شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۰۱ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۵۸۷۴
فیلم و سینمای ایران

فیلم تازه بهرام توکلی«تنگه ابوقریب» و مورد عجیب «جواد عزتی»

بهرام توکلی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

فیلم تازه بهرام توکلی نه‌فقط سورپرایز سی و ششمین جشنواره فیلم فجر که غافلگیری بزرگی در سینمای ماست. حالا بیش از سی سال است که هر ساله تعدادی فیلم در حوزه سینمای جنگ و درباره جنگ تحمیلی ایران با عراق ساخته می‌شود. اتفاقا حضور کارگردانان کاربلد در این حوزه باعث شده دست سینمای ایران در این جریان محبوب پر باشد اما قطعا و با اختلاف زیاد «تنگه ابوقریب» دردانه تمام این سال‌هاست.

 

توکلی در این فیلم سراغ آخرین روزهای جنگ رفته؛ روزهایی که بچه‌های گردان عمار با دست‌های تقریبا خالی جلوی اشغال خوزستان را گرفتند؛ عملیاتی خونین درست پنج روز پیش از پایان همیشگی جنگ. فیلم تازه توکلی سراسر مثل دقایق ابتدایی فیلم ماندگار استیون اسپیلبرگ، «نجات سرباز رایان» است. فرصتی برای نفس کشیدن باقی نمی‌گذارد و مخاطب‌اش را لحظه‌ای رها نمی‌کند. انگار که دستت رسیده باشد به ساعت برگردان جادویی و شنل نامرئی «هری پاتر» و دقیقا رفته‌ باشی به سال ۶۷ در دل ماجرا. کسی تو را نمی‌بیند ولی تو ایستاده‌ای میانه میدان، مات و مبهوت، شوکه و مغموم. به جز سکانس اولیه فیلم که در فضای جنگ نمی‌گذرد و مقدمه‌ای آرام است برای ورود به طوفان، مابقی سکانس‌های فیلم تماما در میدان جنگ است.

 

فیلمساز با مخاطب تعارف ندارد و به بهانه مکدر نشدن احساسات مخاطبش از هیچ صحنه تلخ و گزنده‌ای چشم نمی‌پوشد. هرچند امیر جدیدی با بازی تحسین شده‌اش در مقام پسری شوخ‌طبع که در هر موقعیت و زمانی چیزی برای شوخی کردن پیدا می‌کند در لحظه‌هایی با شوخی‌هایش مخاطب را از زهر نفس‌گیر آن فضا نجات می‌دهد. 

 

شاید در تمام این سال‌ها هیچ‌کس عملیاتی جنگی را بدون هیچ حشو و زوائدی تعریف نکرده باشد. درواقع توکلی تنها کسی است که آنقدر به دراماتیک یا بهتر بگویم تراژیک بودن قصه‌ای که انتخاب کرده آگاهی دارد که نیازی به اضافه کردن چیزی نمی‌ببیند؛ هرچند عده‌ای بر این باورند که این نگاه مستندوار او، شخصیت‌پردازی را از آدم‌های قصه سلب کرده و همین فیلم را میانه مستند و سینما معلق نگاه داشته که البته نکته درخور توجهی است اما صرف‌نظر از شخصیت‌پردازی که به‌طور مشخص روی تک‌به‌تک آدم‌های قصه وجود ندارد این کم قصه بودن فیلم و متمرکز شدن به میدان نبرد نه‌تنها ایراد نیست که یکی از نقاط قوت فیلم است اما شاید همین نبود قصه برای آنهایی که دنبال خط قصه سینمایی می‌گردند خوشایند نباشد.

 

موسیقی حامد ثابت که به اندازه مکمل صداهای انفجار و تیر و ترکش می‌شود؛ جلوه‌های ویژه باور‌پذیر و منحصربه‌فرد محسن روزبهانی، فیلمبرداری استادانه حمید خضوعی ابیانه و طراحی صحنه مستند محمدرضا شجاعی چشمگیر‌ند و کارگردانی از همیشه پخته‌تر بهرام توکلی را بیشتر جلوه‌گر می‌کنند. 

 

فیلم تازه بهرام توکلی بدون کپشن آخر نیز فیلمی جان‌کاه است اما کپشن آخر که در سالن‌های اهالی رسانه چند دقیقه‌ای تشویق به همراه دارد تیر خلاص است بر مخاطب. حتما که مخاطب «تنگه ابوقریب» زیر همان شنل نامرئی و میان همان عملیات بخشی از روح و جان‌اش را جا می‌گذارد و البته که این مهم نتیجه کارگردانی ظریف و با جزییات توکلی است وگرنه چه بسیار قصه‌های تلخ و دراماتیک تاریخی که با روایتی سطحی حتی تا در خروجی سالن، مخاطب را همراهی نکرده است.

 

«تنگه ابوقریب» نه‌تنها فیلم پنج ستاره جشنواره امسال، که جزو معدود فیلم‌های پنج ستاره سینمای ماست. یک حماسه تلخ تمام‌عیار و مملو از خرق عادت و قهرمانی؛ آن هم ملموس، تاریخی و از همه مهم‌تر واقعی. «تنگه ابوقریب» از آن فیلم‌هایی است که اگر جشنواره ما نیز مثل برخی جشنواره‌های خارجی جایزه گروهی برای بازیگران داشت؛ می‌توانست فاتح بدون رقیب این بخش باشد اما با سیستم جشنواره ایران که ناگزیر به انتخاب یکی هستیم بلاشک جواد عزتی بهترین بازی کارنامه هنری‌اش را ارائه کرده است.

 

بازی به اندازه و به دور از اغراق. شاید کمتر کسی فکر می‌کرد بازیگر طناز سینما و تلویزیون روزگاری بتواند به مهم‌ترین وزنه دراماتیک یک فیلم تبدیل شود اما حالا جواد عزتی بعد از حضور متفاوت و چشمگیرش در جشنواره گذشته با فیلم «ماجرای نیمروز» امسال در «تنگه ابوقریب» ستاره‌ای دست‌نیافتنی است. 

 

 

بازی در سکوت و با چشم‌هایش، لبخندها، خستگی‌های به هنگام راه رفتن و آن پایان شکوهمند، شخصیت او را از تمام کاراکترهایی که در طول این سال‌ها در سینمای جنگ دیده‌ایم متمایز می‌کند. ضمن اینکه بهترین دیالوگ فیلم نیز از زبان او شنیده می‌شود؛ دیالوگی که تمام فلسفه جنگ هشت ساله ما با عراق بود؛ تمام فلسفه ایستادن با دست خالی مقابل کشوری که قدرتمندترین‌های دنیا را به‌عنوان حامی داشت. 

 

«ما نمی‌گیم نمی‌تونن از تنگه رد شن! شایدم بشن اما اگر بخوان باید از روی جنازه ما رد شن» تلخ‌ترین نکته جشنواره سی و ششم که توجه همه اهالی رسانه را به خود جلب کرد نادیده گرفتن اعجاب‌آور جواد عزتی در این نقش به یاد ماندنی بود. هنوز هم باور کردنی نیست که نام عزتی حتی در فهرست بلند بالای نامزدهای بهترین بازیگر مرد نبود! در تمام طول جشنواره وقتی عوامل فیلم وارد محل نشست خبری می‌شدند، اهالی رسانه سریعا به سراغ پرسش و پاسخ‌ها می‌رفتند. در نشست خبری «تنگه ابوقریب» جواد عزتی از همه دیرتر آمد وقتی همه عوامل آمده بودند و خبرنگاران آماده شروع پرسش‌ها اما به‌محض ورودش همه شروع کردند به تشویق کردن، تشویقی که با تشکرهای او قطع نشد و تا چندین دقیقه به‌طول انجامید.

 

آن تشویق‌های ممتد غیر‌منقطع سیمرغ اهالی قلم و رسانه بود که همان روز به عزتی تقدیم شد اما نمی‌دانم به چه علت جشنواره فیلم فجر هر سال در بخش جوایز انگار کاملا تعمدا برای خود روسیاهی می‌خرد؟! روسیاهی‌ای که بعدتر ناچار می‌شود به بهانه سلیقه متفاوت هیات داوران رفع و رجوعش کند! اما روسیاهی امسال چیزی نیست که بتوان به این بهانه آن را به فراموشی سپرد. هرگاه هرکسی بنشیند پای «تنگه ابوقریب» و با بازی عزتی قلبش بلرزد این روسیاهی را به یاد خواهد آورد! تا ابد، تا ابد و یک روز!

 

مرسده مقیمی

 

 

vaghayedaily.ir
  • 9
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش