پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۳۰ - ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۲۰۱۴
فیلم و سینمای ایران

مروري بر پرفروش ترين فيلم هاي پس از انقلاب

ظهور کمدی های گزنده و درام های تکان دهنده

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,پرفروش ترين فيلم هاي پس از انقلاب

 مطلب حاضر مروری است گزیده و کوتاه بر فیلم های پرفروش و آثار اکران شده از آغاز انقلاب تا امروز در هر سال. اینکه چه عواملی در بروز این توفیق و گیشه موفق موثر بوده اند و گذری هم بر حاشیه های اکران آنها در مقطع اکران عمومی.در این قسمت به پر فروش ترین های اواخر دهه هفتاد و اوایل هشتاد می پردازیم.

 

 سال ۷۷، مرد عوضی

«مرد عوضی» محمدرضا هنرمند که جز اسمش، هیچ ارتباطی با ساخته هیچکاک ندارد، در سال ۷۷ به فروش ۴۰۰ میلیون و ۵۷۰ هزار تومانی دست یافت. هنرمند که در هر فیلمش ساختار شکنی های خاص خود را دارد، باز هم در به تصویر کشیدن فیلمنامه بامزه فرهاد توحیدی، نگاه فانتزی مألوفش را لحاظ کرد. او با توجه به توانایی های پرویز پرستویی در عرصه کمدی که پیش از آن در «لیلی با من است» به خوبی محک خورده بود، از این بازیگر در نقشی استفاده کرد که در نگاه نخست، در تضاد با چهره و کاریزمای او بود. با این حال پرستویی به درک خوبی از نقش و ماهیت کمدی فانتزی فیلم رسید و در تقابل جسورانه با دو کاراکتری که در داستان همسرش بودند، از پس اجرای آن بر آمد. فاطمه معتمد آریا و افسانه بایگان نقش این دو زن را داشتند و چند کمدین تلویزیونی هم نقش های فرعی را گرفتند. فیلم در دومین جشن خانه سینما در هشت رشته کاندیدا بود که در سه رشته بهترین بازیگر مرد و نقش دوم زن (زهره مجابی) جایزه گرفت. سوژه فیلم یعنی جابه جایی مغز دو انسان خیلی بکر و جدید نبود، اما با توجه به بستر کمدی فیلم خیلی مورد توجه واقع شد. از سویی طرح برخی شوخیهای به شدت نامتعارف تا آن سال در فیلم که اغلب بر پایه مسائل جنسی بود و سابقه نداشت، نگاه کنجکاو مخاطبان را معطوف آن کرد. «مرد عوضی» البته اگر چه در زمان خود دست کم از حیث مضمونی پیشرو بود، اما در میان ساخته های کارگردانش اثر چندان شاخصی محسوب نمی شود.

 

هنرمند در این فیلم پس از «دزد عروسکها» توانایی بالای خود در طرح ریزی و بسط فضای فانتزی دوست داشتنی را در سینما به رخ کشید. قدرتی که دو سال بعد در «مومیایی ۳» هم به بلوغ رسید و آن فیلم را هم در زمره پرفروش ها جای داد. ضمن اینکه فیلم در پیشبرد پایاپای شوخیهای کلامی و تصویری و ایرانیزه کردن داستانی که شاید خیلی در کشور ما امکان پذیرش آن نباشد، به درستی گام برداشته بود.

 

 سال ۷۸، قرمز

سال ۷۸ سال «قرمز» بود. فیلمی که ۳۵۰ میلیون تومان فروخت و کارگردانش را از خاکستر نشینی ناشی از شکست همه جانبه نخستین ساخته اش «صعود»، نجات داد و روی پا نگه داشت. «قرمز» یک سورپرایز تام و تمام برای تماشاگران و منتقدان بود. فیلم در جشن سوم خانه سینما در هفت رشته کاندیدا شد که در دو رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد (محمدرضا فروتن) و نقش دوم زن (کمند امیر سلیمانی) تندیس گرفت و در دوره هفدهم فیلم فجر هم در ۱۰ رشته نامزد شد که دو سیمرغ برای هدیه تهرانی و فروتن در پی داشت و از کمند امیرسلیمانی هم تقدیر شد. توفیق این فیلم به واقع مسیر فیلمسازی جیرانی را تغییر داد و او را به فیلمساز بهتری بدل کرد. هر چند در ادامه با وجود دو فیلم قابل توجه «شام آخر» و «سالاد فصل»،‌ همچنان خیلی ها «قرمز» را بهترین ساخته او می دانند. در پرفروش شدن «قرمز» به عنوان فیلمی اجتماعی، چند عامل دخیل بودند. داستان گزنده و تکان دهنده ای که سوژه فیلمنامه جیرانی بود و بهترین بهره برداری را از کاراکتر سادیستی ناصر (محمدرضا فروتن) در مواجهه با همسرش هستی (هدیه تهرانی) داشت و این تهاجم و عتاب آزار دهنده در فیلم های پیشین آن سالها کمتر دیده شده بود. فروتن که در آن برهه با «مرسدس» بدل به یک ستاره شده بود، در کنار تهرانی که با «سلطان» و «غریبانه»،‌گیشه فوق العاده و محبوبیت گسترده ای را پیش روی خود می دید، زوج ایده آلی را تشکیل داده بودند. جیرانی حتی از کمند امیرسلیمانی هم بازی چشمگیری گرفته بود و این مثلث خیره کننده در کنار ریتم مطلوب و فیلمنامه ای با چفت و بست دقیق، «قرمز» را برای تماشاگران به انتخابی در خور بدل کرد. جیرانی در جایی درباره بخشی از این ساخته اش نکته ای گفته که شمه ای از شرایط ممیزی در آن سالها را نشان می دهد: «جایی در فیلم «قرمز» ناصر ملک (فروتن) هدفون را به گوش هستی مشرقی (تهرانی) می گذارد که آهنگ فیلم «تایتانیک» در آن پخش می شود. زمانی که «قرمز» در سینماها اکران شد، به دلیل همین آهنگ فیلم «تایتانیک»، عده بسیاری اعتراض کردند؛ در حالی که امروز «تایتانیک» در شبکه ویدئویی کشور دوبله و عرضه شده است»!

 

 سال ۷۹، شوکران

دومین صدرنشین جدول فروش در یک سال در کارنامه بهروز افخمی پس از «عروس» در سال ۱۳۷۰، فیلم «شوکران» بود که سال ۷۹ اکران شد و ۳۸۰ میلیون تومان فروش داشت. فیلم در جشن خانه سینما در هفت رشته کاندیدا شد. البته بخش عمده ای از فروش این فیلم مدیون اعتراضاتی بود که برخی گروه های مذهبی و نیز شماری از پرستاران نسبت به محتوای آن داشتند. همین مسئله منجر به آن شد که فروش سوت و کور دو ـ سه روز نخست، ناگهان اوج بگیرد. هدیه تهرانی که پس از سه فیلم «سلطان»، «غریبانه» و «قرمز» حسابی جای پای خود را در سینما محکم کرده بود، اینجا دوباره و دو سال پس از اکران فیلم پرطرفدار مسعود کیمیایی با فریبرز عرب نیا همبازی شده و همین عامل، خاطره خوش فیلم قبلی را برای سینماروها زنده می کرد. تهرانی در نقش پرستاری به نام سیما ریاحی البته در فیلم افخمی کاراکتری کمتر در قید و بند اخلاقیات بود که این رفتار، مورد اعتراض پرستاران واقع شد، (تهرانی چیزی مشابه همین نقش را یک سال پس از «شوکران» در فیلم «خانه ای روی آب» بهمن فرمان آرا هم پذیرفت تا احتمالاً ثابت کند چندان دلنگرانی از چنین اعتراضاتی ندارد!) «شوکران» یک درام عاشقانه تأمل برانگیز و احساسات گرایانه است که افخمی با افزودن چاشنی محدودی از حواشی ضمنی و اشارات گنگ سیاسی، کوشید ابعادی فراتر از قصه مردی دو زنه بیابد. افخمی در نگارش فیلمنامه از مینو فرشچی که یک سال پیش از آن در فیلم «بانوی اردیبهشت» رخشان بنی اعتماد هم حضور چشمگیر و تأثیرگذاری در نقش یک زن ارائه داده بود، بهره جست تا تصویر دقیق تری از کاراکتری مونث شوکران داشته باشد. افخمی در مصاحبه درباره این فیلم گفته: «موقعیت موج سواری من درباره شوکران باعث شد این فیلم، خیلی بهتر از فیلمنامه اش باشد. فیلمنامه «شوکران» برای غوغا بیات نوشته شده بود، ولی با عوض شدن بازیگر فیلم و آمدن هدیه تهرانی، بر اساس فیزیک بازیگر انتخاب شده، فیلمنامه و فیلم تغییر کرد».

 

 سال ۸۰، سگ کشی

بهرام بیضایی با اکران «سگ کشی» در سال ۸۰، توانست عنوان سازنده پرفروش ترین فیلم سال را از آن خود کند. کارگردان سرشناس ایرانی این فیلم را پس از ۱۰ سال دوری از عرصه سینما روی پرده فرستاد و فقط در تهران ۳۰۰ میلیون تومان فروخت. فیلم در پنجمین جشن خانه سینما در ۱۶ رشته کاندیدا شد و تندیس بهترین فیلم، کارگردانی و طراحی صحنه را تصاحب کرد. «سگ کشی» در دوره نوزدهم جشنواره فیلم فجر هم در ۱۴ رشته کاندیدا شد که در شش رشته جایزه گرفت. «سگ کشی» را از لحاظ تماتیک می توان فریاد اعتراض بیضایی در انتقاد از وضع موجود دانست که تلخی سهمگینی بر آن سایه افکنده. فیلم با آنکه یک قهرمان مونث دارد (گلرخ کمالی با بازی همسرش مژده شمسایی)، اما به نظر می رسد این خود بیضایی است که قهرمان فیلمش محسوب می شود. جهان سوداگرانه ای که در «سگ کشی» تصویر شده و پلشتی حاکم بر مناسبات کاراکترهای فیلم، نمود واضحی از ذهنیات غیر خوش بینانه فیلمساز به جامعه و محیط پیرامونی اش است. فضایی تکان دهنده که تماشاگر را با خود درگیر می کند. روند پرفروش شدن «سگ کشی» به عنوان یک درام اجتماعی گزنده در سال ۸۰، استمراری بر صدرنشینی فیلم هایی همچون «قرمز» و «شوکران» به ترتیب در دو سال پیش از آن بود. هر چند از آن سال تا به امروز، شاهد سیطره کمدی ها در صدر جدول فروش هر سال بوده ایم.

 

یکی از مهمترین دلایل فروش بالای فیلم در زمان خود، بازگشت چهره ای در جایگاه و با اعتبار بیضایی به سینما بود. البته او هشت سال بعد زمانی که با فیلم «وقتی همه خوابیم» به سینما بازگشت، باز هم تا حدود زیادی در گیشه موفق بود. فیلمی که همچنان عنوان آخرین ساخته او را با خود دارد. «سگ کشی» در عین استقبال گرمی که در گیشه و از سوی منتقدان با آن مواجه شد، بازخوردهای منفی هم کم داشت و برخی منتقدان آنرا اثری سرد، غیر منعطف و اغراق آمیز ارزیابی کردند.

 

 سال ۸۱، «کلاه قرمزی و سروناز»

فروش نیم میلیاردی دومین نسخه سینمایی با محوریت عروسک کلاه قرمزی، ثابت کرد این شخصیت تلویزیونی همچنان بلد است چطور پولسازی کند. این در حالی بود که ایرج طهماسب پس از توفیق «کلاه قرمزی و پسر خاله» در سال ۷۳ به عنوان پرفروش ترین فیلم سال، فیلم عروسکی «یکی بود، یکی نبود» و ملودرام عاشقانه «دختر شیرینی فروش» را ساخت که به اندازه کلاه قرمزی در گیشه موفق نبودند. کاندیداتوری برای دریافت جایزه بهترین فیلمبرداری (عزیز ساعتی) از دوره هفتم جشن خانه سینما، تنها افتخار فیلم بود. این فیلم بیشتر روی وجوهی از این عروسک در روایت خود بهره گرفته بود که شاید در تلویزیون مجال ایده آل و خوبی برای پرداختن به آن نبود؛ کلاه قرمزی عاشق! کلاه قرمزی در تلویزیون بیشتر روی مسائل اجتماعی و خانوادگی، البته از دیدگاه یک کودک یا همان عروسک شیطان و بازیگوش مانور می دهد، اما دراین فیلم تلاش شد روی ابعاد عاشقانه اش کار شود. با وجود فروش بالا، فیلم یک اثر بی حال و کسالت آور بود که در مرز میان کودک و بزرگسال دست و پا می زد و هیچیک را هم راضی نمی کرد. عروسک های مونث فیلم هم باری از روی دوش آن بر نمی داشتند. شاید اگر تمهیدی که طهماسب و حمید جبلی در افزودن عروسکهای جدید بامزه به نسخه تلویزیونی کلاه قرمزی و سینمایی بعدی و بازنگری در نگارش متنهای آن اندیشیدند نبود، این عروسک و آثار مرتبط با آن محبوبیت امروز را نداشتند.

 

 سال ۸۲، توکیو بدون توقف

بی اغراق «توکیو بدون توقف» را باید بدترین فیلم صدرنشین فهرست سالانه پرفروش ترین آثار سینمای ایران طی سی و اندی سال گذشته دانست. فیلمی که اشکالات ساختاری و محتوایی فراوان آن زیر سایه بازی و محبوبیت مهران مدیری قرار گرفت و مردم را به سینماها کشاند تا فروشی ۴۳۰ میلیونی برای آن رقم بخورد. سعید عالم زاده این کمدی سطحی را بر اساس فیلمنامه ای از فرهاد توحیدی ساخت و پانته آ بهرام، حسن شکوهی، گوهر خیراندیش، الیزابت امینی و… دیگر بازیگرانش بودند. توحیدی دو ـ سه سال قبل از آن دو کمدی پرفروش «مرد عوضی» و «دنیا» را نوشته و رگ خواب مخاطبان عام دستش آمده بود. عالم زاده اما با وجود موفقیت تجاری «توکیو بدون توقف»، تا امروز امکان حضور دوباره در سینما را نداشته و به سوی تلویزیون سوق پیدا کرده است که در آنجا هم کار قابل توجهی نداشته. مدیری که محور این فیلم بود،‌ گلیان تصویر را به عنوان اسپانسر و تهیه کننده ساخته های تلویزیونی پرطرفدارش در آن روزها با خود همراه کرد و بازیگردانی را هم به عهده گرفت! مدیری در این فیلم همان نقشی را داشت که مل گیبسون یکی ـ دو سال پیش از ساخت «توکیو بدون توقف» در «آنچه زنان می خواهند» بازی کرد؛ مردی که بر اثر بروز اتفاقی، ذهنیت زنان را می خواند! فیلم البته یک کپی دست چندم و مملو از بازیها و شوخیهای غیر قابل تحمل بود. در واقع تا سینماروها و مردم آمدند از کیفیت بنجل این فیلم مطلع شوند، فروش آن تا آستانه نیم میلیارد تومان پیش رفته بود!

 

 سال ۸۳، مارمولک

«مارمولک» نهمین فیلم کمال تبریزی قطعاً اگر در مسیر اکران دچار مشکل نمی شد و دوره نمایش عمومی کامل و بی دردسری را سپری می کرد، می توانست عنوان نخستین فیلم میلیاردی سینمای ایران را در اختیار بگیرد. با این حال فیلم در سال ۸۳ به فروش ۷۷۰ میلیونی دست یافت که در نوع خود چشمگیر بود. فیلم یک تابوشکنی تمام عیار در پرداخت به زندگی روحانیون بود که تا پیش از آن از جمله در فیلم هایی مثل «زیر نور ماه» (رضا میرکریمی) صرفاً با نگاهی محتاطانه و بدون هر گونه شوخی به آنان پرداخته شده بود. البته این تغییر و تحول در پرداخت به کاراکترهای روحانی در آثار نمایشی در تلویزیون هم طی اوایل دهه ۸۰ شکل گرفته بود و نمونه های آنرا در سریالهای «گمگشته» (رامبد جوان) و «او یک فرشته بود» دیده بودیم. «مارمولک» اما یک استثنا در نوع خود بود. حتی طرح این بحث که فیلم اقتباسی از فیلم «ما فرشته نیستیم» ساخته نیل جوردن با بازی رابرت دنیرو، شون پن و دمی مور است نیز نتوانست نقطه ضعفی جدی برای فیلم شمرده شود. با آنکه مشخص بود ایده و پرداخت فیلم متعلق به پیمان قاسم خانی است، اما همان موقع گفته می شد برای آنکه حساسیت ها پیرامون فیلم افزایش پیدا نکند، طرح اولیه فیلم به منوچهر محمدی تهیه کننده آن منسوب شد. ضمن آنکه حضور پرویز پرستویی در نقش اول این فیلم به عنوان بازیگری که با فیلم مهم و ارزشی «آژانس شیشه ای» شناخته می شد، از ملزومات غیر قابل انکار در ساخت آن بود. بازیگری که بی شک در آن مقطع مشابهی برایش موجود نبود. او برای بازی در «مارمولک» در فجر ۲۲ جایزه ویژه هیات داوران را گرفت و در جشن خانه سینما هم صاحب تندیس شد. کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و فیلم در فجر هم دیگر افتخارات «مارمولک» بودند.

 

فیلم «مارمولک» پس از چند هفته اکران از پرده پایین کشیده شد. تبریزی در مصاحبه ای درباره این فیلم با بیان اینکه قرار بوده نام آن «آدرس خدا» باشد، اما این اتفاق نیفتاد گفته است: «طنز «لیلی با من است» خیلی بیشتر از «مارمولک» ، ‌اما هجو آن کمتر بود. من «لیلی با من است» را با سختی و دشواری بیشتری نسبت به «مارمولک» ساختم. از روحانیون تا مسوولان دولتی همه جلوی من ایستادند که آنرا نسازم. درباره «مارمولک» ممکن است خیلی حرف ها بزنند و حتی بگویند تبریزی می خواسته روحانیت را مسخره کند، اما اینکه بگویند به من گفته اند نام فیلم را عوض کن، اما من این کار را منوط به دریافت پول کرده ام، بی انصافی است!».

 

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش