جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۲۰:۲۶ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۱۰۱۸۱۰
فستیوال ها و جشنواره های هنری

آشوب در جشنواره

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره,جشنواره فیلم فجر
بعد از اعلام اسامی نامزدهای بخش سودای سیمرغ بازیگران، هنرمندان عرصه سینما و همچنین منتقدان سینما به این انتخاب ها واکنش نشان دادند. در ادامه بخشی از این واکنش ها را می خوانید.

به گزارش قانون، جشنواره سی و پنجم هم با اعلام اسامی نامزدهای بخش سودای سیمرغ کم کم به آخرای کار خودش نزدیک می شود؛ اما حواشی آن همچنان ادامه دارد. بعد از اعلام اسامی نامزدهای بخش سودای سیمرغ بازیگران، هنرمندان عرصه سینما و همچنین منتقدان سینما به این انتخاب ها واکنش نشان دادند. در ادامه بخشی از این واکنش ها را می خوانید.

 

محمدرضا مقدسیان منتقد سینما: قصه سلیقه نیست، قصه ناصافی ست

«با صد من تلقین و خود نفهم پنداری هم نمی توانم ماجرای داوری جشنواره فیلم فجر را هضم کنم، جذبش بماند برای بعد. گویی داوران از دنیای موازی با ما در حال فیلم دیدن هستند. قصه سلیقه نیست، قصه ناصافی ست.

مگر میشود «خفه گی»، «رگ خواب» و «ماجرای نیمروز» را ندید و اثر به شدت متوسطی مثل «تابستان داغ» را در ١٣ رشته، آن هم در رشته هایی که نقطه ضعف فیلم است، آن را برتر دید.»

 

باران کوثری: کف کرده ام!

«همیشه گفته ام که در جشنواره هایى که هیئت داورى، داورى مى کند منتظر هَر نتیجه اى باید بود چون بحث سلیقه است. هنوز هم، با نبودن یکى از فیلم هاى محبوب کارنامه ام (سدمعبر) در فهرست خیلى از رشته ها، همچنان به این حرفم معتقدم، اما از نبودن حامد در نامزدهاى بازیگر مرد کف کرده ام  . من امسال فیلم زیاد ندیده ام اما مطمئنم حامد لااقل به لحاظ تکنیک و ایفاى نقش متفاوت از خیلى ها بهتر بود. متعجبم! و غمگین !خیلى زیاد ! کارگردانى محسن و فیلمبردارى مرتضى و گریم محمود بماند …

 

اما خوشحالم که حتى در این داورى که انقددددر با سلیقه من متفاوت است ، دشوارى تولید فیلمى دیده شده که به ظاهر ساده است : فِرارى. جهانگیر کوثرى تهیه کننده خصوصى است، به معناى کلمه ( بدون رانت و وام و نام حذف شده نهاد و سازمان). خودش هست و خودش، و همه اعتقادش به سینمایى که کمتر تهیه کننده اى ، تولیدش را ریسک مى کند .

 

من ، منِ بازیگر ، منِ بارانِ بابا ، دستش را مى بوسم و به جسارتش افتخار مى کنم.

 

تبریک پدر»

 

محمدحسین مهدویان: سیمرغ کیلویی چند

«سلام.خدا رحمت کنه جلال آل احمد رو. به خواهر زاده‌اش آقای حسین دانائی که ظاهرن خیلی دوست داشته مقاله‌ای چیزی توی مجله‌ای چاپ کنه گفته بود: حرف‌ات اگه حرف باشه روی دیوار طویله اورازان هم که بنویسی فرداش تا ته بندرعباس می‌ره و همه می‌شنون و روشون اثر هم می‌ذاره. اگر هم حرف نباشه، سیمین توی مجله فردوسی هم که چاپ کنه، مردم خیلی که به سرت منت بذارن توش سبزی پاک می‌کنن.

 

دوستان عزیزم هادی بهروز (مدیر فیلم‌برداری)، سجاد پهلوان‌زاده (تدوین‌گر)، ابراهیم امینی(نویسنده)، محسن دارسنج (طراح گریم)، حبیب خزایی‌فر (آهنگ‌ساز)، احمد مهران‌فر (بازیگر)، مهرشاد ملکوتی (صداگذار) و هادی ساعدمحکم (صدابردار)، زحمات شما رو اصحاب رسانه، منتقدان، هنرمندان و مهم‌تر از همه مردم عزیز و عاشقان سینما دیدند. سیمرغ کیلویی چند. همه جا حرف شماست. برید خدا رو شکر کنید که حرف شما از روی دیوار این طویله رفت تا همون‌جایی که باید بره‌.»

 

محسن قرايى : همه چيز برايم آكنده از شك است

به دنبال راهي هستم تا كانديد نشدنِ حامد بهداد براي بازي در فيلمم را باور كنم. هيچ راهي مرا به مقصد نمي رساند. بازي در نقشي پيچيده كه تمامِ زوايايِ پيدا و پنهانِ فيلمنامه در آن نهفته است

 

.

فيلمنامه اي كه ظاهرن آنرا دوست داشته ايد و كانديدش كرديد.آيا لحظه اي در اين فيلمنامه كه دوستش داشتيد وجود دارد كه بازيگر از عهده اش بر نيامده باشد. آيا شباهتي بينِ اين شخصيت و بازي هاي پيشينِ بازيگرش ميبينيد؟ تأليف چيست؟ اين بازي برايِ من و بسياري كه فيلم را ديده اند دستاورد است.همه چيز برايم آكنده از شك است. چرا حامد را كانديد نكرده ايد؟!! با وجود هر شكل دشمني هم باز حامد را بايد كانديد مي كرديد، كسي ناراحت مي شد؟ به جايِ خاصي بر مي خورد؟باران كوثري و محسن كيايي (بازي)، مرتضي هدايي (مدير فيلمبرداري)، محمود دهقاني (چهره پردازي)، حجت اشتري و نگار نعمتي (صحنه و لباس)، سعيد بجنوردي و حسين ابوالصدق (صدا)، رضا مرتضوي (موسيقي) و بهمن كاميار (فيلم) شما همگي در فهرست كانديدهاي من هستيد، بدونِ تعصب و با افتخار

 

محسن جعفری راد: کوررنگی

«قابل پیش بینی بود. داوران محافظه کار و منفعل، انتخاب های محافظه کارانه و منفعل و غیر معتبر خواهند کرد. هر بار معمولا چند اسم عجیب جلوه می کند ، در میان کاندیداها.این بار اما اسامی عجیب به بیشتر از حد معمول رسیده.به این موارد نگاه کنید: پوران درخشنده برای تله فیلم دم دستی زیر سقف دودی،حمید فرخ نژاد برای بازی تکراری اش در خوب،بد،جلف،علی مصفا برای حضور فیزیکی صرفش در تابستان داغ، هدیه تهرانی برای ادای ضعیف لهجه شمالی و بازی غیر ملموسش در اسرافیل و … کاندید می شوند و در طرف دیگر، مهندسی جزییات حمید نعمت الله در ساخت و پرداخت رگ خواب، کارگردانی جاه طلبانه کاظم مولایی در کوپال، فیلمبرداری پرکنتراست و در خدمت تم مسعود سلامی در خفگی، تجربه گرایی تحسین برانگیز فریدون جیرانی در خلق خفگی و … دیده نشده و از همه عجیب تر اینکه فیلم خفگی که از لحاظ ساختاری جزو بهترین فیلمهای جشنواره بود، به طور کامل دیده نشد. اشکال از سلیقه های داوران است که سعی کرده هر فیلم جسورانه ای مثل رگ خواب و خفگی را کنار بگذارد؟! فیلم معمولی تابستان داغ چطور رکورددار جایزه می شود و رگ خواب که بیشترین ستاره را از منتقدان و مخاطبان خاص جشنواره دریافت کرده، صرفا در یکی دو رشته غیر اصلی!؟

 

حاصل این انتخاب ها پرپیداست. فیلم متکی به قواعد ژانر نسازید؛ خفگی،ایتالیا ایتالیا و … فیلم غیر تکراری نسازید و تکرار در حد کپی دسته چندم ابد و یک روز و جدایی نادر از سیمین نه تنها ایرادی ندارد بلکه جایزه هم دارد! ملودرام آبکی بسازید و مدام شعار دهید و حرف های دمده بزنید مثل زیر سقف دودی تا با تحسین همه جانبه رو به رو شوید و از همه مهمتر سراغ مهندسی جزییات نروید چون داوران با کور رنگی فقط قرار است کلی گویی ها و کلیشه ها را تحسین کنند. از همه عجیب تر برای فیلمبرداری فیلمتان مثل سوفی و دیوانه، از تمام زوایای ممکن فیلمبرداری کنید و هیچ ضرورت و کارکرد معنایی و زیبایی شناختی نداشته باشید اما کاندید سیمرغ فیلمبرداری می شوید.

 

قبل از هیات داوران به هیات انتخاب باید انتقاد وارد کرد. اغلب فیلمهای جشنواره تله فیلم بودند؛ دعوتنامه،زیر سقف دودی،آزاد به قید شرط و فیلمفارسی هم زیاد داشتیم از جمله انزوا و … خب داوران چه کار کنند؟! خب همین ها را انتخاب خواهند کرد و البته سلیقه دبیر جشنواره و وزارت ارشاد و مدیران نهادهای بالادستی و بغل دستی هم لحاظ شود. کلا حال همه ما خوب است.مدیونید اگر باور نکنید!»

 

میثم محمدی: اشتباهات داوری جزئی از سینما نیست!

«عدد ٣۵ برای ما در جشنواره به تاریخ پیوست و آن را از ذهن پاک خواهیم کرد. ترجیح می‌دهم در همان دوره ٣۴ باقی بمانم و این دوره را در آرشیو کابوس سینما ثبت کنم، چرا که از همان انتخاب‌ها مشخص بود که چه رویداد شگفت انگیزی در پیش داریم و حدسمان به یقین تبدیل شد و روز به روز از لابلای آثاری که بسیاری از آنها فقط تصاویر متحرک کنار هم چیده شده‌ای بودند، به این فکر کردیم که آیا بضاعت سینمای ایران همین است؟!

 

کاندید شدن یک فیلم در ۱۳بخش که بیشترین انتقادها را در روزهای ابتدایی در برج میلاد متوجه خود کرده بود را چطور باید هضم کرد؟! ای کاش سینما هم مانند فوتبال بود تا اشتباهات داوری را جزئی از سینما بدانیم. اما در سینما اشتباه داوری را نمی‌توان مانند فوتبال تلقی کرد، چون برخلاف داوری فوتبال که در لحظه است و ضریب خطا را برای داور بالا می برد، در سینما نتایج براساس سواد و متر و معیار مشخص و موجود در هنر هفتم و البته کمی هم سلیقه و در یک مدت زمان مشخص برای داوران حاصل می‌شود. تبدیل کردن عدد ۱۳ به یک عدد درخشان برای اثری که حداقل کاندیداتوری هم برای آن تصور نمیشد و ندیدن کارگردانی حمیدنعمت‌الله در «رگ خواب»، بی توجهی به فیلمبرداری مسعود سلامی در «خفگی» و ندیدن کار فرشاد محمدی در «قاتل اهلی»، چشم پوشیدن از بازی حامد بهداد در «سدمعبر» و بازی بهرام افشاری در «کارگر ساده نیازمندیم»، فقط بخشی از گل به خودی‌های گل‌درشت داوران بود. این دوره از جشنواره خیلی شبیه به شهرآوردهای مساله‌دار پایتخت بود. شاید بین نیمه کسی وارد رختکن داوران شده و خواسته که بازی را مساوی هم نه، بلکه با یک نتیجه بد واگذار کنند!

 

ای کاش سینما هم مانند فوتبال بود و می‌شد داغ داغ فیلمها را در یک برنامه و در حضور دیگر کارشناسان بررسی کرد، شاید آنوقت به این نتیجه می‌رسیدیم که مانند شهرآورد قرمز و آبی در سالهای نه چندان دور، داور از خارج می‌آوردیم تا خیالمان راحت باشد که فارغ از اینکه سواد آنها از داوران ما بیشتر است، کسی نفوذ نمی‌کند و فشار نمی‌آورد تا یک فیلم کم قابلیت تبدیل به یک شگفتی دوست نداشتنی شود و این حجم و چگالی از نارضایتی را در سالن برج میلاد و در میان مخاطبان حرفه‌ای سینما بوجود آورد. شک ندارم که سیمرغ امسال هم پس از دیدن بسیاری از اسامی در فهرست کاندیداها حال خوشی ندارد و با دیدن بسیاری از کاندیداهایی که قرار است در روز اختتامیه روی شانه‌های آنها بنشیند، بال و پرش ریخته است! حالا با این شرایط بیشتر باید تامل و تحمل کرد و در آینده فیلمهایی را که پشت در ماندند به تماشا نشست، هر چند که باز هم تاکید می‌کنم که دوره ۳۵ جشنواره را باید از ذهن‌ها پاک کرد.»

 

در ادامه واكنش ها و اعتراضات، انجمن طراحان، مدیران و دستیاران جلوه های ویژه میدانی سینمای ایران هم نسبت به نامزد شدن ارشا اقدسی در بخش بهترین جلوه های ویژه میدانی واکنش نشان داد و در نامه ای نوشت كه او یک بدلکار است. متن اين نلامه به شرح زير است :« اخیراً در اعلام اسامی کاندیداهای بخش جلوه های ویژه میدانی سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر از آقای ارشا اقدسی به عنوان کاندید برای فیلم های «سارا و آیدا» و «یک روز بخصوص» نام برده شده است!

 

این در صورتی است که ایشان از همکاران بدلکار هستند و فعالیت حرفه ای ایشان هیچ سنخیتی با انجمن جلوه های ویژه میدانی ندارد و چندی پیش در برنامه «هفت» مدعی شدند جلوه های ویژه میدانی بیست سال عقب تر از سینمای دنیاست! و امروز شاهد این هستیم که نام ایشان در حوزه جلوه های ویژه میدانی آمده است که این اتفاق از بعد از حضور ایشان در برنامه «هفت» ظهور کرده است.

 

همه این موارد در صورتی است که ایشان شخصا به تهیه کننده محترم گفته اند که نامشان به عنوان مسئول جلوه های ویژه در تیتراژ درج گردد! درضمن به گفته آقای آرش آقابیگ، مدیر جلوه های ویژه «یک روز بخصوص» ایشان بوده و آقای اقدسی در فیلم «سارا و آیدا» فقط یک گلدان شکسته و صحنه تصادف نیز جلوه های بصری است.

 

لذا به منظور دفاع از حقوق به حق سایر همکاران در انجمن جلوه های ویژه میدانی از تهیه کننده محترم آثار فوق الذکر انتظار می رود نسبت به اصلاح این اشتباه اقدام سریع صورت پذیرد و به دبیر محترم جشنواره جهت اصلاح رسما اعلام شود.

 

با تشکر انجمن طراحان، مدیران و دستیاران جلوه های ویژه میدانی سینمای ایران»

 

 

 

 

 

  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش