چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۱۵ - ۱۴ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۳۸۲۵
فیلم و سینمای ایران

مرتضی علی عباس ميرزايی، کارگردان «انزوا»

خودم بودم و ادای فیلم «جدایی نادر از سیمین» را درنیاوردم

انزوا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 مرتضی علی عباس میرزایی از جمله فیلمسازانی که قبل از ساخت «انزوا» تجربه خود را در ساخت فیلم کوتاه محک زده است. «انزوا» با توجه به محتوا و ساختار ویژه ای که دارد، در جشنواره فجر واکنش های مثبت و منفی را به همراه داشت. یکی از دلایلی که عباس میرزایی به ساخت این فیلم ترغیب شد، در محوریت قرار داشتن یک زن به عنوان قهرمان داستان بود که البته در فیلم حضور ندارد، اما تمام قصه و شالوده اصلی بر اساس شخصیت، کنش و واکنش های گذشته او ادامه پیدا می کند. تنوع تعدد لوکیشن ها، شخصیت ها و رنج و دردی که مرد قصه پس از آزادی از زندان تحمل می کند، از جمله عواملی است که عباس میرزایی را برای ساخت این فیلم تشویق کرد. او به این اشاره می کند فیلمنامه «انزوا» در دست اهالی سینما چرخید و خیلی ها آن را دوست داشتند و تنها کسی که برای پروانه ساخت فیلم اقدام کرد، او بوده است. عباس میرزایی در گفت و گو با بانی فیلم همچنین از اهل ریسک بودنش برای شکستن چارچوب های معمول صحبت کرد.

 

 با توجه به بازخوردهایی که از جشنواره فجر گرفتید، تغییری در نسخه اکران عمومی به وجود آوردید؟

– نه، همان نسخه را پخش کردیم. در حقیقت سینما اتفاقی است که افتاده؛ یعنی وقتی شما فیلمی را تمام می کنید و حال شما با آن خوب است، دیگر تمام شده. از آن به بعد هر آنچه ایده و نظر به شما می دهند را باید نگه دارید و در تجربه ساخت فیلم های بعدی به کار ببندید.

 

 چطور امیرعلی دانایی را برای نقش اول فیلم انتخاب کردید و آیا قرار بود از همان آغاز در این نقش انتخاب شود؟

– نه، امیرعلی هیچ وقت از آغاز برای این نقش انتخاب نشده بود و ما به نفرات دیگری فکر می کردیم و با آنان وارد مذاکره شدیم. این فیلمنامه به حدی در سینما چرخیده بود که خیلی ها دوست داشتند این شخصیت را بازی کنند و با من صحبت می کردند. خودم هم با چند نفر صحبت کردم که این اتفاق بیفتد، اما به دلایل زیادی نتوانستیم با این دوستان وارد مذاکره شویم. من دوست حسین نمازی بودم و در آن فیلم نقش کوتاهی داشتم و سر «آپاندیس» رفاقتی میان من و امیرعلی شکل گرفته بود. امیرعلی می دانست که در حال تلاش برای گرفتن پروانه ساخت فیلم «انزوا» هستم و می خواست فیلمنامه را بخواند. همچنین دانایی یک یا دو فیلم کوتاهم را دیده بود و عکس العمل خوبی نسبت به فیلمنامه داشت و خیلی در خصوص پرویز با من صحبت کرد و می خواست کمک کند فیلمم را بسازم. زمانی که وارد تولید شدیم، هرکسی یک نظر داشت و من احساس کردم که امیرعلی می تواند یک انتخاب سوء تفاهم برانگیز باشد. امیرعلی به طور کلی فیدبک خوبی بین بچه های سینما نداشت و خیلی درباره او قضاوت غیرمنصفانه می کردند. به نظرم فرصت خوبی بود که هم توانمندی خودم و هم توانمندی امیرعلی را نشان دهم. پس از آن با هم- همچنین با پیمان- صحبت کردیم و امیرعلی برای این نقش انتخاب شد.

 

 خیلی از منتقدان قبل از انتخاب امیرعلی دانایی برداشت ها یا قضاوت هایی نسبت به بازی او داشتند.

– همین برای ما جذاب بود. همه انتظار داشتند امیرعلی از در ماشین بی . ام. و پیاده شود. بخشی از این به توانمندی امیرعلی باز می گردد. او فیلم های زیادی بازی کرده است و امکان این وجود دارد که این فیلم را کنار فیلم های دیگر قرار دهیم و آدم ها می توانند ببینند، داستان چیست. بخش دیگر این بود که به عنوان فیلمساز اول باید ثابت می کردم که کارگردانم و آن قدر توانمند هستم که می توانم هم با بازیگر حرفه ای کار کنم و هم غیرحرفه ای. امیرعلی در طبقه بندی خود جزو هنرمندانی است که با کارگردانان مختلف همکاری کرده است، اما خیلی از افراد نظرات متفاوتی داشتند.

 

 برای نمونه، نوعی معصومیت در نگاه دانایی دیده می شود که شاید تناسبی با فردی که از زندان آزاد شده، نداشته باشد.

– من این را نشنیدم. موقعی که می خواستیم امیرعلی را انتخاب کنیم، به من می گفتند بلد نیست راه برود، صحبت کند و اگر بتوانی این بازی را بگیری شق القمر کردی، اما واقعیت چیز دیگری بود؛ هم امیرعلی آدم توانمندی است و هم اینکه فرصت این را داشتم که خودم را ثابت کنم. دو طرف به یکدیگر اعتماد کردیم و درگیر کار شدیم و خروجی فیلم همین شد.

 

 کمی هم برای فیلم اول بلند ریسک داشت.

– به طور کلی آدمی هستم که ریسک پذیری بالایی دارم. اگر سینمای کوتاه و مستندهایی که ساخته ام را دیده باشید، متوجه خواهید شد که غیر از این نمی توانستم بسازم. فرقی ندارد که فیلم اول یا دوم باشد، بلکه باید ریسک کنیم و چارچوب های معمول را بشکنیم، چون در زندگی ما روش های معمول جواب نمی دهد. بالآخره یک نفر باید شروع کند؛ منظورم این نیست که اولین نفر بودم شروع کردم و قبل از من خیلی ها این کار را انجام دادند، اما من هم این مسیر را ادامه می دهم.

 

 فیلم شما از تعداد زیادی بازیگر شناخته شده بهره گرفته است. این برای جلب توجه تماشاگر بود یا واقعا می خواستید این کست را بچینید؟

– نه، در حقیقت با همه آن ها رفیق بودم و ارتباط دوستانه ای داشتم. با بهنوش بختیاری و شقایق فراهانی آشنایی قبلی داشتم. با خانم اندیشه فولادوند سر این فیلم آشنا شدم. همیشه دوست داشتم با همایون ارشادی کار کنم و این اتفاق افتاد. آقایان مهران رجبی، علیرضا استادی و نادر فلاح همه جزو دوستانم هستند. در حقیقت فیلمی ساختم که هم دلم و هم رفقایم همراه آن بود.

 

 فکر نمی کردید که این طیف از بازیگران حرفه ای و شناخته شده، ممکن است کارگردانی شما را تحت تأثیر قرار دهند؟

– نه، چون به یکدیگر اعتماد داشتیم. یادم می آید سیامک صفری گفت به حدی به تو اعتماد دارم که هرچه بخواهی انجام می دهم؛ به جز این نادر فلاح و تمامی بچه ها همین طور بودند و همه به هم اعتماد داشتیم و شناخت نسبی نسبت به یکدیگر داشتیم. معقتدم پایه و اساس این فیلم بر اساس اعتماد است. ما به خیلی از بازیگران فیلمنامه دادیم، اما زمانی که می شنیدند قرار است امیرعلی دانایی نقش اول آن را بازی کند، قبول نمی کردند و شاید انتظار داشتند شهاب حسینی که رفاقتی با من داشت، این نقش را بازی کند. کسانی که قبول کردند و کنار امیرعلی ایستادند و بازی کردند و خیلی به او کمک کردند، ثمره آن را دیدند و در پایان خوشحال بودند و چشمانشان گریان بود.

 

در گپ و گفتی که با بازیگران داشتید، نظری می دادند که تغییری در نقش ایجاد شود؟

– سه نفر در این فیلم در خصوص نقش خود صحبت کردند و نظرات بسیار خوبی دادند؛ یکی اندیشه فولادوند، دومی بهنوش بختیاری و سومی علیرضا استادی بود. این سه نفر نظرات خیلی خوبی درباره نقش خود می دادند و سیامک صفری هم دوبار این کار را انجام داد. به طور کلی جبهه خاصی نسبت به نظرات نداشتم و از آن ها در کار استفاده کردم و سازنده بود.

 

انزوا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 فیلمنامه «انزوا» ریتم درونی متعادلی دارد، اما خواستید به آن ریتم تندی ببخشید. بعد از گرفتن راش ها و دیدن بازی ها تصمیم گرفتید، فیلم این طور باشد یا از همان آغاز این تصمیم را داشتید؟

-این طور نیست؛ نباید نسبت به یک داستان تا این اندازه سطحی نگاه کنیم. این نظر شماست که متنی را انتخاب کردیم که به لحاظ درونی متعادل است. اگر متن را من نوشته ام، می دانم حال متن چطور است. حال متن من متعادل نیست و مردی را در این فیلم داریم که بعد از شش سال زندان، به مدت ۷۲ ساعت از مرگ همسرش، بیرون آمده و تولد پسرش را ندیده و زمانی که دخترش دوسال داشته، زندان رفته است. قطعا کسی که این شرایط را از سر گذرانده نمی تواند تعادل روحی داشته باشد. حدود سه سال طول کشید تا این فیلم ساخته شود و روی فریم به فریم آن فکر شده و روی انتخاب لنزها دکوپاژ صورت گرفته است و استوری برد دارد. تمام لنزها برای این فیلم تست شدند و به لنزهای خوبی رسیدیم و به همین دلیل فیلمبرداری این فیلم در دنیا در جشنواره کمرا ایمیج دیده شده است. در خصوص تمام این مسائل بارها صحبت کردیم و دوماه لابراتور ما در پیشگامان طول کشید، همچنین درباره صداگذاری، صدابرداری و موسیقی آن فکر کردیم. این طور نبوده است که برویم فیلم را بسازیم و بعد روی میز بعد از تدوین، بدانیم چه چیز درست و چه چیز نادرست است. اسلوموشنی که در تدوین اتفاق می افتد با آنچه به صورت آهسته فیلمبرداری می شود، متفاوت و اسلوموشن دوربین تمیزتر از تدوین است. ما تصاویر و پلان هایی که باید اسلوموشن می گرفتیم، اسلوموشن گرفتیم و به این نتیجه نرسیدیم که حالا باید اسلوموشن بگیریم.

 

 بعضی از منتقدان معتقدند این نوع تدوین، جامپ کات و موسیقی در فیلم ما را به یک فیلم پلیسی نزدیک می کند. این در حالی است که خیلی کم برای فیلم های درام این فرم روایت انتخاب می شود.

– منتقدان این فیلم را دوست داشتند و اگر نداشتند، کاندیدای استعداد درخشان و خلاقیت نمی شدم. من این فیلم را برای مردم ساختم، نه صرفا اهالی سینما. الآن فیدبک خیلی خوب و عجیب غریبی از مردم دریافت کردم. من در این فیلم خودم بودم و ادای فیلم «جدایی نادر از سیمین» را درنیاوردم.

 

 نظرات در جشنواره این بود که فیلم شما از لحاظ محتوا و داشتن قهرمان به فیلم های مسعود کیمیایی شباهت دارد.

– آقای کیمیایی استاد و ریشه همه ما هستند و به عنوان بنیه سینمای ایران شناخته می شود. قطعا من از ایشان و بزرگان سینمای ایران تأثیر گرفتم، چون خیلی فیلم می بینم و افتخار می کنم تحت تأثیر ایشان، جایی از فیلم به قصه های ایشان شباهت دارد.

 

 ظاهرا قرار بود این فیلمنامه را افراد دیگری بسازند؟

– بله، می دانستم. انزوایی که الآن روی پرده می بینید، با اصل قصه تفاوت هایی دارد که من و احمد رفیع زاده آن را نوشتیم. انزوایی که بین بچه های سینما چرخید، با انزوایی که روی پرده سینما رفت، قطعا تفاوت های بسیاری دارد. بسیاری از دوستان قصه را خوانده بودند و تمایل داشتند آن را بسازند، اما هیچکس پیش نیامد و برای این فیلم به کسی پروانه ساخت داده نشد.

 

 پیش بینی از استقبال مردم قبل از جشنواره و هنگام نمایش فیلم داشتید؟

– مطمئن بودم که مردم این فیلم را دوست دارند و از آن استقبال می کنند و این اتفاق در جشنواره فجر هم افتاد. در حال حاضر هم با این وضع بسیار نامناسب اکران مردم با نظرات و صداهایی که می فرستند نشان می دهند فیلم را خیلی دوست دارند. اصلا وقتی خودم بیرون در سینما آن ها را می بینم، حیرت می کنند که چنین فیلمی را در سینمای خود می بینند. قطعا به مردم فکر می کردم و من خیلی کار پیچیده ای نکردم و معتقدم فیلم های بسیار حرفه ای تر را در سینما دیدند و دنبال این بودند که در سینمای خود فیلم هایی از این دست داشته باشند.

 

 

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 14
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش