درگفتار پیش رو در نظر داریم سینمای کودک را در چهار بخش بررسی و واکاوی کنیم و در برهه های مختلف به اینکه چگونه رشد کرد و اوج گرفت و اکنون دوران افول را میگذراند، بپردازیم.در بخش دوم این نوشتار به آغاز سینمای کودک پس از انقلاب ایران میپردازیم.
دهه هفتاد،سينماي كودك كماكان در اوج
ابراهیم فروزش وعباس کیارستمی به عنوان ارکان سینمای کودک ایران،ساخت فیلم های جدیدخود را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به پایان رساندند.فروزش «خمره» را ساخت و عباس کیارستمی «زندگي و ديگر هيچ »را.«زندگي وديگرهيچ »به رغم دستمایه قرار دادن جستوجو برای یافتن بازیگران کودک«خانه دوست كجاست»در روزهای پس از زلزله رودبار ارتباط چندانی با سینمای کودک ندارد.کیارستمی پس از این فیلم،همکاری مستقیم خود را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خاتمه داد و با سینمای کودک وداع كرد.
کانون اما کماکان در عرصه پویا نمایی فعال ماند و با «طوطي و بقال»ساخته عبدا... علیمراد راهی جدید را آغاز كردکه سال ها بعد منجر به قصه های بازارشد.«بهترین بابای دنیا» سومین فیلم سینمایی داریوش فرهنگ یکی دیگر از فیلمهای بهیاد ماندهسینمای کودک و نوجوان در سال ۱۳۷۰ است.نکته جالب توجه درباره«بهترین بابای دنیا» این است که باران کوثریِ ۶ ساله با این فیلم برای نخستین بار بازیگری را تجربه کرده است.اين فيلم در هفتمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان شرکت داده شد اما نتوانست جایزهای دریافت کند.در همين سال ابوالحسن داوودي در يك «سفر جادويي»،كاراكتر پدر را به گذشته بازميگرداند و پدر سنگدل با بازي اكبر عبدي بدل به همان كودك دوستداشتني ميشود كه از اکبر عبدي سراغ داشتیم.
مضمونِ اشتباه بودن تنبيه بدني كودكان در فيلم بهانهاي است كه دو ساعت بچهها به همراه والدينشان با ديدن فيلم سرگرم شوند و كلي بخندند.تمهيد پرتاب شدن به تونل زمان توسط ماشين لباسشويي جالب است و از نظر فنی در ابعاد سينماي ايران در آن زمان قابل قبول به نظر میرسد.براي بزرگترها فصل بازگشت به گذشته يك يادآوري خاطرهانگيز و تحقق يك آرزوي ديرينه است و براي بچهها، پسرک و بلاهايي كه سر دامادِ خانواده ميآورد،سرگرمكننده و كمدي است.«سفر جادويي» در سال ۱۳۷۰ با فروش ۲۸ ميليون تومانياش پس از فيلم «عروس» دومين فيلم پرفروش سال شد.
در فيلم «مدرسه پيرمردها» نگاه طنزآميز زنده یاد علي سجادي حسيني به پيرمردهاي خانه سالمندان كه هر كدام به كاريكاتوري از گذشته خودشان تبديل شدهاند،براي بچه ها جذاب و ديدني بود و آن ها مشتاقانه داستانِ حضورِ پسربچه ای در خانه سالمندان و ميان پيرمردها را، دنبال ميكردند.شخصيت آشپز با بازي اكبر عبدي با صداي نازك و جيغ كشيدنها و لهجه مخصوصش كاراكتر جذابی براي كودكان در آن سال ها بود.
«مدرسه پيرمردها» در سال ۱۳۷۰هرچند با وجود فروش قابل قبول ۱۱ ميليون تومانياش در مكان دهم جدول فروش قرار گرفت اما پتانسيلِ فروش به مراتب بيشتري را داشت.شايد بتوان «بدوك»،نخستين فيلم سينمايي مجيد مجيدي را،يكي از پر سرو صداترين فيلم هاي سينمايي پس از انقلاب دانست.اين فيلم از ديد مقامات جمهوري اسلامي به عنوان فيلمي سياه نما تفسير شد و فيلمسازي مجيدي را در سال هاي بعد نيز تحت الشعاع قرار داد.پس از خشکسالی در روستایی در سیستان و بلوچستان، تنها حیدر با دو فرزند خردسالش، جعفر و جمال در روستایی ماندهاند. حیدر با ریختن چاه آبی که در حال حفرش بود کشته میشود. جعفر و خواهر کوچکش جمال پیاده به سوی شهر میروند. در راه رانندهای آنها را پیدا کرده و به یک قاچاقچی به نام عبدا... میفروشد.
پسر را برای آوردن جنس قاچاق به پاکستان میبرند و دختر را برای فروش به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میفرستند. حال جعفر به دنبال راهی برای فرار از دست عبدا... و نجات خواهر کوچکش است.در انتهای فیلم، دیدن کشتی بزرگی که بدون هیچ مشکلی دختران را به کشورهای عربی همسایه قاچاق میکند و دستگیری فردی تنها به دلیل دزدیدن سیم خاردار، بیانگر تضادی عمیق است. بدون عقوبت ماندن جنایت جنایتکاران و اسارت قهرمان در پایان فیلم نیز بر این احساس میافزاید.«بدوك» در همان سال روانه دهمین جشنواره فیلم فجر شد.مجیدی در نهایت توانست دو دیپلم افتخار برای فیلمنامه و عنوان بهترین فیلم اول را برای«بدوك» بهدست آورد تا خلأ امير نادري و عباي كيارستمي كمتر از گذشته احساس شود. این فیلم همچنین در هشتمین جشنواره کودکان و نوجوانان شرکت داده شد اما نتوانست هیچ جایزهای را دریافت کند.نخستین حضور بین المللی«بدوك»در چهل و پنجمین جشنواره کن است.
«زندگي و ديگر هيچ » در همین سال جوایز روبرتو روسیلینی و ترفیع و تبلیغ جشنواره کن رابهدست ميآورد.جایزه هیات داوران کودک سومین جشنواره کودکان قاهره برای «مدرسه پيرمردها»،جایزه ویژه هیات داوران چهاردهمین جشنواره سه قاره نانت برای «نياز»و جایزه نخست سومین جشنواره کودکان سینه ژونیور فرانسه برای«كليد» مهمترین جوایز سینمای کودک ایران درسال ۱۳۷۰ است.به رغم توفیقات جشنوارهای متعدد، سینمای کودک در این سال توفیق گیشه چنداني کسب نكرد.
«شهر در دست بچه ها» اثر اسماعيل براري به دلیل ضعف غیر قابل اغماض در جلوه های ویژه و تصنعی بودن صحنهها نتوانست به فروش چنداني دست یابد و «دره شاپرك ها» ساخته فريال بهزاد هم با وجود صحنهپردازی های به مراتب قویتر از فیلم پیشین،آنطور كه بايد ديده نشد.«مريم و ميتيل»،ساخته فتحعلي اويسي و محصول سال ۱۳۷۲ است كه از ۱۹ مرداد روي پرده رفت و بهرغم همزمانی اکرانش با فيلم «هنرپيشه» ساخته محسن مخملباف كه پرفروش ترين فيلم آن سال نيز بود،فروش خوبي را در گيشه از آن خود ميكند.
کامبوزیا پرتوی هم كه یکی از فعالترین فیلمسازان نسل جدید سینمای کودک بود پس از چند موفقیت گیشهای همانند«گلنار»و چندین موفقیت جشنوارهای برای فیلم«ماهي»،«بازي بزرگان» راساخت .فیلمی تکان دهنده و تاثیرگذار از تقابل معصومیت کودکانه و توحش جنگی ظالمانه.به رغم ارزش های غیر قابل انکار«بازي بزرگان»،این فیلم هرگز آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفت.در سال ۱۳۷۳ در پی اعمال پارهای تغییرات در سیاستگذاران و متعاقب آن در سیاستگذاری سینمای ایران، سینمای ایران درگیر یک رکود ناگهانی شد.رکودی که تاثیرات آن را به وضوح میتوان در دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر دید.
پس از چند دوره پویا و پر نشاط، جشنواره فجر ناگهان یکی از ضعیفترین دورههای خود را تجربه كرد.هیات داوران سیمرغ بلورین بهترین فیلم را به هیچ فیلمی اعطا نمیکند و فیلم ضعیفی چون ایوب پیامبر ساخته فرج ا... سلحشور جایزه دیپلم افتخار بهترین فیلم اول را تصاحب مي كند. با وجود شرایط نابسامان سینمای ایران اما ، سینمای کودک ایران شرایط بهتری قرارداشت.در میان ۱۹ فیلم بخش مسابقه سینمای ایران، فیلم های «پايان كودكي» ساخته کمال تبریزی،«تيك تاك» ساخته محمد علی طالبی و «نان و شعر» اثر کیومرث پوراحمد از بهترینهای جشنواره محسوب میشوند و «تيك تاك» سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و جایزه ویژه هیات داوران را از آن خود كرد.
هم چنين فیلمهای «دت يعني دختر» ساخته ابوالفضل جلیلی، «دره هزار فانوس» ساخته احمدرضا گرشاسبی و «كودكاني از آب و گل» ساخته عطاا... حیاتی تنها در جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمدند و هرگز اکران عمومی نشدند. سالها بعد و پس از حضور در چند جشنواره جهانی،«دت يعني دختر» و«دره هزار فانوس» از تلویزیون ایران پخش شد اما «كودكاني از آب و گل» به دلایل نامعلومی هرگز فرصت دیده شدن پيدا نكرد.مرضيه برومند كه سالها تجربه در زمينه برنامه كودكان را در كارنامه خود داشت و تجربههاي موفقي مثل مجموعه تلويزيوني و عروسكي «مدرسه موشها» و «خونه مادربزرگه» را از سر گذرانده بود ،در «الو الو من جوجوام» هم تلفيقي از دو مجموعه «خونه مادربزرگه» و «آرايشگاه زيبا» را با تلفیق جذابترين عناصر و شخصيتهاي هر كدام ارائهكرد.
كاراكترهاي چنگيز و غلام با بازي حسن رضايي و محمود بصيري كه دزدان گردنبند و همينطور جوجو و ميو (كاراكترهاي عروسكي فيلم) هستند، بلاهت شیریني براي مخاطب داشتند .كاراكترهاي عروسكي فيلم هم كم و بيش جذابند اما فيلم بيش از هر چيز (مانند اکثر فيلمهاي عروسكي سینمای ایران) از كمبود امكانات فني و تكنيكي رنج ميبرد. «الو الو من جوجوام» در سال ۱۳۷۳ با فروش ۳۰ ميليونياش در رتبه ششم جدول فروش قرار گرفت.«بادكنك سفيد» محصول سال ۱۳۷۳ هم یکی از آن فیلمهایی بود که کلی حال و هوای خوب با خود به همراه داشت. فیلمی به کارگردانی جعفر پناهی که از ایده پناهی و پرويز شهبازي و با فیلمنامه اي از عباس كيارستمي ساخته شد.
دخترکی که ساعاتی قبل از سالتحویل به دنبال ماهی برای تنگ سفره هفتسین است و با کلی چانهزنی از مادرش پول میگیرد اما در میانه راه پول را گم میکند. دخترک چنان معصومانه به مادرش اصرار میکند که برای سفره هفتسین ماهی تپل لازم دارند و آنقدر صادقانه بعد از گم کردن پولش گریه میکند که دل هر بینندهای را به درد میآورد. برادرش هم که کمی از او بزرگتر است در نقش ناجی به کمکش میآید تا شاید باهم بتوانند چارهای پیدا کنند. «بادكنك سفيد» با آنکه ساخته پناهی است اما مهر کارهای کیارستمی را بر خود دارد. چیزی که نه مستند است نه داستان و شاید حتی نتوان گفت مستند داستانی.
«بادكنك سفيد» برشی است از زندگی یک کودک خردسال و دنیای کوچکش و ذهن و قلب بزرگش.«خواهران غريب» ساخته سال ۱۳۷۵ كيومرث پوراحمد نيز مثل بسياري از فيلمهاي كودكان از موسيقي و آوازهاي جذاب بهره برد و از سويي ديگر از مضمون هميشه جذاب جابهجايي دوقلوها نيز استفاده كرد.فيلم از روي قصه مشهور اريش كستنر ساخته شده است كه پيش از آن فيلم «دو نيمه سيب» ساخته كيانوش عياري هم ازآن اقتباس شده بود و اتفاقا «دو نيمه سيب» هم فروش خوبي را تجربه كرده بود.«خواهران غريب» توانست به خوبي مخاطبان كودك و بزرگسال را در كنار هم سرگرم كند و تا انتها با خود همراه سازد.اين فيلم از نقشآفريني موفق خسرو شكيبايي هم بهره ميبرد كه در حقیقت نقش يك ستاره پولساز را در موفقیتِ فيلمی از ژانر سینمای کودک بازی كرد.
«خواهران غريب» در سال ۱۳۷۵ با فروش ۱۴۱ ميليون تومانياش در صدر جدول فروش سينماي ايران قرار گرفت.«بچه هاي آسمان» محصول سال ۱۳۷۵ از بهترین کارهای مجیدی و بهترین نقشآفرینیهای کودک و نوجوان سینمای ایران است.این فیلم تحسینشده که بارها جزو ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینمای ایران قرارگرفته و نامزد اسکار سال ۱۹۹۷ از طرف ایران بود روایت فقر خانوادهای است که توانایی خرید کفش برای بچههایشان را ندارند و دختر و پسر از یک کتانی کهنه اشتراکی استفاده میکنند.دخترک صبح به مدرسه میرود و بعدازظهر برادرش همان کفش را میپوشد و به مدرسه میرود اما هر روز دیر میرسد.
مجیدی از دو نا بازیگر بازیهای بسیار قوی و تاثیرگذاری گرفته است. گرچه به نظر میرسد این دو کودک در نقشهای خودشان ظاهرشدهاند اما این موضوع چیزی از زیبایی و تاثیرگذاری این نقشها کم نمیکند.عطش پیروزی و امید در چهره پسربچه در مسابقه دو آنقدر زیباست که هیچگاه فراموش نخواهد شد. او طوری میدود که انگار واقعا قرار است در خط انتها جایزه ویژهای به او بدهند.همین موضوع را درفيلم ديگر اين كارگردان يعني «رنگ خدا» محصول سال ۱۳۷۷ هم میبینیم.
پسرکی نابینا با بازی محسن رمضانی که چیزی نمیبیند اما واژه روشندل را معنا میکند. دو کودک بچههای آسمان و محسن رمضانی در رنگ خدا بیشک یکی از بهترین بازیهای کودک و نوجوان را ارائه دادهاند.«رنگ خدا» با حضور در چهاردهمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان توانست علاوه بر پروانه زرین بهترین فیلم جشنواره در بخش سینمای ایران، پروانه زرین بهترین کارگردانی را در بخش سینمای بینالملل کسب کند.
اوج گیری سینمای نوجوانان
«دختري با كفش هاي كتاني» چهارمین فیلم سینمایی رسول صدرعاملی است که او با آن در چهاردهمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان شرکت کرده و توانست در بخش بینالملل جشنواره پروانه زرین بهترین بازیگر نوجوان (پگاه آهنگرانی) و دیپلم افتخار برای تمامی دستاندرکاران فیلم را کسب کند.«دختري با كفش هاي كتاني» در سال ۷۸ روی پرده سینماها رفت و توانست در تهران ۱۹۵ میلیون تومان فروش کند.«علي و دني» یکی ديگر از فيلم هاي سينماي كودك و نوجوان است كه کامبوزیا پرتوی فیلمنامه آن را بهرشته تحریر درآورده است.این فیلم در سال ۱۳۷۹ توسط وحید نیکخواه آزاد ساخته و در هفدهمین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان شرکت داده شد.مهدی لطفی،اکبر عبدی،رضا فیضنوروزی، حسین محجوب و... بازیگران «علي و دني» بودند.این فیلم که ایده آن برگرفته از موضوع گفتوگوی تمدنها است،داستان دني نوجواني انگليسي بازيگر سينماست که براي يكي از بستگانش ماجراي سفرش به اصفهان را تعريف ميكند.
دني كه فيلمي در جشنواره كودك دارد همراه با كارگردان و چند نفر ديگر به اصفهان ميآيند و با علي كه او هم بازيگر است، هماتاق ميشود.ایرج طهماسب در سال ۱۳۷۹ و پس از«کلاه قرمزی و پسرخاله»، فیلمی دیگر با کاراکترهای عروسکی ساخت اما تفاوت اینجا بود که«یکی بود یکی نبود» برنامه تلویزیونی مشابه و در حال پخش نداشت؛در نتیجه فروشش قابل مقایسه با «کلاه قرمزی و پسرخاله» نشد.اين فیلم از انبوهی عروسکِ ریز و درشت و بامزه و ترانههای جذاب بهره میبرد.به گوش رسیدنِ ناگهانی صدای پسرخاله در پایان فیلم هم ترفند زیرکانهای است برای ارجاع بچه ها به فیلمِ خاطره انگیز و جذاب و رکورد شکن کودکان یعنی «کلاه قرمزی و پسرخاله».
کاراکتر جذابِ بره که در حقیقت تجسمِ مادیِ عنصرِ معصومیت و مظلومیت در فیلم است،در فراق خاله قصه گو دچار افسردگی همدلی برانگیزی میشود؛ و این اشارهای غیرمستقیم و هوشمندانه است به برخی مناسبات حاکم بر جامعه،که به عواطف کودکان آسیب میرسانند.«یکی بود یکی نبود» با فروش ۱۷۷ میلیون تومانی در رتبه هفتم جدول فروش سال ۱۳۷۹ قرار گرفت.
تولد جشنواره بین المللی پویانمایی در سال ۱۳۷۷
در مارس ۱۳۷۷، جشنواره بین المللی پویانمایی تهران متولد شد و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با برگزاری این جشنواره هنر و صنعت پویا نمایی ایران را از غربت و انزوا دور كرد.با وجود امکانات اندک و مشکلات فراوان نخستین جشنواره پویانمایی تهران،کمترکسی باور میکرد که این جشنواره بتواند جایی در تقویم سینمای ایران باز کند اما در مدت زمان کوتاهی این جشنواره به اعتباری بینالمللی دست يافت و بر جریان تولید انیمیشن در ایران تاثیری غیر قابل انکار گذاشت.کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درهمین سال یکی از بهترین آثار تاریخ انیمیشن ایران را عرضه كرد،«شنگول و منگول»ساخته فرخنده ترابی و مرتضی احدی.اين انيميشن از طریق جشنوارههای جهانی سفری طولانی را به دور دنیا آغاز كرد و جوایز بسیاری را برای کانون به ارمغانآورد.
دهه هشتاد،وقتي ترانه پانزده سال داشت!
اگر چه در آغاز این دهه، فیلمسازان مستعدی چون رضا میر کریمی، بهمن قبادی و رهبر قنبری در نخستین آثار بلند سینماییشان به کودکان و نوجوانان پرداختند و حتی فیلمسازان قدیمتری چون مجید مجیدی،علی شاه حاتمی،رسول صدر عاملی، فرهاد مهرانفر و علی طالبی آثار ارزشمندی چون«باران»،«تركش هاي صلح»،«من ترانه پانزده سال دارم»،«قطعه زمستاني» و «تو آزادي» را ساختند اما خیلی زود تعداد فیلمسازان فعال سینمای کودک به افول رسيد.آثار اخیر فیلمسازان موفقی چون مجید مجیدی، رضا میر کریمی، ایرج طهماسب، حمید جبلی، رهبر قنبری، پرویز شهبازی، کیومرث پوراحمد، جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی هیچ ارتباطی با سینمای کودک ندارد؛به این تعداد اضافه کنید فیلمسازانی چون عباس کیارستمی و امیر نادری را که در سال های قبل از بدنه سینمای کودک ایران جدا شده بودند.در این دهه وضعیت اقتصادی سینمای کودک ایران بهتر از وضعیت فیلمسازان آن نبوده است.علی عبدالعلیزاده در ابتدای دهه ۸۰ «تارزن و تارزان» را کارگردانی و روانه سینماها کرد.
در این فیلم هم مانند بسیاری از فیلمهای در یاد مانده سینمای کودک، اکبر عبدی ایفای نقش کرده است.رضا فیضنوروزی، آتش تقیپور، رابعه اسکویی، ستاره اسکندری، مریم سعادت و... بازیگران این فیلم سینمایی بودند که در شانزدهمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان روی پرده رفت.«تارزن و تارزان»در سال ۸۰ توانست فروشی ۱۲۰ میلیون تومانی در گیشه سینماهای تهران داشته باشد که آن زمان برای خود فروش بدی نبود. «روز كارنامه» از دیگر فیلمهای سینمای کودک است که مسعود کرامتی آن را کارگردانی کرده است.
این فیلم برخلاف «پاتال و آرزوهاي كوچك»در محيطي واقعگرا بهتصوير کشيده شده و درباره کودکان است.در«روزكارنامه»که سال ۱۳۸۱ساخته شد،مهدی هاشمی،متین عزیزپور، شهرام قائدی، مهران رجبی،محمدرضا هدایتی و عبدالرضا اکبری ایفای نقش کردهاند.این فیلم در هفدهمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان شرکت داده شد و توانست پروانههای زرین بهترین فیلم بلند و بهترین کارگردانی بخش سینمای ایران را دریافت کند.«عزيزم من كوك نيستم» محصول سال ۱۳۸۱ و ساخته محمدرضا هنرمند است.روايت پدري به نام حمید افشاری که به همراه پسرش رامین زندگی فقیرانه و دشواری را میگذارند. رامین عاشق کامپیوتر است و افشاری برای رفع تکلیف پدرانه به رامین قول داده است تا در صورت قبولی با معدل ۲۰ در پایان سال تحصیلی برای او کامپیوتر مورد نظرش را بخرد. رامین هم با وجود انتظار و پیشبینی با معدل ۲۰ قبول میشود!«عزيزم من كوك نيستم» آذر ۸۱ در سینماها اکران شد و در نهایت توانست ۱۴۶ ميليون تومان در تهران فروش کند.«من ترانه پانزده سال دارم» پس از«دختري باكفش هاي كتاني»دومین بخش از سهگانه دخترانه صدرعاملی است که بعدا در سال ۱۳۸۳ با فیلم«ديشب باباتو ديدم آيدا» تکمیل شد.
در این فیلم هم کامبوزیا پرتوی به همراه رسول صدرعاملی فیلمنامه را به رشته تحریر درآوردهاند. صدرعاملی که در فیلم قبلیاش هم پگاه آهنگرانی را به عنوان یک بازیگر نوجوان به سینمای ایران معرفی کرده بود، اینبار نیز سراغ چهرهای جدید رفت؛ چهرهای که در سالهای بعد یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران لقب گرفت. ترانه علیدوستی در«دختري با كفش هاي كتاني» نخستین فیلم سینمایی خود را در کنار مهتاب نصیرپور، حسین محجوب و میلاد صدرعاملی بازی کرده بود.دومین قسمت از سهگانه دخترانه رسول صدرعاملی، فروردين ۸۱ اكران شد و بر اساس اطلاعات موجود توانست با فروش ۳۲۰ميليون تومانی در تهران، چهارمين فيلم پرفروش سال لقب بگیرد. ششمین فیلم رسول صدرعاملی از جمله فیلمهایی است که توانسته پروانه زرین بهترین فیلم را از جشنواره کودک کسب کند.پروانه زرین بهترین فیلمنامه بخش آسیا، پروانه زرین بهترین فیلم بخش سینمای ایران و پروانه زرین بهترین کارگردانی جوایزی است که داوران بیستمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان به«ديشب باباتو ديدم آيدا» اختصاص دادند.
اين فيلم در مهرماه ۸۴ روی پرده سینماها رفت و توانست ۱۱۰ میلیون تومان در تهران فروش داشته باشد. داستان این فیلم اجتماعی درباره دختر نوجواني به نام آیداست که متوجه میشود پدرش با زن غریبهای رابطه دارد.«نصف مال من نصف مال تو» بعد از «علی و دنی» دومین اثر وحید نیكخواهآزاد در ژانر کودک است.در برخورد اولیه با فیلمی چون «نصف مال من نصف مال تو»، مضمون و داستان فیلم برای مخاطب کودک، مناسب به نظر نمی رسد. به واقع هم داستان مردی که دو زن دارد؛ و این مساله را از زنانش پنهان کرده و بعد هم این موضوع فاش می شود، مضمونی نیست که به درد گروه سنی کودک بخورداما نیکخواه آزاد توانسته، به میزان قابل توجهی این کاستی را با خلق لحظاتی مفرح برای کودکان جبران کند.
صحنه هایی که برای کودکان بانمک و جذاب هستند.مثل صحنه ای که بچه ها با گچ تصویر پدرشان را روی آسفالت میکشندیا مثلا شوخی بامزه با سطل آشغال و یا صحنهای جالب و کمیک که بهرام(محمدرضا شریفی نیا) سکته میکند و از حال می رودو ناگهان باسیلی برادرش(فرهاد آییش) بلند می شود و میایستد.اين فيلم در مرداد سال ۸۶ اكران شد و توانست در تهران فروشی ۳۸۰ ميليونی داشته باشد و جایگاه ششم پر فروش ترین فیلمهای سال را به دست بیاورد. اثر بعدي،«خاله سوسکه» داستانی قدیمی، نوستالژیک و خاطرهانگیزی است. چنین ویژگی مهمی به صورت بالقوه می تواند عنصر تاثیرگذاری برای جذب مخاطب به سالن های سینما باشد. نادره تركمانی هم با استفاده از این داستان اصیلِ ایرانی و بهره بردن از فرهنگ فولكلور، تلاش کرده فیلم جذابی بسازد و البته به میزان قابل توجهی هم در این امر به موفقیت رسیده است .
«خاله سوسكه» هم بچه ها را سرگرم میکند و هم بزرگسالان را ساعاتی از فضای پُر دغدغه روزمره بیرون میکشد و با خود به دوران شیرین و بی دغدغه کودکی میبرد. متاسفانه اکرانِ نامناسب موجب شد که فرصتِ ارتباطِ «خاله سوسکه» با مخاطب انبوه از دست برود.«خاله سوسکه»که در جشنواره کودک سال ۸۸ جایزه بهترین فیلم از نگاه مخاطبان را دریافت کرد، در ديماه ۸۹ اكران شد و تنها به فروشی ۲۴۰ ميليون تومانی در تهران دست پیدا کرد.فيلم«نخودی» به كارگرداني جلال فاطمي،فيلمي خوش ساخت و تاثیرگذار است که اکران کم سر و صدای آن موجب شد که امتیازاتش دیده نشود.داستان اين فيلم درباره يك كارگردان تئاتر عروسكي است كه در انجام نمايشهايش ناموفق است. او با هر شكست و تحقيری كوچك و كوچكتر ميشود اما ملاقات با نخودي در سرزمين قصهها، زندگي او را تغيير ميدهد.
«نخودی» یک فانتزی خلاقانه و پرظرافت برای مخاطب کودک است که بار دیگر اهمیت عنصر کلیدی تخیل را در سینمای کودک به ما یادآوری می کند. فیلم با جلوه های ویژه ای ساده و البته خوب و درست اجرا شده اش، مراحل تدریجی کوچک شدن شخصیت اصلی را به شکلِ ملموس و مناسبی به تصویر کشیده است.«نخودی» که در سالهای بیرونقی سینمای کودک و در مهرماه سال ۸۹ اكران شد؛ فروش ناموفق ۱۰۰ ميليون تومانی را در تهران تجربه کرد.
بیتامحسنی
- 21
- 9