شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۴۳ - ۲۰ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۵۰۰۶
فیلم و سینمای ایران

رضا رخشان:

چرا هزارپا را از اکران محروم کردید؟

رضا رخشان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
چگونه فیلمی را که توانست در شش ماهه اول سال چنین حرکتی به چرخ سینما بدهد که همه شاهد آن بودیم و طبق آمار همچنان مخاطب بالایی دارد را بشود کاملاً از اکران محروم کرد؟

فیلم سینمایی «هزارپا» به کارگردانی ابوالحسن داوودی و تهیه کنندگی رضا رخشان یکی از پرفروش ترین فیلم های چند دهه اخیر سینماست که با آغاز اکران و فروش حدود ۴۰ میلیاردی توانست رکوردی برای خود در سینما ثبت کند. به تازگی نمایش این فیلم در همه سینماها به پایان رسیده است،در ارتباط با اکران موفق این فیلم و دلایل درخشش آن با رضا رخشانتهیه کننده این فیلم سینمایی گفت و گویی کردیم که در ادامه می خوانید.

 

باتوجه به فروش فوق العاده فیلم سینمایی «هزارپا»که یکی از رکودران فروش سینماست،در حال حاضر و با پایان زمان اکران این فیلم، «هزارپا» در چه وضعیتی قرار دارد؟

فیلم تا روز سه شنبه که آخرین سانس نمایش آن در تهران بود، علیرغم کاهش سالن‌های نمایش، همچنان با استقبال بالای مردم روبرو بود. به عنوان مثال در  فیلم «هزارپا» زمانی که در پردیس های سینمایی در کنار  فیلم های دیگر نمایش داده می شد، تماشاگران بیشتری داشته است. دلیل بر این ادعا آمار فروش سالن های مختلف این پردیس هاست که خوشبختانه همیشه آنلاین ثبت می شود و در دسترس هم قرار دارد. برای من هنوز این سؤال باقیست که چگونه فیلمی را که توانست در شش ماهه اول سال چنین حرکتی به چرخ سینما بدهد که همه شاهد آن بودیم و طبق آمار همچنان مخاطب بالایی دارد را بشود کاملاً( بدون داشتن حتی یک سانس) از اکران محروم کرد؟ آیا جای پرسش نیست که چنین کاری بر مبنای کدام قانون انجام پذیرفته است؟ مگر هدف همه  دست اندر کاران سینما آشتی آنان با این مدیوم گسترده نیست؟ مگر نمی گوییم مردم با سینما قهرند و سرانه سینما روندگان ما نسبت به جمیت مان پایین است؟ آیا ممانعت از اکران یک فیلم که هنوز مخاطب بالایی دارد کمک به این مقوله است؟ از نظر من وب سیاری دیگر فروش بالای «هزارپا» متعلق به کل سینمای ایران و نه مربوط به یک فرد یایک دفتراست، زیرا در پایان سال  آماری که ارائه می‌شود مربوط به همه فیلم هاست نه یک فیلم خاص. اعتقاد من این است که دوستداران واقعی صنعت سینما از موفقیت این فیلم نه تنها ناراحت نیستند بلکه خرسندند، زیرا آنها درک می کنند که اگر چرخ سینما حرکتی کند در ادامه مسیری که دارد همه با آن پیش خواهیم رفت و بهره نهایی آن نصیب همه نوع سلیقه، ژانر و عقیده ای خواهد شد.

 

به عنوان تهیه کننده فیلم سینمایی «هزارپا»که یکی از پرفروش ترین فیلم هایی سینمایی این چندسال اخیر بوده است،چه تدابیری برای بهتردیده شدن این فیلم سینمایی پیش از اکران اندیشیدید، که این فیلم با موفقیت زیادی در گیشه روبرو شد؟

به نظر من عمده دلیل دیده شدن هر فیلمی به نفس خود فیلم و نحوه ساخت آن بر می گردد، اگر این اصل را بپذیریم  که اشخاص خودشان فیلمی را انتخاب می کنند تا به سینما بروند و برخلاف ببیندگان تلویزیون خودشان انتخاب کننده هستند و حتی حاضرند تا برای این انتخاب وقت و پول خود را هم هزینه کنند. بنابراین رضایت و یا عدم رضایت چنین تماشاگری برای هر تهیه کننده ای تعیین کننده است، زیرا اگر تماشاگر ناراضی از سالن بیرون بیاید چون وقت وپولش را هدر رفته می‌بیند، به خودش حق می دهد تا به اشکال مختلف نارضایتی اش را ابراز می کند و ساده ترین راه در این جهت تبلیغ منفی بین دوستان و آشنایان است، به همین دلیل عکس العمل های مثبت یا منفی تماشاگران در روزهای اول اکران فیلم سرنوشت آن را مشخص می کند،اما پیش بینی این امر   بستگی به عوامل مختلف دارد که از جمله آن ها می توان به شناخت مخاطب در  شرایط اجتماعی که در آن زندگی می کنیم و عوامل ریز ودرشت دیگراشاره کرد.

 

اما همه این موارد به وجود یک سناریونیاز دارد که این مشخصات را داشته باشد که مشکل ترین بخش کار در سینمای ما همین است. اگر دریک پروژه دست مایه درستی بنام سناریو داشته باشید و بتوانید همکاران خود را درست و به جا انتخاب کنید وسکان کار را بدست کارگردانی کار بلد مثل آقای داوودی بدهید، در حقیقت نصف راه را رفته اید.  ما هم همین مسیر را طی کردیم که البته با تجربه ای از فیلم ضد گلوله (که اتفاقاً آنهم فیلم موفقی از کار در آمد) با فراهم کردن فضایی صمیمی و حرفه ایی درحین کار توانستیم محصولی را به پخش کننده با سابقه و توانمندی بنام فیلمیران بدهیم که آنرا به بهترین نحوه به نمایش بگذارد. که اینجا جا دارد تا از مجموعه پخش فیلمیران به خصوص آقای اسدزاده  تشکر کنم.  

 

تعدادی از منتقدان فیلم شما را فیلمی کمدی سخیف می دانند که با استفاده از بازیگران کمدی چهره و بدون درنظر گیری محتوا،اولویت را گیشه قراردادید،پاسختان به این افراد و نظرشان در این باره چیست؟

به نظر من فیلمی مانند «هزارپا» که توانست مورد توجه مردم قرار بگیرد، طبیعی است که بیشتر زیر ذره بین منتقدان قرار بگیرد. دوستان زیادی در باره این فیلم نوشتند و صحبت کردند که تعدادی موافق و عده ای بیشتر مخالف بودند که نظر همه آنها برای ما قابل احترام است. نکته ای که باید به آن به توجه داشت این است که از قدم های اولیه پروژه، پلان کارمان برایمان روشن ومشخص بود.ازابتدای کار هدف پروژه زبان مردم بود ومی دانستیم که هزارپا فیلمی برای مخاطبی خاص نیست.

 

برای همین آقای داوودی که تجربه اش در ساخت فیلم هایی در ژانرهای مختلف روشن  است  آگاهانه بیانی ساده و روان را برای این قصه انتخاب کردند.این موارد به این معنا نیست که به سادگی از همه چیز گذشتیم تا پروژه زودتر جمع شود، بلکه برعکس با دقت و وسواسی خاص کارها پیش رفت و چیزی فی البداهه و آنی به کار اضافه نشد و اگر دوستان نگاهی دوباره به فیلم بیاندازند، تکنیک و تدارکاتی را که درساخت آن بکار رفته است سردستی و به اصطلاح بزن برو نمی بینند. بخاطر همین مسئله بود که فیلمبرداری حدود سه ماه طول کشید که این زمان بیش از مدت فیلمبرداری معمول هر نوع فیلمی است. در مورد واژه سخیف که این روزها معنی گسترده ای پیدا کرده و در اشکال و موارد مختلف کاربرد پیدا کرده است بایدسؤال کرد که آیا در داستان «هزارپا» خدشه ای به آداب و اعتقادات مردم وارد شده است؟ آیا آنچه در این فیلم بیان می شود جزیی از واقعیاتی نیست که در جامعه ما وجود دارد و ما آنها را که گاهی تلخ هم هستند به زبان طنز بیان کرده ایم؟  در همین جهت است که برای نزدیک تر شدن زندگی واقعی مخاطب، از بیان و مجاوره ای استرلیزه شده وکلیشه ای که در زندگی روزمره مردم وجود ندارد، استفاده نکند. و البته برای دوری از حرمت شکنی با استفاده از هنر زبان فارسی بعضی شوخی ها را پرده پوشی کند و به زبان کنایه بیان کند. هرچند کنکاشی در شوخی وبه اصطلاح جوک هایی که در میان عامه مردم جریان دارد می تواند ما را به نتایجی دیگر برساند.         

 

 به نظر شما،فرق اصلی این فیلم با فیلم های کمدی دیگر در چیست که توانسته تا این حد موفق عمل کند و با توجه به شرایط اقتصادی جامعه،نفس جدیدی به سینمای ایران ببخشد؟

برای پیدا کردن جواب این سؤال باید به نحوه تولید فیلمهای جدی با فیلم های کمدی نظر انداخت. متأسفانه مرسوم است که از ابتدا کار وقتی سناریویی با گرایش به ژانرکمدی روی میز تهیه کننده ای قرار می گیرد، به لحاظ تولیدی نگاهی متفاوت نسبت فیلم های دیگر بر روی آن شکل می گیرد.بحث هایی وجود دارد مبنی بر اینکه فیلم کمدی کم هزینه است ، مدت تولید آن کم است و تدارک اندکی نیاز دارد چرا که سینمای کمدی فقط متکی به بازیگرو دیالوگ فی البداهه است اما در مورد فیلم «هزارپا»شرایط  به گونه ای دیگر رقم خورد و از همان ابتدای کار با دعوت از کارگردانی مانند آقای داوودی  مشخص شد که قرار است یک کمدی متفاوت داشته باشیم.به همین دلیل در تمام مدت فیلمبرداری و آماده سازی بعد از آن، همواره کار با برنامه انجام شد و در هیچ موردی لحظه ای تصمیمی گرفته نشد و هر پیشنهاد و یا ایده ای چه از طرف بازیگران و چه سایر گروه، قبل از اجرا مورد ارزیابی قرار می گرفت. خلاصه اینکه کار ما برای ساختن یک فیلم کمدی،روالی  کاملاً جدی و حرفه ای بود.

 

نکته دیگری را که لازم است اضافه کنم این است که برای ساختن فیلمی که قرار است باعث تفریح وشادی وسرگرمی مردم بشود حتماً باید پشت صحنه ای آرام وصمیمی داشته باشید و فکر می کنم من به عنوان تهیه کننده تاحدودی توانستم به این امر مهم دست پیدا کنم،چون اعتقاد دارم رضایت گروهی که برای تولید یک فیلم زحمت می کشند و انرژی مثبت آنها در طول کار، هنگام نمایش فیلم  به صورت نامریی از پرده سینما به تماشاگر منتقل می شود.

 

در کارهای بعدی شما هم ما شاهد فیلم های کمدی خواهیم بود یا پس از«هزارپا»ژانر دیگری را از شما شاهد خواهیم بود؟

به عقیده من نوع  نگاه تهیه کننده برای انتخاب کار با کارگردان فرق می کند. کارگردان ها معمولاً باید صاحب سبک خاص خودشان باشند. اما چون یک تهیه کننده باید کلی تر با یک پروژه برخورد کند و ملاحظات دیگری در نظر داشته باشد  که این موضوع سبب تعیین شاخص های انتخاب او می شود. به همین علت این شاخص ها و ملاحظات است که تهیه کننده می تواند خودش را پای بند سبکی خاص کند. اما آن چیزی که برای من باعث انتخاب و شروع  یک کار می شود اتفاق یا بهتر بگویم حسی است که با خواندن یک سناریو برایم بصورتی آنی به وجود می آید. اگر همان بار اول که سناریویی را می خوانم بتوانم با قصه در همان قدم اول به اصطلاح چفت شوم از آن زمان پروژه برایم شروع می شود و اعتراف می کنم که در اینصورت مسئله برایم تبدیل به حسی شخصی می شود و شاید مشاوره دوستان نیز برای من مؤثر نباشد. این اتفاق هم  در فیلم «ضد گلوله» برایم پیش آمد و هم در همین «هزارپا» که در هردو مورد گویا حس شخصی من درست جواب داده است.     

  

حضور بازیگران چهره چه میزان در موفقیت یک فیلم میتواند موثر باشد؟

جواب سوأل شما در هرجای دنیا که فیلم برای مخاطب عام تولید شود مثبت است. دردوران سینمای کلاسیک سینمای آمریکا که امروزه برای نسل جوان هم آشناست، حضور بازیگران شاخص در فیلم کارگردان های صاحب نام عامل موفقیت فیلم ها بود. این مسئله چنان تعیین کننده بود که آنها وقتی در شخصیت های مختلف نیز ظاهر می شدند حتی استایل موی آنان  تغییر نمی کرد تا خدشه ای به تصور تماشاگری که برای دیدن آن چهره به سینما آمده است وارد نشود.سینمای ایران هم از زمانی که قوام پیدا کرد، همین شیوه را پی گرفت، هرچند امروزه بنا به مصلحت تغییراتی در چهره بازیگران محبوب مردم داده می شود، اما این امر مشکلی در ارتباط مردم با هنر پیشه مورد علاقه  شان پیش نیاورده است.

 

البته این نکته را نباید نادیده گرفت که مردم به راحتی یک بازیگر را به حیاط خلوت ذهن خود راه نمی دهند و برای اینکه این امر اتفاق بی افتد یک بازیگر باید مرارت ها بکشد تا بتواند به مردم نزدیک شود. همین آقای عطاران را اگر مثال بزنیم می بینم که چطور طی سالها، مسیری طولانی را ازسن تئاتر واستدیو های تلویزیون طی کرده است تا به سینما برسد. در همین سینما چه آزمون خطاهایی کرده است تا بتواند در قلب مخاطبان پروپاقرص سینما برای خودش جایی باز کند. جدای این تلاش ها او توانسته است به این توانایی در کارخود برسد که مردم  آدمی را از جنس خودشان است را روی پرده ببینند، آدمی که نه کاریکاتوری از آنهاست ونه ابر مردی که  فاصله زیادی با آن ها  دارد. حالا سوأل این است که از چنین ظرفیت و اندوخته ای چرا نباید برای رونق سینما استفاده کرد؟ 

 

گویا قسمت های زیادی از  فیلم در زمان اکران حذف و کوتاه شده است که در تیتراژ فیلم ما آنها را می بینیم،دلیل این کوتاه شدن چه بود؟

بله، در سناریو تعدادی سکانس وجود دارد با اینکه هم فیلمبرداری و هم تدوین شده‌اند و اتفاقاً سکانس های خوبی هم از آب در آمده اند، تصمیم گرفته شد که از نسخه نهایی حذف شوند. علت آن هم زمان معمول فیلم بود. راه دیگر استفاده از تمام صحنه ها به شرط کوتاه کردن آنها و فشرده سازی فیلم برای زمان معین بود. که در چنین صورتی هم انسجام فیلم از دست می رفت و هم به پرداخت کلیت آن لطمه می زد. چون فیلم «هزار پا» با ایجاد کمدی در صحنه‌ها و بر اساس فعل و انفعالات و اکت بنا شده است و بار فیلم را دیالوگ به تنهایی به‌دوش نمی‌کشد که بشود با حذف بعضی دیالوگ ها، زمان فیلم را کوتاه کرد. بنابراین با حذف بخشی از آن سکانس ها زمان فیلم کم می شد و نتیجه ای که قابل انتظار بود به دست نمی آمد. اما چون فکر می کنیم صحنه های حذف شده که در تیتراژ پایانی اشاره به آنها شده چیزی از آنچه که در اکران دیده شده کم ندارد و امیدواریم با راه هایی که فکر شده بتوانیم دیگر نسخه کامل هزار پا را به نمایش عمومی در بیاوریم.

 

khabargozarisaba.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش