شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۶:۵۰ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۷۰۱۵
فیلم و سینمای ایران

بررسی جايگاه نقد در سينمای ايران؛ نقد در ايران گرفتار باندبازی

صنعت سينما,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

بي‌ترديد صنعت سينما از جذاب‌ترين پديده‌ها در ميان مخاطب با عقايد مختلف است و عنصر جذابيت در اين هنر و صنعت در نقاط مختلف دنيا و با هر رويكردي يكسان است. در اين ميان چگونگي معرفي اين صنعت توسط هنر قلمفرسايي در حوزه نقد و تحليل و مطالعات فيلم توسط كساني كه منتقد سينما هستند، مهم است. درواقع نوع نگرش و ميزان آگاهي و بالا بودن سطح كيفي فيلم‌ها ازنقطه‌نظر منتقد روي ديگر سكه رونق در صنعت سينما را عرضه مي‌كند و بي‌شك ميزان تخصص، دانش و داشتن شناخت كافي از تاريخ سينماي جهاني و وطني در جان گرفتن آنچه به عنوان نقد يك فيلم سينمايي خواه هنري و خواه تجاري مطرح مي‌شود، موثر است.

 

به گواه تاريخ سينماي ايران، با به وجود آمدن جريان موج نو در سينماي ايران تقاضا براي عرضه نقد كيفي و به‌تبع كيفيت آثار بالا رفت و آنچه مسلم است معرفي درست فيلم‌هاي سينماي ايران از آغاز تا امروز بازار رونق را در برهه‌اي از تاريخ ايجاد كرده است يا برعكس در مقاطعي از تاريخ نوشت سينما به فراخور شرايطي كه بر عرصه نقد و تحليل فيلم گذشته شاهد افت كيفي آثار بوده‌ايم. درست مانند سال‌هاي رونق نقدنويسي در ايران كه به‌واسطه مجله سينمايي فيلم در دهه ٦٠ و به اعتقاد بسياري از اهالي سينما و منتقدان دوران طلايي تحليل فيلم در اين زمان بوده است و به‌واسطه همين دوران طلايي بوده كه نويسندگان سينمايي بسياري تربيت‌شده و رشد كرده‌اند.

 

اما واقعيت اين است كه در يك دهه اخير به دلايل مختلف ازجمله گسترش وسايل ارتباط‌جمعي و رويش شبكه‌هاي مجازي، سينماي ايران از داشتن نقد اصولي، درست با بن‌مايه‌هاي قدرتمند از دانش عميق جامانده است و اغلب آنچه امروزه به عنوان نقد عرضه مي‌شود در بهترين حالت مرور روزمرّگي است كه سينما هم در اين مرور به شكل پررنگ‌تري از ساير مقوله‌ها جا دارد و شايد درك وخامت اوضاع نقدنويسي در سينماي ايران بوده است كه مدرسه ملي سينماي ايران باهدف دوره آموزش عالي مطالعات فيلم، نظريه و تحليل و نقدنويسي راه‌اندازي شد؛ اتفاقي كه شايد خيلي زودتر بايد مي‌افتاد ولي بالاخره افتاد.

 

حوزه نقد به‌جاي خواندن مطالب عميق دچار بيهوده خواني شده است

محمدرضا اصلاني، نظريه‌پرداز سينما و فيلمساز معتقد است كه در سينماي ايران اساسا نقد وجود ندارد و هيچ اثر و ردپايي در حوزه نقدنويسي از سينماي ايران در سينماي جهان نيست. وي در توضيح صحبت‌هاي خود رشد تكنولوژي را عامل عقب‌ماندگي يا واپس‌گرايي در حوزه نقد و تحليل در سينما دانست و عنوان كرد: متاسفانه بايد بگويم كه با رشد فناوري، حوزه نقدنويسي در سينماي ايران به ورطه ابتذال افتاده است و مخاطبان جدي سينما به‌جاي خواندن و شنيدن مطالب عميق دچار بيهوده خواني از نوع روزمرّگي نويسنده شده‌اند.

 

درواقع به‌جاي اينكه تكنولوژي به رشد فردي و اجتماعي كمك كند، به اغتشاش و هرج‌ومرج كمك كرده است و نه‌تنها در حوزه مطالعات فيلم، نقد و تحليل، بلكه در اغلب موارد دچار نوعي اغتشاش درون ساختاري شديم كه هر نوع رشد تكنولوژي را به عامل تخريب تبديل كرده است و اين اتفاقي است كه هنگام ظهور ديجيتال در سينماي ايران به شكل ديگري رخ داد؛ به اين معنا كه وقتي دوربين ديجيتال به‌مثابه يكي از مصاديق رشد تكنولوژي به سينماي ايران ورود پيداكرده بود همه فكر كردند با به دست گرفتن يك دوربين فيلمساز شده‌اند و درنهايت بعد از گذشت سال‌ها شاهد آشفتگي و سرگيجه در نظام سينما و توليد فيلم شديم تا جايي كه جوانان فيلمساز كه داعيه فيلمساز شدن داشتند به شكارچي‌هاي قابلي در سينما تبديل شدند به‌تبع وضعيت نقد هم به همين منوال است و اغتشاشات درون ساختاري جامعه را به سوي ميل به مصرف سوق داده است. اين فيلمساز در تكميل اين بخش از گفته‌هاي خود بيان كرد: نتيجه چنين نظام آشفته در ساختار باعث شده كه اغلب نقدها مملو از اظهارنظرهاي شخصي با معيار سرگيجه باشند و اين آشفتگي قطعا با نظريه مند بودن داشته‌هاي سينمايي در مطالعات فيلم، نقد و تحليل متفاوت است.

 

در درجه اول بايد تاريخ را بررسي كرد

پرويز جاهد، نويسنده و منتقد سينماي ايران شرح و بسط وضعيت نقد در سينماي ايران را نيازمند به بررسي دقيق تاريخ عنوان كرد و گفت: تعيين وضعيت و جايگاه نقد فيلم در ايران نيازمند بررسي دقيق تاريخي است و براي اينكه بفهميم نقد فيلم از زمان منتقدان نسل اول مثل طغرل افشار يا هوشنگ كاووسي و فرخ غفاري تا امروز چه تغييري كرده و دچار چه تحولاتي شده، بايد سير تحول نقدنويسي در ايران را در دوره‌هاي تاريخي مختلف از ابتدا تا امروز با دقت بررسي و تحليل كرد. به اعتقاد من نقد فيلم در ايرانِ امروز دچار بلبشو و مشكلات اساسي است كه بخشي از آن به خود منتقدان مربوط است و بخشي ديگر به فضاي مجازي و نقدنويسي اينترنتي و ظهور پديده‌اي به اسم شبه منتقد.

 

نقد در ايران گرفتار باندبازي

بااينكه وضعيت نقد فيلم در ايران نسبت به گذشته خيلي بهتر شده و ما امروز با نسلي از منتقدان جوان با رويكردهاي تئوريك يا سينه فيلمي مواجه ايم كه تحصيلات آكادميك و سواد سينمايي نسبتا خوبي دارند، فيلم‌ها را با جديت و دقت بيشتري مي‌بينند، حداقل يك‌زبان خارجي را بلدند و مي‌توانند از منابع سينمايي انگليسي‌زبان يا فرانسوي يا آلماني استفاده كنند و نقدهاي منتقدان خارجي و نشريات معتبر را به زبان‌اصلي بخوانند، با تئوري‌هاي فيلم و رويكردهاي مختلف نقد سينمايي تا حد زيادي آشنايي دارند، اما همچنان فضاي نقد ايران گرفتار مشكلات جدي است كه يكي از آنها رواج باندبازي و مريد و مراد بازي در ميان منتقدان سينمايي است.

 

اينكه برخي از منتقدان سينمايي مثل دوران قبل از انقلاب براي خود باند و دار و دسته درست كرده‌اند و به شكل گروهي تصميم مي‌گيرند فيلم يا فيلمسازي را باد كنند و او را به اوج برسانند يا برعكس او را له‌ولورده كنند، لطمه‌هاي جدي و اساسي به فضاي نقد كنوني وارد كرده و نقد را از هدف واقعي آن كه روشنگري و شناخت و كمك كردن به درك مخاطب است، دور ساخته است. جاهد در ميانه صحبت‌هاي خود به ظهور و حضور پديده شبه منتقد اشاره كرد و گفت: مساله ديگر در عرصه نقدنويسي ظهور پديده شبه منتقد است كه تا حد زيادي محصول اينترنت و رشد شبكه‌هاي اجتماعي و فضاهاي مجازي است.

 

اينترنت اگرچه باعث شكسته شدن اقتدار فضاي رسانه‌هاي رسمي و دولتي و نيز فضاي نقد فارسي كه در انحصار چند نشريه سينمايي خاص بود، شده و باعث شده كه صداي منتقدان جوان‌تر و خوشفكر كه تريبون و رسانه‌اي براي انتشار نوشته‌هاي‌شان نداشته‌اند، به گوش برسد اما از سوي ديگر به يك نوع توهم نيز در ميان كاربران اينترنتي عاشق سينما دامن زده و يك نوع اعتمادبه‌نفس كاذب در آنها به وجود آورده كه همه خيال مي‌كنند يك‌شبه منتقد شده‌اند و مي‌توانند با يك يادداشت دوخطي در فيس بوك يا اينستاگرام يا تلگرام، تكليف فيلم‌ها و فيلمسازان را تعيين كنند. ميشل سيمان، سردبير مجله سينمايي پوزيتيف، يك‌بار در گفت‌وگو با من در مورد وضعيت نقد فيلم در عصر اينترنت گفت كه عصر امروز، عصر خودشيفتگي است و هركسي فكر مي‌كند كه مركز جهان است و فقط اوست كه فيلم مي‌فهمد و بقيه نمي‌فهمند. هركسي در حمام و زير دوش خيال مي‌كند كاروسو (اشاره به انريكو كاروسو، خواننده مشهور اپراي ايتاليايي) است.

 

تخريب زبان، حاصل فاجعه رشد فضاي مجازي

اصلاني در ادامه صحبت‌هاي جاهد مبني بر بررسي مزايا و معايب ظهور و گسترش رشد فضاي مجازي درنتيجه رشد تكنولوژي گفت: نكته تاسفبار‌تر اينكه آشفتگي و اغتشاش علاوه بر همه آسيب‌هاي وارده، يك آسيب جدي و جبران‌ناپذير بر زبان نيز وارد كرده است؛ آسيبي كه موجب تخريب زبان شده و تخريب زبان يك فاجعه است كه درگذر زمان زيان‌هايي را كه به بار آورده نشان مي‌دهد. يكي از بزرگ‌ترين آسيب‌ها خدشه‌دار شدن و درنهايت از بين رفتن هويت است. درحالي كه بايد به زبان كه مشخصه يك مملكت است حرمت گذاشت تا هويت‌ها بر مبناي اصالت باقي بماند.

 

ضرورت تشكيل كارگاه‌هايي براي بازآموزي هويت نوشتاري

در اين وانفسا برگزاري كلاس‌هايي براي يادآوري و بازآفريني هويت نوشتاري در عرصه‌هاي مختلف و همچنين عرصه سينما واجب است و زماني مي‌تواند مفيد باشد كه سطح دانش، تحصيل و آگاهي متقاضيان سنجيده شود و در صورت معدل بالا به بازآموزي مشغول شوند تا در راستاي همين آزمون افرادي متخصص و دغدغه مند و متعهد به هويت زبان و در ادامه فرهنگ و هنر و سينما آموزش داده شوند و در مقابل توجه به اين موضوع كه چه اساتيدي براي آموزش دعوت مي‌شوند نيز مهم و كارآمد است.

 

مباحث ميان‌رشته‌اي باعث جان گرفتن عرصه نقدنويسي مي‌شود

رامتين شهبازي، منتقد و مدرس دانشگاه معتقد است كه يكي از عواملي كه باعث قوت، جان گرفتن و كارآمد شدن عرصه نقدنويسي مي‌شود توجه به مباحث ميان‌رشته‌اي است. اين منتقد سينما در توضيح صحبت‌هاي خود گفت: يكي از حوزه‌هاي مهم و كارآمد در عرصه نگارش نقد درست توجه به مباحث ميان‌رشته‌اي است كه خوشبختانه در مطالعات سينما حضور پيداكرده و اين مباحث ميان‌رشته‌اي وارد نشريات تخصصي دانشگاهي شده و به‌خوبي ديده مي‌شود. منتها جامعه مطبوعات ما ارتباطي با مباحث ميان‌رشته‌اي ندارند و به‌كلي از اين فضا دور هستند و اين دوري يا به دليل عدم شناخت و آگاهي نسبت به اين مباحث است يا اينكه به طوركلي معتقد هستند كه مباحث ميان‌رشته‌اي در نگارش نقد كارايي ندارد؛ زيرا نوشتن يك نقد اصولي زمان طولاني را به خود اختصاص مي‌دهد كه حتي اصولا در تعريف و حوصله سازوكار يك ماهنامه نيز نيست.

 

همه نوشته‌ها شبيه به هم شده‌اند

شهبازي تاكيد كرد: از سوي ديگر حق التاليفي كه براي يك مطلب پرداخت مي‌شود كفاف صرف زمان طولاني براي يك مطلب را نمي‌دهد. در دوره‌اي شاهد بوديم كه شما با حذف نام يك منتقد از عنوان مطلب مي‌توانستيد حدس بزنيد كه آن مطلب از آن كيست؛ اما امروز نگاه كنيد همه نوشته‌ها شبيه به هم هستند. پرويز جاهد اما معتقد است تفاوت زيادي بين نقد فيلم و نظريه‌پردازي فيلم و مباحث زيبايي‌شناختي وجود دارد. همين‌طور بايد بين يك منتقد فيلم و يك نظريه‌پرداز (تئوريسين) سينمايي تفاوت قائل شويم. وي ادامه داد: كار منتقد فيلم، نقد و بررسي و توجه به جزييات يك فيلم خاص است اما يك نظريه‌پرداز سينمايي، ذهنش متوجه مفهوم و زبان سينما و قابليت‌هاي آن به عنوان يك رسانه است، نه‌فقط يك فيلم معين. منتقد فيلم به شناخت ارزش‌هاي يك فيلم مي‌پردازد درحالي كه نظريه‌پرداز سينما به درك قابليت‌هاي سينمايي به طور كلي توجه دارد.

 

يك منتقد فيلم خوب، معمولا رويكرد خاصي دارد و براي نقد فيلم از معيارهاي ويژه‌اي استفاده مي‌كند. آنچه روشن است اين است كه منتقد فيلم كسي است كه دانش، آگاهي و شناخت كافي از هنر سينما و اصول و مباني آن دارد. او با زبان سينما و گرامر آن آشناست و مي‌داند كه يك فيلم چگونه ساخته مي‌شود و چگونه كار مي‌كند. براي يك منتقد فيلم، تنها كافي نيست كه سينما را بشناسد بلكه او بايد دانش كافي در مورد ادبيات، هنر، فلسفه، روانكاوي، جامعه و سياست داشته باشد چراكه در غير اين صورت، نمي‌تواند يك فيلم را درست تحليل كند و جنبه‌هاي مختلف فلسفي، اجتماعي و روانكاوانه آن را بشكافد.

 

بعضي از نقدهاي نويسندگان جوان

تئوري زده‌ است

اما مشكل برخي از نقدهاي نويسندگان جوان كه تئوري زده‌اند اين است كه آنها بدون اينكه قادر به فهم دقيق تئوري و استفاده از آن براي نقد و تحليل يك فيلم باشند، تنها مي‌خواهند ما را با نقل‌قول‌هاي تئوريك از تئوريسين‌هاي سرشناس حوزه مطالعات سينمايي و فلسفه ما را مرعوب دانش سينمايي يا فلسفي خود كنند. تئوري فيلم بايد تنها وسيله‌اي براي تشريح و آناليز دقيق‌تر فيلم و فهم درست آن باشد و به عميق‌تر شدن نقد فيلم كمك كند نه اينكه صرفا وسيله‌اي براي خودنمايي و به رخ كشيدن سواد تئوريك منتقد باشد.

رامتين شهبازي، منتقد در ادامه صحبت‌هاي خود نكات مطرح‌شده از سوي جاهد مبني بر دانش كافي در حوزه ادبيات، هنر، فلسفه و روانكاوي را تاييد كرد و گفت: عدم شناخت و آگاهي نسبت به مباحث ميان‌رشته‌اي را مي‌توان با آموزش درست، پيش روي علاقه‌مندان قرار داد اما نمي‌توان منكر تاثير درست مباحث ميان‌رشته‌اي شد. توجه و بهره‌برداري از مباحث ميان‌رشته‌اي يك حركت جهاني است و بايد به اين جنبش به‌دقت نگاه و استفاده كرد؛ بنابراين به نظر من بي‌توجهي به پايه‌هاي علمي در سينما و همچنين انكار دانش ميان‌رشته‌اي آفت امروز نقدنويسي در جامعه نوشتار سينما و همچنين افت كيفي نوشته‌ها شده كه اغلب اين نوشته‌ها غير عميق و كپي‌برداري است و متاسفانه نزول كيفي نوشته‌ها به‌جايي رسيده كه صاحبان فيلم با صرف هزينه‌هايي تعيين‌كننده سطح نوشتار نقدها شده‌اند و با احترام به جامعه منتقدان بايد بگويم كه شاهد هستيم در برخي موارد اين تهيه‌كننده‌ها هستند كه مي‌گويند چه بنويس تا فيلم فروش بيشتري داشته باشد.

 

بنابراين به اعتقاد من در شرايط كنوني نياز است كه تمركز بر مباحث ميان‌رشته‌اي باشد چراكه آگاهي از رشته‌هايي چون روانشناسي، جامعه‌شناسي ارتقاي كيفي در نوشتار سينمايي را در پي دارد در غير اين صورت هر آنچه به نام نقد نوشته مي‌شود، تهي است. پرويز جاهد، نويسنده كتاب «نوشتن با دوربين» بخشي از بحران در حوزه نقدنويسي را گسترش اينترنت و فضاي مجازي عنوان كرد و گفت: بسياري از منتقدان قديمي و حرفه‌اي معتقدند كه نقد فيلم اكنون با گسترش اينترنت و فضاي مجازي دچار بحران شده و موجوديت آن در عصر اينترنت به خطر افتاده. سوالي كه اكنون مطرح است اين است كه آيا در عصر روزنامه‌نگاري آنلاين و زوال تدريجي نشريات چاپي، هنوز جايي براي منتقدان حرفه‌اي باقي است؟

 

واقعيت اين است كه در موقعيت بسيار متناقض و گيج‌كننده‌اي قرارگرفته‌ايم. با توسعه تكنولوژي ديجيتال و گسترده شدن شبكه‌هاي اجتماعي، بسياري از پديده‌هاي فرهنگي و اجتماعي ازجمله فرهنگ فيلم، به سرعت در حال تغييرند اما جايگاه ما به عنوان منتقد فيلم، در اين تحولات رسانه‌اي و فرهنگي، همچنان مبهم و نامعلوم است. بااين‌حال، به گمان من، چاره‌اي جز اين نداريم كه با تحولات رسانه‌اي مدرن به‌نوعي كنار بياييم. اين كنار آمدن، لزوما به معني پذيرش همه قواعد و الگوهاي تحميلي رسانه‌هاي جديد و كنار گذاشتن سبك‌ها و رويكردهاي فردي نيست بلكه مي‌توان با حفظ هويت مستقل فردي در رسانه‌هاي جديد زندگي كرد و از قابليت‌ها و امكانات ارتباطي گسترده آن بهره‌مند شد.

 

به اعتقاد من همان‌گونه كه با آمدن اينترنت و گسترش پديده دانلود كردن فيلم‌ها، مفهوم و درك ما از سينما و تماشاي فيلم تغيير كرده، با ظهور وبلاگ‌ها و سراچه‌هاي سينمايي و به دنبال آن ظهور شبكه‌هاي اجتماعي مثل فيس‌بوك، مفهوم و كاركرد نقد فيلم در دوران ما نيز تغيير كرده است. به نظرم آنچه منتقدان به عنوان نقش اجتماعي نقد فيلم به دنبال آن بوده‌اند، امروز تقريبا ازدست‌رفته است. امروز نقش منتقد فيلم، به عنوان كسي كه روزگاري در عصر طلايي سينما، مرجعي براي فيلم محسوب مي‌شد و راي و ديدگاه او ارزش ويژه‌اي داشت تا حد يك ريويونويس رسانه‌هاي آنلاين و راهنمايي در دنياي سرگرمي‌ها تبديل‌شده است.

 

چه بايد كرد؟

محمد تهامي‌نژاد، پژوهشگر، نظريه‌پرداز و مدرس دانشگاه با استناد به تجربه‌هاي گذشته گفت: در دهه ٧٠ بنياد سينمايي فارابي همايشي با عنوان نقد فيلم برگزار كرد كه در آن زمان از جمعي از منتقدان صاحب‌نظر خواسته بود مقاله‌هايي را با رويكرد نقد فيلم از چيستي نقد فيلم تا كارايي آن در فصل‌هاي مختلف نگارش يك نقد درست براي سينماي ايران بنويسند كه همايش موفقي بود. بعدها دانشجويانم سر كلاس‌هاي درس به آن نقدها و آن همايش استناد مي‌كردند؛ بنابراين به نظر من درك ضرورت بازتعريف جايگاه نقد با همت مراكز دولتي و دغدغه‌مند اجرايي مي‌شود. رامتين شهبازي كه در بخش سينمايي دانشگاه سوره فعاليت مي‌كند در پايان گفت: همان‌گونه كه در خبرها آمده است مراكز سينمايي در بخش دولتي براي بازتعريف جايگاه نقد وارد عمل شده‌اند.

 

از همين رو پيشقدم شدن مدرسه ملي براي آموزش عالي «مطالعات فيلم: نظريه، تحليل و نقد» اقدام درست در جهت علمي كردن پايه‌هاي نقد و طرح مباحث ميان‌رشته‌اي است. درواقع يكي از فعاليت‌هاي مثبت مدرسه ملي سينماي ايران طرح توانمندسازي رشته‌هاي دانشگاهي است.

 

اصلاني:متاسفانه بايد بگويم كه با رشد فناوري، حوزه نقدنويسي در سينماي ايران به ورطه ابتذال افتاده است و مخاطبان جدي سينما به‌جاي خواندن و شنيدن مطالب عميق دچار بيهوده خواني از نوع روزمرّگي نويسنده شده‌اند.

 

جاهد:براي ايــنكه بفهميم نقد فيلم از زمان منتقدان نسل اول مثل هوشنگ كاووسي و فرخ غفاري تا امروز دچار چه تحولاتي شده، بايد سير تحول نقدنويسي در ايران را در دوره‌هاي تاريخي مختلف از ابتدا تا امروز با دقت بررسي و تحليل كرد.

 

شهبازي: در دوره‌اي شاهد بوديم كه شما با حذف نام يك منتقد از عــنوان مـطلب مي‌توانستيد حدس بزنيد كه آن مطلب از آن كيست؛ اما امروز نگاه كنيد همه نوشته‌ها شبيه به هم هستند.

 

تهامي نژاد: در دهه ٧٠ بنياد سينـمايـي فـارابي همايشي با عنوان نقد فيلم برگزار كرد كه در آن زمان از جمعي از منتقدان صاحب‌نظر خواسته بود مقاله‌هايي را با رويكرد نقد فيلم بنويسند كه همايش موفقي بود.

 

پريسا ساساني

 

etemadnewspaper.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش