پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۲۳ - ۲۳ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۶۰۵۱
فیلم و سینمای ایران

اکران‌کننده عمار:

برای اکران یتیم‌خانه ایران هیچ حمایتی نشدیم

یتیم خانه,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
صدیقه بلاغی، اکران کننده جشنواره عمار گفت: برخی مسئولان روی این حساب که اکران فیلم «یتیم‌خانه ایران» در بخش ما جواب نمی‌دهد، چیزی به ما نگفته بودند. با این دید که مردم سطح فرهنگ‌شان طوری نیست که استقبال کنند!

به گزارش  تسنیم، صدیقه بلاغی، یکی از اکران کننده‌های جشنواره مردمی فیلم عمار در بخش «ششده» شهرستان فسا فارس است که با وجود کم‌لطفی برخی مسئولان محلی، برنامه‌های فرهنگی را برای مردم این منطقه تدارک می‌بیند. ششده و قره بلاغ، بخشی از شهرستان فسا در استان فارس است که بافت روستایی‌اش را حفظ کرده است و رشد جمعیتی بالایی دارد. بخشی با روستا‌های زیاد و جاده‌های فرعی بین روستایی که رفت و آمد را برای مردم سخت می‌کند اما بین موارد، مانع پذیرا بودن فرهنگ انقلابی توسط مردم نبوده است. بلاغی، از فعالان فرهنگی با سابقه ششده است که از معلمی قرآن در دارالقرآن تا کادر دفتری حوزه علمیه خواهران را تجربه کرده و به عنوان مسئول تنها حوزه بسیج خواهران ششده و همچنین اکران کننده جشنواره عمار، مشغول به فعالیت است.با این فعال فرهنگی درباره برنامه‌های اکران فیلم گفتگویی داشتیم که می‌خوانید.

 

چطور با جشنواره مردمی فیلم عمار آشنا شدید؟

زمانی که در حوزه علمیه کار می‌کردم با جشنواره عمار آشنا شدم و فیلم های کوتاه جشنواره را در برنامه‌ها و مناسبت‌های مختلف در حوزه، اکران می‌کردم. بعد از راه افتادن قرارگاه خادم الشهدای شهرمان، دوستان پیگیر اکران فیلم‌های جشنواره ‌شدند و ارتباط ما با جشنواره بیشتر و بیشتر شد. قبل‌ از این مسئله، معمولا بسته‌ آثار برای حوزه علمیه می‌آمد و من در حوزه اکران می‌کردم. اما نمی‌دانستم که جشنواره عمار دقیقا چه کار‌هایی می‌کند و با اکران کننده‌ها ارتباط دارد.

 

با چه تجهیزاتی در حوزه آثار را اکران می‌کردید؟

ابتدا تجهیزات پخش نداشتیم و از کامپیوتر برای اکران‌ها استفاده می‌کردیم. با توجه به اینکه در بخش ما سالیان درازی است فرقه ضاله تصوف در حال فعالیت است، ما هم از این نقطه ضعف استفاده کردیم و نقطه قوت‌مان شد. به این صورت که پیگیر شدیم که ما برای فعالیت فرهنگی‌مان نیاز به پشتیبانی داریم و باید امکانات داشته باشیم. با پیگیری زیاد، توانستیم برای حوزه علمیه خواهران، ویدئوپرژکتور و پرده بخریم تا بتوانیم کلیپ‌های کوتاه و آثار داستانی و مستند را پخش کنیم.

 

سخنرانی و موعظه پاسخگو نیست

 

چه نیازی احساس کردید که به سمت اکران فیلم رفتید؟

فضای جامعه امروز به سمتی رفته است که دیگر سخنرانی، نشست و نصیحت خیلی جواب نمی‌دهد، طوری شده که فعالیت‌ها باید به روز و درخور نیاز جوانان باشد. یعنی هم قوای سمعی و هم بصری جوانان درگیر شود تا باعث جذب هرچه بیشترشان بشود، مثل اکران فیلم که واقعا تاثیرگذار است و بهتر از برنامه‌های تکراری و کلیشه‌ای و یکنواخت جواب می‌دهد.

 

طلاب حوزه علمیه اکران فیلم‌های عمار را عهده دار شدند؟

الان در حوزه علمیه با وجود اینکه خودم از آنجا خارج شده‌ام، بار‌ها پیش آمده است که برای برنامه‌هایی که دارند از اکران فیلم و کلیپ استفاده کرده‌اند، هنوز این روند ادامه دارد، به طور مثال برای اکران «یتیم خانه ایران»، هر دو حوزه علمیه خواهران و برادران فعال شدند.

 

آماده سازی فضای اکران و تاریک کردن فضای سالن مصلی نماز جمعه که محل اکران ما بود بر عهده برادران طلبه بود. در بلیط فروشی و انتظامات جمعیت اکران نیز با ما همکاری داشتند. حتی امام جمعه تاکید کردند که اکران فیلم حرکت نویی است و در منطقه ما جواب می‌دهد. اگر محتوا و امکانات در اختیار فرد مُبلّغ قرار بگیرد و او با فضای مدرسه، مسجد، روستا و... در ارتباط باشد، بهتر می‌تواند کار کند و اکران فیلم نیز از جمله فعالیت هایی است که اگر مبلغ به آن بپردازد باعث جذب مردم می‌شود و تاثیرگذاری مستقیمی دارد.

 

برای اکران یتیم‌خانه ایران هیچ حمایتی نشدیم

 

اکران‌ «یتیم‌خانه ایران» چطور شکل گرفت و چه بازخوردی داشت؟

همزمان با شروع اکران‌های سینمایی «یتیم خانه ایران»، دوره‌ای در شیراز داشتم. تا آن زمان هیچ اطلاعی به ما نداده بودند که چنین اثری وجود دارد و می‌توانیم آن را اکران کنیم. وقتی متوجه شدیم، پیگیری کردیم که چرا نگفتند.

 

برخی مسئولان روی این حساب که اکران فیلم در بخش ما جواب نمی‌دهد، چیزی به ما نگفته بودند. با این دید که مردم استقبال نخواهند کرد و سطح فرهنگ‌شان طوری نیست که دنبال این مسائل باشند. این مسئله، یک جورهایی به غیرت‌مان برخورد که چرا چنین فکری در مورد ما کردند. گفتیم این برنامه را دنبال می‌کنیم و مطمئن هستیم که جواب می‌دهد. هیچ حمایتی هم از طرف مسئولان شهرستان نداشتیم. تنها راه چاره این بود که توان و انرژیِ بخش خودمان را پای کار بیاوریم.

 

برای اکران یتیم خانه ایران، یک ماه وقت گذاشتیم. مسئولان سپاه به ما گفتند که مشکلی نیست، اگر می‌خواهید این موضوع را دنبال کنید، ما برای شما پیگیری می‌کنیم. گفتیم اگر شما هم از ما حمایت نکنید، ما از طریق سپاه استان اقدام می‌کنیم. آن‌ها هم که دیدند ما مصمم هستیم، گفتند هماهنگ می‌کنیم. بعد از آن آمدیم با اعضای حوزه صحبت کردیم و گفتیم که این اتفاق باید در منطقه ما رخ دهد. تاریخش را مشخص کردیم و اطلاع رسانی را شروع کردیم.

 

برای اکران «یتیم خانه ایران» با امام جمعه تماس گرفتم

علاوه بر این شخصا با امام جمعه، با ستاد نمازجمعه، با شهردار، با شورای شهر و با حوزه‌های علمیه تماس گرفتم و گفتم نیاز است که همه برای فضای اطلاع رسانی و تبلیغاتی همکاری کنند، البته بعضی‌ها پای کار نیامدند. اولین جلسه هماهنگی را در حوزه خودمان گذاشتیم. گفتیم که ما این کار را می‌خواهیم انجام دهیم و تنها درخواستی که از شما داریم، تبلیغات است. از دو جنبه توانستیم کمک بگیریم. یکی از مسئولان ستاد که از فرهنگیان آموزش و پرورش هستند، به ما قول دادند که از طریق مدارس اطلاع رسانی و تبلیغ را انجام می‌دهند.

 

پخش تراکت‌ها و نصب بنر‌ها را هم بر عهده حوزه علمیه برادران گذاشتیم و از این بابت خیال‌مان راحت بود که اگر بنر و تراکتی آماده کنیم، نیروی انسانی برای نصب و توزیعش داریم. تراکت‌ها را به تعداد خیلی بالا چاپ کردیم و به همه جا تراکت‌ها را رساندیم. حتی ماشین‌های سواری «ششده»، آژانس‌ها و ماشین‌های عبوری، پوستر و تراکت‌های تبلیغ اکران یتیم خانه ایران را داشتند و به مسافر‌های‌شان می‌دادند.

 

با پلاستیک زباله سالن مصلی را تاریک کردیم

 

هزینه‌های اکران چطور تامین شد؟

مسافت روستا‌های ما زیاد است و راه فرعی بین روستا‌ها زیاد داریم. با توجه به اینکه مردم برای رفت و آمد اذیت می‌شدند، از ظرفیت پایگاه‌ها استفاده کردیم، تنها هزینه بلیط را از مردم گرفتیم.

 

برای مکان اکران، مصلی نمازجمعه شهر را در نظر گرفتیم که سالن بزرگ و با ظرفیت بالایی دارد. حدود ۱ هزار و ۵۰۰ نفر ظرفیت دارد. مشکلی که بود، سالن مصلی درب و پنجره زیاد دارد و برای اکران باید تاریک می‌شد. ساده‌ترین چیز‌هایی که می‌توانستیم تهیه کنیم، پلاستیک مشکی و چسب ۵ سانتی بود که گرفتیم و به برادرانی که کمک می‌کردند دادیم تا کل سالن را سیاهپوش کنند.

 

چون فضا جشن محور بود، به اندازه یک انبار هم بادکنک دادیم به طلاب که برای‌مان باد کنند. روز اکران هم برای سالن، انتظامات گذاشته بودیم و بلیط‌ها را از افرادی که وارد می‌شدند تحویل می‌گرفتند و به کسانی که بلیط نداشتند، بلیط می‌فروختند تا نظم جلسه به هم نخورد.

 

برق سالن وسط اکران دوبار قطع شد. ما نمی‌دانستیم که برق سالن یک تکه است. یعنی کلید چراغ‌ها را که بزنیم، تمام لامپ‌های سالن و کولر و... هم قطع می‌شود. آقایان هم به این نکته توجه نداشتند که برق چراغ‌ها را خاموش کنند، برق کل سیستم اکران ما هم قطع می‌شود! تصور کنید جمعیت زیادی را جمع کردیم در سالن، سیستم اکران هم که خاموش می‌شد، حداقل ۲۰ دقیقه طول می‌کشید تا مجدد بالا بیاید. دو مرتبه به همین صورت برق‌ها قطع شد. دیگر متوسل شده بودیم به شهدا که ما این همه تلاش کردیم، حالا اینجوری بخواهد هدر برود، درست نیست. خدا را شکر فیلم اکران شد و برنامه‌ای که قرار بود قبل از اذان تمام بشود، تا بعد از اذان ادامه پیدا کرد. برای اذان چند دقیقه‌ای متوقف شد و بعد از آن ادامه پیدا کرد. متاسفانه یک عده از مخاطبان‌مان که روستایی بودند و راه‌شان طولانی، فیلم را نصفه مشاهده کردند.

 

چقدر توانستید بلیط فروشی کنید؟

با بلیط‌های ۲ هزار و ۵۰۰ تومانی توانستیم حدود ۱ میلیون و ۴۰۰ تومان بلیط فروشی کنیم.

 

قبل از این هم شما تجربه چنین برنامه‌ای داشتید؟

بله، قبل از این «هنگامه» را اکران کرده بودیم. از طریق فضای مجازی با این فیلم، آشنا شده بودیم، پیامک دادیم و جشنواره عمار، فیلم را برای ما ارسال کرد. بعد از اکران نیز هزینه جمع‌آوری شده را به حساب جشنواره واریز کردیم. بار اول که می‌خواستیم هنگامه را اکران کنیم، خانواده دو شهید مدافع حرم شهرستان را هم دعوت کردیم که حضور داشته باشند.

 

چطور توانستید مردم را قانع کنید که برای تماشای فیلم پول پرداخت کنند؟

مردم منطقه ما در کار اهل بیت و شهدا کم نمی‌گذارند. مثلا وقتی برای فیلم «هنگامه» گفتیم این اثر در مورد مدافعان حرم است، پای کار آمدند. یا وقتی متوجه محتوای فیلم «یتیم خانه ایران» شدم، می‌دانستم از چه دری باید وارد شوم و برای فعالان فرهنگی شهرم صحبت کنم. خیلی تاکید کردم که اگر عِرق ملی داشته باشیم و انقلابی باشیم، نباید در اکران این فیلم کم بگذاریم. به همین خاطر هر کسی در حد وسع خودش، توان گذاشت و پای کار آمد.

 

چند تا استدلال هم داشتیم. یکی این بود که اگر این فیلم را بخواهید در سینما ببینید، حداقل باید برای بلیط ۶، ۷ یا ۸ تومان پول بدهید. الان شرایط مهیا شده است که با همان کیفیت، با ۲۵۰۰ تومان فیلم را ببینید. علاوه بر این چون در بخش ما سینما وجود ندارد، اگر کسی به طور مثال بخواهد تا فسا برود و فیلم را ببیند، باید ۱۰ تا ۱۲ هزار تومان هم برای ایاب و ذهاب بدهد. دیگر اینکه می‌گفتیم ما برای حمایت از خون شهدا باید دشمنی انگلیس با مردم را نشان بدهیم که چه تلاش‌هایی برای نابودی ایران کرده‌اند.

 

جوان‌ها هم که غالبا اهل کتاب خواندن نیستند، چه برسد به اینکه تاریخ بخوانند. اما بخشی از تاریخ، به زیبایی در این فیلم به تصویر کشیده شده است که خیلی از مسائل تاریخی را منتقل می‌کند. این طور هم نیست که بگویم چون مبلغش کم بوده، استقبال شده است. حتی اگر مبلغ بالاتری داشت هم استقبال می‌شد، روز اکران خیلی‌ها با ماشین شخصی خودشان و خانوادگی آمده بودند.

 

بعضی‌ها می‌گفتند اگر شرایط مهیا می‌شد که خودمان بتوانیم این فیلم را اکران کنیم، خودمان می‌بردیم و در روستای‌مان اکران می‌کنیم.

 

 

 

 

 

  • 10
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش