط فوتبالیست جماعت و سینمایی جماعت می‌شود رابطه قوچی تیم‌ملی با ساره بیات؛ که یعنی این فوتبالیست می‌رود با خواهر یک بازیگر ازدواج می‌کند و بعد می‌بینیم خودش و همسرش هم مثل یک بازیگر توی دید رسانه‌ها قرار می‌گیرند.

 

یک رویش می‌شود جار و جنجال و درگیری و دستگیری. از آن نوع که یکی دو‌سال پیش خواندیم درباره بازیکن معروف فوتبال (ش.ر) که به همراه بازیگر زن سینما به نام (ب.ب) در پارتی شبانه لواسان دستگیر شده بودند.

 

رابطه همکارانه یک مربی خوش‌مشرب با یک بازیگر خانم مشهور که فعالیت‌هایی آشکار و نهان در مناطق شمالی تهران دارند؛ روی دیگر این سکه است. رابطه همکارانه‌ای که درنهایت به این‌جا ختم شد که جناب مربی زن و فرزند را رها کرد به امان خدا؛ که سینما جذاب‌تر بود‍! رابطه عاشقانه تکذیب‌شده هم یک روی این سکه است. مثل رابطه و ازدواج قریب‌الوقوع علیرضا حقیقی و الناز شاکردوست؛ که هم تکذیب شد و هم منتشرکنندگان خبر، تهدید به شکایت شدند.

 

یک رو هم ماجراهای فوتبالیستی با یک خانم بازیگر که فوتبالیست صدای عشقش را با اسپیکر گوشی برای دوستان در رختکن تیم‌شان پخش می‌کرده و می‌خندیده و حالا گفته‌اند که خانم بازیگر گفته به هر قیمتی از او انتقام خواهد گرفت.

 

سعید و ترلان

داستان بازیگران و فوتبالیست‌ها در سال‌های اخیر فینال جنجالی کم نداشته است. فینالی که قطعا از بیشتر فیلم‌هایی که همان بازیگران بازی می‌کنند، دراماتیک‌تر و سوزناک‌تر بوده است؛ مثلا چه کسی می‌توانست فرجام رابطه سعید عزت‌اللهی و ترلان پروانه را حدس بزند که چنین سوزناک و ویرانگر به پایان خواهد رسید. وقتی سعید عزت‌اللهی در روزهای محبوبیت و بروبرویش زیر یکی از پست‌های ترلان پروانه جوان کامنتی گذاشت؛ شاید خودش هم فکرش را نمی‌کرد که این کامنت تا این حد جنجالی خواهد شد. آن کامنت اما کار خودش را کرد و باعث شد گمان رود رابطه عاطفی بین این دو برقرار شده است.

 

درواقع ماجرا از جایی شروع شد که سعید عزت‌اللهی در یکی از پست‌هاي ترلان پروانه در صفحه شخصی‌اش کامنتی با عنوان «فوق‌العاده بود بهترینم» قرار داد و ترلان پروانه او را منشن کرد و نوشت: مرسی عزیزم. اما عزت‌اللهی که این داستان را کلید زده بود، خود خیلی زودتر پشیمان شد و اعتراضش را علنی کرد. این فوتبالیست که آن روزها در معرض حواشی گوناگونی «از داستان عکاس باشگاه روستوف بگیرید تا شایعه ارتباط او با یکی از بازیگران سینما» بود؛ به سرعت رابطه‌اش با ترلان پروانه را تکذیب کرد و حرف‌هایی زد که ظاهرا باید خیلی به ترلان پروانه برخورده باشد، چرا که ترلان پروانه در جواب فقط به یک پست کوتاه که قطعه شعری بود اکتفا کرده بود.

 

دوباره ترلان

جنجال ترلان پروانه و فرشاد احمدزاده دیگر اتفاقی بود که در این چند وقت پیش آمده است؛ آن هم درست چند روز بعد از این‌که خبر ازدواج فرشاد رسانه‌ای شد. ماجرا چنان همه‌گیر شد که خیلی‌ها را به این فکر انداخت که شاید این دو با هم ازدواج کرده‌اند. اما این‌بار ترلان دیگر اشتباه نکرد و در واکنش به این فضا کامنت‌های اینستاگرامش را بست. این ماجرا فعلا به جایی نرسیده است.

 

ماجرای مهدی و سحر

اما داستان مهدی طارمی و سحر قریشی همچون داستان لیلی و مجنون همه‌گیر شد. داستان از آن‌جا آغاز شد که یکی از دوستان سحر قریشی که به بهانه دیدن بازی پرسپولیس در برابر الهلال به امارات سفر کرده بود؛ به بهانه تولد سحر قریشی پستی گذاشت که این پست توسط مهدی طارمی لایک شد! این موضوع شایعاتی را که در این مورد وجود داشت، شدت بخشید و وقتی چندی بعد ویدیویی نیز از این دو چهره پخش شد؛ سیلی بود که دیگر نمی‌شد جلویش را گرفت.

 

حالا دیگر می‌شود گفت انتشار فیلم کوتاهی که از بازارهای ساحلی قطر گرفته شده بود و به آنها منتسب شد، زندگی این دو سوپراستار را وارد ابعاد جدیدی کرده است. این قبل از هر چیز تأییدکننده خبری می‌تواند باشد که چند ماهی بود سر زبان‌ها بود و حتی روزنامه خبر ورزشی نوشته بود که «طارمی از مسئولان باشگاهش خواسته برای یکی از بازیگران زن سینمای ایران که او را نامزدش معرفی کرده، ویزای اقامت در قطر بگیرند». آن زمان گفته شد چنین چیزی صحت ندارد و رابطه این دو ستاره اصلا جدی نبوده و با انتقال ستاره فوتبال به قطر، ارتباط آنها قطع شده است. حالا به نظر می‌رسد این ماجرا از همان ابتدا هم جدی بوده و باید ترانه مبارک بادا را به‌زودی برای این دو ستاره بخوانیم.

 

دوستانه

داستان ارتباط فوتبال و سینما البته همه‌اش هم به رابطه عاطفی و ازدواج ربط ندارد؛ مثلا سردار آزمون عموما با هنرمندان هم‌سن و‌ سال خود مطالبی را در اینستاگرام رد و بدل می‌کند و با امیر جعفری، هستی مهدوی، محسن تنابنده، احمد مهران‌فر، ریما رامین‌فر و ... عکس‌های پرشماری را منتشر کرده است یا اشکان دژاگه که عمدتا با خوانندگان ایرانی خارج از کشور ارتباط دارد و در اینستاگرام تصاویر خود را با آنها تبادل می‌کند. کسانی مانند یاس یا امیرحسین مقصودلو (تتلو) ...

 

پولاد امین

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش