سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۱۹ - ۲۴ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۵۵۲
فیلم و سینمای ایران

سینما یعنی خالتور، بقیه اش درِپیت است!

فیلم خالتور,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
این خصلت محمد حسین فرحبخش است که روی عقیده و باور خود می ماند. اگر جز این بود بعد از حدود چهار دهه سبک فیلمسازی اش را تغییر می داد. این تهیه کننده معتقد است فیلم باید مخاطب را سرگرم کند، حالا چه کمدی باشد چه اکشن و چه ملودرام.

برخلاف کسانی که می گویند این نوع سینما (حالا هر اسمی که به آن می دهند، فیلمفارسی، تجاری، گیشه پسند...) نباید باشد، معتقدم نباید انکار شود. حتما نظر شما هم همین است که بعد از چند دهه فعالیت همچنان سراغ تهیه این جنس فیلم ها می روید.

 

من راجع به سوال شما اساسا مسئله دارم. اصلا سینما همین است نه این که این نوع سینما را باید قبول کرد. چون بقیه سینما مثل این نیست مشکل پیش آمده. این سینمای درپیت که به اسم روشنفکری و چه و چه جا افتاده باید فرع باشد. به خاطر همین چهل سال است ما سینما نداریم و در واقع همه اش در حال تجربه هستیم. جدیدا هم که شارلات خانه ای راه افتاده به اسم هنر و تجربه. نفس سوال شما ایراد دارد.

 

حتی از کیفیت این فیلم ها دفاع می کنید؟

 

نه؛ حتما می شود آنها را با کیفیت تر ساخت. این که می شود فیلمی مثل «خالتور» را بهتر ساخت قطعا موافقم و نمی گویم نمی شود. شکی در این نیست. اما سینما یعنی این که مردم توی سالن بروند کیف کنند.

 

ولی با فیلم جدی هم می توان کیف کرد و سرگرم شد.

 

بله؛ عرض من هم همین است که وقتی فیلمی سرگرم کننده باشد مهم نیست طنز باشد یا جدی. «خالتور» هم فیلمی جدی است منتها در قالب طنز. معنا و مفهوم سینما رویاپردازی است و برای پر کردن اوقات فراغت و این هم یک نمونه از آن سینما است. باید عموم سینما این نوع فیلم ها باشد؛ حالا می تواند اکشن باشد، می تواند ملودرام باشد یا طنز. متاسفانه مسئولان و یکسری روشنفکرنما آن را می گویند چون می ترسند و نمی گذارند این دست فیلم ها ساخته شود. بعضی فیلمسازها هم می ترسند و فرار می کنند ولی ما هرگز نه تنها فرار نمی کنیم، که بابت ساخت این فیلم ها افتخار می کنیم و اینها را برای خودمان باقیات صالحات می گذاریم.

 

این حرف عکس نظر خیلی ها است که درباره فیلم های شما بیان می شود.

 

هر کس هر چه می خواهد بگوید. وقتی توی سینما می رویم مردم به ما می گویند خدا دل شما را شاد کند که دل مان را شاد کردید، برای مان کافی است. حالا هر خبرنگار، منتقد، مسئول تا صبح قیامت هر چه می خواهد بگوید؛ توی گوش ما نمی رود و کار خودمان را انجام می دهیم. ما پایبند به قانون جمهوری اسلامی و شرع هستیم، به بقیه کاری نداریم.

 

شما می گویید سینما باید سرگرم کننده باشد اما وقتی پشت دوربین می ایستید خیلی قائل به آن نیستید و مشخصا منظورمان «زندگی خصوصی» و «آب نبات چوبی» است.

 

«زندگی خصوصی» و «آب نبات چوبی» عین سرگرمی است. یعنی وقتی شما فیلم را می بینید تا پایان پلک نمی زنید. منتها این فیلم ها با فیلم هایی مثل «آواز قو»، «کما»، «زن ها فرشته اند»، «تکیه بر باد»، «شب های تهران» و ... متفاوت است. هر کدام فضای خاص خود را دارند. ما ۱۰ سال پیش «مهمان» را ساختیم که یکی از بهترین فیلم های کمدی سینمای ایران بود. حالا ممکن است وقتی کارگردانی می کنم به یک معضل اجتماعی بپردازم آن را هم به عنوان سرگرمی می سازم. اصلا بیننده می رود سرگرم شود و چیزهایی دستگیرش می شود.

 

با این نگاه «خالتور» را هم آموزنده می دانید؟

بله؛ توی این فیلم هم حرف است. می گوید وقتی به دیگران کمک کردی خدا یک جور دیگر به تو کمک می کند. حالا این حرف با یک فیلم سرگرم کننده زده می شود ولی چون مهران غفوریان و علی صادقی بازی کرده اند، آقایان نمی خواهند آن را جدی بگیرند. مردم دارند جدی می گیرند که مهمتر هستند.

 

فیلم خالتور,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

بله؛ با فیلمی مثل «خالتور» هم می توان چهارتا نکته به مردم یادآور شد ولی آنها را بارها توی فیلم های خودتان گفته اید و ۵۰ سال پیش «گنج قارون» آن را گفته. تکرار چرا؟

 

آفرینش بر اساس کلیشه است. حضرت آدم شبیه من و شما بوده. دوتا چشم داشته، دوتا گوش، یک بینی و عقل و فهم. حالا لباس ها به مرور زمان عوض شده ولی اصل تغییر نکرده است. شکل ها تغییر می کند اما اصل آدمیزاد همان است که بود. اولا من قائل به این حرف نیستم که فیلم حتما باید مردم را راهنمایی و ارشد کند، دوما همه حرف ها تکرار شده حتی حرف های متعالی که در آموزه های دین ما هست. حرف های خوب و انسانی که توی آن اخلاق باشد را اصلا روزی صد هزار مرتبه تکرار کن. تازه همه اینها را ما تکرار می کنیم وضع مان این است اگر نکنیم چه می شود.

 

در عین حال می تاوان حرف تکراری جذاب تر زد. این را دیگر قبول دارید؟

 

صددرصد فرمایش شما درست است. من عرض کردم می شد «خالتور» را بهتر ساخت منتها یک چیز است و این که شرایط امنیتی در فیلمسازی فراهم نیست. چرا در زمان مرحوم سیف الله داد بچه های سینما اکثرا بهترین فیلم های شان را ساختند؟ چون برای شان امنیت وجود داشت. امنیت را که حس کنند کیفیت فیلم می تواند بالا برود. با این مقوله باید خیلی حرفه ای و موشکافانه برخورد کرد که امنیتی که مسئولان برای فیلم ها تامین می کنند تاثیر مستقیم روی کیفیت فیلم ها دارند. «خالتور» را می شد بهتر ساخت نه من نه آقای معیریان در این حرف شک نداریم.

 

خیلی ها مخالف فیلم قبلی شما و آرش معیریان یعنی «آس و پاس» بودند منتها در دنیای خودش موفق بود. چه از نظر ساز و آواز، دنیای فانتزی و خیالپردازی. «خالتور» اما ماکتی از «آس و پاس» است که خودش از فیلم های دیگر تقلید کرده بود. یعنی بد در بدتر.

 

ما نمی خواهیم از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم. هم ما ممکن است قصور داشته باشیم هم آقای معیریان. اما عرض کردم شرایط را نباید نادیده گرفت. مردم از «خالتور» استقبال کرده اند و خوش شان آمده اما در این که تذکر می دهید درست است و آن را صادقانه می بینیم و بعدا خواستیم فیلم بسازیم لحاظ می کنیم. این حرف نه ترور شخصیت است نه بی احترامی و می تواند برای من سازنده باشد.

 

گفته می شود محمد حسین فرحبخش با یک تیم قرارداد می بندد و طی یک مدت مشخص دو فیلم می سازد. این طوری در هزینه صرفه جویی می شود. «پا تو کفش من نکن» و «خالتور» را قرار بوده آرش معیریان بسازد اما شکستگی پا اجازه نمی دهد و خودتان اولی را کارگردانی می کنید.

 

این حرف صددرصد اشتباه است. قرار بود آقای معیریان «پا تو کفش من نکن» را بسازد منتها پایش شکست و مجبور شدم خودم کارگردانی کنم وگرنه این فیلم توی ردیف کارگردانی من نیست و این نوع فیلم ها تخصص می خواهد. بعد هم این طور که می گویید نیست. فیلمبردار «پا تو کفش من نکن» و «خالتور» دو نفرند نه یکی. حتی تیم تولید فرق دارند. بعد «پا تو کفش من نکن» توی مهر ماه ساخته شده و «خالتور» اسفند. دو ماه مال زمانی است که شما عده ای را استخدام کنید و دو فیلم را پشت سر هم بسازید. مهر کجا اسفند کجا؟

 

انگار شما به عنوان تهیه کننده به فرمولی رسیده اید که می گویید استاندارد فیلمی مثل «خالتور» همین است. فیلمنامه و کست قوی تر دغدغه تان نیست.

 

نه این طور نیست. «کما» ربطی به این ندارد. ما تلاش مان را می کنیم. سربسته می گویم مسائل امنیتی که مسئولان برای ما فراهم می کنند کیفیت فیلم را بالا و پایین می برد.

 

ولی می توانید بازیگر محبوب تر مثل عطاران را بیاورید. انگار نمی خواهید خرج کنید.

 

بحث عطاران نیست. شما به این فکر کنید چرا بخش خصوصی در سینما فعال نیست. ۱۰ تا تهیه کننده بشمارید، یکی جز پویافیلم کار نمی کند. چرا؟ برای این که صرف نمی کند وگرنه کسی از پول بدش نمی آید. آقای شایسته، آقای سرتیپی، آقای اسماعیلی و دیگر دوستان باسابقه و محترم در پخش فعالیت می کنند چون فیلمسازی صرف نمی کند. حالا ما هم این وسط کاری می کنیم؛ این که گردونه ما را کی بیرون کند خدا می داند.

 

بحث کارگردانی شد. خودتان کدام فیلمی که ساخته اید را بیشتر دوست دارید؟

 

از نظر کارگردانی «آب نبات چوبی» را دوست دارم چون حاصل پختگی سال ها فعالیتم در سینما بود. البته از نظر موضوعی «زندگی خصوصی» تکرارناپذیر است. درباره اتفاقی است که سه دهه مسکوت مانده بود و اعتقاد شخصی و دینی من است. «پا تو کفش من نکن» را تجربه می دانم. مطمئن باشید اگر قرار بود پشیمان شوم از اول نمی ساختم. نمی گویم این فیلم نقطه عطف کارنامه من است اما از ساخت آن پشیمان نیستم. فیلم استانداردی است.

 

«پا تو کفش من نکن» که به تازگی وارد شبکه خانگی شده در زمان اکران با انتقادهایی مواجه بود. مثلا گفته می شد مسئله صیغه را زیر سوال برده اید.

 

اصلا این طور نیست. باید این چیزهایی که بی خودی تابو شده را بشکنیم. ما یا حرام شرعی داریم، یا عقلی یا عرفی. این چیزهایی که در فیلم گفته می شود با این سه مورد همخوان نیست. اتفاقا من بعضی تابوها را می شکنم که بگویم ربطی به دین ندارد و بعضی آدم ها آنها را از خودشان در آورده اند. یکی برهنه می شود و می گوید من تابوشکنی کرده ام. این لجن پراکنی است؛ تابوشکنی یعنی حرف هایی که توی زندگی می زنیم را در سینما بتوانیم بیان کنیم. برای چی باید بترسیم؟ مردم شاد می شوند چرا با شادی مردم مخالفیم؟

 

ولی یک جاهایی این طور استنباط می شود که با اعتقادات شوخی می کنید.

 

زبان طنز با جدی فرق می کند. خنده را خداوند فقط به انسان داده است و به هیچ موجود دیگری نداده خنده و شادی هم لازمه ابتدایی سلامت است. متاسفانه جامعه ما افسرده است و یکی از وظایف فیلمساز، خنداندن مردم است.

 

 

 

bartarinha.ir
  • 11
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش