درگفتار پیش رو در نظر داریم سینمای کودک را در چهار بخش بررسی و واکاوی کنیم و در برهههای مختلف به اینکه چگونه رشد کرد و اوج گرفت و اکنون دوران افول را میگذراند، بپردازیم.حال در آخرین بخش از این نوشتار به دهه۹۰ و سالهای اخیر در سینمای کودک و نوجوان می پردازیم.
دهه ۹۰ و حاشيه نشيني سينماي كودك
در اين دهه سينماي كودك به معناي واقعي كلمه عزلت نشين شد و شايد تعداد انگشت شماري فيلم ساخته شده باشد كه پرداخت مستقيم به كودك و مسائل آنها را در چنته داشته باشد.گرد هم آمدن كاراكترهاي مشهور يك «برنامه تلویزیونی» دریک «فیلم سینمایی» شايد اتفاق آشنايي باشد.همان اتفاقی که برای کلاه قرمزی هم افتاد و فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله را به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تبدیل کرد.فیلم «فیتیله و ماه پیشونی» محصول سال ۱۳۹۰هم مثل سایر همقطاران و مشابهانش از یک روند و ایده معمول و مالوف برای ساخت و پرداخت و تولید و نمایش خود سودجست.روندي كه در نهايت به انجام نرسيد.
اين فيلم درحالی که عدهای گمان میکردند به سطح بالایی از فروش دست یابد و خاطرهای شبیه کلاه قرمزی و امثالش را تکرار کند، درپایین ترین رتبه جدول فروش قرار گرفت. سیدجواد هاشمی در سال ۱۳۹۱برای ساخت نخستین فیلم سینماییاش سراغ ساخت یک فیلم کودک پرهزینه رفت.«اختاپوس»مانند بسیاری از فیلم های ژانر کودک،تقابل ازلی و ابدی خیر و شر را به تصویر میكشد.لازمه شکل گیری چنین درامی این است که کارگردان باید بتواند شخصیت های مثبت و منفی اش را به شکلی ساده و قابل فهم برای تماشاگر کودک جا بیندازد اما شخصیت های «اختاپوس» پرداخت مناسبی نداشتند.
به عنوان مثال در رأس قطب منفی داستان،موجود ناشناخته و عجیبی به نام اختاپوس قرار دارد که به صورت یک گوی بلورین به تماشاگر معرفی میشود. گذشته از این نکته که چگونه تماشاگر میتواند با شخصیت محوری داستان که یک گوی بیعمل است و فقط حرف میزند، ارتباط برقرار کند و تحت تاثیر قرار بگیرد؛ ما نمیدانیم اختاپوس کیست یا چیست؟ از کجا آمده و چه هدفی را دنبال میکند؟ چراچنین دستوراتی میدهد و چه نفعی از این دستورات می برد؟ جواب این سوالها در نزد تماشاگران چیزی است در حد ندانستن مطلق.
با همه این کاستیها این فیلم در جشنواره کودک و نوجوان برگزيده بوده و در لحظاتی تماشاگر کودک را با صحنههای شاد و موزیکالش سرگرم می کند و او را مشتاق پیگیری فرجام شخصیت های داستان می سازد.اگرچه فیلم «اختاپوس» یکی از متقاضیان اکران در عید نوروز بود اما در مهر سال ۹۱ توانست روی پرده برود و فقط در تهران فروشی بیش از ۶۰۰ میلیون تومان داشته باشد.
در سال ۹۳ فیلم «شهر موشها ۲» قسمت دوم فیلم سینمایی خاطرانگیز و محبوب کودکان در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰، به کارگردانی مرضیه برومند، اکران شد. بودجه این پروژه ابتدا ۶ میلیارد تومان برآورد شده بود اما ساخت آن با هزینهای نزدیک به ۱۰ میلیارد تومان به پایان رسید.«شهر موشها ۲» نسبت به نسخه اول، از امتیازاتی چون سرمایهگذاری بیشتر، استفاده از جلوههای ویژه دیجیتالی و بهرهبردن از شخصیتهای عروسکی با طراحی جذابتر وخوشایندتر و دکورهایی دیدنی و زیباتر برخوردار بود.
نقطه ضعف «شهر موشها۲» را باید در فیلمنامه و حفرههای آن جستوجو کرد.«شهر موشها ۲» با وجود همه کاستیهایی که داشت، اثری پُرکشش، جذاب و شاد برای کودکان و حتی بزرگسالان است و توانایی این را دارد که داستانش را به گونه ای جذاب برای مخاطب روایت کند؛ نکته کلیدی ای که برای یک فیلم به خصوص در ژانر سینمای کودک امتیاز کوچکی حساب نمی آید.«شهر موشها ۲» در مجموع در ۸۵سینما در سراسر کشور به نمایش درآمد و با فروش ۱۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی با پشت سرگذاشتن فیلم «اخراجي هاي ۲» پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران در آن زمان شد.
«خاله قورباغه» تجربه جديد فيلمسازي افشين هاشمي و به تهيه كنندگي فرشته طائرپور، بازسازي روزهاي رنگي كودكي است است. داستان عروسکی به همین نام که سالها قبل در فیلم سینمایی «گلنار» با ترانهها و صدايش در يادها باقي مانده بود.«خاله قورباغه» فضای فانتزی دارد که عروسکهای آن را مرضیه محبوب، آماده کرده است.مهمترین شاخصه «خاله قورباغه»، توجه آن به فرهنگ ایرانی در تولید فضای موزیکال و آموزشهای کودکانه است. این فیلم عروسکی و موزیکال تلاش کرده است در کنار ایجاد فضایی شاد برای کودکان، آنها را با مفاهیم خانواده، رابطه نزدیک مادربزرگها و نوهها و همچنین همکاری جمعی در حل مشکلات آشنا کند.
وضعيت انيميشن ايران در سال هاي اخير
در چند سال اخیر، تلاشهای زیادی برای پیشرفت درزمینه انیمیشن انجام گرفته است.يكي از انیمیشنهاي بلند و داستانی در ژانر کمدی،«تهران ۱۵۰۰» ساخته بهرام عظیمی که با همه هزینه هنگفتی که داشت و ستارگانی که صداپیشگی شخصیتها را بر عهده داشتند، در فیلمنامه و کارگردانی ضعفهای اساسی داشت و ستارگان سینمای ایران آموزشی درزمینه صداپیشگی ندیده بودند و کاراکترهای روی تصویر بیهویت و یکبعدی به نظر میرسیدند.اثر بعدي«شاهزاده روم» محصول سال ۱۳۹۳و ساخته هادي محمديان است که یک سر و گردن از رقبایش بالاتر بود و جایزههای زیادی را همکسب کرد.
اين انيميشن روايت عاشقی و دلدادگی پرنسس پاکدامن مسیحی به نام ملیکا( از تبار پدر از نوادگان یشوعا وصی حضرت عیسی و از تبار مادر نواده قیصر روم) است. سرنوشت این بانو به گونهای رقم میخورد که وی در نهايت به بلاد اسلامی عزیمت میکند. این پرنسس مسیحي پس از آنکه به همسری امام یازدهم شیعیان در میآید، مادر منجی بشریت میشود.اگرچه ضعف هايي به آن وارد بود اما حداقل فروش خوبی در گیشه داشت.
«مبارک» در ۱۳۹۵ و به كارگرداني محمدرضا نجفي امامي با عنوان اولین رئال انیمیشن ایران ساخته شد که یک پیشرفت محسوس در طراحی و گرافیک بود اما قصه اسطورههای شاهنامهای که روایت اصلی را شکل میداد، آنقدر جبری بود که کل داستان را به تجربهای نهچندان خوشایند تبدیل میکرد. هادی محمدیان بعد از «شاهزاده روم» این بار سراغ موضوعی جذاب تر و با کیفیتی به مراتب بهتر از آن رفته است.«فیلشاه» محصول سال ۱۳۹۶ راوی قصه قبیله فیل هایی است که ابرهه را در حمله به مکه همراهی نمیکند و او را در انجام این هدف ناکام می گذارد.
در «فیلشاه» رییس گله فیلها صاحب فرزندی میشود که همه انتظار دارند جانشین رییس گله باشد اما برخلاف تصور همه «شادفیل» بسیار دست و پا چلفتی است و هیکل گندهاش همیشه سبب تخریب و خرابکاری میشود. با اين حال گوهر وجودی او در نهایت سبب پیروز بختی او می شود.«فیلشاه» برخلاف رویه معمول پرداخت انیمیشن سازان و نویسندگان به موضوعات دینی تحلیل ماورایی از دین و حقیقتهای مقدس ارائه نمیدهد بلکه این مفهوم را با استفاده از طنز و آموزههای تربیتی کودکانه مطرح میکند.
انیمیشن «فیلشاه» به عنوان تنها انیمیشن راه یافته به بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر با وجود حضور در بخش مسابقه، به گفته رسول صدرعاملی و محمدرضا فروتن، از داوران این رویداد سینمایی در برنامه تلویزیونی هفت، در حرکتی بی سابقه مورد داوری قرار نگرفت و به دلایل مختلفی چون عدم امکان داوری یک اثر انیمیشن در کنار آثار رئال کنار گذاشته شد. این اتفاق واکنش عوامل این فیلم را در برداشت و آن ها در بیانیه ای اعلام کردند:«این یکی از عجیبترین اتفاقات تاریخ۳۶ ساله جشنواره فیلم فجر است که فیلمی به بخش مسابقه سودای سیمرغ راه مییابد ولی داوران آن را داوری نمیکنند!»
با تمام اين بيمهري هايي كه گاه متوجه سينماي انيميشن ايران است، مي توان گفت آن بخشی از سینمای کودک ایران که توانسته در سالهای اخیر با هوشمندی طرز تلقیهای غلط را کنار زده و به دور از حواشيها رشد کند، همين بخش است.
سینمای انیمیشن ایران با حضور فناوریهای جدید توانست پيشرفت چشمگیری داشته باشد. اگر چه به دلیل محدودیت توان مالی، فیلمسازی بلند در انیمیشن ایران هنوز به طور کامل شکل نگرفته و فعال نشده است اما آثار کوتاه تولید شده در کنار نمایشهای عمومی و تلویزیونی و جلب نظر مخاطبان عام، در جشنوارههای جهانی به نمایش در میآیند و تحسین نيز میشوند و اين خود نويد بخش روزهاي خوب براي انيميشن ايران است.و درپايان اینکه، سینمای کودک ایران با وجود اینکه در سال هاي اخير نتوانسته توفیقات جشنوارهای، اقتصادی و هنری سالهای ۶۰ و ۷۰ را تکرار کند اما با مطالعه افتخارات و اشتباهات پیشینش و با اتکا به استعدادهای نوپا و کهنه کار موجود در ایران میتواند به آسانی به قلههای بلندتر از قلههای پیشین دست یابد.به اميد آن روز... .
بیتامحسنی
- 12
- 6