جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۴۶ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۱۰۱۵۷۶
فیلم و سینمای ایران

کارگردان «انزوا»: عاشق مسعود کیمیایی هستم/قیصر قهرمان دهه ۶۰ بود! 

عباس‌میرزایی می‌گوید: اگر در دهه ۶۰ جوان‌های مملکت می‌روند از خاک این کشور دفاع می‌کنند و شهید می‌شوند حتما مادران و پدرانی داشته‌اند که قیصر را دیده‌اند.

مرتضی‌علی عباس‌میرزایی که با اولین فیلم سینمایی بلند خود به نام «انزوا» در جشنواره فیلم فجر حضور دارد خود را متاثر از مسعود کیمیایی و دیگر بزرگان سینما می‌داند هرچند اولین تجربه فیلم بلند او تماشاگر را به یاد «قیصر» کیمیایی و سینمای او می‌اندازد و شاید به همین دلیل گفتگو بیشتر حول محور قیصر، قهرمان در سینمای ایران، امید در سینمای اجتماعی و... می‌چرخد.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,جشنواره فجر

 

کارگردان «انزوا»: عاشق مسعود کیمیایی هستم/قیصر قهرمان دهه ۶۰ بود!

مرتضی‌علی عباس‌میرزایی در رابطه با تاثیری که از مسعود کیمیایی گرفته است، گفت: تنها مسعود کیمیایی نبود. نمی‌توانی متولد دهه ۶۰ باشی، عاشق سینما باشی و خودت را از بزرگان سینمای ایران که با آنها بزرگ شده‌ای؛ جدا کنی. از بچگی محال است فیلم‌های بزرگان سینما را ندیده باشید؛ مثل علی حاتمی و مهرجویی و کیمیایی. من عاشق مسعود کیمیایی هستم و این را همه می‌دانند. حتی وقتی سر صحنه سکانسی از ورود پرویز به کترینگ علی زالی می‌گرفتیم که بچه‌ها صدای فیلم قیصر را درمی‌آوردند.

 

او با بیان اینکه «محال است در ایران فیلم بسازید و بگویید من تحت تاثیر بزرگان سینمای ایران نبودم» گفت: اتفاق عجیبی است اگر کسی این حرف را بزند یا تحت تاثیر فیلم‌سازان بزرگ جهان نباشد. بالاخره ما فیلم‌سازیم و باید فیلم ببینیم، باید بخوانیم و یاد بگیریم. این نظر شخصی من است شاید دوست دیگری بگوید من نه می‌خوانم نه می‌بینم و نه دوست دارم که یاد بگیرم. ولی من اینطوری فکر نمی‌کنم. فکر می‌کنم به همراه من یعنی بخشی از هویت من سینمای بزرگان ایران است. یکی‌اش آقا مسعود کیمیایی است که من خیلی دوستش دارم و این برای من خیلی ارزشمند است.

 

این فیلم‌ساز با اشاره به اینکه «من تاکنون دستیار هیچ کارگردانی نبوده‌ام» گفت: یادگیری من در فیلم‌ها و صحبت‌های این آدم‌ها بوده است. ازشان خیلی یاد گرفتم که یکی از آنها کیمیایی است. سینما یعنی کیمیایی یعنی علی حاتمی. نمی‌توانید راجع به سینمای ایران حرف بزنید ولی اسم این آدم‌ها را نیاورید.

 

قیصر قهرمان دهه ۶۰ بود/«اخلاق» قیصری ادامه دارد

عباس‌میرزایی در رابطه با اینکه آیا دوره پرداخت به موضوع «غیرت» به شکل قدیمی‌اش در سینما تمام نشده است؟ گفت: قدیمی‌ها می‌گفتند اگر دیدی کسی در چاه افتاده دستش را بگیر و بکش‌اش بیرون؛ به این حرکت می‌گویند جوانمردی. امروز می‌گویند اگر دیدی کسی در چاه افتاده از بغلش بگذر و برو چون تو را هم پایین می‌کشد؛ این یعنی ناجوانمردی.

 

او ادامه داد: راجع به مرد بودن، باغیرت بودن و جوانمردی، اصلا راجع به حوزه‌های اخلاق اگر از صفر آفرینش تا ته آن حرف بزنید درست است چون در تاریخ و زمان نمی‌گنجد. زمان چیزی است که ما ابداع کردیم و تعریفش می‌کنیم وگرنه تا مادامی که انسان وجود دارد مردانگی و غیرت و شرف و عزت وجود دارد. بیش از ۱۴۰۰ سال پیش امام حسین ما را شهید کردند نمی‌توانی بگویی وجود ندارد و عزت و شرفی که به خاطرش شهید شد؛ تمام شده است.

 

این فیلم‌ساز با بیان اینکه «قیصر یعنی قهرمان دهه ۶۰» گفت: قیصر فیلم مسعود کیمیایی یک مرد، یک جوانمرد، یک آدم باغیرت است که در آن عصر درخشیده است. امروز هم نیاز به قهرمان‌هایی داریم که مرد و باغیرت و باشرف باشند. قیصر برای عصر خودش است؛ جلوتر که می‌آییم خیلی چیزها به لحاظ تکنیکی در دنیا مدرن می‌شود اما اخلاق همان است که بود، نمی‌توانیم آن را حذف کنیم.

 

شهدا حتما پدر و مادرهایی داشتند که «قیصر» را دیده بودند

عباس‌میرزایی با اشاره به بستر اصلی فیلم «انزوا» گفت: اگر سراغ موضوع قضاوت می‌روم برای این است که نمی‌توانی بگویی من قضاوت نمی‌کنم. خیلی‌ها را دیدم که می‌گویند قضاوت نمی‌کنم؛ نه! این کم لطفی است.

 

کارگردان فیلم «انزوا» ادامه داد: مثلا زن بی‌سرپرست و بدسرپرست که در این فیلم از آن حرف می‌زنیم، برای تاریخ امروز ماست؟ همیشه بوده و شاید تبدیل به بحران بزرگتری هم شده باشد. وقتی با یک نگاه ناجوانمردانه راجع به یک زن قضاوت می‌کنید که سرنوشت دو بچه هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد، این دو آینده‌ی ایران هستند.

 

عباس‌میرزایی یادآور شد: اگر در دهه ۶۰ جوان‌های مملکت می‌روند از خاک این کشور دفاع می‌کنند و شهید می‌شوند حتما مادران و پدرانی داشته‌اند که قیصر را دیده‌اند؛ جوان‌هایی که رفته‌اند تا از ناموس و دین و مرزهایشان دفاع کنند. شاید بارها از خودمان پرسیده باشیم اگر امروز جنگ شود چه اتفاقی می‌افتد؟ به نظرمن هنوز قیصرها وجود دارند.

 

به قهرمان‌های سینما کم‌لطفی کردیم

کارگردان فیلم «انزوا» با اشاره به تاثیرگذاری سینما روی جامعه، گفت: در جامعه‌ای که کتاب‌خوانی‌اش دو دقیقه در سال است، تلگرام و دنیای مجازی و اینترنت تاثیرگذارتر است. چون در دنیای مدرن همه‌اش سرمان در تلگرام است و دوست داریم فیلم ببینیم تا کتاب بخوانیم.

 

عباس‌میرزایی ادامه داد: برای اینکه قهرمان را کمرنگ کردیم و به آن کم لطفی کردیم و توجه‌مان را کم کردیم. امروز قهرمان بچه‌های ما قهرمان‌های هالیوود شده‌اند. ما هیچ چیزی از سینمای دنیا کم نداریم به لحاظ استعداد، قصه‌گویی، نوع روایت و فرم اتفاقا خیلی جلوتریم و می‌توانیم باشیم. اما چرا کار نمی‌کنیم؟ چون دغدغه اصلی آدم‌ها پول شده است.

 

از سینمایی که مردم در اولویتش نباشند می‌ترسم

عباس‌میرزایی یادآور شد: خیلی دلم می‌خواهد برای مردم فیلم بسازم و مردم انتخابم کنند و به من هویت دهند چون از جنس خودشان‌ام. از سینمایی که مردم در آن در اولویت نیستند همیشه ترسیده‌ام و برایم عجیب بوده که یک آدمی چطور به خودش اجازه می‌دهد وقت همه را بگیرد و چیزی به آنها ندهد. از این می‌ترسیدم که در این دام بیفتم.

 

کارگردان فیلم «انزوا» ادامه داد: روزی که برای فیلمنامه «انزوا» در وزارت ارشاد می‌جنگیدم؛ گفتم اجازه دهید مردم انتخاب کنند که من فیلم بسازم یا نه. اگر فیلم برای مردم بسازید مطمئن باشید دنیا نگاه‌تان می‌کند. دنیا در حوزه انسانیت و اخلاق از تو استقبال می‌کند. معتقدم خدا نظر ویژه‌ای دارد و به آدم‌هایی که به بنده‌هایش توجه می‌کند. من دوست دارم در این موقعیت قرار بگیرم.

 

در سینمای اجتماعی نمی‌شود تلخی‌ها را ندید اما باید نور را نشان داد

این فیلم‌ساز با بیان اینکه «من آدم امیدواری هستم و از آدم‌های جنگی‌های زندگی‌ام یاد گرفته‌ام مقاومت کنم» گفت: چون امید دارم و بزرگان دین‌ام گفته‌اند بزرگترین گناه ناامیدی است؛ در سینما وقتی سمت مسائل اجتماعی می‌روید نمی‌توانید تلخی‌ها را نبینید. اما مهم این است که بارقه‌های امید یا دست‌کم سو سو زدن نور امید را نشان دهید.

 

عباس‌میرزایی ادامه داد: یک صفحه سیاه را درنظر بگیرید. یک نقطه سفید در آن باشد همان نقطه سفید کافی است تا به آن صفحه خیره شوید. خیلی دلم می‌خواست وقتی فیلم می‌سازم مردمی که از سالن بیرون می‌آیند خوشحال و امیدوار باشند. من هم در همین کشور زندگی می‌کنم و از نظر اقتصادی تحت فشارم اما هنوز امید دارم که ما هم‌نسلان پشت هم باشیم و بزرگترها ما را ببینند و مردم حمایت‌مان کنند. اینطور نباشد که همدیگر را فقط براساس سلایق شخصی‌مان یا پول بزنیم.

 

او یادآور شد: قبل از جشنواره خیلی‌ها سراغم آمدند و گفتند اگر فلان قدر بدهی یا فلان آدم‌ها را تحویل بگیری و یا هزینه کنی، خبرنگاران و منتقدان برایت نقدهای مثبت می‌نویسند. اصرار کردند فیلم من را قبل از جشنواره ببینند و موضوع هدیه هم برقرار باشد و خوب بنویسند اما من قبول نکردم. گفتند تاوان بدی می‌دهی. گفتم چرا من را می‌ترسانید؟ این نشان می‌دهد ما پشت هم نیستیم و چشم‌مان را روی همه چیز می‌بیندیم. اما من امیدوار بودم و امروز هم نتیجه‌اش را می‌بینم.

 

 

ilna.ir
  • 10
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش