جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۲۰:۴۸ - ۱۹ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۵۳۱۱
فیلم و سینمای ایران

گفت و گو با حسين نمازی، کارگردان فیلم

«آپاندیس» ۸۵ دقیقه تماشاگر را میخکوب می کند!

آپاندیس,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 حسین نمازی از جمله کارگردانانی است که کار خود را با ساخت فیلم کوتاه آغاز کرد و به گفته خودش اولین فیلم کوتاهش را در ۱۳ سالگی ساخته است. سال ۸۷ شرایط برای ساخت اولین فیلم بلند نمازی مهیا شده، اما احساس کرده است که باید چندسال صبر کند تا اینکه سال ۹۰ پروانه ساخت فیلمش را گرفته است. بعد از فراز و نشیب های بسیار بالاخره امسال نمازی توانست اولین فیلم بلند سینمایی خود را بر پرده سینما ببیند. فیلمی که به گفته خودش طرح فیلمنامه را از شب تا صبح و با عیادتی که از اقوام داشته، نوشته است و در شرایطی که امیدی برای گرفتن پروانه ساخت نداشته، این بار اوضاع برای ساخت فیلمش مهیا می شود. قبل از آن او چندین بار می خواست فیلم دیگری بسازد، اما در نهایت «آپاندیس» مجوز ساخت و نمایش گرفت. «آپاندیس» فیلمی است که محرومیت های طبقه کارگر، فقر و ناتوانی اش را از پرداخت هزینه بیمارستان نشان می دهد. او به خاطر پرداخت هزینه کمتر از دفترچه بیمه یک نفر دیگر برای همسرش استفاده می کند و در پی آن اتفاقات زیادی برایش رقم می خورد.

 

در ادامه گفت و گوی بانی فیلم را با این کارگردان از نظر می گذرانید:

 

 ایده فیلم «آپاندیس» چطور به ذهنتان رسید؟

– می خواستم فیلمنامه دیگری به نام «حرف های در گوشی» می خواستم بسازم و دوبار برای آن پروانه ساخت گرفتم، اما گفتند این فیلم را نسازید و فیلمنامه دیگری بیاورید، اما من فیلمنامه نداشتم. در همان زمان به عیادت یکی از اقوام رفتم که آپاندیس خود را عمل کرده بود و متوجه شدم یک مأمور بیمه دفترچه اش را چک می کند که ببیند مربوط به خودش است، یا نه. این تبدیل به ایده اصلی کارم شد و به دلیل فشارهایی که از طرف تهیه کننده داشتیم و حتما باید فیلمنامه می دادیم. همان شب روی آن کار کردم و طرحش را نوشتم و به ارشاد دادم. وقتی طرح را دادم، فکر کردیم پروانه ساخت به آن نمی دهند و این امید را داشتیم تا بتوانیم فیلمنامه قبلی را کار کنیم، اما در یک عمل انجام شده قرار گرفتیم و رفتیم فیلم را ساختیم.

 

 این قصه به طور مستقیم با مباحث بیمه و قانون آن در ارتباط است. آیا این امکان وجود نداشت که شخصیت اصلی با بیمه بیکاری دفترچه بگیرد؟… 

– فکر می کنید چند درصد از مردم از حق و حقوق خودشان مطلعند؟… این ها خلأ نیست و اتفاقا اگر شخصیت اصلی سر به راه بود و همه چیز را می دانست، نتیجه آن این همه مشکلات نبود. مسائل و مشکلات ما ناشی از نا آگاهی از قوانین و شیوه برخورد است و گاهی صدمه ای که می خوریم، جبران ناپذیر است. همه این ها ممکن است اتفاقاتی را رقم بزند که خیلی از آن ها جبران ناپذیر است، اما خیلی ها نمی دانند چه کاری باید انجام دهند. از این گذشته، دریافت بیمه بیکاری هم به این راحتی نیست.

 

 از لحاظ حقوقی و قانونی تحقیق یا بررسی هم برای اشراف بیشتر روی موضوع فیلم داشتید؟

– در ابتدای نوشتن فیلمنامه تنها به نوشتن آن اکتفا کردم و به مسائل دیگر فکر نکردم. بنابراین، رفتم تحقیق کردم تا خلأیی به لحاظ قانون بیمه وجود داشته باشد و تا الآن مشکلی نداشتیم، چون از مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی تا کارمندان و کارشناسان، این فیلم را دیدند. در صنف پزشکی هم اکرانی برای انجمن اخلاق پزشکان در گرگان داشتیم که همه پزشک بودند و بعد از آن هم جلسه نقد و بررسی برگزار شد و حال همه خوب بود. ممکن است مردم عادی نقدهایی از این دست وارد کنند، اما تا به حال هیچ پزشک یا کارشناس بیمه ای از ما انتقاد نکرده است.

 

 همکاری با آناهیتا نعمتی، امیرعلی دانایی و رضا اکبرپور چطور شکل گرفت؟

– برای ساخت این فیلم از ابتدا عوامل غیرچهره انتخاب کردم، اما بعضی مسائل مثل ویترین، پخش‌کننده و سینماداران در انتخاب‌ها تاثیر می‌گذارند و باید جوابگوی خواسته آن‌ها هم باشید.

 

تمام بچه هایی که ناشناس بودند، از جمله بازیگر اصلی؛ یعنی آقای رضا اکبرپور بازیگران تئاتر بودند و تمرین خیلی و سخت و فشرده ای با هم داشتیم تا به این سطح برسند. آنا نعمتی و امیرعلی دانایی جزو آخرین نفراتی بودند که به ما اضافه شدند و زمان زیادی برای تمرین نداشتیم و سعی می کردیم تمام تمرین ها قبل از برداشت ها اتفاق بیفتد. در مورد امیرعلی دانایی و آنا نعمتی باید بگویم که حضورشان در «آپاندیس» اتفاق خوبی بود و هر دو بازی خوب و متفاوتی ارائه داده اند.

 

 آپاندیس به نظر فیلم کم خرجی است که کل آن در یک بیمارستان می گذرد و به علاوه تنها دو نفر از بازیگران شناخته شده هستند. 

– برای اینکه فیلم ارزان تر تمام شود، هدفم این نبود تک لوکیشن کار کنم یا از بازیگران غیرچهره بهره بگیرم. فضا و بستر قصه این طور ایجاب می کرد، اما بعد مصمم شدم خودم را محک بزنم تا ببینم می توانم با ساخت فیلم در یک محیط بسته، تماشاگر را ۹۰ دقیقه نگه دارم یا نه؟…خیلی ها گفتند این کار سختی است و اگر این فیلم را بسازی، اولین و آخرین فیلمت می شود، ولی راه خودم را رفتم.

 

 فصلی که فیلم شما «آپاندیس» در آن اکران شده، فصل خوبی نیست. احتمالا انتقاداتی به وضعیت اکران دارید؟

– من چندان تخصص اکران ندارم که بخواهم در این رابطه صحبت کنم، اما می توانم کلی تر بگویم. از ابتدا که این فیلم ساخته شد، انگار نمی خواستند اتفاق خاصی برای فیلم بیفتد و اجحاف های زیادی نسبت به آن در جشنواره های داخلی صورت گرفت. ما برای «آپاندیس» جایزه فیلمنامه را در جشنواره مونترال کانادا گرفتیم و هیچکس جایزه بخش اصلی را برای فیلمنامه نکرده بود. ری اکشن هایی که از مدیران سینمایی دیدیم، یک هفته بعد از دریافت جایزه بود، اما توجه لازم نسبت به این فیلم صورت نگرفت.

 

 «آپاندیس» به نظر فیلمی است که تلاش می کند هر دو طیف مخاطب عام و خاص را با هم داشته باشد و تا پایان مخاطب را غافلگیر می کند. چقدر این فیلم در شرایط نابسامان فعلی امکان دیده شدن داشت؟

– در سینمایی که همه فیلم ها یا تکراری می شوند یا سمت و سوی هنری دارد و مخاطب عام در نظر گرفته نمی شود، فیلمی ساخته می شود که شما را ۸۵ دقیقه میخکوب می کند؛ یعنی شما لاجرم ۸۵ دقیقه باید بنشینید و فیلم را ببینید. اگر از فیلم راضی هستند، باید حمایت کنند و اگر نیستند باید مشخص شود و ما هم تکلیف خودمان را بدانیم و برویم فیلم کمدی با مولفه های کمدی بسازیم. اگر دنبال ارتقای سطح فرهنگ جامعه هستیم، باید کمک کنیم. هیچ ادعایی درباره کار خودم ندارم، اما به گواه مخاطبان، همه می گویند چقدر فیلم خوبی است و مهجور مانده است. وقتی پخش کننده می خواهد یک فیلم بگیرد، معیارش چند بازیگر چهره سینماست و نمی دانم چه کسی باید این مسائل را مدیریت کند. حجم گسترده ای از سینماها مربوط به حوزه هنری است، اما فیلم هایی که از خط قرمز عبور نمی کنند، حمایت نمی شوند. معتقدم فیلم باید برای مردم ساخته شود و منظورم از فیلم کمدی این نیست که همه بد هستند، ولی ما باید تکلیف خود را در این رابطه بدانیم. اگر مشکل در زمینه اکران است، نباید این قدر پروانه ساخت بدهند و به هرحال مسئولانی امر باید در این زمینه تصمیم بگیرند.

 

 

 

  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش