جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۲۳:۰۶ - ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۴۵۵۳
فیلم و سینمای جهان

زنده از پشت صحنه:

اندرو لینکلن با کارت‌هایش بازمی گردد

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,ریچارد کرتیس
۱۴ سال پیش، ریچارد کرتیس فیلمی ساخت که حالا محبوب ترین فیلم کریسمس بریتانیا لقب گرفته است. حالا او دوباره مجموعه‌ای پرستاره از جمله هیو گرانت، لیام نیسون، کالین فرت، روآن اتکینسون، اندرو لینکلن بازیگر «واکینگ دد» و کایرا نایتلی را گرد هم آورده تا دنباله آن را به نفع خیریه «کامیک ریلیف» بسازد.

به گزارش بانی فیلم به نقل از گاردین، بودن سر صحنه فیلم‌های ریچارد کرتیس، مثل حضور داشتن در فیلم‌های ریچارد کرتیس است. در این خانه شهری در لندن که این کارگردان ۶۰ ساله در آن مشغول فیلمبرداری ادامه فیلم به یادماندنی اش «در واقع عشق» در قالب یک فیلم کوتاه است، همه خوش تیپ و پرانرژی و باهوش هستند.

کرتیس این فیلم کوتاه که ادامه «Love Actually» است را برای کمک کردن به بنیاد خیریه «کامیک ریلیف» و «روز دماغ قرمز» می سازد، اهدافی که خودش آن ها را در دهه هشتاد بنا گذاشت.

 

بسیاری از بازیگران معروف فیلم اول قبول کردند برای این پروژه بازگردند که از جمله آن ها می توان به هیو گرانت، کالین فرت، کایرا نایتلی، بیل نایی و لیام نیسون اشاره کرد؛ هدف کمک کردن به خیریه و کشورشان باعث شد آن ها بعد از ۱۴ سال دوباره سر صحنه فیلم کرتیس برگردند، کارگردانی که سه فیلم کمدی رومانتیک به شدت مشهور ساخته است: «چهار عروسی و یک خاکسپاری» سال ۱۹۹۴، «ناتینگ هیل» سال ۱۹۹۹ و «در واقع عشق» سال ۲۰۱۳٫ «در واقع عشق» از همه پرطرفدارتر شد و حتی همین حالا هم شبکه های تلویزیونی بریتانیا آن را پشت سر هم و مثل فیلم های جیمز باند روی آنتن می‌برند. فقط در یک هفته در زمستان گذشته، بیش از یک میلیون نسخه از این فیلم در قالب دی‌وی‌دی در ایالات متحده به فروش رفت. همان موقع، «در واقع عشق» در بریتانیا توسط رادیو تایمز لقب «فیلم محبوب کریسمس کشور» را از آن خود کرد.

 

جایی در کنار «اشک‌ها و لبخندها»

سر صحنه دنباله فیلم، کالین فرت درباره مخاطبان قابل توجه مدرن فیلم صحبت می کند و آن را از نظر فرهنگی جایی کنار «اشک ها و لبخندها» قرار می دهد. در فیلم جدید، هیو گرانت دوباره نقش نخست‌وزیری مانند تونی بلر را بازی می کند که در فیلم اصلی یک شب وظایف کشوری‌اش را کنار گذاشت تا عشق خود را نسبت به منشی اش مارتین مک کاچون اظهار کند. در بیشتر صحنه های فیلم جدید کرتیس، اشاره‌ای به صحنه های فیلم اصلی می شود و اتفاق هایی که برای شخصیت ها با گذشت تقریبا یک دهه و نیم افتاده، به نمایش درمی‌آید.

 

در نکته ای که قابل توجه است، در دنیای ایده آل کرتیس در سال ۲۰۱۷، شخصیت خوش سخن و میانه روی نخست وزیر هیو گرانت هنوز هم در مسند قدرت است. این کمی خیال پردازی خوش بینانه بدون خجالت است که با توجه به این حتی جالب تر هم می شود که سر صحنه و جایی که قرار است نمایانگر داونینگ استریت باشد، عکس‌های نخست وزیرهای واقعی از جمله تونی بلر و گوردون براون روی دیوار است، اما اثری از دیوید کامرون و «ترسا می» دیده نمی شود، انگار نخست وزیری آن ها (و البته سقوط اقتصادی جهان و ریاضت و رفراندوم و جدایی) هرگز به وقوع نپیوسته است.

 

از دست رفتن بریتانیای شیرین

شاید این سوگواری کارگردان برای زمانی در گذشته باشد که در مقایسه با زمان حال، بسیار معصوم تر بود. آن بریتانیای شیرین و دوست داشتنی «چهار عروسی» و «ناتینگ هیل» و «در واقع عشق» دیگر وجود ندارد، البته اگر از اول وجود داشت. با این حال کرتیس با این ایده موافق نیست. موهایش خاکستری شده اما هنوز پسرگونه است و چشم هایی آبی، بزرگ و بی گناه بود. می گوید: «مطمئن نیستم با این نظریه موافق باشم. با وجود اینکه دنیا الان ناآرام است، این ها مشکلاتی هستند که امیدوارم برای مدتی طولانی فراگیر نخواهند بود.»

 

کرتیس در مورد «کامیک ریلیف» و این صحبت می کند که چقدر مردم از آن حمایت کرده اند تا بتواند به فعالیت‌های خیرخواهانه اش ادامه دهد. «راستش، به نظرم ایده فیلم این است که همه باید خودشان را کنترل کنند. چون حتی با وجود اینکه به نظر می رسد همه چیز در حال حاضر بسیار پرهرج و مرج باشد، مردم از نظر بنیادی، در برخوردهای آدم با آدم، وقتی در مقابله با نیاز برای همدردی قرار می گیرند، در حقیقت بسیار مهربان هستند و همذات پنداری دارند.»

وقتی صحنه بعدی که یک کنفرانس خبری است را ضبط می کنند، کریس به گرانت می گوید جمله‌ای مثل همین را بگوید. از شخصیت نخست وزیر خیالی او می پرسند تا دیدگاهش را در مورد آینده روابط جهانی بگوید و با یک ساده نگری جذاب اما قابل قبول (که همان مخلوط خاص کرتیس است)، گرانت می گوید: «خوبی پیروز می شود، راستش در این مورد اطمینان دارم.»

 

آدم فکر می کند که بعد از تیتراژ چه اتفاقی برای شخصیت ها در فیلم اصلی می افتد. شخصیت کالین فرت که در فیلم قبلی پرتغالی یاد گرفت تا بتواند از نامزدش خواستگاری کند، احتمالی نخستین مکالمه اش را با او به زبان مشترک شان برقرار می کند. آیا این پایه خوبی برای یک رابطه است؟ بعضی از بازیگران هم همین سوال ها را داشتند. گرانت می گوید «همیشه فرض می کردم که شخصیتم دچار یک رسوایی بزرگ می شود و بعد از چند سال در زندان، به بطری پناه می آورد. بله، مارتین او را ترک می کند. ظاهرا در نهایت معلوم می شود که دختر خیلی جالبی نبود.»

 

اما فروید، شریک کرتیس و تدوین گر فیلمنامه فیلم اصلی «در واقع عشق» که همچنین رییس سازمان «کامیک ریلیف» هم هست، نظرهایی در مورد ازدواج شخصیت های الن ریکمن و اما تامپسون دارد. مدتی پیش فروید و کرتیس برای تماشای دوباره «در واقع عشق» به نیویورک رفتند. فروید می گوید «آنجا از یکدیگر پرسیدیم که فکر می کنی در پایان از هم طلاق گرفتند؟ مکالمه جالب و تازه ای برای مان بود.» فروید به نتیجه ای رسید که آن را در توییتر هم به اشتراک گذاشت که شخصیت های این دو «با هم می‌مانند، اما خانه به شادی گذشته نیست.»

بین فروید و کرتیس، فروید کسی است که از رسانه های اجتماعی استفاده می کند و همیشه سر صحنه دنباله فیلم مشغول عکس گرفتن و پست کردن در مورد پروژه در توییتر است. آیا او مقاله های انتقادی که در مورد فیلم در اینترنت و مجله ها هست را خوانده؟ فروید می گوید «مثلا اینکه شخصیت اندرو لینکلن افتاده دنبال آن دختر و از این جور چیزها؟»

 

آیا شخصیت های زن فیلم به حق‌شان می رسند؟

هم این مسئله، و هم چیزهای دیگر، مثلا اینکه فقط مردهای فیلم هستند که دنبال زن ها می کنند و خانم‌ها بیشتر صبر می کنند تا کسی سراغ شان بیاید. حدود یک سوم شخصیت های زن هم در نهایت حقوق شان را از مردی که با او هستند دریافت می‌کنند. فروید به نشانه تایید سر تکان می دهد و می گوید قبلا نمی‌دانست «در واقع عشق» تا این حد آنالیز شده است. «خوشحالم که این را فهمیدم. کاملا این انتقادها را قبول می کنم. اما فکر می کنم وقتی ریچارد فیلمنامه را می نوشت… ۱۰ داستان داشت که می خواست تعریف کند. و نسبت به این ایده شک دارم که آن داستان ها قرار بود نمایانگر یک «مکتب تفکر» باشند.»

 

کار گرانت تمام است. قول می دهد اگر دفعه بعد کرتیس از او خواست کاری برای خیریه بکند، خیلی ساده پول اهدا می کند. «راه خروجم را می خرم، حتی اگر چک خیلی بزرگی باشد.» بعد هم برای اسکی کردن از لندن فرار می کند. کالین فرت صحنه هایش را تمام می کند، نیسون هم با پسرخوانده اش فیلمبرداری می کند. نایی و روآن اتکینسون قسمت های کوتاه شان را ضبط می کنند.

 

در یک عصر زیبا، آن هم تنها یک روز پس از اینکه در دنیای واقعی دونالد ترامپ یک دستور ممنوعیت سفر دیگر را امضا کرد و تنها چند ساعت از زمان بحث مسئله برگزیت در پارلمان بریتانیا گذشته، کرتیس و بازیگرانش یک بار دیگر در یک جاده مسکونی در لندن گرد هم می آیند. برای آخرین بار دارند صحنه را درست می کنند تا یک قسمت جدید بین لینکلن و نایتلی فیلمبرداری کنند. ادامه ای بر صحنه ای که شاید یکی از به یادماندنی ترین صحنه های فیلم اول بود و در آن لینکلن (که حالا سال هاست به خاطر «واکینگ دد» معروف شده) دم در خانه نایتلی می رود و با بالا نگه داشتن چند کارت بزرگ، نسبت به او ابراز احساسات می کند.

 

نایتلی پیژامه پوشیده و دم در می آید. لینکلن که روی پله ها ایستاده، دوباره تعدادی کارت به دست می‌گیرد. کرتیس هم نزدیک است و توضیح می دهد که خلق کردن یک داستان جدید برای بازسازی این صحنه، چطور پیش رفت. این کارگردان می دانست که باید دوباره لینکلن را جلوی خانه نایتلی بیاورد. اما چطور باید این کار را می کرد بدون اینکه «غیرمنطقی و عمیقا زشت» به نظر نرسد؟

 

کرتیس می گوید همیشه چیزی در مایه های این را در ذهن داشت که مثلا شخصیت لینکلن این بار با فرزندانش دم خانه او بیاید که هر کدام کارت های خودشان را به دست گرفته اند؟ می گوید فقط وقتی این ایده را رها کرد که ایده بهتری به ذهنش رسید. سر صحنه، همه ساکت شده اند. دوربین حرکت می کند. نایتلی در را باز می کند و لینکلن را می بیند که جلوی در ایستاده و کارت های جدید به دست گرفته است. کارتی را بالا می گیرد که رویش نوشته «با همسرم آشنا شو!» و زنی به او ملحق می شود که خودش هم کارتی در دست گرفته و رویش نوشته «سلام!»

زنش کیست؟ لو نمی دهیم. بازیگران از این سورپرایز حسابی خوشحال می شوند، بعضی ها لبخند می‌زنند، بعضی آه می‌کشند، کت شان را دورشان می پیچند، می خندند و ظرف های غذا را دست به دست می کنند. فیلمبرداری تمام می شود. کرتیس اصرار می کند که همه بروند داخل تا گرم شوند.

 

دنباله جدید «در واقع عشق» را می توان در «روز دماغ قرمز» مصادف با جمعه بیست و چهارم مارس از شبکه بی بی سی۱ تماشا کرد. شبکه ان بی سی آمریکا هم آن را روز بیست و پنجم مه پخش می کند.

 

 

 

 

 

 

  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش