مرتضی علی عباس میرزایی از جمله فیلمسازانی که قبل از ساخت «انزوا» تجربه خود را در ساخت فیلم کوتاه محک زده است. «انزوا» با توجه به محتوا و ساختار ویژه ای که دارد، در جشنواره فجر واکنش های مثبت و منفی را به همراه داشت. یکی از دلایلی که عباس میرزایی به ساخت این فیلم ترغیب شد، در محوریت قرار داشتن یک زن به عنوان قهرمان داستان بود که البته در فیلم حضور ندارد، اما تمام قصه و شالوده اصلی بر اساس شخصیت، کنش و واکنش های گذشته او ادامه پیدا می کند. تنوع تعدد لوکیشن ها، شخصیت ها و رنج و دردی که مرد قصه پس از آزادی از زندان تحمل می کند، از جمله عواملی است که عباس میرزایی را برای ساخت این فیلم تشویق کرد. او به این اشاره می کند فیلمنامه «انزوا» در دست اهالی سینما چرخید و خیلی ها آن را دوست داشتند و تنها کسی که برای پروانه ساخت فیلم اقدام کرد، او بوده است. عباس میرزایی در گفت و گو با بانی فیلم همچنین از اهل ریسک بودنش برای شکستن چارچوب های معمول صحبت کرد.
با توجه به بازخوردهایی که از جشنواره فجر گرفتید، تغییری در نسخه اکران عمومی به وجود آوردید؟
– نه، همان نسخه را پخش کردیم. در حقیقت سینما اتفاقی است که افتاده؛ یعنی وقتی شما فیلمی را تمام می کنید و حال شما با آن خوب است، دیگر تمام شده. از آن به بعد هر آنچه ایده و نظر به شما می دهند را باید نگه دارید و در تجربه ساخت فیلم های بعدی به کار ببندید.
چطور امیرعلی دانایی را برای نقش اول فیلم انتخاب کردید و آیا قرار بود از همان آغاز در این نقش انتخاب شود؟
– نه، امیرعلی هیچ وقت از آغاز برای این نقش انتخاب نشده بود و ما به نفرات دیگری فکر می کردیم و با آنان وارد مذاکره شدیم. این فیلمنامه به حدی در سینما چرخیده بود که خیلی ها دوست داشتند این شخصیت را بازی کنند و با من صحبت می کردند. خودم هم با چند نفر صحبت کردم که این اتفاق بیفتد، اما به دلایل زیادی نتوانستیم با این دوستان وارد مذاکره شویم. من دوست حسین نمازی بودم و در آن فیلم نقش کوتاهی داشتم و سر «آپاندیس» رفاقتی میان من و امیرعلی شکل گرفته بود. امیرعلی می دانست که در حال تلاش برای گرفتن پروانه ساخت فیلم «انزوا» هستم و می خواست فیلمنامه را بخواند. همچنین دانایی یک یا دو فیلم کوتاهم را دیده بود و عکس العمل خوبی نسبت به فیلمنامه داشت و خیلی در خصوص پرویز با من صحبت کرد و می خواست کمک کند فیلمم را بسازم. زمانی که وارد تولید شدیم، هرکسی یک نظر داشت و من احساس کردم که امیرعلی می تواند یک انتخاب سوء تفاهم برانگیز باشد. امیرعلی به طور کلی فیدبک خوبی بین بچه های سینما نداشت و خیلی درباره او قضاوت غیرمنصفانه می کردند. به نظرم فرصت خوبی بود که هم توانمندی خودم و هم توانمندی امیرعلی را نشان دهم. پس از آن با هم- همچنین با پیمان- صحبت کردیم و امیرعلی برای این نقش انتخاب شد.
خیلی از منتقدان قبل از انتخاب امیرعلی دانایی برداشت ها یا قضاوت هایی نسبت به بازی او داشتند.
– همین برای ما جذاب بود. همه انتظار داشتند امیرعلی از در ماشین بی . ام. و پیاده شود. بخشی از این به توانمندی امیرعلی باز می گردد. او فیلم های زیادی بازی کرده است و امکان این وجود دارد که این فیلم را کنار فیلم های دیگر قرار دهیم و آدم ها می توانند ببینند، داستان چیست. بخش دیگر این بود که به عنوان فیلمساز اول باید ثابت می کردم که کارگردانم و آن قدر توانمند هستم که می توانم هم با بازیگر حرفه ای کار کنم و هم غیرحرفه ای. امیرعلی در طبقه بندی خود جزو هنرمندانی است که با کارگردانان مختلف همکاری کرده است، اما خیلی از افراد نظرات متفاوتی داشتند.
برای نمونه، نوعی معصومیت در نگاه دانایی دیده می شود که شاید تناسبی با فردی که از زندان آزاد شده، نداشته باشد.
– من این را نشنیدم. موقعی که می خواستیم امیرعلی را انتخاب کنیم، به من می گفتند بلد نیست راه برود، صحبت کند و اگر بتوانی این بازی را بگیری شق القمر کردی، اما واقعیت چیز دیگری بود؛ هم امیرعلی آدم توانمندی است و هم اینکه فرصت این را داشتم که خودم را ثابت کنم. دو طرف به یکدیگر اعتماد کردیم و درگیر کار شدیم و خروجی فیلم همین شد.
کمی هم برای فیلم اول بلند ریسک داشت.
– به طور کلی آدمی هستم که ریسک پذیری بالایی دارم. اگر سینمای کوتاه و مستندهایی که ساخته ام را دیده باشید، متوجه خواهید شد که غیر از این نمی توانستم بسازم. فرقی ندارد که فیلم اول یا دوم باشد، بلکه باید ریسک کنیم و چارچوب های معمول را بشکنیم، چون در زندگی ما روش های معمول جواب نمی دهد. بالآخره یک نفر باید شروع کند؛ منظورم این نیست که اولین نفر بودم شروع کردم و قبل از من خیلی ها این کار را انجام دادند، اما من هم این مسیر را ادامه می دهم.
فیلم شما از تعداد زیادی بازیگر شناخته شده بهره گرفته است. این برای جلب توجه تماشاگر بود یا واقعا می خواستید این کست را بچینید؟
– نه، در حقیقت با همه آن ها رفیق بودم و ارتباط دوستانه ای داشتم. با بهنوش بختیاری و شقایق فراهانی آشنایی قبلی داشتم. با خانم اندیشه فولادوند سر این فیلم آشنا شدم. همیشه دوست داشتم با همایون ارشادی کار کنم و این اتفاق افتاد. آقایان مهران رجبی، علیرضا استادی و نادر فلاح همه جزو دوستانم هستند. در حقیقت فیلمی ساختم که هم دلم و هم رفقایم همراه آن بود.
فکر نمی کردید که این طیف از بازیگران حرفه ای و شناخته شده، ممکن است کارگردانی شما را تحت تأثیر قرار دهند؟
– نه، چون به یکدیگر اعتماد داشتیم. یادم می آید سیامک صفری گفت به حدی به تو اعتماد دارم که هرچه بخواهی انجام می دهم؛ به جز این نادر فلاح و تمامی بچه ها همین طور بودند و همه به هم اعتماد داشتیم و شناخت نسبی نسبت به یکدیگر داشتیم. معقتدم پایه و اساس این فیلم بر اساس اعتماد است. ما به خیلی از بازیگران فیلمنامه دادیم، اما زمانی که می شنیدند قرار است امیرعلی دانایی نقش اول آن را بازی کند، قبول نمی کردند و شاید انتظار داشتند شهاب حسینی که رفاقتی با من داشت، این نقش را بازی کند. کسانی که قبول کردند و کنار امیرعلی ایستادند و بازی کردند و خیلی به او کمک کردند، ثمره آن را دیدند و در پایان خوشحال بودند و چشمانشان گریان بود.
در گپ و گفتی که با بازیگران داشتید، نظری می دادند که تغییری در نقش ایجاد شود؟
– سه نفر در این فیلم در خصوص نقش خود صحبت کردند و نظرات بسیار خوبی دادند؛ یکی اندیشه فولادوند، دومی بهنوش بختیاری و سومی علیرضا استادی بود. این سه نفر نظرات خیلی خوبی درباره نقش خود می دادند و سیامک صفری هم دوبار این کار را انجام داد. به طور کلی جبهه خاصی نسبت به نظرات نداشتم و از آن ها در کار استفاده کردم و سازنده بود.
فیلمنامه «انزوا» ریتم درونی متعادلی دارد، اما خواستید به آن ریتم تندی ببخشید. بعد از گرفتن راش ها و دیدن بازی ها تصمیم گرفتید، فیلم این طور باشد یا از همان آغاز این تصمیم را داشتید؟
-این طور نیست؛ نباید نسبت به یک داستان تا این اندازه سطحی نگاه کنیم. این نظر شماست که متنی را انتخاب کردیم که به لحاظ درونی متعادل است. اگر متن را من نوشته ام، می دانم حال متن چطور است. حال متن من متعادل نیست و مردی را در این فیلم داریم که بعد از شش سال زندان، به مدت ۷۲ ساعت از مرگ همسرش، بیرون آمده و تولد پسرش را ندیده و زمانی که دخترش دوسال داشته، زندان رفته است. قطعا کسی که این شرایط را از سر گذرانده نمی تواند تعادل روحی داشته باشد. حدود سه سال طول کشید تا این فیلم ساخته شود و روی فریم به فریم آن فکر شده و روی انتخاب لنزها دکوپاژ صورت گرفته است و استوری برد دارد. تمام لنزها برای این فیلم تست شدند و به لنزهای خوبی رسیدیم و به همین دلیل فیلمبرداری این فیلم در دنیا در جشنواره کمرا ایمیج دیده شده است. در خصوص تمام این مسائل بارها صحبت کردیم و دوماه لابراتور ما در پیشگامان طول کشید، همچنین درباره صداگذاری، صدابرداری و موسیقی آن فکر کردیم. این طور نبوده است که برویم فیلم را بسازیم و بعد روی میز بعد از تدوین، بدانیم چه چیز درست و چه چیز نادرست است. اسلوموشنی که در تدوین اتفاق می افتد با آنچه به صورت آهسته فیلمبرداری می شود، متفاوت و اسلوموشن دوربین تمیزتر از تدوین است. ما تصاویر و پلان هایی که باید اسلوموشن می گرفتیم، اسلوموشن گرفتیم و به این نتیجه نرسیدیم که حالا باید اسلوموشن بگیریم.
بعضی از منتقدان معتقدند این نوع تدوین، جامپ کات و موسیقی در فیلم ما را به یک فیلم پلیسی نزدیک می کند. این در حالی است که خیلی کم برای فیلم های درام این فرم روایت انتخاب می شود.
– منتقدان این فیلم را دوست داشتند و اگر نداشتند، کاندیدای استعداد درخشان و خلاقیت نمی شدم. من این فیلم را برای مردم ساختم، نه صرفا اهالی سینما. الآن فیدبک خیلی خوب و عجیب غریبی از مردم دریافت کردم. من در این فیلم خودم بودم و ادای فیلم «جدایی نادر از سیمین» را درنیاوردم.
نظرات در جشنواره این بود که فیلم شما از لحاظ محتوا و داشتن قهرمان به فیلم های مسعود کیمیایی شباهت دارد.
– آقای کیمیایی استاد و ریشه همه ما هستند و به عنوان بنیه سینمای ایران شناخته می شود. قطعا من از ایشان و بزرگان سینمای ایران تأثیر گرفتم، چون خیلی فیلم می بینم و افتخار می کنم تحت تأثیر ایشان، جایی از فیلم به قصه های ایشان شباهت دارد.
ظاهرا قرار بود این فیلمنامه را افراد دیگری بسازند؟
– بله، می دانستم. انزوایی که الآن روی پرده می بینید، با اصل قصه تفاوت هایی دارد که من و احمد رفیع زاده آن را نوشتیم. انزوایی که بین بچه های سینما چرخید، با انزوایی که روی پرده سینما رفت، قطعا تفاوت های بسیاری دارد. بسیاری از دوستان قصه را خوانده بودند و تمایل داشتند آن را بسازند، اما هیچکس پیش نیامد و برای این فیلم به کسی پروانه ساخت داده نشد.
پیش بینی از استقبال مردم قبل از جشنواره و هنگام نمایش فیلم داشتید؟
– مطمئن بودم که مردم این فیلم را دوست دارند و از آن استقبال می کنند و این اتفاق در جشنواره فجر هم افتاد. در حال حاضر هم با این وضع بسیار نامناسب اکران مردم با نظرات و صداهایی که می فرستند نشان می دهند فیلم را خیلی دوست دارند. اصلا وقتی خودم بیرون در سینما آن ها را می بینم، حیرت می کنند که چنین فیلمی را در سینمای خود می بینند. قطعا به مردم فکر می کردم و من خیلی کار پیچیده ای نکردم و معتقدم فیلم های بسیار حرفه ای تر را در سینما دیدند و دنبال این بودند که در سینمای خود فیلم هایی از این دست داشته باشند.
- 14
- 3