جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۹:۵۱ - ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۰۷۰۱
فیلم و سینمای جهان

تکرار پایان ناپذیر یک روز لعنتی

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,ژانر سینما

 اگر ژانر و یا حتی زیر ژانری غیر رسمی به نام «سینمای رویایی» وجود داشت (که البته وجود ندارد)، طبعا کاندیداهای فوق العاده و پرشماری برای ایستادن در رده های بالای جدول بهترین ها سر بر می آوردند و تشخیص و انتخاب بین آنها کاری بسیار سخت بود اما اگر اکثر قریب به اتفاق کارهای کلاسیک این رده به جمع فیلم های قدیمی و قبلی تعلق دارند، داریم تعدادی اندک از فیلم های عصر جدیدتر و سالهای اخیر را که آنها نیز چیزهایی ولو اندک برای گفتن و عرضه در این زمینه داشته اند.

 

فیلم جدید «قبل از این که سقوط کنم» که بر اساس رمانی با همین نام از لورن اولیور ساخته شده، چیزی از این قبیل و اولین فیلم با مضامین جاری و رایج و با رعایت متدهای کاری استودیوهای بزرگ از سوی «رای روسو یانگ» است و هر سه فیلم بلند قبلی وی با نام های «هیچکس قدم بر نمی دارد»، «جای خالی مرا حس نخواهی کرد» و «یتیم ها» فیلم هایی از سبک سینمای مستقل و کاملا عاری از مولفه های آثار استودیویی هالیوود بودند با این حال «قبل از این که سقوط کنم» تقلید در کپی برداری آشکار از فیلم افسانه ای شده سال ۱۹۹۲ بیل موری به نام «Groundhog Day» و به تبع آن مضمون فیلم،‌ تکرار یک روز و تجدید اتفاقات آن برای یک فرد برای مدتی زیاد و نامعلوم است. در «Groundhog Day» بیل موری صبح هر روز که چشم باز می کند می بیند همان دیروز است و اتفاقات همان روز در حال تکرار است و در «قبل از این که سقوط کنم» همین رویداد برای کاراکتر اول فیلم که یک دختر دبیرستانی به نام سامانتا کینگستون و با اسم مخفف «سم» (با بازی زویی دوچ) است،‌ شکل می گیرد.

 

در یک محیط کارت پستالی

محل تحقق اتفاقات، ایالت بری تیش کلمبیای آمریکا است و آنجا که اکثر عمارت ها در ارتفاعات قرار دارد و مناظر زیبا و کارت پستالی است و حتی مدرسه ای که سم هر روز به آن می رود بیشتر شبیه به یک مجتمع تفریحی کوهستانی نشان می دهد. صبح روز ۱۲ فوریه سم در حالی که از خواب بیدار می شود که قرار است شب همراه با سایر دوستان نزدیک هم مدرسه ای خود به جشن تولد دوست شان راب (کیان لاولی) بروند و این همشاگردی ها سه دختر جوان  دیگر با روحیاتی شبیه به خود وی با نام های لیندسی (هالستون سیج)، الی (سینتی وو) و الودی (مدالیون رحیمی) هستند. با این حال در مهمانی قضایا همان طور پیش نمی رود که سم و دوستانش انتظار آن را داشتند و بین آنها و دختر بدرفتاری به نام جولی یت سایکز (اله نا کامپوریس) درگیری شدیدی روی می دهد. در این رویارویی جولی یت به شدت آسیب می بیند و سم و سه  دوست او که نام شان را آوردیم، سوار بر اتومبیل لیندسی محل را ترک می کنند و چون عصبانی اند و عجله دارند، ماشین خود را محکم به جدول کنار جاده می کوبند و در نگاه اول بنظر می رسد که در جریان واژگون شدن ماشین همگی کشته شده اند.

 

تلاش هایی بی اثر

اما در رویدادی که مثل شاهکار سال ۱۹۴۵ فرانک کامپرا («این زندگی فوق العاده») می نماید و در واقعه ای جادو وار که شرایط آن هیچگاه توضیح داده نمی شود، سم دوباره چشم باز می کند و می بیند که ساعت ۷ صبح و دوباره همان روز ۱۲ فوریه است. او فکر می کند که خدا به او شانس مجددی داده است تا آن روز تلخ بد کردارانه را یک بار دیگر تجربه و تکرار و این مرتبه آن را به شکلی بهتر و مثبت تر زندگی و سپری کند اما هر کار می کند و به هر راه متفاوتی می رود، می بیند که نمی تواند مانع رفتن خودش و دوستانش به آن مهمانی بدفرجام شود و حتی اگر به موفقیت برسد،‌ صبح روز بعد که مجددا چشم ها را از خواب شبانه می گشاید می بیند که باز همان روز ۱۲ فوریه است! او رفتارش را عوض و طی روز به همگان خوبی می کند و با آنها که بد بوده است دوست می شود اما اثری ندارد و روز بعد برای او باز همان ۱۲ فوریه لعنتی است! 

 

راه حل انسانی

اینجاست که او کشف می کند به یک راه حل اساسی تر و انسانی تر برای این مشکل نیاز دارد و شاید سرنوشت او به یک نفر خاص دیگر که مثل او در خطر قرار دارد، پیوند خورده باشد. همانند «Groundhog Day» که بر اساس رمان سال ۱۸۹۲ ویلیام وین هوولز به نام «کریسمس هر روزه» ساخته شده، سم در می یابد که ابتدا باید عناصر زندگی ارزشمند، مبتنی بر هدف و پایه های شفقت را بیاموزد و انسان شود تا از چرخه آن تکرار سرسام آور خارج و زندگی اش عادی شود و تا نفهمد که انسان چه وظایفی در قبال سایرین دارد، از ورطه ای که برای او طراحی شده است، گریزی نخواهد داشت. جوان ترهایی که «Groundhog Day» را ندیده اند، لابد فیلم رای روسو یانگ را که از سناریو ماریا ماجنتی بهره مند شده یک هشدار تازه برای خود می انگارند ولی هر دو فیلم بر این تاکید دارند که ابتدا باید راههای درست و اصیل را شناخت و تشخیص زوج ها و همراهان بهتر برای دوستی ها و مراودات صرفاً قدم های دوم به حساب می آید و اگر انسانیت در کار نباشد، به هیچ روی نمی توان به مقصد نهایی رسید و این یک درس ارزشمند برای هر قشر و دسته ای است.

 

بدون یک لحظه رهایی

در این میان کاراکترهای فوق نیز به درستی توسط روسو یانگ ترسیم می شوند و به عنوان مثال توضیح داده می شود که چرا و چگونه لیندسی مایل است سایرین و اطرافیان او لطمه ببینند و ویران شوند تا از این طریق لغزش های خود او هویدا نشود. سم نیز با بازی حساب شده زویی دوچ در عین افتادن به دردسری که شرحش را آوردیم، زنی نشان می دهد که به رغم جوانی وسعت فکر زیادی دارد و هر موقع لازم باشد، چهره مهربانی به خود می گیرد و در نهایت تماشاگران را با خود همراه می سازد. با این تدابیر و همچنین با سلاح هایی همچون هنر تصویر برداری مایکل فیموناری که از طریق فیلمبرداری کارهای ترسناکی چون «اوکولوس» و «اویجا:‌ ریشه شیطان» به تجربیات گرانبهایی رسیده، زوایای تصاویر و شکل و فرم ارائه اتفاقات در این فیلم به موازات چیزی شده که یک فیلم رویا زده و سرشار از خیال و وهم و آرزو بدان نیاز دارد. نحوه ادیت تصاویر توسط جو لاندائور نیز که در آن بعضی صحنه ها قطعه قطعه و به طور متناوب و کوتاه  از پی هم می رسند، کمک کرده تا چرخه تکرار یک روز و ساعات و اتفاقات آن که زیربنای فیلم است، جلوه و تثبیت بیشتری داشته باشد و بیننده ها حتی یک لحظه هم از آن رها نباشند.

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش