پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۳:۰۵ - ۲۴ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۶۷۰۸
فیلم و سینمای ایران

کارگردان مستند «برسد به‎دست آقای بنان»: شهرداری از آن بنرها به ما هم بدهد

برسد به‎دست آقای بنان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

این روزها‍ مستند «برسد به‎دست آقای بنان» (۱۳۹۲) در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران شده است. در این مستند ۸۷ دقیقه‌ای، زندگی خصوصی و هنری زنده‌یاد غلامحسین بنان، استاد آواز ایرانی، به واسطه نامه‌ای که به او نوشته می‌شود، مورد توجه قرار می‌گیرد و افرادی مانند پریدخت آور (همسر بنان)، هومن صدر (پسرخوانده بنان)، کاوه دیلمی (از تنها شاگردان بنان)، ایرج خواجه امیری، مزدا انصاری و حریر شریعت‌زاده درباره زندگی و آثار بنان صحبت می‌کنند.

 

همچنین تصاویری از صحبت‌های خود بنان، محمدرضا شجریان و دیگر موسیقیدان‌ها هم نمایش داده می‌شود. زهره محقق، مستندهایی مانند «سوت» درباره ناداوری‌های ورزشی، «پوئن ۲۵» پیرامون تاریخ والیبال ملی ایران و مستند نیمه بلند «عاشقانه‌ها» درباره زندگی میلاد کیایی، استاد سنتور را هم در کارنامه کاری خود دارد. به مناسبت اکران مستند «برسد به‎دست آقای بنان» پای صحبت‌های زهره محقق نشسته‌ایم. 

 

فیلم شما پس از پنج سال که از ساختش می‌گذرد اکران شده است؛ آیا به تازگی آن ضربه‌ای وارد شده است؟

به نظرم مستند «برسد به‎ دست آقای بنان» تاریخ گذشته نیست؛ ولی شاید کارهایی باید در فیلم انجام می‌دادم که الان جای‌شان در فیلم خالی است. 

 

مستند شما از داستان نامه‌نگارانه، بستر موسیقایی‌ شخصیت برجسته‌ای به نام زنده‌یاد بنان و شکل و شمایل مستند گفت‌و‌گومحور بهره می‌برد. ترکیب این موارد کار شما را سخت نکرده است؟

در زندگی روزمره خودم با این سه مدیوم در ارتباط هستم. جالب است که همین الان هم از نوشته‌های مکتوب استفاده می‌کنم. آنچنان درگیر فضای مجازی نیستم. 

 

علاقه اصلی شما سینمای مستند است یا سینمای داستانی؟

سینمای داستانی را هم دوست دارم ولی شرایط کار کردنش را نداشتم. در دانشگاه رشته سینما خوانده‌ام بنابراین این رشته را هم دوست دارم.

 

در فضای مستندسازی چه چیزی برای شما بیشتر اهمیت دارد؟

اینگونه نیستم که بگویم فقط به موسیقی علاقه دارم و می‌خواهم فیلم‌های مستندی درباره موسیقی بسازم. در زمینه ورزش هم سه فیلم مستند ساخته‌ام. مستند اجتماعی را هم دوست دارم. در مستندسازی دنبال علاقه‌ها و پرسش‌های شخصی خودم هستم. اگر این پرسش‌ها که در زندگی خودم شکل می‌گیرد ظرفیت ساخت یک فیلم مستند را داشته باشد آن را جلوی دوربین می‌برم؛ مانند مستند «برسد به‎دست آقای بنان». مستندی هم به نام «پوئن ۲۵» درباره تاریخ والیبال ملی ایران ساخته‌ام که برایم پرسش ایجاد کرده بود. دیگر مستندها هم این روند را طی کرده‌اند.

 

چطور به سوژه‌های‌تان نزدیک می‌شوید؟ فکر می‌کنم کلید اصلی مستندسازی در کنار پژوهش همین موضوع باشد.

سعی می‌کنم که خیلی شلوغ‌کاری نکنم. وقتی سر فیلمبرداری می‌روم همه چیز ساده، خلوت و جمع و جور کار می‌شود. اگر یک فیلمبردار داشته باشیم خیلی بهتر است.

 

تلاشم این است که فضای صمیمی را ایجاد کنم. دست سوژه‌ها را باز می‌گذارم که هر چیزی که دوست دارند، بگویند؛ بعدش در زمان تدوین تصمیم می‌گیرم که چطور از حرف‌های آنها استفاده کنم. پیش از فیلمبرداری هم یک طرح کلی می‌زنم. می‌دانم از کجا می‌خواهم به کجا برسم. سوال‌هایی که از سوژه‌ها می‌پرسم هم بیشتر کلی است، وارد جزئیات نمی‌شوم. گفت‌وگوها را هم همیشه دوستانه پیش می‌برم. 

 

اتفاق عجیبی در زمان فیلمبرداری و اکران فیلم نیفتاد؟

چرا. یک اتفاقی افتاد که به نظرم به جای اینکه عجیب باشد بیشتر چالش‌برانگیز است. مستند «برسد به‎دست آقای بنان» را زمانی ساختم که دانشجو بودم. ۲۲ سال بیشتر نداشتم. به اساتید مختلف موسیقی زنگ می‌زدم و درباره فیلم توضیح می‌دادم و تقریبا تمام آنها تحویلم نگرفتند! خیلی برایم سوال ایجاد کرده است. تصورم این بود که در این فیلم نام بنان و پری خانم می‌آید و اساتید موسیقی هم استقبال می‌کنند ولی اینگونه نشد! آخرش به من می‌گفتند که: «برایت آرزوی موفقیت می‌کنم دختر گلم؛ من نمی‌توانم در خدمت شما باشم». این موضوع خیلی آزارم داد.

 

چه مستندهایی را بیشتر از همه دوست دارید؟

فیلم مستند «رزم بزم» (۱۳۹۵) را خیلی دوست داشتم. مستندی که درباره موسیقی هم است. مستندهای زیادی را دوست دارم ولی مستند «شگفتی‌های جهان» را که تولید شبکه «BBC» و مستند «باراکا» (۱۹۹۲) به کارگردانی «ران فلیک» را بیشتر از همه نگاه می‌کنم.

 

گروه هنر و تجربه را چطور می‌بینید؟ راضی هستید فیلم شما در این گروه سینمایی اکران شده است؟

بله راضی هستم. نسبت به کل فیلم‌هایی که در این گروه سینمایی اکران می‌شود بعضی از آنها خیلی خوب از کار در می‌آید. اگر می‌خواهید میزان رضایت را به طور کامل بدانید باید این گروه سینمایی را با گروه‌های دیگر مقایسه کرد. ما در ایران جایگاه دیگری برای اکران فیلم‌های تجربی و مستند به جز گروه هنر و تجربه نداریم. بنابراین نمی‌شود این گروه را با جای دیگری مقایسه کرد. به نظرم هنر و تجربه می‌تواند عملکرد بهتری هم داشته باشد. 

 

به نظرتان مهمترین مشکل گروه هنر و تجربه در چه بخشی است؟

نا‌منظم بودن سانس نمایش‌ فیلم‌ها خیلی آزاردهنده است. گویا وضعیت نمایش فیلم‌ها بر اساس فروش فیلم‌ها و نوع قراردادها هم فرق دارد. دقیقا نمی‌دانم. مخاطب اگر بخواهد فیلمی را در گروه سینمایی هنر و تجربه تماشا کند باید برود، بگردد تا سینما و سانسی را پیدا کند. مثلا فیلمی در یک سینمای خاص در ساعت ۱۶ اکران می‌شود ولی همان سینما فردایش آن فیلم را نمایش نمی‌دهد. ساعت‌های عجیب و غریبی هم برای نمایش فیلم‌ها داریم که فایده‌ای ندارد. مثلا در تابستان فیلمی را ساعت دو بعد از ظهر نمایش می‌دهند! نمی‌دانم این مساله را چطور باید رفع کنند، شاید بتوانند ساعت‌های بهتری هم به فیلم‌ها بدهند. نکته دیگری هم وجود دارد که نمی‌خواهم اسمش را بی‌عدالتی بگذارم.

 

خیلی مواقع یک فیلم مستند یا یک فیلم مستقل خیلی خوب پخش می‌شود و به مرور در حال جذب مخاطب‌های خودش هم است ولی به یک باره یک فیلمی که کارگردانش یا بازیگرهایش سلبریتی هستند می‌آید و جای آن فیلم را می‌گیرد. درست است که خیلی از فیلم‌های مستند و داستانی کارگردان چهره‌ای ندارند ولی آثار خوبی هستند و مخاطب خوبی هم نسبت به فیلم‌های دیگر هنر و تجربه دارند ولی باز این فیلم‌ها از چرخه اکران حذف می‌شوند. معمولا فیلم‌هایی که جایگزین می‌شوند کارگردان‌های شناخته‌شده‌ دارند. گروه هنر و تجربه هم به راحتی این کار را می‌کند. در این مواقع یک توضیحاتی هم مبنی بر اینکه هنر و تجربه باید فروش و درآمد هم داشته باشد، در جریان است.

 

به نظرم اولویت سینمای هنر و تجربه باید حمایت از فیلم‌های مستند و مستقل باشد نه کارگردان‌های چهره و فروش آنها! بقیه سینماها هم فروش دارند و اصلا هدف‌شان هم همین است. به نظرم اگر سانس دو بعدازظهر را به کارگردانی که سلبریتی است بدهند شاید بتواند سالنش را هم پر کند ولی یک کارگردان جوان و ناشناخته در آن ساعت کاری نمی‌تواند بکند. به نظرم ساعت هشت و ده شب سالن‌های خوب را باید به سینماگران کمتر شناخته‌شده بدهند. 

 

سانس فیلم‌های مستند در گروه هنر و تجربه خیلی بدتر از فیلم‌های دیگر است. گاهی آزاردهنده هم می‌شود.

وقتی ساعت اکران فیلم‌های مستند را نگاه کردم دیدم که بهترین ساعت‌‌‌شان شش بعدازظهر است و شاید آنها دو هفته یک بار در روز جمعه هم اکران شوند!

 

به فیلم‌تان و شیوه کارگردانی خودتان نقد دارید؟ اشکالاتی را پیدا کرده‌اید که باید رفع‌شان کنید؟

بله. نقد دارم. اگر فیلم ‍ مستند «برسد به‎دست آقای بنان» به جای سال ۱۳۹۲ در سال ۱۳۹۷ ساخته می‌شد قطعا به شکل دیگری آن را می‌ساختم. طبیعی هم هست. در آن زمان سنم کمتر بود و الان نگاهم گسترده‌تر و اطلاعاتم هم از زنده‌یاد بنان خیلی بیشتر شده است. به نظرم این فیلم در زمان خودش بد درنیامده است. از کلیت آن رضایت دارم. یکسری از افرادی که در مصاحبه‌های مستند هستند، باید حذف می‌شدند و شخصیت‌های دیگری باید به فیلم اضافه می‌شدند. همچنین باید با تمرکز بیشتری به زندگی بنان می‌پرداختم. 

 

شاید اگر به جای پریدخت آور (همسر بنان) روی خود بنان تمرکز بیشتری داشتید فضای روایت مستند بهتر می‌شد.

بله دقیقا. برای برخی این تصور شکل گرفته که فیلم بیشتر درباره پری بنان است. 

 

تبلیغات و پخش فیلم‌تان را چطور می‌بینید؟

از مردم می‌خواهم مستند «برسد به‎دست آقای بنان» و فیلم‌های دیگر گروه هنر و تجربه را ببینند و حمایت‌شان کنند. ولی یک مسئله‌ای برایم خیلی جالب است. محمدصادق حسنی، سرپرست سازمان ورزش شهرداری تهران٢٠ بیلبورد تبلیغاتی را به مناسبت تولد بهاره افشاری به او هدیه داده است که شش میلیارد تومان می‌ارزد. کاری با کارگردان و فیلم مستندش ندارم.

 

به هر حال فرصتی در اختیارشان قرار گرفته است و نوش جان‌شان باشد. اما مسئول سازمان ورزش شهرداری مصاحبه کرده و گفته است که تصمیم دارند تا از هنر و ورزش حمایت کنند. یک خواهشی از آقای حسنی دارم. لطفا یک دانه از آن بنرهای ویژه به ما هم بدهید. لطفا از بقیه فیلم‌ها و مخصوصا مستندها هم حمایت کنید. الان زمان خوبی است که از فیلم مستند «برسد به ‎دست آقای بنان» و دیگر فیلم‌های فرهنگی و هنری حمایت کنید.

 

سیدحسین رسولی

 

ebtekarnews.com
  • 18
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش