جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۷:۳۵ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۳۷۶۴
فیلم و سینمای ایران

مصطفی کیایی از آخرین فیلمش، چهار راه استانبول می گوید

مصطفی کیایی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

چهارراه استانبول فیلمی است به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی مصطفی کیایی؛ فیلمسازی که در سال‌های اخیر با ساخت فیلم‌هایی چون بعدازظهر سگی‌سگی، ضد گلوله، خط ویژه، عصر یخبندان و بارکد نوع خاصی از سینما را پی گرفته؛ که آن را می‌توان نزدیک‌ترین سینما به جریان غالب سینمای دنیا دانست. یک سینمای قصه گوی خوش ساخت و خوش بر و رو که هم استانداردهای سینما در همه جوانبش را حفظ می‌کند و هم این‌که تکیه‌اش روی تماشاگران است.

 

چهارراه استانبول ریشه در یک روز تلخ و یک ماجرای تلخ دارد. بعد از آن تراژدی عظیم آتش سوزی و سپس فروریختن ساختمان پلاسکو در زمستان‌سال گذشته، مصطفی کیایی که به تازگی کارهای اکران فیلم بارکد را تمام کرده بود، از ساخت فیلمی درباره این اتفاق تلخ خبر داد. در حقیقت شهر هنوز در تب‌وتاب آوارشدن آن ساختمان خاطره انگیز بود که کیایی عنوان کرد قصد دارد ششمین فیلم خود را با موضوع اتفاقات ساختمان پلاسکو بسازد. کیایی گفت که نام فیلمش پلاسکو خواهد بود؛ اگر چه پیش از آغاز پیش تولید این نام را به چهارراه استانبول تغییر داد. چهارراه استانبول فیلم پرستاره‌ای است.

 

فیلمی مثل دیگر فیلم‌های سازنده‌اش با حضور عوامل درجه یک جلو و پشت دوربین. بهرام رادان، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، ماهور الوند، رعنا آزادی ور، مهدی پاکدل، سعید چنگیزیان، پوریا رحیمی سام، بابک بهشاد، خسرو احمدی، تینو صالحی، حسین امیدی و مسعود کرامتی گروه بازیگران چهار راه استانبول را تشکیل می‌دهند. این ترکیب پرستاره بهترین امکان را در اختیار کیایی برای درخشیدن در جشنواره فجر قرار می‌دهد. با این اوصاف چنین به نظر می‌رسد که مصطفی کیایی پس از یک‌سال غیبت در جشنواره، امسال با چهارراه استانبول می‌کوشد حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. او که به‌خصوص در سه دوره از چهار دوره اخیر با بارکد، عصر یخبندان و خط ویژه حضور موثری در جشنواره داشته؛ با چهارراه استانبول قصد دارد این تاثیرگذاری را امتداد بخشد.

 

به‌خصوص که موضوع این فیلم از این رو که داغی به بزرگی فقدان چند جوان بر دل‌ها نهاد، از یادها نرفته و هنوز داغ و خون چکان به انتظار مانده تا روایت شود؛ و این نیز فیلم مصطفی کیایی را صاحب شانس بسیار بسیار بالایی می‌کند. حتی اگر به گواهی گفته‌ها و شنیده‌ها چهارراه استانبول روایت بی‌کم‌وکاست ماجراهای ساختمان پلاسکو نباشد. در حقیقت ساختن فیلمی که قصه‌اش به یکی از مهم‌ترین اتفاقات‌سال گذشته مرتبط است مهم‌ترین نکته برای تماشای فیلم و به دیگر عبارت، مهم‌ترین عامل جذابیت این فیلم است. ترکیب بازیگران هم با آن چینش کنجکاوی برانگیزش به یاری مضمون فیلم می‌آید تا مثل ساخته‌های قبلی کیایی یکی از فیلم‌های مهم جشنواره جلوه کند. نکته اما به گفته کارگردان فیلم در این است که فیلم خارج از سوژه و قصه جذابی که دارد، سعی کرده است اتفاقات آن روز را به خوبی به تصویر بکشد. این شاید مهم‌ترین نکته درباره چهارراه استانبول باشد.

 

چهارراه استانبول اگرچه به گفته کیایی درباره پلاسکو نیست؛ اما ظاهرا قصه اصلی فیلم با اتفاق پلاسکو گره خورده و درواقع به بهانه روایت داستان فیلم، ٢٤ساعت قبل و ٢٤ساعت بعد از ماجرای پلاسکو را در فیلم می‌بینیم. فیلم روی داستان دو شخصیت به نام‌های بهمن و احد تمرکز کرده است؛ دو رفیقی که تولیدی ورشکسته‌ای در پلاسکو دارند و از دست طلبکاران و اهالی پلاسکو فراری اند. این دو که با کوهی از مشکلات مواجهند، روز حادثه، بهترین زمان برای فرارشان از دست طلبکاران می‌شود...

 

مصطفی کیایی که سابقه نشان داده فیلم‌هایش همواره شانس بسیار بالایی در آرای مردمی دارند؛ به استناد سوژه کنجکاوی برانگیز و جذاب، بازیگران سرشناس و محبوب و البته سر و شکل حرفه‌ای و خوش آب و رنگ چهارراه استانبول، این‌بار نیز برای رقابت بر سر دریافت این سیمرغ پای به جشنواره می‌گذارد. از این نظر این فیلم نیز در استای دیگر فیلم‌های کیایی قرار دارد که اولویت اصلی شان کسب سیمرغ مردمی به‌نظر می‌رسد؛ اگرچه استانداردهای بالای فیلم‌های مصطفی کیایی آنها را در بخش‌های بازیگری، کارگردانی، فیلمنامه، طراحی صحنه، لباس، جلوه‌های ویژه و تدوین نیز در زمره مدعیان اصلی جلوه می‌دهد.

 

آقای کیایی عزیز؛ ظاهرا فیلم خیلی دشواری را تمام کرده‌اید...

آن قدر که حتی نمی‌توانم درباره سختی‌های کارمان حرف بزنم. ببینید فیلم ساختن به خودی خود کار سختی است و وقتی قرار می‌شود فیلمی مثل این را بسازید که درباره یک رخداد مهم است، سختی‌های آن دو چندان هم می‌شود. یعنی در این فیلم من هم به‌عنوان بخش خصوصی تهیه‌کننده فیلم بودم و هم این‌که به نحو ناراحت کننده‌ای خیلی از ارگان‌ها رغبتی برای همکاری و همراهی نداشتند. درست است که حالا این سختی‌ها را پشت‌سر گذاشته‌ایم و فیلم آماده شده است، اما این موضوع واقعا دردناک بود که ما که مثلا قرار بود درباره یک اتفاق مهم فیلم بسازیم، اما، متاسفانه در این راه تنهای‌تنها بودیم و تقریبا هیچ ارگانی رغبت نداشت با این فیلم همکاری کند. در حقیقت تنها جایی که از چهارراه استانبول حمایت کرد، سازمان آتش نشانی بود؛ که همین جا باید ازشان تشکر کنم. آن هم البته به این دلیل بود که می‌دانستند این فیلم درباره قضیه پلاسکو است.

 

از این موضوع بگذریم که ظاهرا درد مشترک تمام کسانی است که فیلم‌هایی از این دست می‌سازند. ما که فیلم را ندیده ایم؛ اما از عکس‌هایش معلوم است که در مرحله فیلمبرداری و حتی پس تولید هم روزهای سختی داشتید...

خیلی. فیلم چه زمان فیلمبرداری و چه بعد از آن بسیار دشوار و نفسگیر بود. درواقع چه در روزهای سخت و نفس‌گیر فیلمبرداری و چه در مرحله فنی خیلی خیلی سنگین و زمان‌بر کار روزهای دشواری را گذراندیم. به‌خصوص که در کار ویژوال افکت‌های خاصی وجود دارد و باید در این جنبه کم نمی‌گذاشتیم...

 

وسواس خاصی داشتید؟

نه مسأله وسواس نبود. من اصولا در تمام فیلم‌هایم نهایت تلاشم را می‌کنم که به یک کیفیت مطلوب و دلخواه برسم؛ و این از اهمیت بالایی برای ما برخوردار است. اما نکته مهمی که در این فیلم با آن مواجه بودیم این بود که داریم درباره حادثه و اتفاقی خاص صحبت می‌کنیم که مردم خاطرات بصری خیلی قوی با آن دارند، اما اکنون این فضا موجود نیست یعنی ساختمان پلاسکو اکنون وجود ندارد. این کار ما را خیلی دشوار می‌کرد و باید کاری می‌کردیم که حداقل اگر قرار نیست به آن خاطرات بصری چیزی بیفزاییم، در قیاس با آن کمبود نداشته باشیم...

 

الان وقتی فیلم را می‌بینید؛ حداقل از جنبه همان جلوه‌های بصری احساس رضایت می‌کنید؟

باید نتیجه کار را در جشنواره دید، چون درنهایت مخاطب است که باید درباره فیلم قضاوت کند. اما در کل بازسازی یک فضای خاطره‌ای که یک زمانی بود و الان نیست، جذابیت خاص خود را داشت. یعنی هم جذاب بود و هم این‌که البته این کار ما را بسیار سخت می‌کرد. ما در تمام روزهای کارمان سعی کردیم شرایط و اتفاقات آن روز را ترسیم کنیم و البته چون هیچ چیزی از ساختمان باقی نمانده بود، ساخت و طراحی دکور بسیار سخت بود و ما فقط و فقط تلاش مان این بود که به بهترین شکل کار را پیش ببریم. اما در پاسخ شما؛ حالا که فیلم را نگاه می‌کنم می‌بینم که حداقل درباره این جنبه از کار گروه ما نمره خوبی گرفته است.

 

انتظار سیمرغ در این زمینه‌ها را دارید؟

حقیقتش من زیاد درگیر و به فکر این موضوعات نیستم. مهم‌ترین نکته برای من این است که ارتباط مناسب و ویژه‌ای با مخاطب داشته باشم. اگر هم ته دلم اشتیاق جایزه و... را هم داشته باشم، باز از الان که کسی فیلم‌ها را ندیده نمی‌شود درباره سیمرغ و نتیجه رقابت صحبت کرد. اما باید این را بگویم که تمام بچه‌ها با انرژی و احساس خاصی با ما همکاری کردند و احساس تعهد مطلوبی نسبت به فیلم داشتند. اما این‌که آیا این تلاش و تعهد در فیلم دیده خواهد شد یا نه؛ من درباره استفاده از ویژوال افکت که در فیلم‌های قبلی من کمتر دیده می‌شد، چندان تجربه‌ای ندارم و این یک مورد جدید در فیلم‌های من بود و بنابراین نمی‌توانم واکنش‌ها را پیش‌بینی کنم. اما باز هم همین قدر بگویم و تکرار کنم که گروه ویژوال افکت و طراحی صحنه ما زحمات زیادی کشیدند.

 

اصلا چه شد که خواستید درباره ساختمان پلاسکو فیلم بسازید؟

وقتی حادثه پلاسکو رخ داد و ماجراهایی که پیش آمد؛ درحال و هوای آن اتفاق به این فکر افتادم که اتفاق پلاسکو با این‌که حادثه تلخی است، اما بار دراماتیک خوبی برای تولید فیلم سینمایی دارد.

 

آن زمان کار دیگری در دست داشتید؟

بله؛ قرار بود فیلم دیگری بسازم و فیلمنامه دیگری در دست داشتم. درواقع حتی ٧٠‌درصد آن را هم نوشته بودم. اما زمانی که آن اتفاق افتاد و کل جامعه را درگیر کرد، احساس کردم جوی ایجاد شده است که همه به این موضوع توجه دارند. شرایط آن روزها طوری بود و جامعه چنان تحت‌تأثیر آن اتفاق قرار گرفته بود که شرایطی مشابه که تا این‌قدر همه گیر شده باشد به ذهن نمی‌رسید و حداقل این‌که من به یاد نداشتم که مشابه آن جو را با توجه به اهمیت اتفاق تجربه کرده باشیم. بنابراین سعی کردم قصه‌ام را براساس این اتفاق روایت کنم که بخشی از آن به حادثه فرو ریزی ساختمان پلاسکو مربوط می‌شود.

 

آیا از فیلم‌ها و عکس‌های مستند آن اتفاق که کم هم نبودند در فیلم استفاده کرده اید؟

نه اصلا. البته آن تصاویر و عکس‌ها را در اختیار داشتیم، اما از آنها فقط به‌عنوان مرجعی برای بازسازی آن روز و آن اتفاق استفاده شد. درواقع فقط و فقط برای این‌که داستان فیلم را به واقعیت نزدیک‌تر کنیم.

 

چرا؟

جای دیگری هم این را گفته ام که چهارراه استانبول درباره پلاسکو نیست و فقط قصه اصلی فیلم با اتفاق پلاسکو گره خورده است؛ یعنی که ما در این فیلم داریم قصه می‌گوییم و بنابراین چون می‌خواستیم داستان خودمان را روایت کنیم، نمی‌خواستیم از هیچ تصویر آرشیوی استفاده کنیم.

 

از کسانی که در صحنه اتفاق حضور داشتند چه؟ از آتش‌نشانان حاضر در پلاسکو هم استفاده نکرده‌اید؟

چرا؛ اتفاقا خیلی از آتش‌نشانانی که سر صحنه فیلمبرداری حضور داشتند، همان‌هایی بودند که در صحنه واقعی نیز ماموریت داشتند و این کار را برایشان خیلی دردآور کرده بود.

 

می‌توانید مهم‌ترین ویژگی چهارراه استانبول را از دید خودتان بگویید؟

این فیلم در کارنامه من ساز جداگانه‌ای نیست و من نگاهی که در فیلم‌های قبلی داشتم، این‌جا نیز آن را دنبال کرده‌ام. درواقع مثل تمام کارهایی که تا به امروز ساخته‌ام این فیلم نیز ویژگی‌های خاصی دارد که می‌تواند مخاطب را به خود جذب کند. اما از نگاه خودم مهم‌ترین نکته که زمان نوشتن سناریو و ساختن چهارراه استانبول در پی دستیابی بهش بودیم این بود که برای تماشاگرمان قصه بگوییم و این قصه را در قالب یک درام جذاب روایت کنیم. به عبارت بهتر مهم‌ترین ویژگی چهارراه استانبول این است که یک قصه سرراست تعریف می‌کند.

 

گفته‌اید فیلم تان درباره اتفاقات پلاسکو است. می‌توانید بگویید اتفاقات پلاسکو یعنی چه؟ یعنی قرار است در سینما حکایت آتش‌سوزی و آوار شدن پلاسکو را بر پرده ببینیم؟ مثل یک‌سری از فیلم‌های ژانر فاجعه؛ که فیلم با فاجعه آغاز می‌شود و بعد تلاش مثلا آتش‌نشانان و امدادگران را می‌بینیم و در پایان نیز با روشن‌شدن سرنوشت آن ساختمان فیلم به پایان می‌رسد؟

اگر آن‌طور بود و مثلا اگر محور فیلم قرار بود ساختمان پلاسکو باشد که دیگر نمی‌شد به جذابیت چندانی دست یافت. آن وقت می‌شد فیلمی درباره اتفاقی که همه تماشاگرانش از پیش انتهای داستان را می‌دانند؛ چون همه مردم می‌دانند که پلاسکو درنهایت فرو می‌ریزد. اما من در این فیلم این را بستر ماجرا قرار داده و سعی کرده‌ام قصه بگویم. به عبارت بهتر در این فیلم برایم قصه‌گویی خیلی مهم‌تر از حادثه بوده است.

 

برای آشنایی خوانندگان با حال‌وهوای فیلم درباره قصه فیلم کمی توضیح می‌دهید؟

قصه فیلم از شب قبل از پلاسکو شروع می‌شود. ما دو نفر داریم که قرار است ماجرای آنها را ببینیم. این قصه در حرکت درام با موضوع آن حادثه گره می‌خورد و به عبارت بهتر وقتی اتفاق پلاسکو رخ می‌دهد، فیلم در روند قصه‌پردازیش درباره این اتفاقات صحبت می‌کند. در حقیقت باید بگویم که نکطه مهم و دراماتیک فیلم اتفاقات پلاسکو است که بعد از این‌که آوارشدن پلاسکو رخ می‌دهد، مسیر و داستان فیلم به سمت دیگری می‌رود. درباره قصه فیلم فقط باید این را باید بگویم که ریتم و ضرباهنگ آن از تمام فیلم‌هایم بیشتر است.

 

آیا مثل چند فیلم اخیرتان در این فیلم هم‌زمان را شکسته‌اید؟ اصلا این‌گونه پاسخ دهید که آیا چهارراه استانبول ساختار کلاسیک دارد یا نه؟

روایت چهارراه استانبول خطی است. یک بار دیگر ناچارم بگویم که قصه این فیلم حادثه پلاسکو نیست، اما کاراکترهای قصه به‌هرحال درگیر آن می‌شوند. فیلم از ۲۴ساعت قبل از حادثه تا ۲۴بعد از آن را روایت می‌کند.

 

در فیلم‌های شما یکی از نکات جذاب آنها وجود رگه‌های طنزآمیزی است که باعث می‌شود تلخی موضوعات فیلم‌ها تعدیل‌شده و حس خوبی برای تماشاگران به ارمغان آورد. آیا این یکی فیلم هم لحظه‌های طنزآمیز دارد؟

من در فیلم‌هایم همیشه سعی می‌کنم یک رگه‌هایی از کمدی را درون کار بیاورم و به عبارت بهتر کارهایم کمی شوخ‌وشنگ هستند. چهارراه استامبول هم بله؛ این خصیصه را دارد و شاید در برخی از سکانس‌ها خنده‌دار باشد. اما در کل، داستان بسیار جدی‌ است.

 

وقتی داشتید سناریوی فیلم را می‌نوشتید، آیا به بازیگران خاصی در آن زمان فکر می‌کردید؟

نه؛ من هیچ‌وقت قبل از شروع فیلم و قبل از نوشتن فیلمنامه به بازیگر خاصی فکر نمی‌کنم. یعنی در فیلم‌های من کسی از قبل انتخاب نمی‌شود. اول سعی می‌کنم فیلمنامه را تمام کنم و بعد برای این‌که بخواهیم به بازیگران فکر کنیم، وقت هست.

 

چرا؟

خب هر کس به یک شکل کار می‌کند دیگر... اما من به این دلیل انتخاب بازیگران را به بعد از اتمام سناریو موکول می‌کنم که عقیده دارم اگر زمان نوشتن بازیگر خاصی مد نظرم باشد، حضور او روی نوشته من تأثیر می‌گذارد و بنابراین سعی من همیشه بر این بوده که بعد از اتمام فیلمنامه به این موضوع فکر کنم.

 

چه زمانی بازیگران این فیلم انتخاب و قطعی شدند؟

چند روز قبل از شروع پیش تولید انتخاب‌های موردنظر را انجام دادم.

 

آیا توانستید با تمام گزینه‌های ذهنی‌تان همکاری کنید؟

همین قدر بگویم که بازیگران حاضر در فیلم اکثرا انتخاب اول من بودند. البته اگر بخواهم دقیق بگویم، به غیراز یک یا دو نفر بقیه عوامل انتخاب اول و قطعی بودند.

 

در روزهایی که همه فیلمسازان در تب‌وتاب انتخاب‌شدن یا نشدن فیلم‌هاشان در جشنواره بودند، جوری صحبت می‌کردید که انگار از انتخاب فیلم تان در جشنواره مطمئن بودید. چگونه به این اطمینان رسیده بودید؟

این را که کسی نمی‌تواند بگوید مطمئن بوده یا نه؛ اما در این حد باید بگویم که برای این‌که جزو این بیست‌ودو فیلم باشم، نسبت به کارهای قبلی که انجام داده ام کار جدیدی نکرده‌ام و یا چیز جدیدی را اضافه نکرده‌ام. آثار قبلی من هم عموما مانند همین فیلم مورد توجه قرار گرفته؛ و اگر خاطرتان مانده باشد می‌توانم بگویم تمام فیلم‌هایم در جشنواره انتخاب شده و خوشبختانه مورد توجه هم قرار گرفته‌اند و اکران‌های موفقی را تجربه کرده‌اند. به‌هرحال هیأت انتخاب هم جزوی از مخاطبان محسوب می‌شوند، دیگر؛ و از این رو که من برای تماشاگر و با هدف جلب رضایت او فیلم می‌سازم، هیأت انتخاب هم رضایتش جلب شده و این فیلم را هم انتخاب کرده است. به‌طور قطع اعضای این هیأت هم با قصه و روایت فیلم ارتباط گرفته‌اند.

 

ظاهرا گفته‌اید این فیلم بهترین اثر من است. درست است؟

نه؛ این حرف را محسن کیایی‌زده است. این سلیقه اوست. اما من از طرف خودم می‌توانم بگویم که فکر می‌کنم چهارراه استانبول هیجانش از تمام فیلم‌هایم بیشتر باشد.

 

نگار باباخانی

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 12
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش