پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۳:۳۸ - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۷۵۷۰
فیلم و سینمای ایران

تازه ترین اثر مانی حقیقی، متفاوت ترین اثر اوست

همه چیز درباره «خوک»

فیلم خوک,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

یکی از پرسروصداترین ساخته های مانی حقیقی را می توان فیلم «اژدها وارد می شود» دانست. این فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی‌وچهارمین دوره‌ جشنواره‌ فیلم فجر پذیرفته‌شد و در چهاربخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد.

 

مانی حقیقی در بستر طنز فیلم، به نکات بسیار ظریفی از جامعه امروز ایران، محدودیت‌ها و شکل زندگی هنرمندان و مشکلاتی که باید با آن دست و پنجه نرم کنند، اشاره می‌کند و همین اشارات هستند که فیلم را از یک کمدی سطحی فراتر برده و به یک فیلم تاثیرگذار، دست‌کم برای شرایط امروز ایران، بدل می‌کند.

 

کمدی سیاه سورئال به عنوان زیربنای مطالعات کنایه‌آمیز مانی حقیقی درباره زندگی طبقه متوسط ایران در فیلم جدید او «خوک» در جشنواره برلین فریاد می‌شود. «خوک» فیلمی سرراست‌تر از «اژدها وارد می‌شود!».

 

محمودکلاری فیلم را پر از زرق و برق کرده، رنگ‌های غیرواقعی صحنه و لباس‌ها را پوشانده و فضاهای داخلی طراحی شده توسط امیرحسین قدسی، حس و حالی فلینی وار دارد. موسیقی پیمان یزدانیان با حال و هوای فیلم همخوان است و با فانتزی هوی متال کاراکتر حسن به اوج می‌رسد.

 

سینمای کمدی در ایران پرفروش است، به خصوص در سال های اخیر؛ اگر نگاهی به لیست پرفروش ترین فیلم ها بیندازیم، آثار کمدی در صدر آن ها قرار دارند. واضح است که کمدی ها در رده بندی های ضعیف، خوب و عالی ارائه می‌شوند. اما متاسفانه آنچه بیشتر به عنوان کمدی روی پرده سینماها می بینیم، فیلم های ضعیفي هستند که البته در این بین، به صورت انگشت شمار فیلم هایی نمایش داده می‌شوند که از سطح کیفی و محتوایی خوبی برخوردار بوده و در عین حال، جدا از مساله خنداندن تماشاگر، در پی گفتن حرف، نکته یا سخنی هستند که جز در قالب طنز، به شکل دیگری قابل گفتن نیست؛ فیلم «خوک»، تازه ترین ساخته مانی حقیقی، در این دسته از فیلم ها قرار می گیرد. یک کمدی سیاه با یک موضوع به روز که در لایه های آن به بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی ایران، در شکل ظریفی از طنز، اشاره می شود.

 

حقیقی با کارنامه ای پربار

مانی حقیقی هرچند که نوه ابراهیم گلستان، کارگردان، نویسنده و مترجم شهیر ایران و فرزند لیلی گلستان و نعمت حقیقی است اما توانسته خود به کاراکتری جدا از نسبت های خانوادگی اش بدل شود؛ به گونه ای که امروز او را به عنوان یک کارگردان صاحب سبک می شناسیم، نه فقط نوه مردِ بزرگی چون ابراهیم گلستان! او در سال ۱۹۹۱ از دانشگاه «مک‌گیل» در رشته فلسفه فارغ‌التحصیل شد و کارشناسی ارشد خود را در همین رشته از دانشگاه «گولف» در سال ۱۹۹۷ دریافت کرد. او همچنین سال ۲۰۰۰ در رشته مطالعات فرهنگی ، در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل و از دانشگاه «ترنت» مدرک خود را دریافت کرد. این بازیگر، نویسنده و کارگردان، کار خود را از بازی در فیلم «اسرارار گنج دره جنی» آغاز کرد و فیلم‌های «کنعان»، «آبادان»، «کارگران مشغول کارند»، «پذیرایی ساده»، «۵۰ کیلو آلبالو»، «اژدها وارد می‌شود!» و« خوک» را نوشته و کارگردانی کرده است. او همچنین از نویسندگان فیلم چهارشنبه‌سوری، ساخته اصغر فرهادی بوده است.

 

بیراه نیست اگر بگوییم مانی حقیقی با دستِ پر وارد سینما شد و این را از روی کارنامه پربار او می توان دریافت. او در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه بخش سینمای بین الملل را برای فیلم «کارگران مشغول کارند» دریافت کرد؛ این فیلم همچنین توانست جایزه فیلم جشنواره بین المللی آسیایی را نیز از آن خود کند. این هنرمند در بیست و ششمین جشنواره و نیز، دیپلم افتخار فیلم محبوب تماشاگران در بخش سینمای بین الملل رابرای فیلم «کنعان» دریافت کرد. همچنین فیلم «پذیرایی ساده» در جشنواره فیلم برلین، برنده جایزه نتپک و در جشنواره بین المللی فیلم ورشو نیز برنده جایزه بخش مسابقه آدم خاص شد.

 

یکی از پرسروصداترین ساخته های مانی حقیقی را می‌توان فیلم «اژدها وارد می شود» دانست. این فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی‌وچهارمین دوره‌ جشنواره‌ فیلم فجر پذیرفته‌شد و در چهاربخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد. «اژدها وارد می‌شود!» در بخش مسابقه‌جشنواره فیلم برلین برای کسب جایزه خرس طلایی نامزد شد و در جشنواره بین‌المللی فیلم مستقل بوئنوس آیرس نیز نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم بلند ژانر آوانگارد شد.

 

فیلم رویکردی سورئال و سمبلیک دارد. برخی نقدها کاراکترهای فیلم را که یک زمین‌شناس و همین‌طور یک صدابردار بودند، به‌ترتیب به علم و هنر تشبیه کرده‌اند. همچنین والیه را نماد نسل آینده دانسته‌اند و اژدهای موجود در فیلم نیز به ایران تشبیه شده است؛ شتر نماد گنج قلمداد شده‌است. ضمن اینکه اشاره به واقعه تصرف هرمز توسط ایران به کمک غرب و همین‌طور استفاده از سعید حجاریان و صادق زیباکلام در این محصول، نمادگراییِ فیلم را هرچه بیشتر با مسائل سیاسیِ روز ایران پیوند می‌زند. با این‌حال مانی حقیقی درباره فیلم گفته است: «در فرآیند خلق آثار هنری از سمبلیزم بیزارم و این فیلم بر اساس یک اتفاق واقعی ساخته شده است».

 

بعد از ساخت این فیلم جنجالی، مانی حقیقی «۵۰‌کیلوآلبالو» را نوشت و کارگردانی کرد که می توان آن را یک کمدی ضعیف به شمار آورد؛ البته به نظر می رسد این یک ضعف عمدی محسو ب مي‌شد وکارگردان بسیار عامدانه خواهان این ضعف بود.

 

به هر روی، با پیشینه ای که از مانی حقیقی سراغ داریم، باید او را کارگردان عجیبی بدانیم که هر لحظه تماشاگر را غافلگیر می کند و تازه ترین اثر او، فیلم «خوک»، با بازی حسن معجونی، لیلا حاتمی، لیلی رشیدی و جمعی دیگر از بازیگران، کار متفاوتی از این سینماگر است که پس از اکران در شصت‌و هشتمین دوره جشنواره فیلم برلین، هم اکنون روی پرده سینماهاست.

 

یک ترکیب جسورانه و چالش برانگیز

«خوک» به کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی مانی‌حقیقی با اکران در جشنواره فیلم برلین و سخنرانی بازیگران این اثر، حواشی مختلفی در پی داشت و امکان این می رفت که اين فیلم در ایران اکران نشود اما این اثر هم اکنون با فروش ۴۶۰۷۱۷۰۰۰تومان روی پرده است.

 

نظرات در خصوص این فیلم تاكنون مثبت بوده است. این فیلم با بازی حسن معجونی، لیلا حاتمی، پریناز ایزدیار و لیلی رشیدی، داستان کارگردانی ممنوع‌الفعالیت و یک قاتل سریالی را در بستر طنز روایت می کند. «دیمتریوس‌متیو» منتقد اسکرین دیلی، فیلم مانی حقیقی را اثری جسور و چالش‌برانگیز توصیف کرد و درباره آن نوشت: «مانی حقیقی دو سال پس از اژدها وارد می‌شودبار دیگر با ترکیبی جسورانه و چالش‌برانگیز به رقابت در جشنواره برلین پا گذاشته است. فیلم مانی حقیقی طنز اجتماعی است که چیزهای بسیاری برای لذت بردن به تماشاگر عرضه می‌کند و داستان آن حول محور کارگردانی خودشیفته روی می‌دهد که با نادیده گرفته شدن از سوی قاتل سریالی فیلمسازها که او را لایق کشته شدن نمی‌دانند، حس تحقیر را تجربه می‌کند. باوجودکارگردانی پرزرق و برق، بازی درخشان نقش اصلی و فیلمنامه‌ای که در اغلب موارد بامزه است، مانی حقیقی در وارد کردن ضربه نهایی توفیق نمی‌یابد. در فیلم، صحنه‌هايي کنایه‌دار و از لحاظ بصری چشمگیر وجود دارد که حاصل کار خوب محمود کلاری، فیلمبردار اثر و امیرحسین قدسی طراح صحنه است. برای نمونه می‌توان به صحنه‌ای اشاره کرد که شخصیت حسن‌معجونی خود را در جایگاه خواننده یک گروه هوی متال تصور می‌کند که اعضای آن مدل‌هایی با لباس سوسک هستند».

 

یک کمدی سیاه در اشاره به مسائل روزِ ایران

در خلاصه داستان خوک آمده است: «حسن خشمگین است. او مدتی است موفق به فیلم ساختن نشده. ستاره‌ محبوبش می‌خواهد با کارگردانان دیگر همکاری کند. همسرش دیگر عاشقش نیست. مزاحم جذابی او را هر جا می‌رود، تعقیب می‌کند. از همه بدتر، قاتلی در سطح شهر مشغول کشتن کارگردانان سینمای ایران است اما حسن را نادیده گرفته. حسن رنجیده است؛آیا او مهم‌ترین فیلمساز این شهر نیست؟ پس چرا قاتل تحویلش نمی‌گیرد؟ وقتی در شبکه‌های اجتماعی تهمت عجیبی به حسن زده می‌شود، او ناچار می‌شود برای اعاده حیثیتش نقشه‌ هوشمندانه‌ای بکشد».البته این تمام ماجرا نیست. مانی حقیقی در بستر طنز فیلم، به نکات بسیار ظریفی از جامعه امروز ایران، محدودیت‌ها و شکل زندگی هنرمندان و مشکلاتی که باید با آن دست و پنجه نرم کنند، اشاره می‌کند و همین اشارات هستند که فیلم را از یک کمدی سطحی فراتر برده و به یک فیلم تاثیرگذار، دست‌کم برای شرایط امروز ایران، بدل می‌کند. بسیاری از منتقدان کاراکتر «حسن» را با جعفرپناهی مقایسه می کنند.

 

مانی حقیقی دو سال پیش با فیلم «اژدها وارد می‌شود!» پا به جشنواره برلین گذاشته بود. «دبورا یانگ»، منتقد نشریه «هالیوودریپورتر» در نقد خود، «خوک» را با «اژدها وارد می‌شود!» مقایسه کرده است. او در این رابطه می‌نویسد:کمدی سیاه سورئال به عنوان زیربنای مطالعات کنایه‌آمیز مانی حقیقی درباره زندگی طبقه متوسط ایران در فیلم جدید او «خوک» در جشنواره برلین فریاد می‌شود. «خوک» فیلمی سرراست‌تر از «اژدها وارد می‌شود!»‌ و در عین حال کمتر گیج‌کننده و عجیب است و نسبت به «اژدها‌وارد می‌شود!» جذابیت بصری کمتری دارد. محمودکلاری در این فیلم به جلوه‌های شادتر و پرزرق و برق‌تري روی آورده و طراحی صحنه با اجرای امیرحسین قدسی یادآور شیوه‌ فیلم‌های فلینی است. موسیقی متن فیلم اثر پیمان یزدانیان با حال و هوای فیلم همراهی می‌کند و در فانتزی هوی متال حسن به اوج خود می‌رسد».

 

منتقدان چه نوشتند؟

«دبورا یانگ» منتقد هالیوود ریپورتر درباره این فیلم نوشته است: این فیلم به طرز قابل قبولی کارش را با نمایش شور و ناامنی کاراکتر پشت دوربین انجام می‌دهد. «خوک» در مقایسه با «اژدها وارد می‌شود!» ساخته قبلی مانی حقیقی، سرراست‌تر و کمتر گیج‌کننده است. همچنین از نظر بصری نيز گیرایی کمتری دارد. محمودکلاری فیلم را پر از زرق و برق کرده، رنگ‌های غیرواقعی صحنه و لباس‌ها را پوشانده و فضاهای داخلی طراحی شده توسط امیرحسین قدسی، حس و حالی فلینی وار دارد. موسیقی پیمان یزدانیان با حال و هوای فیلم همخوان است و با فانتزی هوی متال کاراکتر حسن به اوج می‌رسد».ردموند بیکن نیز نوشته است: «خوک» ادامه‌‌ تمایل شدید مانی حقیقی به سکانس‌های عجیب و غریب رویا و میان‌پرده‌های موزیک ویدیویی است. این کمدی سیاه با فیلمبرداری درخشانش به شکلی متنوع تزیین شده و دامنه‌ مختلفی از رنگ‌ها را به کار گرفته که باعث می‌شود فیلم برای‌تان از پرده‌ نمایش بیرون بزند. این رویکرد که البته شاید برای همه خوشایند نباشد، تنشِ روایت را در پاره‌ای از اوقات که نیازمند به افزایش است، کاهش می‌دهد اما در کل زیبایی یکه‌ای را نصیب فیلم کرده که تا زمان بسياری در ذهن‌تان باقی می‌ماند.

 

منتقد دیگری با نام «آنیا سیلیگر» درباره این اثر نوشته است: «این فیلم می‌خواهد به هر قیمتی که شده کمدی باشد و موفق هم می‌شود. شما نمی‌توانید این فیلم را تماشا کنید مگر آنکه در نگاه ثانویه به کشور و شرایطی بیندیشد که فیلم در آن ساخته شده است. در فیلم هم کمدی بزن-بکوب پیدا می‌شود هم موسیقی راک و توهمات خلسه‌آور. حتی بازجویی دوست‌داشتنی هم در فیلم هست که شبیه یک هیپی پیر کت‌و‌شلواری است».«کلودیا شولمریخ» در این باره نوشته است: «این فیلم یک سمفونی سرخ رنگ است. آغازی دارد که سخت می‌شود باور کرد در ایران فیلمبرداری شده باشد. موقعی که فیلم را تماشا می‌کردیم، بارها به یاد «شوندرومان» افتادم؛ اثری که بودو کیرشهوف نویسنده فرانکفورتی در قالب ادبیات مبتذل درباره عشق، جنایت و خشونت نوشته است. این فیلم سینمایی جاندار مانی حقیقی هم ، چنین حال و هوایی دارد».

 

مانی حقیقی: خوک یک کمدی است

مانی حقیقی که تاکنون درباره این اثر با رسانه ای گفت‌وگو نکرده است، در حاشیه جشنواره برلین مصاحبه کوتاهی با «ورایتی» انجام داده است که دنیای تصویر آنلاین آن را ترجمه کرده است و در ادامه می خوانید.

 

چندین کارگردان در کشور شما در لیست سیاه قرار دارند، مهم‌ترین‌شان هم جعفر پناهی است. آیا به اینکه «خوک» انعکاس فضای خلاقانه‌ کارگردانان در تهران است، قائلید؟

اصلی‌ترین چیزی که می‌خواهم روشن کنم این است که «خوک» یک کمدی و یک پارودی موقعیت است. اینکه چیزی در فیلم اشاره یا ارجاعی به هر چیز خاصی در ایران باشد در این فیلم وجود ندارد. هر چیزی که در این فیلم می‌بینیم از فیلتر شوخی، کنایه و پارودی رد شده تا به اینجا رسیده است.

 

بله، اما به نظر می‌رسد که بر اساس واقعیت است.

به برخی از چیزهای خاص ارجاع دارد. اما این ارجاعات به یک شخص، یک سری آدم خاص یا هر چیزی شبیه این نیست. در ایران فقط جعفرپناهی در لیست سیاه قرار ندارد. اما لیست مشخصی هم از کارگردانانی که نمی‌توانند کار کنند، وجود ندارد. اين یک چیز از پیش تعیین شده و مشخص نیست. فیلم در واقع ارجاع دارد به فضایی که صنعت فیلم و فرهنگ را در ایران برای زمان بسیار طولانی‌ای تحت تسلط قرار داده است.

 

خودشیفتگی نيز نقش مهمی در داستان دارد.

بله به شکل منحرف‌گونه، عجیب و خل‌وضعانه این شخصیت حس می‌کند که کنار زده شده و نادیده گرفته شده است. او به این احساس می‌رسد که شاید من آن قدری هم که فکر می‌کردم، اهمیت ندارم. در اینجا نوعی از خودشیفتگی وجود دارد که در واقع کمیک است و در نقطه‌ مرکزی فیلم قرار دارد. همان ‌گونه که همه‌ کمدی‌های سیاه همین اتفاق باید برای‌شان بیفتد، پیچش تاریکی اتفاق می‌افتد و فیلم کمی جدی‌تر و پیچیده‌تر می‌شود.

 

نکته‌ دیگر ارتباط حسن با مخاطبانش است و اینکه ارتباط چگونه در شبکه‌های اجتماعی اتفاق می‌افتد، آیا شبکه‌‌های اجتماعی بر فیلمسازان ایرانی نيز همان‌قدر که بر فیلمسازان غربی تاثیر گذاشته، موثر بوده است؟

اینستاگرام، توییتر و فیس‌بوک در ایران بسیار بزرگ و محبوبند. با وجود اینکه فیس‌بوک و توییتر توسط فیلترینگ قدغن شده‌اند، همه، حتی رییس جمهور از آن‌ها استفاده می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی همان‌گونه که بر فیلمسازان و هنرمندان غربی تاثیر می‌گذارد، بر فیلمسازان و هنرمندان ایرانی نيز تاثیر گذاشته است. شبیه همان اتفاقاتی که در ایالات متحده می‌افتد، ما هم حمله‌های عظیم و ناگهانی‌ای را بر شخص خاصی دیده‌ایم که بر اساس چیزی جز برداشت‌ها و ادعاهای بدون تحقیق و بی‌پایه و اساس نیست. این اتفاقات در ایران شاید حتی بیشتر ازآمریکا بیفتد.

 

کمی درباره‌ کار کردن با لیلا حاتمی و حسن‌معجونی که نقش حسن را بازی می‌کند، صحبت کنید .

لیلا دوست زمان کودکی من است. او پیش از این هرگز کمدی کار نکرده و به این دلیل است که همیشه در آثار‌های‌کانسپت و درام‌های جدی انتخاب می‌شود. لیلا هیچ‌وقت این فرصت را نداشته که وجه بسیار گرم و بامزه‌ شخصیتش را ابراز کند. د‌رباره‌حسن، او بار تمام فیلم را به دوش می‌کشد. حسن در بیرون از ایران زیاد شناخته شده نیست، به این خاطر که در ایران بازیگر تئاتر است. او بهترین و مورد‌احترام‌ترین بازیگر تئاتر در ایران است. حسن برای این نقش عالی بود و من این فیلم را درواقع برای او نوشتم.

 

 

ghanoondaily.ir
  • 19
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش