پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۳۴ - ۲۴ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۶۳۷۱
فیلم و سینمای ایران

حمید زرگرنژاد

فیلم «ماهورا» در جشنواره فیلم فجر کاملاً مورد بی‌مهری قرار گرفت

فیلم ماهورا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

«ماهورا» ساخته حمید زرگرنژاد پس از گذشت چند ماه از نمایش آن در جشنواره فیلم فجر، به تازگی روی پرده سینماها نشسته است. فیلم اگر چه در زمان مناسب یعنی در جشنواره فیلم دفاع مقدس و در هفته دفاع مقدس اکران نشده اما موضوعی دارد درباره همین دفاعی که زن و مرد ایرانی از فارس و عرب با ماجراهای عاشقانه و زندگی‌های ساده‌شان دوش به‌دوش هم آن را به بهترین شکل به انجام رساندند تا ذره‌ای از خاک وطنشان به دست بیگانه نیفتد.

 

دعوت به تماشای این فیلم، دعوت به تماشای قصه‌ای است که در آن مظلومیت یک طایفه به نمایش‌ گذاشته شده؛ قوم و طایفه‌ای که کسی به آنها نگفته بود بجنگند و تنها حس تکلیف‌شان به وطنشان بود که سینه‌شان را ستبر کرد تا بمانند و بجنگند. فارس‌ها و اعراب سالیان ‌سال است در کنار هم به مهربانی زندگی می‌کنند و ما خوزستانی‌ها شاید این را بهتر از هرکسی درک کرده باشیم که دوستانمان فارس و عرب و ترک و لر هستند و از این افتراق‌های قومی که این روزها برخی به خبث طینت بر آن می‌کوبند، نداریم و نداشته‌ایم و ندیده‌ایم.

 

فارس‌ها و عرب‌هایی که داستان‌هایی نظیر «ماهورا» را در دل خود ساختند؛ داستان‌هایی که ماهورا فقط یکی از آن‌هاست. فیلم نیز بدون هر گونه شعار زدگی روی مسأله یکپارچگی اقوام در خوزستان تأکید می‌کند و پیش روی تماشاگر می‌گذارد. به گفته خود حمید زرگرنژاد «ماهورا» براساس فیلمی مستند از همین کارگردان به نام «حلقه در خاک» ساخته شده که پیش‌تر این مستند در همین منطقه جغرافیایی یعنی هورالعظیم جلوی دوربین رفته بود و حالا ماهورا در قامت فیلمی نود دقیقه‌ای روایتی دلچسب و ساده دارد از روزهای اولی که جنگ شروع شده بود و... زرگرنژاد که خودش خوزستانی است در روزهای آغازین اکران «ماهورا» در گفت‌و‌گو با «ایران» از فیلمش می‌گوید.

 

ایده ساخت فیلم ماهورا از کجا شکل گرفت و مراحل ساخت آن چقدر طول کشید؟

حدود ۱۰ سال پیش مستندی ساختم که ماهورا در واقع از دل همان داستان بیرون آمده است. نوشتن فیلمنامه‌ «ماهورا» چهارسال طول کشید و همزمان شد با حمله داعش و جنایت‌های یک داعشی به نام «ابوعایشه» که صحنه‌های فجیع و دلخراشی از کشتن مردم دست به دست می‌گشت و همین آدم گفته بود که خوزستان را هم بزودی می‌گیرم و برای گرفتن خوزستان از مردم خود خوزستان کمک می‌گیرم. من خوزستانی هستم و با شنیدن این نقل، خونم بشدت به جوش آمده بود.

 

شما خودتان خوزستانی هستید و ما اهل این استان شاید بهتر از هر کسی می‌دانیم و لمس کرده‌ایم که در این خطه از خاک مملکت چه اتفاقاتی افتاده است و مردمش در چه فضایی زندگی کرده و چه سختی‌ها کشیده‌اند. اما همه ما در این استان، بدون توجه به قومیت و زبان و فرهنگمان ایستادیم و از وطنمان دفاع کردیم. صدام فرصت کوتاهی می‌داد و می‌گفت شهر را خالی کنید تا موشک بزند و مردم زیر این تهدید‌ها و آژیرهای خطر و موشک‌ها و حمله‌ها هشت سال زندگی کردند و جفاست که نادیده گرفته شوند. قوم عرب نشان داد در این هشت سال کنار خواهران و برادران فارس، با چه شهامتی با تفاوت‌های آیینی فرهنگی و زبانی‌شان از این خاک و زندگی‌ که در آن داشتند دفاع کردند. چطور باید این‌ها را ندید؟ مثلاً سربازی را که در حادثه تروریستی اهواز جان آن دختر را زیر رگبار گلوله نجات داد مگر کسی دستوری به او داده بود یا مگر وظیفه‌ای داشت؟ نه...

 

داستان ماهورا از روزهای اول جنگ شروع می‌شود. زمانی که خیلی‌ها نمی‌دانستند جنگی به وقوع پیوسته است...

بله دقیقاً درست است. داستان در همان شش روز اول جنگ اتفاق می‌افتد که مردم اصلاً اطلاع ندارند که جنگی شروع شده و دارند کار و زندگی‌شان را پیش می‌برند و طبق معمول درگیر زندگی هستند. فقط وقتی متوجه این اتفاق می‌شوند به این توجه نمی‌کنند که عرب زبان هستند یا فارس، برایشان فقط این مهم است که از خاک وطنشان دفاع کنند و هر کاری از دستشان برمی‌آید برای کمک کردن به حفظ این خاک انجام می‌دهند. آنها حتی نمی‌دانند این جنگ چقدر طول خواهد کشید.

 

اتفاقاً نکته همین‌جاست که این فیلم نه درباره جنگ، که درباره زندگی است...

بله اصلاً فیلم با یک صحنه عروسی شروع می‌شود و مردم آن زمان با مردم کشور عراق رفت و آمدها و پیوندهای فرهنگی و... داشتند. خیلی وقت‌ها می‌رفتند و از عراق لوازمی که نیاز داشتند را تأمین می‌کردند و هر دو طرف داشتند با عزت نفس زندگیشان را می‌کردند. بله این زندگی بود که جریان داشت و نه جنگ و باز هم وقتی جنگ شد زندگی اگر چه با مشکل روبه‌رو شد اما ادامه داشت و به راه خود می‌رفت فقط هویتش تغییر کرده بود.

 

اما به عنوان مثال، عشق که با جنگ از بین نمی‌رود. ساعد سهیلی نقش «امین بوعذار» که شخصیتی حقیقی است را بازی می‌کند. بوعذار پیش از جنگ مرغابی شکار می‌کند و جنگ که شروع می‌شود برای حفاظت از خاکش، مثل مرغابی، دشمن شکار می‌کند. وسط همین جنگ است که می‌بینیم این قوم میهمان‌نواز تا چه حد و اندازه جلوی میهمان هست و نیست خود را می‌گذارند و از او پذیرایی می‌کنند.

فیلم ماهورا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

لوکیشنی که شما برای فیلمبرداری انتخاب کردید، یعنی منطقه هور‌العظیم، لوکیشن بسیار بکری است که خودش انگار داستان‌ها در دل خود دارد... فیلمبرداری در این منطقه سخت نبود؟

به نکته خوبی اشاره کردید. یک نکته که در ساخت این فیلم برای من مهم بود، نمایش و به تصویرکشیدن جغرافیای سرسبز خوزستان بود. کشوری به این حد زیبا و سرسبز در خوزستانش هورالعظیم دارد. هورالعظیم که انگار با آدمی حرف می‌زند. من علاقه بسیاری به این منطقه دارم و متأسفانه علی‌رغم میل باطنی به دلیل مسائل زیست محیطی این تالاب نتوانستم خیلی فیلمبرداری کنم و فقط توانستم گوشه‌هایی از آن را در قالب فیلمم نشان بدهم. همه این جا کنار هم هستند و از سالیان مدید این کنار هم بودن را بی‌توجه به رنگ چهره، و زبان و قوم عشیره تجربه کرده‌اند....

 

بله و این فیلم تأکید دارد که بدون هر گونه تن زدن به شعار روی این مسأله یکپارچگی اقوام در خوزستان تأکید داشته باشد...

کاملاً درست است. خیلی‌ها خوشایندشان نیست که اقوام مختلف در این سرزمین با اتحاد کامل در کنار هم زندگی می‌کنند و این فیلم تأکیدش روی مسأله خاک است. خاک با تمام معنایی که از آن وطن و سرزمین مستفاد می‌شود.شما به بحث شعار اشاره کردید و نکته جالبی در این مسأله وجود دارد. من قصد نداشتم شعار بدهم چون از شعار دادن اصلاً خوشم نمی‌آید. وقتی خود یک مسأله به روشنی تمام قابل لمس و مشاهده است پس چرا باید آن را آنقدر بزرگ کرد و به آن شاخ و برگ داد که از واقعیت به دورش کرد؟ مثلاً ما در دوران مدرسه شعارهای مختلفی سر می‌دادیم و با زبان و لحن خاصی سر صف این شعارها را تکرار می‌کردیم. اما داخل کلاس با همکلاسی‌هایمان به سادگی و با زبانی که جنس واقعی ما بود حرف می‌زدیم و از مسائل روزگار صحبت می‌کردیم.

 

من برای مردم سرزمینم فیلم ساختم. برای مردمی که آن را باور دارند و اگر خودشان را جای شخصیت‌های فیلم بگذارند هیچ احساس غریبگی نخواهند کرد. ساده حرف زدن از سرزمینی که داستان‌های بسیار دارد و قهرمان‌های بسیار، واقعاً کار سختی نیست. فقط باید همان چیزی را که می‌بینی تعریف کنی تا مخاطب هم شما را باور کند.

 

مخاطب آنقدر باهوش است که فرق فیلم گیشه پرکن را با فیلمی که دغدغه دارد و یک ایدئولوژی و اندیشه را منتقل می‌کند می‌فهمد. چیزی که برای من مهم است این وجه اصلی از فیلم است که در فیلم «ماهورا» جنگ در سایه زندگی و عشق و علاقه مردم نسبت به هم قرار گرفته است. این فیلم می‌خواهد بگوید تمام ایرانی‌ها، با هر قومیت و‌نژاد و زبانی، مردمی صلح‌طلب، اهل زندگی و بانشاطی هستند و می‌دانند چیزی که با آن‌ها می‌ماند و ادامه دارد زندگی است...

 

و حرف آخر...

راستش را بخواهید فیلم ما در جشنواره فیلم فجر در مقابل فیلم‌هایی شعارزده که پشتوانه‌های ارگانی و نهادی فراوان داشتند کاملاً مورد بی‌مهری قرار گرفت و بعد از چندین ماه اکران شد. در واقع وقتی فیلم شما را در هفته دفاع مقدس و فیلم دفاع مقدس اکران نمی‌کنند دارند به شما پیامی می‌دهند.

 

انگار به وضوح به شما می‌گویند که ساخت فیلم در این حوزه فقط مختص همین ارگان‌ها و نهادهاست که پول زیادی در اختیارشان است و خودشان را صاحب سینمای دفاع مقدس می‌دانند.

 

به نوعی با این نادیده‌گرفتن‌ها به ما گفتند که حواستان باشد که پا توی کفش ما نکنید وگرنه شما را له می‌کنیم. اما لازم می‌دانم که مردم را به دیدن فیلم «ماهورا» دعوت کنم.

 

این فیلم برای آن‌ها ساخته شده است و در واقع ادای دینی است به مردم سرزمینم. مردمی که هشت سال فارغ از هر برچسب و عنوان و نام قومی و قبیله‌ای کنار هم جنگیدند و داستان‌هایی پرشور از زندگی‌شان به ما رساندند و نادیده‌ گرفتن آن‌ها بی‌انصافی است.

 

محسن بوالحسنی

 

iran-newspaper.com
  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش