سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۰۹ - ۲۲ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۵۶۴۹
فیلم و سینمای ایران

نقدی بر «خانم یایا» با بازی رضا عطاران و حمید فرخ نژاد

خانم یایا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
رضا کاهانی سینما را به قصد ترسیم فضا‌هایی تجربه‌نشده با «آدم» آغاز کرد و در «بیست» به این نتیجه رسید که برای گفتن حرف‌های بزرگ به این عرصه نیامده است.

 به گزارش شرق ، رضا کاهانی سینما را به قصد ترسیم فضا‌هایی تجربه‌نشده با «آدم» آغاز کرد و در «بیست» به این نتیجه رسید که برای گفتن حرف‌های بزرگ به این عرصه نیامده است.

 

خودش حتی در گفت‌وگویی به این اشاره کرده که مرگ شخصیت پرستویی را در «بیست» دوست ندارد و صراحتا اعتراف کرده که در این فیلم به این نتیجه رسیده است که سینما جای گفتن حرف‌های بزرگ نیست.

 

 

او گرچه در «هیچ» یکی از شخصیت‌های نامتعارف سینمای ایران را خلق کرد و نشان داد که سینمایش می‌تواند سمت‌وسوی ابزوردیته‌ای تاکنون تجربه‌نشده در این دیار را بگیرد، اما از همان زمان خود را در برزخی احساس کرد؛ پوچی گاه می‌تواند به هولناکی پهلو بزند، مثل کاری که مانی حقیقی در «پذیرایی ساده» کرد و گاه می‌تواند مشخصه آدم‌هایی باشد که زیر فشار زندگی و فقر و نداری کارشان از گریه گذشته است.

خانم یایا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

 

راستش شکل اول دشوارتر هم هست. ممکن است مخاطب ایرانی اصلا با آن ارتباط برقرار نکند و چه‌بسا مثل تلاش بهرام توکلی در «من دیگو مارادونا نیستم»، اصلا به بار ننشیند.

 

 

کاهانی در «هیچ» هر دو مدل را تجربه کرد. مردی را که از خوردن سیر نمی‌شود و هم‌زمان بدنی کلیه‌ساز دارد، در برابر شخصیت‌های شکست‌خورده و بازنده در قمار زندگی قرار داد. انگار «هیچ» دوراهی دشوار خود او هم بود و باید انتخاب می‌کرد که کدام راه را برود. خب، به شهات «اسب حیوان نجیبی است» و «بی‌خود و بی‌جهت» و «استراحت مطلق» او مسیر دوم را برگزید؛ آدم‌هایی که بی‌خیالی‌شان حاصل زیستن در جامعه‌ای است که راه به تولید و مفیدبودن نمی‌دهد.

 

 

شخصیت‌هایی که برای امرارمعاش در مهدکودک‌ها برای بچه‌ها نمایش اجرا می‌کنند (بی‌خود و بی‌جهت)، مشاغل عجیب‌وغریبی مثل فروش سنگ توالت و پرورش کرم دارند (استراحت مطلق) یا در مجموع این مراحل را پشت‌سر گذاشته و فقر را نه‌تنها به‌عنوان یک واقعیت تراژیک قاطع در زندگی خود که اصلا به‌مثابه عامل یک شادی تخدیری پذیرفته‌اند.

 

 

اصلا نداری‌شان را می‌گذارند وسط و با دوستانشان به آن می‌خندند و لذت می‌برند! این مسیر با «بی‌خود و بی‌جهت» داشت به قوام می‌رسید که کاهانی ناگهان راه کج کرد؛ نه در آثار که در مرام شخصی خودش. سایه سنگین خود او روی فیلم‌ها افتاد و جنجال‌آفرینی‌های هوشمندانه‌اش که معمولا نگاه‌ها را متوجه فیلم می‌کرد، کارکردشان به تغییر جهت نگاه‌ها به سمت خود فیلم‌ساز انجامید!

 

 

خانم یایا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

یک‌جور‌هایی انگار از این بازی لذت می‌برد. فیلم‌سازی که فیلم‌هایش در جشنواره فجر و جشن‌های خانه سینما جایزه گرفته و به‌جز «استراحت مطلق» بقیه در جشنواره فجر به نمایش درآمده و (به‌جز اسب حیوان نجیبی است در سال آغاز سنت تحریم‌های حوزه هنری) معمولا اکران‌های مناسب و حتی اکران نوروزی نصیب‌شان شده بود، ناگهان احساس کرد اگر دمی از خط مقدم طلبکاری عقب بکشد، ضرر خواهد کرد.

 

 

متأسفانه نوسان کارنامه اش از همین‌جا کلید خورد. به فرانسه رفت و «وقت داریم حالا» را ساخت. خب فیلم موفقی نبود و تنها نمایش خصوصی‌اش برای گروهی از منتقدان داخلی تحسینی به دنبال نیاورد و خود او هم ترجیح می‌دهد زیاد درباره اش سخن نگوید.

 

 

چرا فیلم جدید کاهانی در بررسی سیر فیلم‌سازی او مهم است؟شاید با خانم یایا اتفاق بیفتد!

 

خانم یایا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

خبر رسید که با رضا عطاران و سعید آقاخانی در شمال کشور فیلمی درباره یک سانسورچی ساخته است، ولی هیچ‌کس اطلاعی از عاقبت این فیلم ندارد.

 

 

«ارادتمند؛ بهاره، نازنین، تینا» هم پیرو هراس دائمی مدیران دولت‌های یازدهم و دوازدهم توقیف شد و بعید است کسانی که حتی نمی‌توانند مشکل رستاخیز (احمدرضا درویش) را حل کنند، برای اکران فیلم کاهانی قدمی بردارند.

 

 

تجربه نشان می‌دهد که رفتار فیلم‌سازان پس از توقیف فیلم‌شان مشابه نیست.

 

یکی مثل مهرجویی پس از «سنتوری» عملا از دست می‌رود و یکی مثل کیانوش عیاری خود را جمع می‌کند و فیلم باکیفیتی می‌سازد و پس از توقیف آن هم باز از پای نمی‌نشیند و سریالی جلوی دوربین می‌برد؛ کاهانی راه سومی برگزید.

 

 

به خارج از کشور رفت. به هر بهانه و در هر فرصتی اعلام کرد دیگر در ایران فیلم نمی‌سازد و می‌خواهد رها از سانسور کار کند. تجربه ناموفق «وقت داریم حالا» او را به دعوت از بازیگران ایرانی و کار با تهیه‌کننده ایرانی در خارج از کشور کشاند.

 

 

فیلمش هم بی‌دردسر پروانه نمایش گرفت و به‌زودی روی پرده می‌آید. آن هم در روز‌هایی که با رضا عطاران محبوبش مشغول ساخت فیلم جدیدش در کاناداست.

 

 

رها از همه حاشیه‌هایی که گاه خود او برای فیلمش ایجاد می‌کند (مثل تأکیدش بر کمدی‌نبودن آن) امیدوارم «خانم یایا» گامی به جلو در کارنامه کاهانی باشد و او هم بپیوندد به گروه فیلم‌سازانی که پس از توقیف توانستند کمر راست کنند و دوباره فیلم خوب بسازند.

 

 

کاهانی متعلق به نسلی از فیلم‌سازان است که قربانی سیاست‌های غلط سینمایی دولت‌های یازدهم و دوازدهم شدند.

 

 

۱۰ سال پیش در این روز‌ها او داشت «بیست» را برای نمایش در جشنواره بیست‌وهفتم آماده می‌کرد. اصغر فرهادی با «درباره الی» ...، حمید نعمت‌الله با «بوتیک» و پرویز شهبازی با «عیار ۱۴» هم در راه جشنواره بودند.

 

فیلم‌سازان دیگری مثل سامان مقدم، سامان سالور و علیرضا امینی هم در آن دهه داشتند فیلم‌های خوب‌شان را می‌ساختند.

 

 

واقعیت این است که سازمان سینمایی دولت‌های نهم و دهم با وجود توقیف‌های فراوان و کج‌سلیقگی‌های انکارنشدنی، امکان ادامه مسیر را از این‌ها سلب نکرد.

 

 

علیرضا امینی «هفت دقیقه تا پاییز» می‌ساخت، نه «من دیوانه نیستم». سامان مقدم همچنان به قصه و روایت می‌اندیشید و با بی‌حوصلگی «نهنگ عنبر» نمی‌ساخت.

 

سامان سالور سر از «تمشک» و «سیزده ۵۹» درنیاورده بود. کارنامه اکثر این فیلم‌سازان در دهه ۹۰ و به‌ویژه پس از سال ۹۲ اسیر اعوجاج شد. آخرین فیلم خوب بسیاری از فیلم‌سازان این نسل متعلق به پیش از سال ۹۲ است.

 

 

عمیقا آرزو می‌کنم کاهانی آن کارگردانی باشد که با رهاندن خود از مهلکه سانسور‌های بی‌حساب‌وکتاب سازمان سینمایی، در آن سوی دنیا به رستگاری رسیده باشد. «خانم یایا» دومین تجربه او در ساخت فیلم در خارج از کشور است. انتظار شاهکار ندارم، ولی واقعا امیدوارم رضا کاهانی پشت سروصدا‌ها و توییت‌ها و موضع‌گیری‌هایی که گاه ربطی به شأن یک فیلم‌ساز ندارند، حداقل یک گام به جلو برداشته باشد. این آرزویی است که شوربختانه درباره بسیاری از فیلم‌سازان مستعد و هم‌نسل او بر باد رفته است.

 

 

  • 15
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش