جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۴۱ - ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۷۷۴۱
فستیوال ها و جشنواره های هنری

فیلم‌های خانوادگی «هیروکازو کورئیدا» برنده نخل طلای کن ۲۰۱۸ بررسی شد؛

داستان‌ دردآور ژاپنی علیه معمای جدید فرهادی

جایزه نخل طلا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره

هفتاد و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم کن با اعطای جایزه نخل طلا به فیلم ژاپنی «دزدان فروشگاه» به کارگردانی «هیروکازو کورئیدا» به کار خود پایان داد و جعفر پناهی نیز برای فیلم «سه رخ» برنده جایزه بهترین فیلمنامه به صورت مشترک با «آلیس رورواچر» ایتالیایی برای فیلم «لازاروی خوشحال» شد. این جشنواره برای سینماگران ایران بسیار مهم بود زیرا تعداد فراوانی از ایرانی‌ها در بزرگ‌ترین جشن «سینمای متفاوت» حاضر بودند. سینمای ژاپن همیشه برای فیلم‌دوستان سینه چاک جهان و حتی ایران محلی برای اندیشه و لذت بوده است.

 

 

ارمغان این کشور شرق آسیایی فیلم‌های ماندگار و کلیدی در تاریخ سینماست که می‌توان به‌ آثاری مانند «راشومون» (۱۹۵۰) به کارگردانی «آکیرا کوروساوا»، «داستان توکیو» (۱۹۵۳) ساخته «یاسوجیرو ازو»، «هفت سامورایی» (۱۹۵۴) به کارگردانی «آکیرا کوروساوا» (۱۹۵۴)، «هاراکیری» (۱۹۶۲) ساخته «ماساکی کوبایاشی»، «کوایدان» (۱۹۶۴) به کارگردانی «ماساکی کوبایاشی»، «زن در ریگ روان» (۱۹۶۴) اثر «هیروشی تشیگاهارا»، «۱۳ آدم‌کش» (۲۰۱۰) به کارگردانی «تاکاشی میکه»، «اوگتسو مونوگاتاری» (۱۹۵۳) ساخته «کنجی میزوگوچی» و انیمه

 

«شهر اشباح» (۲۰۰۱) اثر «هایائو میازاکی» اشاره کرد. امروز سینمای ژاپن، دوباره کیفیت و قدرت خودش را به سینمای جهان ثابت کرد. آن‌ها نخل طلای کن را که معتبرترین جایزه سینمای متفاوت و هنری است را به خانه بردند. منتقدان نظرهای مثبتی هم برای فیلم ژاپنی «دزدان فروشگاه» نوشتند. ولی داستان فیلم «همه می‌دانند» اصغر فرهادی برای ما ایرانی‌ها خیلی تلخ تمام شد. 

 

فرهادی ناکام بزرگ جشنواره کن

اصغر فرهادی با فیلم «همه می‌دانند» مهمترین ناکام جشنواره کن است. او که سنت جشنواره را با حضور توامان به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره و رقابت بخش اصلی شکسته بود، امید فراوانی برای دریافت حداقل یک جایزه داشت. اما فیلم فرهادی که نماینده کشور اسپانیا بود هیچ جایزه‌ای دریافت نکرد و امتیاز او از سوی منتقدهای سینمایی به عدد ۲ هم نرسید. فیلم‌های آسیایی در این دوره درخشان عمل کردند و موفق‌ترین قاره با دریافت چهار جایزه اصلی شدند. فیلم پناهی هم به صورت زیرزمینی تولید شده است و نماینده اصلی سینمای ایران در جشنواره نبود.

 

سال‌ها بود که فرهادی در هر جشنواره‌ای شرکت می‌کرد با دستان پر به خانه باز‌می‌گشت. به نظر می‌رسد برنده جایزه فیلمنامه‌نویسی کن و دو تندیس اسکار دیگر برای فیلم‌دوستان تبدیل به یک کارگردان تکراری شده است. داستان‌ دردآور ژاپنی «هیروکازو کورئیدا» فرهادی را شکست داد. سینمای ژاپن و سینمای ایران در اغلب جشنواره‌های مهم در رقابت با یکدیگر هستند. البته سینمای ژاپن در چندین دهه گذشته افت شدیدی کرده بود. آن‌ها با حضور فیلم‌های قدرتمند «وانگ کار وای»، کارگردان هنگ‌کنگی و «ژانگ ییمو» کارگردان چینی و «کیم کی- دوک»، کارگردان کره‌ای قدرت خود را در شرق آسیا هم از دست داده بودند. اما سینمای ایران با حضور اصغر فرهادی و زنده‌یاد عباس کیارستمی در تمام جشنواره‌ها درخشش خیره‌کننده‌ای داشت. 

 

از «رقص در غبار» تا «همه می‌دانند»

اولین فیلم بلند سینمایی فرهادی اثری به نام «رقص در غبار» (۱۳۸۱) بود. فرهادی این فیلم را در همکاری با محمدرضا فاضلی و علیرضا بذرافشان نوشت و خودش آن را جلوی دوربین برد. در همان زمان توانست در چندین جشنواره مانند «آسیا پاسیفیک» و حتی جشن خانه سینما موفق عمل کند. بنابراین سکوی فرهادی از فیلم اولش رقم خورد. اما مهمترین حضور او در سینمای ایران با فیلم «چهارشنبه‌سوری» (۱۳۸۴) رقم خورد. این فیلم سیمرغ بلورین برترین کارگردانی را در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر به دست آورد.

 

فرهادی این فیلم را هم با مانی حقیقی نوشت که آن روزها دنبال کارگردانی سینما نبود. فیلم «درباره الی» (۱۳۸۷) هم شروع درخشش در جشنواره‌های بزرگ اروپایی برای فرهادی بود. این فیلم خرس نقره‌ای جشنواره برلین را در سال ۲۰۰۹ به دست آورد. این فیلم نمونه‌ای از سینمای ملودرام با کارگردانی واقع‌گرای پیچیده را دنبال می‌کرد که باعث شکل‌گیری فیلم‌هایی تقلیدی در سینمای ایران شد.

 

فرهادی حالا دیگر به صورت مستقل فیلم‌هایش را می‌نویسد. اما اوج موفقیت‌های فرهادی با فیلم «جدایی نادر از سیمین» (۱۳۸۹) رقم خورد. این فیلم برنده اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان سال ۲۰۱۲ شد. مهمترین جایزه سینمای ایران پس از نخل طلای عباس کیارستمی اتفاق افتاد. فرهادی بار دیگر با فیلم «گذشته» (۲۰۱۳) و «فروشنده» (۱۳۹۴) موفق عمل کرد و به ترتیب در کن و اسکار باز هم برنده جایزه‌ شد. «فروشنده» باز هم تندیس طلایی اسکار را گرفت. با این تفاسیر فیلم «همه می‌دانند» فرهادی ضعیف‌ترین اثر او در ۱۵ سال گذشته است.

 

بازگشت سامورایی‌ها

«دیوید الریچ»، منتقد «ایندی وایر» درباره فیلم «دزدان فروشگاه» می‌نویسد: «درام نویسنده و کارگردان ژاپنی عمیقا درباره نیروهایی است که یک خانواده را حفظ (یا فروپاشیده) می‌کنند. [...] «هیروکازو کورئیدا» در ژانر و سبک خود به اوج رسیده و دیگر یکی از قدرتمند‌ترین کارگردان‌های سینما در ۲۵ سال گذشته شده است.

 

اضطراب‌ها و درد و دل‌های والدین در فیلم‌های این فیلم‌ساز ژاپنی مردم را به این فکر می‌اندازد که او میراث‌دار «یاساجیرو ازو» است. 

 

«رابین کالینز» از نشریه «تلگراف» نیز درباره فیلم «هیروکازو کورئیدا» نوشته است: «فیلم‌ساز ژاپنی به این پرسش اساسی بازگشته است که بقا و پیوستگی خانواده‌ها بسیار مهم است. به نظرم این مضمون‌ها‌ یکی از چرخش‌های هیجان‌انگیز غیرمنتظره در سینما است. «مگی لی» نیز از سایت «ورایتی» تاکید بسیار زیادی بر کیفیت بالای فیلم‌برداری «کوندو ریوتو» در فیلم «دزدان فروشگاه» می‌کند و درباره فیلم می‌نویسد: «تدوین خود «کورئیدا» بی‌نظیر است و احترام زیادی برای او قائل هستم. فیلم را نسبت به فیلم‌های گذشته‌اش سرزنده‌تر، بشاش‌تر و آراسته‌تر کرده است.» 

 

ترحم و تلخی فیلم‌های «هیروکازو کورئیدا» 

در ادامه، به مناسبت برنده شدن فیلم ژاپنی «دزدان فروشگاه» ترجمه بخشی از گفت‌وگوی «پیتر بردشاو» منتقد صاحب‌سبک روزنامه «گاردین» با «هیروکازو کورئیدا» را می‌خوانید.

 

«هیروکازو کورئیدا» را در سایه لذت‌بخش باغ در جشنواره کن ملاقات کردم که کنار مترجمش نشسته بود. مترجمی که جریان پرسش و پاسخ را هدایت می‌کند و فضایی به شدت احترام‌انگیز حاکم است که اصلا بد نیست. زمانی او را ملاقات کردم که آخرین فیلمش،‌ «خواهر کوچک ما» (۲۰۱۵) را در جشنواره کن نمایش داده بود. یک درام شیرین و ظریف بود که از روی اثر «خاطرات روزانه یومی‌ماچی» کار «آکیما یوشیدا» ساخته شده بود. داستانی درباره سه خواهر بالغ که پس از جدایی والدین‌شان در خانه مادربزرگ‌شان زندگی می‌کنند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند پس از مرگ پدرشان مسئولیت خواهر ۱۳ ساله‌شان را بر عهده بگیرند.

 

شاهد «درام خانوادگی» دردناک و صمیمی هستیم که به نظر می‌رسد «کورئیدا» در آن متخصص است. به عنوان مثال فیلمی که درباره عوض کردن بچه‌است، «مثل پدر، مثل پسر» (۲۰۱۳)، با «آرزوی من» (۲۰۱۱) که در آن زندگی برادر و خواهری پس از جدایی پدر و مادرشان را می‌بینیم. در فیلم «قدم زدن همیشگی» (۲۰۰۸) خانواده‌ای که پسرشان شده و او را از دست داده‌اند جان پسر دیگری را از غرق شدن نجات می‌دهند. و راستی، فیلم «هیچکس نمی‌داند» (۲۰۰۴) که در آن بچه ۱۲ ساله‌ای وقتی که مادرش از خانه بیرون می‌رود به دنبال خواهر یا برادرش می‌گردد. ترحم و تلخی، فیلم‌های «هیروکازو کورئیدا» را هدایت می‌کنند. 

 

همین باعث شده که فیلم‌های او را با آثار استاد بزرگ «یاساجیرو ازو» مقایسه کنند. از زمانی که فیلم عجیب، غریب، دوست‌داشتنی و کالت «پس از زندگی» (۱۹۹۸) «کورئیدا» را دیدم عاشق سینمایش شدم. مکان رویایی که در آن شادترین خاطرات‌مان را می‌توانیم انتخاب کنیم، آن‌قدر هم در آن‌جا زندگی می‌کنیم تا اینکه بمیریم. 

 

عاشق داستان‌های دردآور خانوادگی هستم

درباره اهمیت عدم حضور در خانواده‌ها و شکاف‌های دردآور از «هیروکازو کورئیدا» پرسیدم. او هم گفت: «عاشق ساختن داستان درباره همین موضوع هستم. خیلی مهم است که داستانی درباره خانواده و اعضای گم‌شده آن را روایت کنم که اعضای دیگر خانواده باقی مانده‌اند و تلاش می‌کنند نقش پدر و مادر را ایفا کنند. اعضای باقی‌مانده می‌خواهند پیوستگی خانواده را حفظ کنند. این نوع از داستان‌ها را دوست دارم. چنین موضوعاتی خیلی مرا تحت تاثیر قرار می‌دهد.» 

 

«کورئیدا» ادامه می‌دهد که ساخت و احساس شکاف در خانواده‌ها چیزی است که خانواده‌ها درباره آن هستند: «من پدرم را ۱۵ سال پیش از دست دادم. مادرم را هم از دست دادم. حالا یک دختر دارم. من می‌خواهم یک پدر باشم. با توجه به این مسائل دریافتم که همیشه می‌خواستم یک پدر باشم. ما همیشه سعی می‌کنیم چیزی در میان خانواده باشیم. همیشه چیزی غایب می‌شود و تلاش داریم تا بر آن فائق آییم. این داستان از نسل گذشته تا نسل آینده ادامه دارد.»

 

از خانواده و خواهر یا برادر «کورئیدا» پرسیدم. دو خواهر بزرگ‌تر او در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در توکیو بزرگ شدند. آیا پدر و مادر «کورئیدا» سینما را دوست داشتند؟ چشم‌های او ناگهان برق می‌زندد. می‌گوید: «مادرم عاشق فیلم‌ها بود. او «اینگرید برگمن»، «جون فونتین» و «ویوین لی» را دوست داشت. ما با همدیگر نمی‌توانستم به سینما برویم. ولی او همیشه فیلم‌ها را در تلویزیون تماشا می‌کرد. او تمام کارها و بحث‌های خانوادگی را برای دیدن فیلم‌ها متوقف می‌کرد. با هم می‌نشستیم و فیلم می‌دیدم. اینجوری شد که من هم عاشق فیلم شدم، دقیقا مثل او.» 

 

فیلم‌هایم شبیه به کارهای «یاساجیرو ازو» نیست

از واکنش «کورئیدا» در رابطه با مقایسه‌اش با «یاساجیرو ازو» پرسیدم. او گفت: «این مقایسه را البته به عنوان یک تمجید در نظر می‌گیرم. تلاش دارم از این بابت تشکر کنم. ولی فیلم‌های من بیشتر شبیه کارهای «میکیو ناروسه» ژاپنی و «کن لوچ» انگلیسی هستند.» 

 

دیگر نمی‌توانستم درباره فیلم «پس از زندگی» سوالی نپرسم. اینکه چطور سردرگم در حافظه و فکر و خیالاتم شدم و تلاش کردم تا از آن فیلم بهشتی واژه‌ای ابدی برای آن صرف کنم. «کورئیدا» سرش را تکان داد و خنید و گفت: «اگر نمی‌توانید انتخاب کنید یعنی اینکه زنده هستید. هر زمان که انتخاب کردید یعنی مرده‌اید.»

 

سیدحسین رسولی

 

 

 

ebtekarnews.com
  • 12
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش