جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۷:۳۸ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۵۸۱۷
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به فیلم مصادره ساخته مهران احمدی

فیلم مصادره,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

مصادره یکی از فیلم‌های بسیار مهم جشنواره امسال است، حتی در نگاهی کلی‌تر باید بگویم از فیلم‌های مه م‌سال آینده است. شاید گفتن این حرف آن‌هم برای یک فیلم کمدی کمی عجیب به نظر برسد. به هرحال، جامعه ما سال‌هاست که عادت کرده فیلم‌های اجتماعی را نماد مصلح اجتماعی و فیلم‌های کمدی را نشانه گیشه و مردم عام بداند اما واقعیت این است که اتفاقا همین نگاه است که سینمای ایران را به ورطه نابودی و بروزنیافتن ژانر سوق داده و سال‌هاست که سینمای ما از فقدان‌هایی رنج می‌برد که مصادره دست روی همان نقصان‌ها می‌گذارد و برای همین باید آن را از فیلم‌های مهم و جدی برشمرد.

 

نباید فراموش کرد که ظهور و تثبیت سینمای دیجیتال، فیلمسازی را بشدت سهل کرد و البته به همان اندازه هم مشکل که واکاوی این موضوع خود مقاله‌ای مفصل و طولانی می‌طلبد اما صنعت دیجیتال مانند هر پدیده نوظهور دیگری دارای معایب و محاسناتی بود که یکی از معایب آن حداقل در سینمای کشور ما این بود که بیش از ٩٠‌درصد محصولات تصویری ما فیلم ماندند و به سینما تبدیل نشدند. شدید بر این باور هستم که فیلم و سینما دو مقوله کاملا جداگانه است؛ سینما یعنی شکوه، یعنی تصویر درست، یعنی رنگ، یعنی جلال که برای پرده بزرگ و عریض و نقره‌ای طراحی شده است. پرده بزرگ سینما بزرگی و زیبایی می‌خواهد، شکوه و عظمت می‌خواهد، وگرنه به صرف اکسپوزشدن نمی‌توان گفت که فیلمی سینمایی ساخته شده است و با این وصف اگر کلاهمان را قاضی کنیم و منصفانه نگاه کنیم، می‌بینیم که بیش از ٩٥درصد آثار ما چندان فرقی نمی‌کند که شما آن را روی پرده سینما ببینی یا داخل صفحه تلویزیون یا روی مانیتور یک لپ‌تاپ و این یعنی نابودی سینما اما مصادره بشدت سینما و برای پرده سینما ساخته شده است و اگرچه این اصل برای ساخت فیلمی سینمایی اولین اصل است، اما در کشوری که معیار سینما یا ویدیویی‌بودن آن را نه کیفیت اثر بلکه یک برگ کاغذ تایپ‌شده پروانه ساخت، آن‌هم پیش از ساخت تعیین می‌کند انتظار بیشتری هم نباید داشت که ٩٥‌درصد آثار سینمایی آن، همان نخستین اصل را هم رعایت نکنند و اصلا فرق بین پرده سینما و مانیتور لپ‌تاپ را هم ندانند.

 

یکی دیگر از موضوعاتی که سینمای ایران مدت‌هاست دچار آن شده، این است که فیلمسازان به دلیل نبود اقتصاد آزادی که در سینما و مارکت وجود دارد، دچار بیراهه شده‌اند. نباید فراموش کرد که سینما در همه جای دنیا دو کارکرد دارد و لاغیر؛ یا حال شما را خوب کند که این حال خوب الزاما به معنای خنداندن نیست و می‌تواند این حال خوب و تحریک احساس با یک ملودرام اشک‌ درآور شکل بگیرد یا این‌که شما را به فکر فرو ببرد. سینما نه جایی برای نظریه فلسفی‌دادن و نه خطابه سیاسی و نه مصلح اجتماعی است اما همان‌طور که گفتم، به دلیل نبود سیستم درست عرضه و تقاضا، سینما در کشور ما همه چیز هست الا کارکردهای واقعی و درستش و در نتیجه عمده محصولات آثاری هستند که تماشاگر با دیدن آن چیزی دستگیرش نمی‌شود نه به درستی سرگرم می‌شود و نه چیزی او را به فکر فرو می‌برد. مصلح اجتماعی‌بودن و خطابه سیاسی بیان‌کردن کار سینما نیست، اما بعضی از سینماگران این کارها را خیلی بهتر از فیلمسازی بلد هستند و از همین‌رو نه فیلم‌های آرتیستی ما فیلم‌های واقعی هستند و نه آثار سرگرم‌کننده‌مان به درستی سرگرم می‌کنند و در نتیجه در سینمای کشور با جریان‌هایی طرف هستیم که یا بی‌هویت و عقیم هستند یا در سطحی‌ترین شکل ممکن سعی در کاسبی و خنداندن تماشاگر را دارند و این یعنی زنگ خطر جدی برای نابودی سینمای ایران. اگر جست‌وجو کنیم، می‌بینیم که دیگر چیزی به نام صنعت سینما وجود ندارد و هر از گاهی نسیمی می‌آید و بعد خاموش می‌شود، درصورتی که یک سینمای پویا و زنده وجه غالب آثارش باید از این جنس باشد و حال در این بین مصادره شاید تنها فیلمی در جشنواره است که مصداق بارز سینما به معنای صنعتی است که برای پرده سینما ساخته شده است و هدف و مسیرش را می‌داند.

 

مصادره یک فیلم کمدی است، اتفاقا یک فیلم کمدی بسیار مردم‌پسند؛ تعابیری که ممکن است در سینمای ایران و در طیف روشنفکر فحش به حساب آید، اما در مصادره مهران احمدی با هوشمندی آن را تبدیل به نقاط قوت خود کرده و فیلمی در جریان درست صنعت سینما ساخته که هم برای مخاطب عام است و هم در عین حال به اندازه و خیلی ظریف کنایه‌های خود را هم می‌زند و نقد‌های اجتماعی‌اش را هم بیان می‌کند، نه کم‌فروشی می‌کند و دست به لودگی می‌زند، در انتخاب شوخی‌ها نه زیاده‌روی می‌کند و نه از ریتم می‌افتد.

 

مهران احمدی و اساسا هر فیلمسازی که می‌خواهد فیلم اول خود را بسازد، در یک چند راهی سختگیری می‌کند؛ این‌که خود را در قدم اول چه نوع فیلمسازی معرفی کند و در چه وادی قدم بگذارد، شاید بی‌اغراق یکی از سخت‌ترین مراحل فیلمسازی در فیلم اول باشد، حال اگر فیلمساز یک بازیگر و چهره شناخته‌شده هم باشد، کار سخت‌تر هم می‌شود و فکر می‌کنم که احمدی مسیر درستی را انتخاب کرده است و امیدوارم که هم او این مسیر را ادامه بدهد و هم سینمای ما پر از محصولاتی شوند که هم استاندارد باشند و هم مخاطب زیادی را روانه سالن‌های سینما بکنند.

 

محمدرضا لطفی

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 18
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش